نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 531 ) 

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )


( قسمت بیست و چهـارم )


 نواخت خداونـد


 

( جزء سوم صفحه 54)

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

37 ـفَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا   

وَکَفَّلَهَا زَکَرِیَّا کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا  الْمِحْرَابَ

وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ  هَذَا

قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ

إنَّ اللّهَ یَرْزُقُ مَن یَشَاءُ  بِغَیْرِ حِسَابٍ 

 

تفسیر لفظی :

پس خداوند از او پذیرفت به بهترین پذیرفتنی ، و رشد داد او را به بهترین رشد و نموّ ،

و خداوند زکریّا را به کفالت او گماشت ، و از آن پس هرگاه زکریا داخل محراب می شد

می دید که روزی ( غذا یا میوه ) نزد او (مریم) آماده است !

پرسید : ای مریم ؛ این روزی تو از کجا است ؟

گفت از نزد خدا است که به هرکس خواهد بی حساب و بی قیاس روزی دهد .


تفسیر ادبی و عرفانی :

 

                                   آن گاه خداوند ؛

مریــــم را به زکریّــــا باز نگذاشت ،

که از غیب ، روزی او را روان کرد ،

تا عالمیان بدانند که خداوند یکتا ،

دوستــــان حــقّ  را خـــــود دارد

 و آنان را به کس وا نگذارد .

این روزی از عالم غیب به مریم می رسید

تا خادمان که نیازمندان را خدمت می کنند

و توانگران که از آنان رفع نیاز می کنند

بدانند که ایشان در رفق و نواخت خداوندند .

 

... قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ  هَذَا...

زکریا پرسید : این روزی از کجا برای تو آمده ؟

چون ترسید شاید کسی

در نواخت مریم بر او پیشی گرفته ،

و ندانسته و نشناخته بود که ؛

قرب و منزلت مریم نزد خداوند چنان بود ؛

که کودکی بی سابقه ی طاعت

و بی وسیله ی عبادت ،

از سوی خود به وی عنایت کرده !

این بود که در جواب زکریا گفت :

این روزی از سوی خـــداوند آمده ،

یعنی خداوند که روزی دهد

و نواخت فرستد

نه به سابقه ی طاعت دهد ،

و نه به وسیله ی عبادت !

بلکه از نزد خـــــــود فرستد

و به مشیّت و اراده ی خود  دهد .


الهـــــــی ؛

اگر چه طاعت بسی ندارم ،

لکن در هر دو جهان جز تــــــــو کسی ندارم ،


الهـــــــی ؛

تا با تو آشنا شدم از خلق جدا شدم ،

محبوب را شیـــــدا شدم ،

نهان بودم ، پیدا شدم ،


الهـــــــی ؛

از بنده با حکم ازل چه برآید ؟

و بر آنچه ندارد چه باید ؟

کوشش بنده چیست ؟

کار خواست تــــــــو دارد ،

به جهد خویش نجات خویش کَی تواند ؟


الهـــــــی ؛

هرکه تــــــــو را شناسد کار او باریک ،

و هرکه تــــــــو را نشناسد راه او تاریک ،

تــــــــو را شناختن از تــــــــو رستن است ،

و به تــــــــو پیوستن از خود گذشتن است ،


الهـــــــی ؛

آنچه را که بر من آراستی به جان خریدم ،

و از هر دو جهان دوستی و لقای تــــــــو را گزیدم.


آن کس که تو را شناخت جان را چه کند ؟

فرزنــد و عیـال و خانمـان را چه کند

دیوانــه کنی هـر دو جهـانش بخشی

دیوانه ی تو هر دوجهــان را چه کند ؟

 

این جمعـه هم گذشت و نیامد

 

و ما همچنان جمعه ها را منتظریم

 

تا جمعه فرخنده ای که امام و پیشوایمان

 

حضــرت حجــة ابن الحســن العسکـــری

 

بیاید و کام تشنگان عدالت را سیراب نماید


برای تعجیل در ظهــــور مبارکشان


همچنــــان دعــــــا می کنیم


کارت پستال درخواستی طراحان



موضوع :