منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 2005899
  • بازدید امروز: 82
  • بازدید دیروز: 112
  • تعداد کل پست ها: 1283
  • ****
درباره
محمّـد تــرابـی[961]

روح بلند مدیر وبلاگ خادم قرآن محمد ترابی در اسفند ۱۳۹۸ در ۶۷ سالگی به سوی معشوق شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آرشیو مطالب
*

حدیث

*
لوگوی دوستان
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (481)

ســوره 2 : بقـــره  ( مدنی ـ 286 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 2 )

( قسمت نـود و دوم ) 

مقـــام و بــزرگی زن

 

( جزء دوم صفحه 36 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــمِ 

226 ـ  لِّلَّذِینَ یُؤْلُونَ مِن نِّسَآئِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ

فَإِنْ فَآؤُوا فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ

تفسیر لفظـــی :

کسانی که سوگند خوردند که از زنان خود دور مانده و به ایشان نرسند ، چهار ماه درنگ لازم است ،

پس از چهار ماه اگر بازگشتند و به زنان خود رسیدند ، خداوند آمرزگار و بخشاینده است .


 

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

در این آیت موعظتی به اشارت است

و آن مراعات حق تعالی است ،

که سوگند به نام او یاد شده ،

پس حق خــــدا را باید نگاه داشت

و از بگذاشت آن باید به بیم بود ،

و روز قیامت خداوند به کسی که حق او را نگاه نداشته گوید :

از من شرم نداشتی و از چشم من نترسیدی ؟

که حق مرا ضایع کردی ! اکنون سزای تـــو دوزخ است !

چنان که فرمود : هرکس مرا گرامی دارد ، او را گرامی دارم ،

و هرکس مرا خوار دارد ، او را خوار دارم ،

و بنگر که چه سان خداوند از بنده نسبت به حق خود انتقام می کشد ؟

در صورتی که بنای خداوند نسبت به حق خود بر مسامحت و عفـــــــو است ؟

پس راجع به حق مردم هیچ گونه مسامحتی در میان نباشد ،

و انتقام خداوند در آن بیشتر است !

چنان که گفته اند :

اگر کسی ثـــواب هفتــاد پیغمبر را داشته باشد

لیکن نیم دَرَم حق کسی را برعهده داشته باشد

به بهشت نرود تا رضـــــــای او را جلب کند !

پس حقوق خلق را باید نگاه داشت ،

و در مراعات آن باید کوشید !

خاصه حقوق زنان که خداوند در این آیه از آن ها نیابت فرموده ،

و از شوهران مراعات حال زنان را خواسته است ،

 

محمّد مصطفی (ص) فرمود :

 زنــــان زیر دست شمایند ،

و امانت خداوند نزد شما ،

با ایشان نیکوئی کنید ،

خاصه آن ها که پارسا باشند ،

که زن پارسا باعث آسایش مرد و یاور او در دین است ،

و امّت را اندرز داد که در دنیـــا ســه چیــــز را اختیار کنید :

زبانی به یـــــــاد خدا ،

دلی به شکــــــر خدا ،

 و زنی بـــــا ایمــــان ،

و همین بس در مقـــام و بــزرگی زن

که پیغمبر اکرم (ص) او را در ردیف  

ذکــــرخـــــدا و شکر باری تعالی قـــــرار داد.

 

 

الهـــــی ؛

جز از شناخت تـــو شادی نیست ،


 و جز از یافت تـــو زندگانی نـــــــــه ،


زنده بی تـــو چون مرده زندانی است ،

 

 و زنده به تـــو زنــــده جاودانی است.

 

 

 

و امّـــــــا مشکلات مـــــا !

همه مشکلات ما

ناشی از غیبت طولانی مولایمان

محبــوب دل هـا و منجی انســان هـا

قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است

السلام علیــک

یا اباصــالح المهـــدی

 

یا وَجِیهَاً عِـندَاللهِ اِشفَــع لَنا عِـنـــدَالله


پس برای تعجیل در فرج مبارکشان زیاد دعا کنیم


اَللّهُمَّصَلِّعَلیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (480)

ســوره 2 : بقـــره  ( مدنی ـ 286 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 2 )

( قسمت نـود و یکــم ) 

عـروس وصـــل

 

( جزء دوم صفحه 35 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــمِ 

223 ـ  نِسَآؤُکُمْ حَرْثٌ لَّکُمْ فَأْتُواْ حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ   

وَ قَدِّمُواْ لأَنفُسِکُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّکُم  مُّلاَقُوهُ

بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ 

تفسیر لفظـــی :

زنان شما کشتزار شما هستند ، که در آن فرزندی می کارید ، به کشتزار خویش می رسید

آن چنان که خواهید و خویشتن را با درخواست فرزند یا دعای هنگام مباشرت

یا درخواست خشنودی خداوند ، فرا فرستید و بدانید که شما فردا او را خواهی دید

و ایمان آورندگان را از من بشارت ده و شاد کن .

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

 

بنـده را نفس است و دل ،

نفس از عالم سفلی ،

و اصل آن از آب و خاک است ،

و دل از عالم علوی است

و اصل آن از نـــــور پاک است ،


نفس را مقام غیبت آمد ،

و دل را مقــــام شهـــــود ،

حظّ یافتن نصیب نفس است ،

و دل که در مقـــــــام مشاهدت است

بر او حرام است که به مخلوقی گرایــــــد

و تا خود را از خلق باز نبُرد،

طهــــــارت نیابــــــد ،

که خداوند پاک است

و پاکان را دوست دارد .



 

خداوند به داوود(ع) فرمود :

خانه ی ما را پاک گردان ،

تا خداوند خانه به خانه فرود آید !

گفت : چگونه پاک گردانم ؟

فرمود : آتش عشق در آن زن ،

تا هرچه نسبت به ما ندارد سوخته شود !

پس از آن به جاروب حسرت  بروب !

تا اگر چیزی مانده باشد از هوای نفس ،

که به آتش عشق نسوخته ،

جاروب حسرتش بروبد !

که عـــــروس وصـــــــل مـــــــا 

با هوای نفس تــــــو سازگار نباشد !

ای برادر روی ننماید عروس دین تو را

تا هوای نفس تو در راه دین دارد قرار

 

الهـــی ؛

مَکُش این چراغِ افروختــــه را ،

مسوزان این دلِ سوختــــه را ،

مَـــدَر این پــــردهِ دوختـــــه را ،

و مران این بنــــدهِ نوآموختـــه را .

 

 

الهـــی ؛

 اگر تن مجرم است دل مطیــــع  است ،


و اگر بنده بدکار است ، کَرَم تـــو شفیع است .

 



همه مشکلات مــــــا

ناشی از غیبت طولانی مولایمان

محبوب دلهـا و منجی انسانهـا

حضرت حجـة ابن الحسن العـسکـری المهــــدی(عج) است

پس برای تعجیل در فرج مبارکشان زیاد دعا کنیم

 



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (479)

ســوره 2 : بقـــره  ( مدنی ـ 286 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 2 )

( قسمت نـــــود ) 

خلعـتِ وصـــال


 

( جزء دوم صفحه 35 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــمِ 

 

  222 ـ  وَ یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذًى

فَاعْتَزِلُواْ النِّسَاء  فِی الْمَحِیضِ وَلاَ تَقْرَبُوهُنَّ

حَتَّىَ یَطْهُرْنَ فَإِذَا  تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللّهُ

إِنَّ اللّهَ  یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ 

 

تفسیر لفظـــی :

تو را از حیض زنان می پرسند ، بگو این ناپسند است و مکروه ، و خونی سیاه است ، در آن حال از زنان کناره گیرید ،

و با آن ها نزدیکی نکنید ، تا از خون حیض پاک شوند ، و چون پاک شدند و غسل کردند به ایشان می رسید

از جائی که خداوند شما را امر کرده ، چون خدا بزگردندگان به او و پاکیزگان و خویشتن کوشندگان را دوست دارد .

 

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

خداوندی که از مهربانی

عطای خود بر بندگان ریزان کرد ،

و هرکس را آن چه صلاح و بهینه ی او بود فرمان کرد ،

بنگر که چه کرد از فضــــل خود

و چه نمود از کَـــــرم خود

به این موجود ظریف نهاد (زنان)

و این بندگان  لطیف  طبع !

و این آرایندگان کانون های گرم (خانواده)

و این آرامش دهندگان کاروان زندگی !

چون دانست که بنیت ایشان با ظرافت ،

و طبع ایشان با ملالت است ،

ایشان را عذری پدید کرد ،

تا لختی طاعت و گران باریِ خدمت ،

از ایشان بیفتاد بی اختیار خودشان !

بی آن که برای آن ها گناه و بزهی باشد !

باز چون روزگاری ( چند روزی ) برآید ،

و نشــــــاط  بیفــــــزاید ،

و آرزوی خدمت و طاعت بر ایشان تازه شود ،

آن عذر بریــــــده گردد ،

و خطاب ، باز متــــــوجّه شــــــود !

و این از نقص آنان نیست

بلکه از قابلیت و شایستگی

و تقرب آنان نزد پروردگار مهربان است .

که این گونه مورد محبت خداوند قرار گرفته اند.

این است نکوکاری و مهربانی خداوند !

این است بنده نوازی بی عیب و نقص او !


شگفت تر آن که :

در آن حال زن را از خدمت باز داشت نه از مخــــدوم !

تا اگر تـــــن از خدمت باز ماند ،

دل از مخـــــــــدوم باز نماند !

این است خواست او ،

و چنین آمد حکم او ،

نه بر خواست او اعتراض ،

نه از حکم او اعراض ! 

شهری است بزرگ و مـن بدو در میـرم

تا خود زنم و خود کشـم و خود گیـرم !

 

این است که خداوند هرچه خواهد کند !

و هرچه کند عین صلاح و صواب باشد !

 

مفسران نوشته اند :

روزی یکی از یاران پیغمبر (ص) برای او هریسه آورد

که از گوشت و گندم پخته شده است

و آن را حلیـــم گوئیم ،

حضرت شکسته ای ( لقمه ای ) از آن برداشت

که تناول کند و گفت :

خدای تعالی غذای پاکیزه و پاک را

بجای شراب به من فرستاده ،

صحابه نیز هریک شکسته ای از آن برداشته

و به پیروی از رسول خدا سخنی گفتند ،

پیامبر (ص) فرمودند :

من از دنیای شما بوی خوش و

زن 

و نــور چشمم نماز را دوست دارم ،

علی علیه السلام گفت :

من پذیرایی از ضیف ، روزه در صیف ،

و جنگ با سیف را دوست دارم ! (1و2و3) 

(1)   : ضیف = مهمان

(2)  : صیف = تابستان 

 (3)   : سیف = شمشیـر

 

 

الهــــی ؛


در دل دوستـــان نــور عنـایت پیـداست،


و جان هـا در آرزوی وصــالت حیــران!


چون تــو مولـی کـه راست؟


و چـون تو دوست کجـاست؟


هـرچه دادی نشان آئین فرداست


و آنچه یافتیـم پیغام و خلعت برجاست،


نشانت بی قراری دل و راحت جان است،


و خلعت وصالت در مشاهـده جلال،


چه گویم که چــــــون است؟


 

مــــولای مــن !

 

 قائـم آل محمّـــــد (ص)

 

این جمعــــه هم گذشت و نیامدید !

 

.... و ما همچنان جمعه ها را منتظـــــریم


تا جمعــــه ای کـــه تـــو بیــایی


برای تعجیل در آمدنت همچنان دعا می کنیم

 



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (478)

ســوره 2 : بقـــره  ( مدنی ـ 286 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 2 )

( قسمت هشتـــاد و نهــم ) 

عـزّ وصـــال

 

( جزء دوم صفحه 35 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــمِ 

220 ـ فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَ یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْیَتَامَى

قُلْ إِصْلاَحٌ لَّهُمْ خَیْرٌ وَ إِنْ  تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ

مِنَ  الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شَاء اللّهُ لأعْنَتَکُمْ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ

 

تفسیر لفظـــی :

خداوند در دنیا نیکوئی ها با شما کرد و در آخرت وعده ها داد ،  و از تو از یتیمان می پرسند ، بگو : بهتر آن است که مال آن ها را به صلاح آرید ، و به حِسبت نگاه دارید ، و رایگان با آن معاملت کنید ، بی آن که  برای خود از آن سودی بجوئید ، و اگر مال خود آمیزید ( بدانید که ) آنان برادران شما هستند ، و خداوند تباه کار را از نیکوکار می شناسد ، و اگرذ خداوند بخواهد شما را به کاری دشوار و توان فرسا وا می دارد ، که خداوند توانا و بی همتا است.

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

چندان که توانی یتیمــــان را بنـــــواز ،

و در مراعات آنان بکوش ،

که ایشان درماندگان و اندوهناکان مردمند ،

و نواختـــــگان و نزدیکان حقنــــد ،

و خداونـــد به پیغمبر فرمود :

ای محمّد ؛ تو را که یتیــم کردیم برای آن بود که

درد دل یتیمان را بدانی و ایشان را نیکو داری !

با تـو در فقـر و یتیمی ما چه کردیم از کَرَم

تو همان کن ای کریم از خُلق خود با خَلق ما

ای یتیمی دیده اکنـون با یتیمـان لطف کن

ای غریبی دیده اکنون با غریبـان کن سخا

نوشته اند :

محمد (ص) روزی در کوچه های مدینه می گذشت

دید کودکانی کودکی را دَور کرده

و او را سرزنش و خجالت می دهند،

که تو پدر نداری و پدر ما فلان است!

و فلان شأن و جاه دارد !

کودک یتیــــم بنای گریستن نهاد !

حضرت نزد او رفت و پرسید :

چرا چنین درمانده ای ؟

گفت من پسر فلان هستم

پدرم در جنگ احد کشته شد ،

و مادرم شوهر کرد و مرا براند !

و خواهرم هم فرمان یافت ( بمرد ) ،

اکنون من درمانده و بی نوا و بی کس شده ام ،

و از همه بدتر سرزنش این کودکان است ،

مصطفی (ص)  بگریست !

و گفت : ای غلام (ای پسر) ؛

انـــدوه مــــدار و آرام باش ،

اگر پدرت را کشتند ،

من که محمّد هستم پدر تو ام !

و عایشه ( همسرم ) مادر تو !

و فاطمه ( دخترم ) خواهر تو !

کودک شاد شد ! و آواز برآورد که هان !

ای کودکان ؛ دیگر مرا سرزنش نکنید که

پدر و مادر و خواهر من

از پدر و مادر و خواهر همه شما بهتر و برتر هستند !

پیامبر (ص) کودک را به خانه برد

و او را به فاطمه (س) سپرد ،

او را نوازش کرد و پاکیزه نمود ،

و جامه پاک پوشانید ،

و تا رحلت پیامبر (ص) آن کودک در خانه فاطمه (س) بود

الهــــی ؛

یادی و یادگاری ،

و در یافتن خود یاری ،

معنی دعوی صادقانی ،

فروزنده ی نفس های دوستانی ،

آرام دل غریبانی ،

حامی و غمخوار یتیمانی ،

تــــو در میان جانی !

راحت جان دوستانی ،

جان را زندگی باید ! تو آنی !

به خود از خود ترجمانی !

به حق تو بر تو که ما را در سایه غرور ننشانی !


از تـــو خواهیم که ما را به عــزّ وصـــــال خود رسانی !

 

 

جانـــــــان من !

 

 قائـم آل محمّـــــد (ص)

 

 هـر جمعـــه را به این امیـــد آغاز می کنیم

که شـایـد تـــــو در این جمعـــــه بیــــایی

و کام تشنــگان عـدالـت را سیـــراب نمـــایی

برای دفع ظلم ظالمان

وبرقراری حکومت عدل جهـــانی

 

 

پس برای تعجیــــــــــل


در فـــــرج مبارکشــــان زیاد دعا کنیم



برای آزادی قدس شریف ،

شرکت در راهپیمائی روز جهانی قدس را فراموش نکنیم



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (477)

ســوره 2 : بقـــره  ( مدنی ـ 286 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 2 )

( قسمت هشتـــاد و هشتــم ) 

کـوی شـــوق

 

( جزء دوم صفحه 34 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــمِ 

219 ـ یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ   

وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُمَآ أَکْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا   

وَ یَسْأَلُونَکَ مَاذَا یُنفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذَلِکَ یُبیِّنُ  اللّهُ

لَکُمُ الآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ


تفسیر لفظـــی :

از تو از شـراب و قمـار پرسند ، بگو در آن ها گنــاه بزرگ است ، و مردمان را در آن سودهاست ،

و لکن گنــاه آن از سود آن بزرگ تر است ! و از تو می پرسند که از مال چه انفاق کنند ؟ بگو آن چه از خود زیاد باشد !

و خداوند بدین گونه نشانه ها ، مهربانی و سخنان خویش را برای شما بیان می کند تا مگر بیندیشید.


خودمان را در شب های قـدر دریابیم

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

یکی را شراب معرفت از خمخانه ی امید دادند ،


که بر سر کوی شوق بر امید وصل همی گوید :


بخت از درِ خان ما در آید روزی

خورشید نشـاط ما برآید روزی

وز تو بسوی ما نظـر آید روزی

وین انده ما هم بسر آید روزی

و یکی را شراب وصلت از جام محبت دادند !

و بر بساط انبساطش راه دادند،

و بر تکیه گاه انسش جای دادند ،

از سرِ ناز و دلال گفت :

بر شاخ طرب هـزار دستان تـو ایم

دل بسته بدان نغمه و دستان تو ایم

از دست مده که زیر دستـان تو ایم

بگذار گنـاه ما که مستـان تو ایم !

و یکی را خود از دیدار ساقی

چنــــدان شغل افتاد و مشغول شد ،

که با شراب نپرداخت !

دل زان خواهم که بر تــو نگزیند کس

جان زان که نزد بی غم عشق تــو نفس

تن زان که به جز مهر تو اش نیست هوس

چشم از پی آن که خود تو را بیند و بس !

زنان مصر که راعیل ( زلیخا ) را

در عشق یوسف ملامت می کردند ،

خود به مشاهده ی یوسف

چنان بی خود شدند که دست ببریدند !

و مستی مشاهده ی یوسف 

چنان بر آنان غلبه داشت ،

که از دست بریدن آگاه نبودند !

چنان که یعقوب را غلبه ی شوق یوسف بر آن داشت

به هرچه نگریست یوسف دید !

و هرچه گفت از یوسف گفت !

تا جبرئیل آمد و گفت :

نــام  یوسف  بر زبــان مــــــران !

یعقوب که فرمان چنین دید ،

به هرکس که رسید از نامش جویا شد !

که یکی از آن میان را نام یوسف باشد !

و برای او تسلی و دلجوئی !

چرا که او از گفتن نام یوسف منع شده بود

نه از شنیدن نام یوسف !

و شنیدن نام یوسف هم

برای او شیـــــرین و آرام بخش بـــــود !


 

...وَ یَسْأَلُونَکَ مَاذَا یُنفِقُونَ ...

این سئوال ، سئوال طلب ارشاد و فهم است ،

و آن دوگونه است :

یکی پرسش از احوال است،

که به زبان واسطه جواب می شنود !

و دیگری سئوال از محول احوال است ،

که بی واسطه از حضرت عزت

به صفت کرم جواب می شنود !

که گفته اند :

خوانندگان بر درِ او بسیارند و خواهندگان کم !

در تفسیر آورده اند که خداوند فرمود:

بعض از شما خواهــــان دنیــــا

و برخی خواهـــان آخـــرتنــــــد !


پس خواهان مــــــــن کیــــــانند ؟

 

 

همه مشکلات مــــــا

ناشی از غیبت طولانی مولایمان

محبوب دلهـا و منجی انسانهـا

حضرت حجـة ابن الحسن العـسکـری المهــــدی(عج) است


پس برای تعجیل در فرج مبارکشان زیاد دعا کنیم


 



موضوع :


<   <<   166   167   168   169   170   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


* *