منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 2005744
  • بازدید امروز: 39
  • بازدید دیروز: 106
  • تعداد کل پست ها: 1283
  • ****
درباره
محمّـد تــرابـی[961]

روح بلند مدیر وبلاگ خادم قرآن محمد ترابی در اسفند ۱۳۹۸ در ۶۷ سالگی به سوی معشوق شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آرشیو مطالب
*

حدیث

*
لوگوی دوستان
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 535 )

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )


( قسمت بیست و هشتـم )


عنـایـت احـدیّـت

 

 


( جزء سوم صفحه 56)

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم


52 ـ فَلَمَّا أَحَسَّ عِیسَى مِنْهُمُ الْکُفْرَ

قَالَ مَنْ أَنصَارِی إِلَى  اللّهِ

قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللّهِ

آمَنَّا بِاللّهِ  وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ     

 

تفسیر لفظی :

همین که عیسی کافریِ آن گروه را بدانست ، گفت : یاران من از میان شما کیانند ؟

( با آن که خدای من مرا یار است و نیازی به کسی ندارم ) حواریون گفتند : ما یاران خدائیم !

و به خدای یکتا گرویدیم ، و تو گواه باش که ما گردن نهادیم .

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

 

                          بزرگ است و بزرگـــوار ،

جلیـــــل است و جبّــــــــــار ،

خداونـــــد جهانیـــــــان ،

دارنده ی آفریــــــــدگان ،

دادستـــــان از گردن کشان ،

کیـــن خــــواه از برگشتـــگان ،

باز دارنده ی عـــدل خود از دوستــــــان ،

باز دارنــــده ی بـــدی بـــدان از نیــــکان ،

نگاه دارنـــــده ی آبـــــروی دوستـــــان ،

بنگر که چه عنایت و تفضّلی کرد ،

و چه کرمی فرمود با عیسی (ع) ،

و چه ساخت از ساز نهانی بر آن دشمنان ؟

آری ؛ دوستان خود به دشمنان نماید ،

اما به به ایشان نـدهـــــد و نسپـــــــــارد !

مگر این که خود بسوی دشمنان روند

و دل به آن ها سپارند !

چنان که خود عیسی (ع) گوید :

من آن روز دانستم که در پرده ی عنایت احدیّت ،

و در پنــــاه عصمت ربوبیّت هستم ،

که در کودکی ، مهتری شیطان ها از من باز داشت ،

و مــــــرا در حفــــظ عصمــــــت 

و کنـف حمایت خود نگاه داشت .

گویند : آن روز که شیطان دانست ؛

او را از راه یافتن به عیسی توانائی نیست ،

فـــــریــــــاد برآورد که : بــــــارالاهـــــــا ؛ 

اگر گِرد عیسی نتوانم گشت که :

اِنَّ عِبادِی لَیسَ لَکَ عَلَیهِم سُلطانُ ...

به عزت تـــو قسم ای خداوند

که باز نگردم تا هر که بـــــدو نگریست ؛

زنّــــــاری بربندد و سُنــب خــــری بپرستد !


خداوند فرمود :

اگر در ایشان خیــــــری بـــــودی ،

مانند عیسیمعصــوم بودندی !

لکن حکم ما در ازل در باره ی آن ها

به بیگانگـــــــی رفـــــــت !

و قهر ما آن ها را از درگاه ما براند !

تــــــو آنان را بر فتــراک خویش بند ،

که ایشان ســــــزاوار تــــــــــو اند !

و تـــــو ســـــزاوار ایشـــــان !


پیش تــو رهی چنان تبــاه افتاده است


گـر وی همـه طاعتی گنـاه افتاده است


این قصه نه زان روی چو ماه افتاده است


کین رنگ گلیـم مـا سیـاه افتاده است

 

الهــــی ؛

پسندیـــدگان ، تـــــــو را به تــــو جستند و بپیـــوستنــــد ،

ناپسندیدگان ، تــــــو را به خود جستند و بگسستند ،

نـــــــــــه او که پیوست به شکـــــــر رسید ،

نه او که گسست به عــــذر رسید.

الهــــی ؛

ما از غافلانیم نه از کافران ،

نگاه دارمـــان تـــا پریشــــــان نشویم ،

و در راه آر تــــا ســـــرگـــــــردان نشـــویم ، 

الهــــی ؛ 

این همه نـــوازش از تــــــــو بهـــــره ی ماست ،

که در هر نفس چندین ســــوز و نــــور ، غایت تـــو پیداست ،

چون تــــو مـــــولائی کِـــــراست ؟ و چون تـــــو دوست کجـــــاست ؟

 

 

 

در عشق تـو من کیم که در منزل من 


از وصـل رُخَت گلی دمـد بر گل من 


این بس نبُوَد ز عشق تــوحاصل من


کاراسته ی وصــل تـو باشد دل من

 

 

همه مشکلات و گرفتـــــاری های  مـــــــــا


ناشی از غیبت طولانی مولایمان


محبــوب دل هـا و منجی انســان هـا


قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است


السلام علیــک


یا اباصــالح المهـــدی


پس برای تعجیل در فرج مبارکشان زیاد دعا کنیم





موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 534 )

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )


( قسمت بیست و هفتـم )


نعیـم خُـلـــد

( جزء سوم صفحه 55)

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

42 ـوَ إِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ

وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِینَ

 

تفسیر لفظی :

هنگامی که فرشتگان (جبرئیل) گفتند : ای مریم ؛

خداوند تو را برگزیده و پاک گردانید و تو را بر همه ی زنان عالم برگزید .

( بخش دوم )

تفسیر ادبی و عرفانی :

 

                          نواخت ِ دیگرِ مریم آن است که :

خداوند ، رقم اصطفائیت در دو جا کشید ؛

یکی اول آیت و دیگری آخر آیت !

کِرا بُود از زنان جهان را این کرامت که ؛ وی را بُوَد ؟

که نوزاد او در شکم او آزاد دوجهان بُود ؟

و در آن آزادی ، پذیرفته و پسندیده ی خدای بُود ؟

که جای او مسجد و نشتن گاه او محراب بود ! ؟

و در آن جایگاه ، روزی او از درگاه حق ، روان بود !

و از این شگفت آورتر این که ؛

فرزندش بدون پدر به عرصه ی وجود آمد !

و او را روح الله خواندند !

و در آن آیت ، عیسی را چهار نام گفت ! :

مسیح ، عیسی ، کلمه ، روح ،

یعنی که عیسی رسول خدا ،

و آورنده ی سخن وی به مریم ،

که در دو جهان روشناس و نیک نام ،

و دارای کرامت ها و معجزه ها است !

اول این که بدون پدر آفریده شد و به دنیا آمد !

دوم این که از دمیدن روح القدس (جبرئیل) حاصل گشت !

سوم آن که به [ کلمه ] پیدا شد !

چهارم آن که در گهواره ، خداوند او را به سخن آورد !

که گفت : اِنِّی عَبدُاللهِ 

پنجم این که او را در کودکی نبیّ کرد !

که گفت : ( آتینیَ الکتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیّاً )

[ آیه 30 سوره مبارکه مریم )

یعنی نه چنان است که یهودان گفتند او پسر خدا است !

بلکه من بنـــــده ی خــــــــدا و آفـــــریــــــده ی اویم ،

 و اوست خــــــداونــــــــد من !

و نیز ردّ اتهامی است که مادر او را زدند !

و خداوند ، برائت ساحت مریم را آشکار ساخت !

و برای روشنائی چشم وی ،

آن سخن را در حال کودکی به زبان او راند !

و این روشنـــــائی چشــــم ،

و خرسنـــــدی خــاطـــــــر مـــــریـــم ،

برای آن رنجی بود که در وضع حمل داشت !

که در برابر آن رنج و شدت ،

نعمت و راحت به وی رسید.

در حقیقت این خطاب و کرامت به بنده ،

از سوی خداوند ، چنان است که فرمود:

هرچه بلا و محنت و شدت از بیماری ،

گرسنگی ،

 

تشنگی ،

 

غم روزی ،

و بیم عاقبت است ،

این همه را از فرشتگان برداشتیم ،

و بر بنـــــدگان نهــــــادیـــــم !

که نعیم باقی ،

و بهشت جاودانی ،

و وعده ی دیدار ،

و رضــــای ذوالجلال را ،

به فرشتگان وعده ندادیم !

و تـــو را ای بنده ی خداوند ،

این همه بلا و مصیبت و محنت را نصیب کردیم ؛

که نعیـــــــم خُـلــــــد ،

و بهشت باقی ، تـــــو را باشد !

قسمت مــــــــا چنین است ،

آن جا که گنــــــج است ،

ره گذر آن به رنــــــــج است ،

و آن جا که بیماری و بـــــلا است ،

بهره ی آن شفـــــا و عطـــــــا است !

 

استاد بوعلی گوید :

پیری را دیدم از این دیوار به آن دیوار ،

و از این کوچه به آن کوچه ،

پریشان حال و درمانده ،

و سراسیمه می شتافت !

از سرِ جوانی پرسیدم :

ای شیخ ؛ چه نوشیده ای ؟

و چه شربتی خورده ای ؟

که چنین سراسیمه شده ای ؟

گفت : ما را برای آشفتگی و سراسیمگی

این بس نیست ! که خداوند ؛

ما را آگاهی داد که شما را من آفریدم !

و من خداوند شمایم !

مگر جز این ، چیز دیگر برای حیرت ما می مانَد ؟


از عشق تو این بس نَبُوَد حاصل من؟ 

 

کاراسته ی وصل تو باشد دل من !؟

 

 

همه مشکلات و گرفتــــاری های ما

ناشی از غیبت طــــولانــــی مولایمــــــان

محبــوب دل هـــا و منجـــی انســان هـا

قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است

پس برای تعجیل در فـرج مبارکشـان

دعـــــا کنیم

کارت پستال درخواستی طراحان



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 533 ) 

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )


( قسمت بیست و ششـم )

  

نــدای کـرامـت

 

 

 ( جزء سوم صفحه 55)

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

42 ـ وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ

وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِینَ

 

تفسیر لفظی :

هنگامی که فرشتگان (جبرئیل) گفتند : ای مریم ؛

خداوند تو را برگزیده و پاک گردانید و تو را بر همه ی زنان عالم برگزید .

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

خداوند عالمیـــــان ،

کردگار جهانیـــان ،

روزی گمار بنـــــدگان ،

بخشاینده ی مهــــــربـــان ،

برگزیننده ی خالصــــان ،

نوازنـــــده ی دوستـــــان ،

در این آیت مـــریــــــــم را بنــواخــــت ،

و با او کــرامــت هـــا  فرمود ،

که به آن کرامـــت هــــا ،

او را بر همه ی زنــان عالـــم برتـــــــری داد ،

بــدیـــن ســــــان که :

اول به نـــدای کرامت ، او را یا مَـــــریَــــــم خواند ،

که این خطاب ، عــزیـــــز است ،

که هزاران انبیاء و اولیاء در پی آن رفتند ،

یا در حســـــــرت و آرزوی آن رفتنـــــــد ،

چه اگر تو هزار بار گوئی خدای من ؛ خدای من ؛ 

نه چنان است که خداوند گوید : بنده ی من !

بایزید بسطامی گفت :

خداونـــــــد در پیشگاه خود

هزاران فرشته مرا عرضه داشت !

گفتم : این را نخواستم ،

در آخرین موقف نــــــداء آمد :

ای بایزید ؛ چه می خواهی ؟

گفتم : می خواهم که هیچ نخواهم !

یعنی تنهــــــا تــــــــو را خواهم ،

نداء آمد : که تو بنده ی شایسته ی منی !

هرچند تو را زهره ی آن نیست که ؛

بایــــزیــــد وار با حق سخن گوئی !

آخر ، کم از آن نباشد که نیازی عرضه کنی !

و سوزی و آرزوئی بنمائی !

و گوئی : خداوندا ؛

من به نامی و نشانی بسنده کرده ام !

خواستی که از درگاه خود مرا نامی نهی ،

هر نــــــام که خواهی نِــــــه !

که گفته اند :

مردی به بازار برده فروشان رفت تا غلامی خَرَد ،

از میان غلامان ، یکی را اختیار کرد و پرسید :

ای غلام ؛ چه نام داری ؟

گفت : اول بخر تا تـــــو را باشم ،

آن گاه به هر نام که خواهی مرا بخوان !

پس چون بنده ی او باشی ،

به هر نام که خواهد تو را خواهد خواند !


ادامه مطلب در یادداشت بعد ...

 

همه مشکلات و گرفتــــاری های ما

ناشی از غیبت طــــولانــــی مولایمــــــان

محبــوب دل هـــا و منجـــی انســان هـا

قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است

پس برای تعجیل در فـرج مبارکشـان

دعـــــا کنیم

کارت پستال درخواستی طراحان



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 532 )

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )

( قسمت بیست و پنجـم )

دیـدار به هنــگام

 

 

 ( جزء سوم صفحه 55)

 بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

40 ـقَالَ رَبِّ أَنَّىَ یَکُونُ لِی غُلاَمٌ وَ قَدْ بَلَغَنِیَ الْکِبَرُ   

وَامْرَأَتِی عَاقِرٌ قَالَ کَذَلِکَ اللّهُ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ 

تفسیر لفظی :

( زکریا ) گفت : خداوندا ؛ مرا پسری چون بُوَد ؟

در حالی که پیری به من رسیده و همسرم نیز نازا است ،

( فرشته ای ) گفت : چنین است ، خدا آن کند که خواهد !


تفسیر ادبی و عرفانی :

از آن پس زکریا چنان ادب گرفت

که نه تنها در محل طاعت و عبادت ،

بلکه در مقام نبوت و رسالت هم ،

در خود استحقاق اجابت دعا ندید !

جز به فضل و عنایت و مشیّت حق ،

و آن هم در مورد بشارت به فرزند بود ،

که پرسید : خـــدایــــا ؛ من از کجا فرزند آرم که پیرم ؟

از این زن نـــــازا  یا از زن دیگر ؟

جواب آمد : از همین زن !

چون هر دو در وحشت انفراد  با هم بودید ،

و امروز هم که شادی و بشارت است ،

با دیگری نخواهی بود !

 

 

41 ـقَالَ رَبِّ اجْعَل لِّیَ آیَةً قَالَ آیَتُکَ

أَلاَّ تُکَلِّمَ النَّاسَ  ثَلاَثَةَ أَیَّامٍ إِلاَّ رَمْزًا

وَاذْکُر رَّبَّکَ کَثِیرًا وَسَبِّحْ  بِالْعَشِیِّ وَالإِبْکَارِ

( زکریا ) گفت : بار خدایـــا ؛ نشانی به من بده ، ندا آمد :

نشان تو آن است که سه روز با مردمان سخن گفتن نتوانی جز با رمز و اشاره !

و خدای خویش را فراوان یاد کن ، و شبانگاه و بامدادان او را به پاکی بستای .

زکریا نشان وجود فرزند خواست !

او را گفتند : نشان آن است که

 سه روز  زبان تو از سخن گفتن با مردم باز بُرم !

تا همه رازت با ما باشد !

و بر زبانت همه حدیث ما رود ،

و از روی بشارت فرماید :

تو را فرزندی دهم که

او را از دنیا و مردم باز بُرم ،

و روی دل وی فرا سوی خود گردانم ،

تا قبله ی خود جز حضرت ما نداند !

و جز با حدیث ما  نیارمد ،

و چنان باشد که گوید :

جز نام و خیال و عشقت ای جان جهان

بر لفظ و دل و دیده ی من نیست عیان

... وَاذْکُر رَّبَّکَ کَثِیرًا ...

گفته اند : ذکر خداوند سه درجه است :

اول : ذکر ظاهر ؛ به زبان از ثناء و دعا ،

دوم : ذکر خفیّ ؛ که فرمود بهترین ذکرها

ذکر خفیّ و بهترین روزی ها قدر کافی است ،

سوم : ذکر حقیقی ؛ و آن تنها شهود ذکر حق تو راست !

یعنی که در ذکر حق خودت را در ذکر فراموش کردی !

و جز ذکر حق چیزی دیگر ندیدی و نداشتی !


خــــدایــــــا ؛

چه یاد کنم که خود همه یادم ،

من خِرمن نشان خود را فــــرا بــــاد دادم !

یاد کردن کسب است و فراموش نکردن زندگانی !

زندگی ورای دو گیتــــی کسب است چنان که دانی !

 

خــــدایــــــا ؛

یک چندی به کسب یـــــاد تــو ورزیدم ،

باز یک چندی به یـــــاد تــو خــــود را نازیدم ،

دیــده بر تـــــــو آمـــــد ! با نظــــــاره پــردازیدم !

اکنــون که یـــــاد تــو بشناختم ، خاموشی گزیدم !

چون من کیست ؟ که این مرتبت را ســـزیدم !

فریاد از یادِ به اندازه ، و دیدار به هنگام ،

و از آشنــــائی بـــه نشــــــان ،

و دوستی به پیغـــام !

 

 

همه مشکلات و گرفتــــاری های ما

ناشی از غیبت طــــولانــــی مولایمــــــان

محبــوب دل هـــا و منجـــی انســان هـا

قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است

پس برای تعجیل در فـرج مبارکشـان

دعـــــا کنیم

کارت پستال درخواستی طراحان



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 531 ) 

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )


( قسمت بیست و چهـارم )


 نواخت خداونـد


 

( جزء سوم صفحه 54)

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

37 ـفَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا   

وَکَفَّلَهَا زَکَرِیَّا کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا  الْمِحْرَابَ

وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ  هَذَا

قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ

إنَّ اللّهَ یَرْزُقُ مَن یَشَاءُ  بِغَیْرِ حِسَابٍ 

 

تفسیر لفظی :

پس خداوند از او پذیرفت به بهترین پذیرفتنی ، و رشد داد او را به بهترین رشد و نموّ ،

و خداوند زکریّا را به کفالت او گماشت ، و از آن پس هرگاه زکریا داخل محراب می شد

می دید که روزی ( غذا یا میوه ) نزد او (مریم) آماده است !

پرسید : ای مریم ؛ این روزی تو از کجا است ؟

گفت از نزد خدا است که به هرکس خواهد بی حساب و بی قیاس روزی دهد .


تفسیر ادبی و عرفانی :

 

                                   آن گاه خداوند ؛

مریــــم را به زکریّــــا باز نگذاشت ،

که از غیب ، روزی او را روان کرد ،

تا عالمیان بدانند که خداوند یکتا ،

دوستــــان حــقّ  را خـــــود دارد

 و آنان را به کس وا نگذارد .

این روزی از عالم غیب به مریم می رسید

تا خادمان که نیازمندان را خدمت می کنند

و توانگران که از آنان رفع نیاز می کنند

بدانند که ایشان در رفق و نواخت خداوندند .

 

... قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ  هَذَا...

زکریا پرسید : این روزی از کجا برای تو آمده ؟

چون ترسید شاید کسی

در نواخت مریم بر او پیشی گرفته ،

و ندانسته و نشناخته بود که ؛

قرب و منزلت مریم نزد خداوند چنان بود ؛

که کودکی بی سابقه ی طاعت

و بی وسیله ی عبادت ،

از سوی خود به وی عنایت کرده !

این بود که در جواب زکریا گفت :

این روزی از سوی خـــداوند آمده ،

یعنی خداوند که روزی دهد

و نواخت فرستد

نه به سابقه ی طاعت دهد ،

و نه به وسیله ی عبادت !

بلکه از نزد خـــــــود فرستد

و به مشیّت و اراده ی خود  دهد .


الهـــــــی ؛

اگر چه طاعت بسی ندارم ،

لکن در هر دو جهان جز تــــــــو کسی ندارم ،


الهـــــــی ؛

تا با تو آشنا شدم از خلق جدا شدم ،

محبوب را شیـــــدا شدم ،

نهان بودم ، پیدا شدم ،


الهـــــــی ؛

از بنده با حکم ازل چه برآید ؟

و بر آنچه ندارد چه باید ؟

کوشش بنده چیست ؟

کار خواست تــــــــو دارد ،

به جهد خویش نجات خویش کَی تواند ؟


الهـــــــی ؛

هرکه تــــــــو را شناسد کار او باریک ،

و هرکه تــــــــو را نشناسد راه او تاریک ،

تــــــــو را شناختن از تــــــــو رستن است ،

و به تــــــــو پیوستن از خود گذشتن است ،


الهـــــــی ؛

آنچه را که بر من آراستی به جان خریدم ،

و از هر دو جهان دوستی و لقای تــــــــو را گزیدم.


آن کس که تو را شناخت جان را چه کند ؟

فرزنــد و عیـال و خانمـان را چه کند

دیوانــه کنی هـر دو جهـانش بخشی

دیوانه ی تو هر دوجهــان را چه کند ؟

 

این جمعـه هم گذشت و نیامد

 

و ما همچنان جمعه ها را منتظریم

 

تا جمعه فرخنده ای که امام و پیشوایمان

 

حضــرت حجــة ابن الحســن العسکـــری

 

بیاید و کام تشنگان عدالت را سیراب نماید


برای تعجیل در ظهــــور مبارکشان


همچنــــان دعــــــا می کنیم


کارت پستال درخواستی طراحان



موضوع :


<   <<   156   157   158   159   160   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


* *