نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (478)

ســوره 2 : بقـــره  ( مدنی ـ 286 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 2 )

( قسمت هشتـــاد و نهــم ) 

عـزّ وصـــال

 

( جزء دوم صفحه 35 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــمِ 

220 ـ فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَ یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْیَتَامَى

قُلْ إِصْلاَحٌ لَّهُمْ خَیْرٌ وَ إِنْ  تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ

مِنَ  الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شَاء اللّهُ لأعْنَتَکُمْ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ

 

تفسیر لفظـــی :

خداوند در دنیا نیکوئی ها با شما کرد و در آخرت وعده ها داد ،  و از تو از یتیمان می پرسند ، بگو : بهتر آن است که مال آن ها را به صلاح آرید ، و به حِسبت نگاه دارید ، و رایگان با آن معاملت کنید ، بی آن که  برای خود از آن سودی بجوئید ، و اگر مال خود آمیزید ( بدانید که ) آنان برادران شما هستند ، و خداوند تباه کار را از نیکوکار می شناسد ، و اگرذ خداوند بخواهد شما را به کاری دشوار و توان فرسا وا می دارد ، که خداوند توانا و بی همتا است.

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

چندان که توانی یتیمــــان را بنـــــواز ،

و در مراعات آنان بکوش ،

که ایشان درماندگان و اندوهناکان مردمند ،

و نواختـــــگان و نزدیکان حقنــــد ،

و خداونـــد به پیغمبر فرمود :

ای محمّد ؛ تو را که یتیــم کردیم برای آن بود که

درد دل یتیمان را بدانی و ایشان را نیکو داری !

با تـو در فقـر و یتیمی ما چه کردیم از کَرَم

تو همان کن ای کریم از خُلق خود با خَلق ما

ای یتیمی دیده اکنـون با یتیمـان لطف کن

ای غریبی دیده اکنون با غریبـان کن سخا

نوشته اند :

محمد (ص) روزی در کوچه های مدینه می گذشت

دید کودکانی کودکی را دَور کرده

و او را سرزنش و خجالت می دهند،

که تو پدر نداری و پدر ما فلان است!

و فلان شأن و جاه دارد !

کودک یتیــــم بنای گریستن نهاد !

حضرت نزد او رفت و پرسید :

چرا چنین درمانده ای ؟

گفت من پسر فلان هستم

پدرم در جنگ احد کشته شد ،

و مادرم شوهر کرد و مرا براند !

و خواهرم هم فرمان یافت ( بمرد ) ،

اکنون من درمانده و بی نوا و بی کس شده ام ،

و از همه بدتر سرزنش این کودکان است ،

مصطفی (ص)  بگریست !

و گفت : ای غلام (ای پسر) ؛

انـــدوه مــــدار و آرام باش ،

اگر پدرت را کشتند ،

من که محمّد هستم پدر تو ام !

و عایشه ( همسرم ) مادر تو !

و فاطمه ( دخترم ) خواهر تو !

کودک شاد شد ! و آواز برآورد که هان !

ای کودکان ؛ دیگر مرا سرزنش نکنید که

پدر و مادر و خواهر من

از پدر و مادر و خواهر همه شما بهتر و برتر هستند !

پیامبر (ص) کودک را به خانه برد

و او را به فاطمه (س) سپرد ،

او را نوازش کرد و پاکیزه نمود ،

و جامه پاک پوشانید ،

و تا رحلت پیامبر (ص) آن کودک در خانه فاطمه (س) بود

الهــــی ؛

یادی و یادگاری ،

و در یافتن خود یاری ،

معنی دعوی صادقانی ،

فروزنده ی نفس های دوستانی ،

آرام دل غریبانی ،

حامی و غمخوار یتیمانی ،

تــــو در میان جانی !

راحت جان دوستانی ،

جان را زندگی باید ! تو آنی !

به خود از خود ترجمانی !

به حق تو بر تو که ما را در سایه غرور ننشانی !


از تـــو خواهیم که ما را به عــزّ وصـــــال خود رسانی !

 

 

جانـــــــان من !

 

 قائـم آل محمّـــــد (ص)

 

 هـر جمعـــه را به این امیـــد آغاز می کنیم

که شـایـد تـــــو در این جمعـــــه بیــــایی

و کام تشنــگان عـدالـت را سیـــراب نمـــایی

برای دفع ظلم ظالمان

وبرقراری حکومت عدل جهـــانی

 

 

پس برای تعجیــــــــــل


در فـــــرج مبارکشــــان زیاد دعا کنیم



برای آزادی قدس شریف ،

شرکت در راهپیمائی روز جهانی قدس را فراموش نکنیم



موضوع :