منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 2006186
  • بازدید امروز: 36
  • بازدید دیروز: 91
  • تعداد کل پست ها: 1283
  • ****
درباره
محمّـد تــرابـی[961]

روح بلند مدیر وبلاگ خادم قرآن محمد ترابی در اسفند ۱۳۹۸ در ۶۷ سالگی به سوی معشوق شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آرشیو مطالب
*

حدیث

*
لوگوی دوستان
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 389 )  

ســوره 2 : بقـــره  ( مدنی ) 

  ( 286 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه2 )

( قسمت اول )

نــور معـرفــت



 

بسم الله الرحمن الرحیم


1 ـ  الــــم  

 

راز خداونــد در قــرآن است


2 ـ  ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ  

 

 

 

     این نامه ای است که در [حقانیت] آن هیچ تردیدى نیست

 

[و] مایه هدایت تقــواپیشگان است

 

3 ـ  الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ  

 

 آنان که به غیب ایمان مى‏ آورند و نماز را بر پا مى ‏دارند

 

و از آنچه به ایشان روزى داده‏ ایم انفاق مى ‏کنند

 

4 ـ والَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ

 

و آنان که بدانچه به سوى تو فرود آمده

 

و به آنچه پیش از تو نازل شده است ا

 

یمان مى آورند و آنانند که به آخرت یقین دارند


5 ـ أُوْلَئِکَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

     

 آنان برخوردار از هدایتى از سوى پروردگار خویشند

 

و آنان همان رستگارانند 

 

1 ـ الــم :    

 

تفسیر این آیه شریفه قبلاً در پست های شماره 1  و 2 و 3 و 4  سوره های مقطعات آمده است

[ روی شماره ها کلیک کنید ]

 

  2 ـ ذلک الکـتـاب :

 

اشارت به این که خداونـــد


ایمان و معرفت را بر دل مؤمنان نوشت ،


و گفت : بنده ی من ؛


نقش ایمان را در دلت نوشتم ،


عطر دوستی من سرشتم ،


فردوس از بهر تو نگاشتم ،


دلت به نــــور معرفت آراستم ،


شمع وصــــل من افروختم ،


مُهـر مِهـــر بر آن دل نهادم ،


رقـــم عشـــق در ضمیرت زدم ،


در لوح همه وصف تو نوشتم ،


و همه وصف خود نوشتم ،


و وصف تو را که در لوح نوشتم به جبرئیل ننمودم !


هُـدیً لِلمُتَّقِین : 

 

این قـــرآن راهنمـــــــای پرهیـــــــزکاران است


و شفـــا دهنـــده ی ایمـــــان داران،


آشنائی را سبب است،


روشنـــــائی را مــــــدد!


آئینــــــــــه چشم ها،


چــــــراغ دل هــــــــا،


شفـــــــــای دردهــــا،


نــــور دیــــده آشنـــــایان،


بهـــــــار جـــــــانِ دوستـــــــان،


انـــــــدرزِ تـرسنـــــــدگان،

 

رحمتِ ایمـــــــان داران.

 

چون دانی که قــــــرآن رهنمـــــــای متقیــــــــان است،


پس نسَبِ تقــــــــــوی پیشه کن


تا تـــــو را در پرده عصمت خود نگاه دارد


که فــــــــردای رستـــــاخیــــــز


همه نَسَب ها بریده شود جز نسَبِ تقـــوی ،


هر کس امروز به پنـــــــــــاه تقــــــوی شود


فـــــــردا به جــــــــــوار مـــــــــــولا رسد


زیرا گرامی ترین بندگان نزد خداوند


پرهیـــــزگارتــــــرین آن هایند،


هم چنان که از خارستـــــــانی اگر گـــــــذر کردی


جامـــــــه ها را جمـــــــع می‌کنــــــــی


و از آسیب خـــار می‌پرهیـــــزی،


@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


و امّــــا مشکلات مـــا !

 

همه مشکلات و گرفتاری های ما

ناشی از غیبت طولانی مولایمــــــان

محبــوب دل هـا و منجی انســان هـا

قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است

 

السلام علیــک

یا اباصــالح المهـــدی

 

 

جانـــــــان من !

 

 قائـم آل محمّـــــد (ص)

 

 هـر جمعـــه را به این امیـــد آغاز می کنیم

که شـایـد تـــــو در این جمعـــــه بیــــایی

و کام تشنــگان عـدالـت را سیـــراب نمـــایی

 

 برای تعجیــــــــــل در فـــــرج مبارکتــــان دعا می کنیم




موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 388 )   

ســوره 1 : فاتحــه ( حمـد ) ( مکی )

( 7 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 1)

( قسمت پنجــم ) 

کلیــد بهشـت

 

 

 

غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِم وَلاَ الضّالِّینَ 

 

خـداونــدا ؛ 

 

ما را از آنان مگردان که به خودشان بازگذاشتی ،

 

تا به تیغ هجران خسته و به میخ ردّ بستــه شدند!

 

آری ؛ چه باری کشد حبــل گسسته ؟

 

و به چه کار آید کوشش نبـایستــــه ؟

در بیگانگی زیسته ،


امروز از راه بیفتاده


و راه کج را راه راست پنداشته ،

و اینان کسانی هستند که


کوشش شان در زندگی دنیا به هدر رفته


و گمان می کنند که کردارشان نیک است !


ضَلُ شعیُهُم فِی الحَیاتِ الدُّنیا وَ یَحسَبُونَ اَنَّهُم یُحسِنُونَ صُنعاً

 

گفتم که بر از اوج برین شد بختـم


وز ملک نهاده چون سلیمـان تختم


خود را چو به میزان خرد بر سنجم


از بنگه دونیان کـم آمــد رختم


 

کلیــد بهشـت

 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

 

سوره فاتحه را کلیــــد بهشت داننــد ،


از آن رو که درهای بهشت ، هشت است ،


و این ســـوره هـــم هشت قسم است ،


تا آن هشت قسم را تحصیـــل نکنـــی


و به آن معتـقــــد نشــــــوی ،


این درها بر تــــو گشـــوده نشود !


 


 

 

نخست : ( الحمد )

یاد ذات خـداونـــد


دوم      : ( الرحمن ) 

ذکر صفــات او


ســـوم : ( ایاک نعبد )

ذکر افعــال او


چهـارم : ( ایاک نستعین ) 

ذکــر معــاد


پنجـــم : ( اهـــــدنـــــا )

ذکر تزکیه ی نفس


ششم : ( الصراط المستقیم ) 

ذکر آراستـــن نفس به نیکی ها


هفتـم : ( صراط الذین ) =

ذکر احوال دوستـان و رضای خداوند از آنان


هشتم: ( غیر المغضوب )=

ذکر احوال بیگانگان و نارضائی خداوند از آن ها. 

 

و هر یک از این هشت علم ، دری است از درهای بهشت .

 

پس هرکس این ســــوره را به اخلاص برخوانَد ،


هشت درب بهشت

 

بروی او بـــــــاز شود ،

 

امروز بهشت شنـــاخت و عرفـــان ،

 

و فــــردا بهشت عـــدن و رضــوان .

 



ارتباط سوره حمد با درهای بهشت در سخن صدر المتألهین

آیت الله جوادی آملی در بخشی دیگر از تفسیر قرآن به ارتباط سوره حمد با درهای بهشت در سخن صدر المتألهین اشاره کرده و می گوید:

این سوره مبارکه فاتحه با آن مقدمه‌ای که انسان در هنگام قرائت یا هنگام نماز انجام می‌دهد، شامل 8 بخش از درهای هشتگانه بهشت است.

از این جهت که بهشت دارای ابواب ثمانیه است،‌ دارای هشت در است، اگر کسی سوره مبارکه حمد را در نماز با آن آداب معینی که گفته‌اند قرائت کند، از هر دری از این درهای هشت‌گانه وارد بهشت می شود.


 یکی در معرفت است، که انسان قبل از این سوره می ‌گوید « إنی وجهت وجهی للذی فطر السماوات و الارض» با معرفت شروع می کند و از در معرفت وارد بهشت می ‌شود.

وقتی آیه مبارکه « بســــــم الله » را می ‌گوید از در ذکر وارد بهشت می ‌شود.

وقتی آیه مبارکه « الحمد لله رب العالمین» را می ‌گوید از در شکر وارد بهشت می ‌شود.
 
وقتی  آیه مبارکه « الرحمن الرحیم » را می‌گوید از در رجا وارد بهشت می‌شود.

وقتی آیه مبارکه  « مالک یوم الدین » را می گوید از در خوف وارد بهشت می‌شود . چون بهشتیان کسانی ‌اند که «یدعون ربهم خوفا و طمعا»

وقتی  آیه مبارکه « ایاک نعبد و ایاک نستعین » را می گوید از راه اخلاص و عبادت خالصه وارد بهشت می ‌شود.

وقتی  آیه مبارکه « اهدنا الصراط المستقیم» را می گوید از راه دعا وارد بهشت می ‌شود.
 
وقتی  آیه مبارکه « صراط الذین انعمت علیهم » را می‌ گوید از راه ائتسا و اقتدای به انبیا و اولیای الهی وارد بهشت می‌شود.

چون خدای سبحان انسان را امر کرد که به اینها اقتدا کنید « لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة» یا نسبت به بزرگان دیگر فرمود: « لقد کان لکم فیهم اسوة حسنة » باب اقتدای به سیره سلف صالح یعنی انبیا و اولیای الهی.

این را هم بعضی از بزرگان اهل تفسیر فرمودند که از مجموع مقدمه این سوره و آیات هفتگانه این سوره ، انسان می ‌تواند به یکی از این درهای هشتگانه‌ بهشت سعادت وارد بشود.


 

این ها همه تصورات انسان ها از بهشت است

در حالی که بهشت و نعمت های آن غیر قابل تصور است

آن چه که از بهشت در قرآن به آن ها اشاره شده نیز در حد تصورات انسان است

در حالی که بهشت و نعمت های سرشار آن را فقط باید در آخرت دید!

البته فراموش نشود که در آخرت نیز بهشت هرکس را اعمال نیک او خواهد ساخت


@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

 

جـز عشـق تـــو بر ملک دلم شاه مبـاد 

    

وز راز مـن و تــو خـلــق آگاه مبــاد


کوتــه نشود عشـق تــو اَم زین دلِ ریش 

 

 دسـتــم ز ولایت تـو کـوتــاه مبـــاد


شاید این جمعـــه بیاید شاید

پـــرده از رخ بگشـــاید شایـــد

 

همه مشکلات و گرفتاری های ما

ناشی از غیبت طولانی مولایمــــــان

محبــوب دل هـا و منجـــی انســان هـا

قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است

پس برای تعجیــــــــــل در فـــــرج مبارکشان دعا کنیم


اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 387 )

 ســوره 1 : فاتحــه ( حمـد ) ( مکی )

( 7 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 1)

( قسمت چهــارم ) 

 عـزّت دو جهــان


 

6 ـ اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقِیمِ 

 

این آیت عیـن عبــادت است و مُــخِّ طاعت ،

چه دعا و سئـوال و تضـــرّع و زاری مؤمنان ،

طلــب استقــامـــت آنـــان در دیـــن است ،

 

مؤمنان می گویند :


                  بار خــدایــا ؛

 

راه خود را به ما بنمـــا ،

 

و آن گاه ما را بر آن روش دار ،

و آن گاه از روش به کشش رسان ،

 

پس نمودِ راه به آن است که

خداونـــد آیـــات خود را نمایش داد ،

روش آن است که

مرتبـــه به مرتبـــه مقـــرّر داشت ،

کشش آن است که

او را نزدیک خــــود خواست .

مؤمنان در این آیت ،

نمایش و روش و کشش

هر سه می خواهنــــد ،

که نه هر که دیــــد در راه برفت

و نه هر که رفــــت به مقصد رسید ،

بسا کس که شنید و ندید ،

و بسا کس که دید و نشناخت ،

و بسا کس که شناخت و نیافت !

بسا پیر مناجاتی که از مرکب فرو مانَد

بسا یار خراباتی که زین بر شیر نر بندد  

  7 ـ صِراطَ الَّذِینَ اَنعَمتَ عَلَیهِم 

 

گفته اند :


این راه و روش اصحاب کهف است


که مؤمنان گفتنـــد :


                              خـداونــدا ؛

 

راه خود بر ما ، بی ما به سر بر ،

چنان که بر جوانمردان کهف تفضّل کردی ،

و نواخت خود بر ایشان نهادی ،

و گفتی در این غار شوید و خوش بخسبیــد

که ما خواب شما به عبادت جهانیان برگرفتیم !

 

خـداونــدا ؛ 

ما را از آن نعمت و نواخت بهره کن ،

و چنـان که بی ایشان کارشان را

به فضل خود به سر بردی ،

کار ما هم بی ما به سر بَـــر !

که هرچه ما کنیـم بر ما تــاوان بُـوَد !

و هرچه تو کنی ما را عزّت دو جهان بُوَد.

 

خـدایـــا ؛

ما نمی توانیم این کار را بی تو به سر بریم ،

نه زهره ی آن داریم که از تو به سر بریم ، 

هرگاه که پنـــداریم رسیـــدیـــم

از حیــــــرت شمــــــار  واگــردیــم ،

 

خـدایـــا ؛

کجا باز یابیم آن روز که تو ما را بودی و ما نبودیم ،

تا باز به آن روز رسیم میان آتش و دودیم !

اگر به دو گیتی آن روز یابیم بر سودیم ،

ورنه بود خود را به نبــود خود شنودیم.

 

اَنعَمتَ عَلَیهِم :

به اسلام و سنت در هم بست که تا هر دو به هم نشوند ،

بنده را استقامت دین نَبُــــوَد ،

که اسلام بی سنت نیست

و هرچه نه با سنت است آن دین حق نیست ،

 

از این جاست که پیغمبر (ص) فرمودند :

 

گفتــار نیــک بستــه به کردار نیـــک است ،

و هر دو بستـــه به نیّـــت است ،

و هر سه به موافقت با سنّـت است.


[ و سنت رسول الله (ص) را چه کسی بهتر از وصی

برحق او (علی ع ) بجا آورده ؟

که آنچه او کرده عین سنّـت بوده

و آنچه غاصبین کردند همه بدعت و ضلالت ،  

فراموش نمی کنیم که رسول الله (ص)

در واقعــــه غدیـــــر خــــــم

قبل از معرفی وصی و جانشین خود ،

به سیل عظیم جمعیت حاضر فرمودند :  

... اِنِّی تارکٌ فِیکُمُ الثَقَلَینَ کِتابَ اللهِ وَ عِترَتِی ...  

بهوش باشید که من از بین شما می روم

و دو امانت سنگین و گران بهاء نزدتان می گذارم ،

کتــــاب خـــــدا قــــرآن و عتــــرتــــم ،

این دو با همند و از هم جدا نمی شوند

تا حوض کوثر که به من رسند ...] 

 

********************************

میلاد پر خیر و برکت کوثر ولایت

علت العلل وجود شجره طیبه امامت

یگانه یادگار ارزشمنـــد رســــول الله (ص)

همسر فـــــــداکار و یــار و یــاور امـــام علی (ع)

و مــــادر بــزرگـــــــوار سیّــــــد و ســـــروران بهشت

انسیة الحَــوراء

حضرت فاطمة الزهـــراء

 

بر امام و مولایمان حجة ابن الحسن المهدی (عج)

و شما دوستان و محبان خاندان پاک عصمت و طهارت

مبـــــارک بـــــــاد



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 386 )

ســوره 1 : فاتحــه ( حمـد ) ( مکی )

( 7 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 1 )

( قسمت ســوم ) 

نسیــم کَـــرَم


 

( ادامه سوره مبارکه حمد )

3ـ اَلرَّحمنِ الرَّحِیمِ :

رحمـــــن است که راه مزدوری آسان کند ،

رحیــــــــم است که شمع دوستی در راه دوستان برافروزد ،

مــــزدور همیشه رنجـــور و در آرزوی حــــور و قصــــور ،

و دوست در بحــــر عیــــــان غرقه ی نـــــــور !

روزی که مرا وصــال تو در چنگ آید

از حال بهشتیــان مرا ننـــگ آید !

 رحمن است که قاصــدِ آن را توفیقِ مجاهدت داد،

رحیـم است که واجد آن را تحقیق مشاهدت داد ،

آن حال مــریــــد است و این حال مـــــراد ،

مـــرید به چراغ توفیــق رفت به مشاهده رسید ،

مـراد به شمع تحقیق رفت به معـاینــه رسید !  

زیرا طالبِ به دوری از خود به وی نزدیک شود

 و به گم شدن از خـــــود وی را آشنـــا گردد،

که او نه از قاصـــــــــــــدان دور است

نه از طالبان گم و نه از مریدان غایب! 

رحمتی کن بر دل خـلـق و برون آی از حجاب

تا شـود کـوتـه ز هفتـاد و دو ملـت داوری

4 ـ مالِکِ یَومِ الدِّینِ :

اشارت است به دوام ملک احدیت

و بقاء جبروت الاهیت ،

هر ملکی روزی به آخر رسد

و زوال پذیرد

ولی ملک خداوند بر دوام است

که هرگز به سر نیاید

و زوال نپذیرد ،

در هر دو جهان هیچ چیز و هیچ کس

از ملک او بیرون نیست

و کسی را چون ملک وی ملک نـــه !

امروز ربَّ العالمین است

و فردا مالک یوم الدین ،

در دو جهان ملک خدا راست

بی شریک و بی انباز ،

بی حاجت و بی نیاز ،

پس اختیار بنده از کجاست ؟

و آن را که اختیار نیست حکم نیست !

 

دین در این جا به معنی شمار است و پاداش ،

می گوید مالک و متولی حساب بندگان منم ،

تا کسی را بر عیب های آنان وقوف نیفتد

که شرمســـــــار شــونــــد !

هرچند حساب کردن نشانه ی قهـــر است ،

اما پرده از روی کار بر نگرفتن عیـــن کَــــــرَم است ،

خداونـــد خواهد تا کرم نماید

پس از آن که قهـــــــر راند !

این است سنت خدای عزَّ و جَلّ

که هر جا ضربت قهـــــر زند

مَرهَــــم کَـــــرَم نهــــد !

***************************************

فردا در موقف حساب اگر مرا نوائی بود

و سخن را جائی بود گویم :

بــار خــدایــا !

از همه چیـــــــــز که دارم در یکی نگاه کن ،

نخست در سجودی که هرگز جز تو کسی را از دل نخواست ،

دوم تصدیقی که هرچه گفتی گفتم راست ،

سوم چون نسیم کرمت برخاست ،

دل و جان من جز تــــــو را نخواست !

جز خدمت روی تـو ندارم هوسی

من بی تو نخواهم که برآرم نفسی

***************************************

5 ـ اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعِینُ :

اشاره به دو رکن عظیــم آراستــن دین است ،

که مــــدار روش دین داران به این دو رکن است :

نخست آراستــن نفس به عبادت بی ریا و طاعت بی نفاق ،

و دیگری پیراستـــن و پـــاک نگاه داشتـــن نفــــس

از شرک و فساد ، و تکیه نکردن بر حول و قوّت خود ،

آراستن نفس اشارت است به آنچه می باید کرد در شرع ،

و پیراستــن اشــــارت است به آنچه می نباید کرد در شرع.

اِیّاکَ نَعبُــدُ توحیـــد محض است

که خداوندی را خدای یگانه سزاوار ،

چه او معبـــود بی همتا و یگانه ی یکتاست.

وَ اِیّاکَ نَستَعِینُ اشارت است به معرفت عارفان ،

و اصل این معرفت آن است که

حق ّ جَلَّ جَلالُه را به هستی و یکتــائی بشنـاسی ،

سپس به توانائی و دانائی ،

که توحیــــد بنـــــای اســـــلام است ،

و معــرفـــت بنــــــای ایمــان ،

راه شناسی نخستین به دیدن تدبیـــــر صــانــــع ،

و دیگــــری به دیـــــدار حکمت اوست !

عارفی گفت :

از این جاست که عارف ،

طلب از یافتــــن یافت ،

نه یافتــــن از طلب ،

و سبب از معنی یافت نه معنی از سبب !

مطیع طاعت از اخلاص یافت نه اخلاص از طاعت !

گناهکار را گناه از عذاب رسید نه عذاب از گناه !

آسایش صــد هــزار جــان یک دم توست

شادان بُوَد آن دل که در آن دل غم تــوست

دانی ملکــا که روشـنـــائی دوچشــم

در دیـدن زلـف سـیـه پـرخــم تـوست



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 385 ) 

 

ســوره 1 : فاتحــه ( حمـد ) ( مکی )

( 7 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 1 )

( قسمت دوم )

موصوف به وصف جلال

 

( ادامه سوره مبارکه حمد )

بسـم الله الرّحمـن الرّحیـم 

اینکه آغاز به نــــام الله 

و بعـد رحمـــــن

 سپس رحیـــــم شده

جهت آن است که :

الله خالق همه آفرینش است

و بعــد رحمــــن ، قدرت و پرورش

و سپس رحیــــــم ، رحمت و آمرزش

یعنی که  به قدرت بیافریدم،

و به نعمت بپـــــروریــــــــدم،

و به رحمت بیـامرزیــــــدم! 

خـداونـدا ؛

نـــــام تـــــو ما را جــواز،

مهــــر تـــــو ما را جهــاز،

شناخت تـــــو ما را امان

و لطف تـــــو ما را عیـان.

خـداونـدا ؛

ضعیفــــــان را پنـــــــاهی ،

قاصــــدان را  بر سـر راهی،

و مؤمنـــــــــان را  گـــواهی ،

چه عـزیز است آن کس را که تـــــو خواهی ؟!


اگر روزی بیندازد کمند از برج ایـوانش

بسا دل هــا که اندر حضرت او در شکارآرد

2 ـ اَلحَمــدُللهِ :

ستایش خــدای مهـربان،

کـردگار روزی رسان،

یکـتـا در نــام و نشـان،

خـداونـدی که ناجسـتـه یابند ،

نا دریافتـه شـنـاسند،

و نادیــده دوست دارند.

قادر بی احتیال، قـیـّـوم بی گـشتـنِ حال،

در ملک ایمــــــــــن از زوال،

در ذات و صفــــات متعــــال،

لــم یــزل و لایـــــــــزال،

موصــــوف به وصـــف جــــلال

با جمال و پر جلال و با کمــــال

*************************

عــزت قـرآن به عجـز بنـدگان گـواهی داد

و به کمال جلال و تقدس از ایشان نیابت کرد

و خود را ثنـــــا گفت

و ستایش خود را به آنان بیاموخت

و به آن دستـــــور داد،

وگرنه یارای چه کسی باشد

که به چگونگی سـتـایش او پی بَرَد! ؟

*************************

ای سـزاوار ثنـاء خویـش،

و ای شکـرکننده عطای خویش،

بنده به ذات خود از خدمت تو عاجـز

و به عـقـل خـود از شناخت مـنّـت تو عاجــز

و به تـــوان خــود از سـزای تو عاجز.

کریما، گـرفـتـار آن دردم که تو درمان آنی،

بنـده آن ثنایم که تو سزاوار آنی

من در تو چه دانـم که تـو خــود دانی،

تــو آنی که خود گفتی.

*************************

 ای مسلمان ؛ بدان که :

حمــــــد یا بر دیـــدار نعمت است

یا بر دیـــــدار منـعــــم،

آنچه بر دیــدار نعمت است:

طاعت وی به کار بــردن

و شکـر او بر مـیــان بسـتــن،

تا امروز در نعمت بیفـزاید

و فــــــــردا بهشت رساند.

و آنچه که بر دیــدار منعـم است:

زبان حال جوانمـردی است که او را شراب شوق دادند

و با شـرم او را با صاحب نعمت همـدیـدار کردند

تا از خود فانی شد،

ذکر حـــــق شنیــــــــد ،

چراغ آشنـــــــائی دید،

اجابت لطف شنید،

توقع دوستی دید

و به دوستی لَم یَزَل رسید.

این جوانمـــــــــرد

نخست نشانی یافت بی دل شد،

پس بـــــــار یافت همه دل شد،

پس دوست دید، بر سرِ دل شد!

دو گـیتی در سر دوستی شد،

و دوستی در سر دوست،

اکنون نمی توانم گفت که اوست!

*************************

چشمی دارم همـه پـر از صـورت دوست     

با دیده مرا خوش است تا دوست در اوست

از دیده و دوست فرق کـردن نه نکـوست   

یا او ست بجای دیده یا دیده خود اوست

ربِّ العـــالمیـن :

پــــروردگار جهــانیــــــان،

یکی را پرورش تــن روزی

و یکــی را پـــــــرورش دل،

یکی تـن پـــــرور به نعمت،

یکی دل پرور به ولیِ نعمت،

نعمت بهره کسی است که

در خدمت فـرو گـذار نکـنـد،

طمعِ دیدار دوست صفت مردان است

و پیروزی از آنِ بنـــده ای است که

دوست او را عیـــان است.

ای منظـرتو نظـاره گاه همگان                         

 پیش تو در اوفـتـاده راه همگان

ای زهـره شهرها و مـاه همگان                           

حسن تو ببرد آب و جـاه همگان



موضوع :


<   <<   186   187   188   189   190   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


* *