منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 2006095
  • بازدید امروز: 36
  • بازدید دیروز: 118
  • تعداد کل پست ها: 1283
  • ****
درباره
محمّـد تــرابـی[961]

روح بلند مدیر وبلاگ خادم قرآن محمد ترابی در اسفند ۱۳۹۸ در ۶۷ سالگی به سوی معشوق شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آرشیو مطالب
*

حدیث

*
لوگوی دوستان
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (476)

ســوره 2 : بقـــره  ( مدنی ـ 286 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 2 )

( قسمت هشتـــاد و هفتــم ) 

جـام محبّـت


 

( جزء دوم صفحه 34 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــمِ 

219 ـ یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ   

وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُمَآ أَکْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا   

وَ یَسْأَلُونَکَ مَاذَا یُنفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذَلِکَ یُبیِّنُ  اللّهُ

لَکُمُ الآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ 

تفسیر لفظـــی :

از تو از شـراب و قمـار پرسند ، بگو در آن ها  گنــاه بزرگ است ، و مردمان را در آن سودهاست ،

و لکن گنــاه آن از سود آن بزرگ تر است ! و از تو می پرسند که از مال چه انفاق کنند ؟

بگو آن چه از خود زیاد باشد ! و خداوند بدین گونه نشانه ها ،

مهربانی و سخنان خویش را برای شما بیان می کند تا مگر بیندیشید.

 

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

شراب اهل غفلت و سرانجام آن ،

همان است که در آیه بیــــــان شده ،


 

ولی بار خـــدایــــــــا ؛

بر روی زمین بندگانی هستند که

آشامنــده ی شراب معــرفتنــــد !

و مست از جــــام محبّت !

هرچند که از حقیقت آن شراب در دنیا ،

جز بـــــویــــــی نــــــه !

و از حقیقت آن جز نمایشی نیست !

زانکه دنیــــا زنـــــدان است ،

و زنـــــــدان گذران ،

بـــــاش تـــــا فـــردا !

که مجمع رَوح و رَیحان ،

و معرکه ی وصال جانان ،

و بنده در حق نگران است .

امیــد وصــال تــو مـرا عمـر بیفـزود

خود وصل چه چیز است که امید چنین است ؟

 

 

شوریده ای به خانه ی می فروش آمد ،

دَرَمی داشت ،

به وی داد و با آن از او شراب خواست !

خمّـــار گفت : مرا شراب نمانده ،

شوریده گفت : من خود مردی شوریده ام ،

و طاقت حقیقت شراب  ندارم !

قطره ای  بنمای تا از آن بــوئی به من رسد !

بینی که از آن ، چند مستی کنم !

و چه شـــور انگیـــــزم !

 

 

 

 

شگفتـــا ؛

این چه برقی است که از ازل تابید

و دو گیتی بسوخت ؟ و هیچ نپائید ؟

یکی را شراب حیرت  از جام هیبت  داد ،

مست حیــــرت  شد و زمزمه کنان گفت :


کار دشـوار است ، آسـان چون کنم ؟

درد بی داروست ، درمـان چون کنم ؟

از صُـداع(*) قیـل و قـال ایمن شدم

چاره ی دستــان مستـان چون کنم ؟

 

---------------------------------

(*)صُـداع = درد سر

 

 

متاع کفـر و دین بی مشتری نیست           

یکی ایــن و یکی آن را پسنــدد

 

و امّـــــــا مشکلات مـــــا !

همه مشکلات مــــــــــا

ناشی از غیبت طولانی مولایمان

محبــوب دل هـا و منجی انســان هـا

قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است

 

پس برای تعجیل در فرج مبارکشان زیاد دعا کنیم


اَللّهُمَّصَلِّعَلیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (475)

ســوره 2 : بقـــره  ( مدنی ـ 286 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 2 )

( قسمت هشتـــاد و ششــم ) 

هجرت ظاهر و هجرت باطن

 

 

( جزء دوم صفحه 34 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــمِ 

218 ـ إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَالَّذِینَ هَاجَرُواْ وَ جَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ  اللّهِ

 أُوْلَئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ 

 

تفسیر لفظـــی :

کسانی که ایمان آوردند و کسانی که مهاجرت کردند و در راه خدا مجاهدت نمودند ،

آن ها بخشایش خداوند را امید دارند ، و خداوند آمرزگار و مهربان است .

 

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

 

خداوند بعد از شرح ایمـــــــــان ،

اشاره به هجـــــــــرت کرد ،

و آن دو قســم  است :

هجرت ظاهر و هجرت باطن ،

 

هجرت ظاهر یک بار این است که از دیار خود هجرت کند ،

و به طلب علم رود ، دیگر این که به طلب معلوم رود !

چنان که حضرت رسول (ص) فرمود :

مردم یا دانشجو هستند یا دانشمند ،

جز این دو به بهـــــــائم مانند !

و این دو بر یک روش نیستند !

که طالب علم در روش خود است ،

و طالب معلوم در کشش حق !

آن کس که در روش خود و برای خود بود ،

گرفتار رنج گرسنگی و درماندگی بماند !

و آن که در کشش حق بود و برای حق بود ،

چنان مؤید به تأیید عصمت و کشش حق شد ،

که پیوسته در انتظار استماع سخن حق باشد !

بی آن که از درماندگی و گرسنگی خبـــری داشته باشد !

این است معنی هجرت ظاهر ،

رفتار بتــانِ خوب ، بر خاک حرام

من دیده زمین کنم تو بر دیده خرام

اما هجرت باطن آن است که :

از نفس به دل رود !

و از دل به سر رود !

و از سر به جان رود !

و از جان به حق رود !

که نفس ، منــــــزل سلام است ،

و دل منــــــزل ایمان ،

و سر منــــــزل معرفت ،

و جان منــــــزل توحید ،

در روش سالکان ،

از اسلام به ایمان هجرت باید،

و از ایمان به معرفت ،

و از معرفت به توحید ،

نه آن توحید عالِم که به شواهد درست شود !

و بنـــــای اســـلام و ایمـــــان بر آن است !

بلکه این توحید از آب و خاک پاک است ،

و از آدم و حوّا ، صـــــــاف ،

علایق از آن منقطع ،

و اسباب از آن جدا ،

و رســـــــوم ، باطل ،

و حدود متلاشی ،

و اشارات متناهی ،

و عبادات منتفی ،

و تاریخ مستحیل است !


الهـــــی ؛

چه خوش روزگاری است روزگار دوستان تـــو با تــــو !

چه خوش بازاری است بازار عارفان در کار تــــو !

چه آتشین است نفس های ایشان در یاد تــــو !

چه خوش دردی است درد مشتــاقـــان در سوز و اشتیاق و مهر تــــو !

چه زیباست گفتگوی ایشان در نام و نشان تــــو !

کـریمـــــا ؛

گرفتار آن دردم که تــــو دوای آنی !

در آرزوی آن سوزم که تــــو سرانجام آنی !

بنده ی آن ثنـــــا ام که تــــو سزای آنی !

من در تــــو چه دانم ؟ تــــو دانی !

تــــو آنی که خود گفتی ! و چنان که گفتی آنی !


در هجر تـو کار ، بی نظام است مرا

شیرین همه تلخ و پخته خام است مرا

در عالَـم اگر هــزار کام است مرا

بی نام تـو سر به سر حرام است مرا

 

مـــولای من ؛ تسلیــت

 

 

شهادت اولین ایمان آورنده به رسول الله (ص)

مظلوم ترین رهبـــر عالَــــــــم

امیرالمؤمنین ،حضرت علی ابن ابیطالب علیه السلام را

به شما و همه دوستان و محبان و پیروان آن حضرت

و به ساحت قــــدس امـــــــام و مولایمــــــان

حجة ابن الحسن المهدی علیه آلاف التحیة والثناء

و عجل الله تعالی فرجه الشریف

  تسلیت عرض می نمائیم


 




موضوع :


درد مشتـاقــان

 

( ادامه مطلب ) [ کلیک کنید ]



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (474)

ســوره 2 : بقـــره  ( مدنی ـ 286 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 2 )

( قسمت هشتـــاد و پنجــم )

بســاط صفــــا

 

 

( جزء دوم صفحه 33 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــمِ 

215 ـ یَسْأَلُونَکَ مَاذَا یُنفِقُونَ قُلْ مَا أَنفَقْتُم مِّنْ خَیْرٍ  فَلِلْوَالِدَیْنِ

وَالأَقْرَبِینَ وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ  السَّبِیلِ

وَ مَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ 

تفسیر لفظـــی :

(ای حبیب ما ) ؛ از تو می پرسند در راه خدا چه انفاق کنند ؟ بگو : هرچه مال از نفقه کنید پس بر پدر و مادر کنید ،

و بر خویشاوندان و یتیمان ، و بی چیزان ، و درویشان ، و راه گذریان و مهمانان دهید ،

و آن چه شما از مال خود در راه خدا خرج کنید خداوند بدان آگاه و دانا است .


 

تفسیر ادبی و عرفانی :

 

مال باختن در راه شریعت نیکوست ،

لکن نه چون جان باختن در میدان حقیقت ،

به وقت مشاهدت ، از غیر جدا شدن نیکوست ،

لکن نه چنان که از خویشتن جدا شدن ،

و قدم بر بساط صفــــــــــا نهادن !

از غیر جدا شدن ، سر میدان است

کار آن دارد که در خم چوگان است !

 

 

یکی از شریعت می پرسد که از مال چه دهیم ،

و چگونه خــــــــرج کنیم ؟

پاسخ می شنود : از دویست درم ، پنج درم ،

و از بیست دینار ، نیم دینار دهید ،

دیگری همان را از حقیقت می پرسد ،

پاسخ می شنود که :

با تو ، به جان و تن قناعت نکنید! 

آری ؛ حدیث مزدوران ، دیگر است ،

و داستان عارفان ، دیگر !

معرفت مزدور تا جان شناختن است ،

و معرفت عارف تا جان باختن ،

 

مـال و زر و خیــر رایـگان باید باخت

چون کار به جان رسید ، جان باید باخت !

 

در آن دو آیه ، یکی اشارت است به انفاق عابدان 

از مال خویش ، تا به معرفت رسند ،

دیگری اشارت است به انفاق عارفان از جان خویش ،

به حکم جهــــــاد ، تا به معرفت رسند !

[این تصویر هم برای تقــدیـــــر از رئیس جمهوری که با ایتـــــــام افطار می کند]

 

نوشته اند :

دزدی به منزل عالِمی رفت که کس نداشت ،

به غفلتِ عالِم ، ساعتش را بربود و بر جیب گذاشت ،

عالِم مهمان ناخوانده را پذیرائی نمود و موعظت آغاز کرد !

در حین صحبت ، ساعت مسروقه در جیب دزد زنگ بخورد !

و دزد متوحش بگردید از ترس رسوائی !

عالِم که ماجرا دریافت ، به مصلحت خود را به کَـــــری زد !

تا وانمود کند که صدای زنگ ساعت را نشنیده است !

و آبـــــــــروی (!) دزد نزد عالِــــــــم نریخت !

دزد که به خیال کَـــــــــر بودن عالِــم آسوده خاطر بگشت ،

ساعت را ببــــــــــــرد !

عالِم شب به خـــواب دیـــد که :

اکنون به ساعتی نجـــــــات یافتی !

چون آبــــروی میهمــــان نبــردی !

 اگر چه دزد بــود !!

ای عـزیـــز ؛

آیا شده تا کنون بتـــــوانی آبروئی را بِبَـــری و نَبُـــردی ؟

چه بسا برای بی ارزش ترین متاع،

 آبروی چندین ده ساله مسلمانی را می برند !

و اصلاً احســـاس گنــاه و شــــــرم هم نمی کنند !

آیا شده برای حفظ آبروی مسلمانی 

کوچکترین اقــــدام و یا از خودگذشتگی کرده باشی ؟

یا این که اگر دستت برسد ،

درصــدد افشـــاگــــری و مـــچ گیــری دیگران هستی ؟ !!


 

و چه بسا افرادی برای بالارفتن از نردبان ترقی

دیـــوارهای آبــــروی دیگران را فرو می ریزند !

و چه بسا افرادی که برای آبــــاد ساختن خانه خود

ساختمان چندین ساله دیگران را خراب می کنند !

و چه بسا ساختمان های عظیمی که

 بر ویــــــرانی ساختـــــه های دیگــــــــران استــوار گشته !

پس به هـــوش باشیـــــــم

که اگر به هوش نباشیم

زمانی به هوشمـــان می آورند که

 ممکن است دیگر خیلی خیلی دیـــر شده باشد !


و امّـــــــا مشکلات مـــــا !

 

همه مشکلات و گرفتاری های ما

ناشی از غیبت طولانی مولایمــــــان

محبــوب دل هـا و منجی انســان هـا

قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است

السلام علیــک

یا اباصــالح المهـــدی

 

پس برای تعجیــــــــــل در فـــــرج مبارکشان دعا کنیم


اَللّهُمَّصَلِّعَلیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم

 

یادداشت برگزیده « بصیـــرت »

[ کلیک کنید ]



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (473) 

ســوره 2 : بقـــره  ( مدنی ـ 286 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 2 )

( قسمت هشتـــاد و چهــارم ) 

دُرّ شب افـروز


 

( جزء دوم صفحه 33 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــمِ 

214 ـ أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَأْتِکُم مَّثَلُ  الَّذِینَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِکُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء   

وَ زُلْزِلُواْ حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِیبٌ

تفسیر لفظـــی :

شما می پندارید که به بهشت می روید ؟ آیا خبر کسانی که پیش از شما بودند و گرفتار بیمناکی ها و نگرانی ها

و تنگی ها و نیازمندی ها شدند به شما نرسیده ؟ که آنان را از آن همه بلاها لرزانیدند تا آن که پیغمبر آن ها

و کسانی که ایمان آورده بودند گفتند : پس آن یاری ای که خدا وعده داده کجا و کی خواهد بود ؟

آری ؛ آگاه باشید ! که یاری خداوند نزدیک است .


تفسیر ادبی و عرفانی :

خبر نداری که پیوستن در گسستن است ؟

و زندگانی در مردن ؟

و مراد ها در بی مرادی ؟

پروانه ، شمع را وصال ،

در وقت سوختن است !

و شمع را زندگی در سر بریدن !

 

نتوان گفتن حدیث خوبان آسان


آسان آسان حدیث ایشان نتوان !

 

 

درد دین خود بوالعجب دردی است کاندر وی چو شمع


چون شوی بیمـار ، بهتــر گردی از گـــردن زدن!

 

باغ فردوس و بهشت برین ،

باغی و راغی است ،

 لیکن راه آن دشوار است و گلبنی پرخار!

تا هرکسی و هر نا اهلی دعوی آشنائی نکند ،

و مثال آن دریا است که

قرارگاه آن جواهر گران بها

و دُرّ ثمین است ،

آن گاه نهنگان را نگاهبان آن گوهر ها ساختند !

و دو تن برخیزند و در طلب آن  عشق ورزند ،

و به کناره ی دریا شوند ،

یکی از آن ها چون سختی کار و دشواری پیکار بیند

بترسد و از آن طلب گام باز نهد !

این کس صاحب آرزو و پنداشت باشد ،

که پندارد این کار به مجرد آرزو به دست آید

و بی رنج به سرِ گنـــج می رسد !

غافل از آن که عزت شرع ، او را می گوید :

که دین داری به آرزو و خود آرائی نیست !

و نمی داند که :

با مــات همـی نهفتـه رازی باید

وز مـات همی به خود نیـازی باید

الحق تو نکو ی مرغی ای زاغ سیاه

کت جفت همی سپیـد بازی باید !

آن دیگر مرد که خداوند ارادت بود ،

عشق جمال آن گوهر شب افروز ،

دیده ی عقل او را از اهوال آن دریا بردوزد ،

تا از آن معانی هیچ به خود راه ندهد ،

و آن جمال هر لحظه و ساعتی بر وی جلوه کند !

تا او عاشق تر و شیفته تر گردد !

همان دم به دریا سرنگون شود ،

اگر سعادت مساعدت کند ،

و توفیق رفیق شود ،

دُرّ شب افروز به دست او رسد ،

و اگر به عکس آن باشد ،

جانش را نهنگان به غارت برند ،

و نامش در دفتر لاابالی ثبت نمایند !


چون من دوهزار عاشق اندر ماهی


می کشته شوند و بر نیاید آهی !

 

 

 

حسن یوسـف کف موسی دم عـیسـی داری

آنچه خوبــــان همه دارند تـــو یکجـا داری


همه مشکلات و گرفتــــاری های ما

ناشی از غیبت طــــولانــــی مولایمــــــان

محبــوب دل هـــا و منجـــی انســان هـا

قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است

پس برای تعجیل در فـرج مبارکشـان

دعـــــا کنیم

کارت پستال درخواستی طراحان

یادداشت برگزیده « بصیـــرت »

[ کلیک کنید ]



موضوع :


<   <<   166   167   168   169   170   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


* *