منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 2005576
  • بازدید امروز: 93
  • بازدید دیروز: 80
  • تعداد کل پست ها: 1283
  • ****
درباره
محمّـد تــرابـی[961]

روح بلند مدیر وبلاگ خادم قرآن محمد ترابی در اسفند ۱۳۹۸ در ۶۷ سالگی به سوی معشوق شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آرشیو مطالب
*

حدیث

*
لوگوی دوستان
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



   نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (665 ) 

ســوره 5 : انعـــام ( مکّی ـ 165 آیه دارد ـ جزء هفتم ـ صفحه 128 )  

  

  ( قسمــت سیــزدهـــــم )

  

لـــوح محفــوظ 

  

  

   ( جزء هفتــم صفحه 132 ـ آیه 36 ) 

 

 

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

إِنَّمَا یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ یَسْمَعُونَ وَالْمَوْتَى یَبْعَثُهُمُ اللّهُ ثُمَّ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ

 

تفسیر لفظی :

 

تنها کسانى [دعوت تو را] اجابت مى‏ کنند که گوش شنوا دارند و [اما] مردگان را خداوند [در قیامت] بر خواهد انگیخت ‏سپس به سوى او بازگردانیده مى‏ شوند

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

  

اهل ولاء ، زندگانند ، که اهل خطاب و جوابند ،

و زندگان ، به حقیقت سه گروه اند :

ترس داران ؛  از بیـــم بطش (1) و مکــــرِ حــــقّ ،

امید داران ؛ که پیوسته دل در فضل و لطف حق بسته اند ،

دوست داران ؛ که زندگی به مهر کنند ، و تا وقتی دلشان با حق می گراید از خلق می گریزند ،

و شرط عمده ی این سه حالت داشتن علــــــــم و معــــرفت است ،

زیرا ترس بی دانش ، ترس بیگانگان است ،

و امید بی دانش ، آرزوی امیدواران است ،

و دوستی بی دانش و معرفت ، دوستیِ بی بند و باران و اِباحتیان (2) است ،

و جمله ی این سه نوع زندگانی بنـا بر توفیــــق یا خــــذلان است ،

و این دو نتیجه ، حکم ازل  و نبشته ی در لوح محفوظ است ،

که فرمود : ما در هیچ چیز افــــراط و تفــریط نکردیم ،

و در لوح محفوظ  همه چیز نبشتیم ، و همه کار پرداختیم ،

و هرکس را آنچه شایسته و سزاوار بود دادیم .

 

حضرت محمّــــد (ص) فرمودند :

ای امّت من ؛ کار کنید ، عمل کنید ، و بدانید که هرکس برای کاری آفریده شده ،

آن که اهل سعادت است به سوی کارهای سعــــادت بخش ،

و آن که اهلشقاوت است به طرف کارهای شقاوت زاد و نکبت بار می رود .

شگفت کاری و طرفه حالی است این !

که عاشقــــان در تکاپـــوی رسیدن به کــــوی او خستگی ناپذیرند ،

و هزار شادی به بقــــــای آن جوانمردان باد که جز از روی معـشـــوق نسازند !

و جز با دوست ، مُهـــره ی مِهـــــــر  نبازنـــد!

 

این جهان و آن جهـان با هرچه هست 

          

عاشقان را روی معشــوق است بس

 

گـر نبـاشـد قـبـلـــه ی عـــالـم مـــــرا  

           

قبله ی من کوی معشوق است وبس

 

الهــــی ؛

  

ای خـــــــدائی که در ذات یکـتـــــــــائی،

در قـدرت بی نظـیـــــر ،

و در صفت بی همتــــــایی ،

نـه تــــــــــو را به کـــس حــاجــت ،

و نـــه کــــس را بــر تــــــــــــــو حجـــت است !

سپاس تــــو را ، که نه از ما دوری ! و نه نـــزد مـــا پیـــدائی !

----------------------------------------------

(1) بطش : حمله کردن ، سخت گرفتن ، تندی

(2) اباحت : مباح کردن ، روا دانستن ، مشترک دانستن اموال و املاک ( مزدکیان و باطنیه را اباحی یا اباحیه گفته اند ) [ و در این زمان مرامی شبیه کمونیسم ]  


 



موضوع :


   نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (664 )  

 ســوره 5 : انعـــام ( مکّی ـ 165 آیه دارد ـ جزء هفتم ـ صفحه 128 )

  

  ( قسمــت دوازدهـــــم )

  

بشیــر و نــذیـــر

  

  

  

 ( جزء هفتــم صفحه 131 ـ آیه 33 )

 

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَیَحْزُنُکَ الَّذِی یَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لاَ یُکَذِّبُونَکَ

وَلَکِنَّ الظَّالِمِینَ بِآیَاتِ اللّهِ یَجْحَدُونَ

 

تفسیر لفظی :

 

به یقین مى‏ دانیم که آنچه مى ‏گویند تو را سخت غمگین مى‏ کند

در واقع آنان تو را تکذیب نمى‏ کنند ولى ستمکاران آیات خدا را انکار مى‏ کنند

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

  

این آیت از روی اشارت تشریف و اکرامی است از درگاه ربوبیت

به حضرت مصطفی(ص) که از او بزرگوارتر نیست ،  

و از زمان آدم تا آخر عالم جز او کسی را این منزلت ندادند ،

و این مرتبت ننهادند ، که خـداونــد برای تسکین دل او فــرماید:

 

ای محمّــد ؛

  

ما می دانیم که از این بی حرمتان چه رنــــج هـــــا به دل تــو می رسد

و تــو از گـفتـــه آنـان اندوهگـینــی!

 

ای محمّــد ؛

  

تو مپندار که من آنچه بر تو می رود نمی بینــم ،

و یا آن آه های درد آمــیـــز تــو را نمی شمارم ،

و یا آن شربت های زهــرآمیغ که هـرساعـت بر طلب رضای ما

نوش میکنی نمی دانــم؟

 

ای محمّــد ؛

 

با تو آن می کـننــد کــه با ما می کنند ، و این رفتار پیش از آنکه این رقم بر تو کشیدیم 

و این عَـلَـم را به دست تو دادیم با ما می کردند ،

بنگـر که پیش از این همه با تو چون بودند ، آشنا و بیگانه ، خویش و پیوند ،

همه دوست تو بودند ، و محـمــد امیـــن میخواندند ، امانت ها نزد تو می گذاشتند ،

در محافـل و مجالـس تو را بر صدر می نشاندند !

 

چون پیک آسمان نزد تو آمد ، و جلال و عزت دین اسلام ،

در گفتــــار و کــــردار تـــو نهاده شد ، حالت و کار آنان بگشت ،

دوستـــــان همـــه دشمـــن گشتند ! یکی می گـفـت ساحـر است ،

یکـــی می گـفـت مجنــــون است ، یکـــــی می گـفـت شاعــــر است،

 

چنین گفتند و رسـول خــدا بر استقامت خویش چنان پا برجا بود که

آن قبول و این نگون ، و آن سلامت و این مـلامــت ،

نــزد او هــر دو یک رنـگ داشت !

 

پس چون خداونــــد تـــــــاج رسالت بر فرق نبــــوت محمــد(ص) نهاد ،

و درگاه عــــــزت وی حوالت گاه ردّ و قبـــــول مــــــــــردم آمد ،

آنان همه نومیـــــد شدند ، و زبان به طعـــــن دراز کردند !

 

یکی می گفت یتیم است و درمانــده ،

خـداونــد فـرمود : رحیـــــــم است و بخشنــــــده ،

دیگــری گفت اجیــــر است و فقیــــر ،

خـداونــد فـرمود : بشیـــــــر است و نــذیـــــــــــر ،

یکی می گفت ضــــالّ است و غـبـیّ ،

خـداونــد فـرمود : رســــــــول است و نبــــــــــیّ .

 

 فــرمان آمــد که :

 

                             ای محمّــد ؛

 

ما می دانیــــــــم که دشمنــــان ،

تـــــــــو را شاعـر و ساحـر و دیوانــــــــــه خواندند !

تو شاعـر نیسـتـی ، رســــــــول کونینـــــــی ،

تو دیوانه نیستی ، صاحب قاب قوسینی ،

تـــــــــــو اســــــلام را صفـــــائی ،

تــــــــو شـریعـت را بقــــــــائی ،

تو فـرستـــــاده خـــدائی ،


این عزت و منزلت تو را بس که :


مـــا آنِ تـــو ایم ، و تو آنِ مـــــائی!


مـن آنِ تـــو ام تو آنِ مـا باش ز دل  

   

 گستاخی کن چـرا نشینی تو خجـل


ای محمّــد ؛

اگر دشمن تو را ناسزا می گوید تو را چه زیان ؟

من می گویم تــو ســــراج منیـــــــری ،


بشیــر و نــذیـــری ،

 

فتـــح با تــو است ،

و یــاری با مــــن اسـت ،

و فضـل من بسیــــــار است.

 

... و چه کردند این امّت با اهل بیت  این ســـراج منیــــر ؟

  

سالروز شهادت ام ابیها ، ام الائمه ، انسیه حوراء ، حضرت فاطمة الزّهراء سلام الله علیها ،

دخت گرامی نبیّ مکرّم اسلام حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم را

به شما و همه دوستــــــان و شیعیـــــــــــــان آن حضــــــــرت ،

و مخصوصاً به آقا و مولایمان حضرت حجة ابن الحسن المهـــدی علیه السلام

تسلیت عرض می نمائیم



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (663 ) 

ســوره 5 : انعـــام  ( مکّی  ـ  165  آیه دارد  ـ جزء هفتم  ـ  صفحه 128 )


  ( قسمــت یازدهـــــم )


خلعت های کرامت

  


( جزء هفتــم صفحه 130 ـ آیات 25 تا 28 ) 

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

وَ مِنْهُم مَّن یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ وَ جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَن یَفْقَهُوهُ وَ فِی آذَانِهِمْ وَقْرًا

وَ إِن یَرَوْاْ کُلَّ آیَةٍ لاَّ یُؤْمِنُواْ بِهَا حَتَّى إِذَا جَآؤُوکَ یُجَادِلُونَکَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُواْ إِنْ هَذَآ إِلاَّ أَسَاطِیرُ الأَوَّلِینَ


تفسیر لفظی :

 

و برخى از آنان به تو گوش فرا مى‏ دهند و[لى] ما بر دل هایشان پرده‏ ها افکنده‏ ایم تا آن را نفهمند و در گوش هایشان سنگینى [قرار داده‏ ایم] و اگر هر معجزه‏ اى را ببینند به آن ایمان نمى‏ آورند تا آنجا که وقتى نزد تو مى‏ آیند و با تو جدال مى‏ کنند کسانى که کفر ورزیدند مى‏ گویند این [کتاب] چیزى جز افسانه‏ هاى پیشینیان نیست


تفسیر ادبی و عرفانی :

استماعِ فهم ، چیزی است و استماعِ خطاب ، چیزی دیگر ،

آن بیگانگان و بی حرمتان چون از سمعِ فهم و قبول محروم بودند ، سمعِ خطاب ، ایشان را سود نداشت ، چه ؛ سمعِ فهم آن است که در دل جای گیرد  و قبــول در آن پیوندد ، و یقین در آن بیفزاید ،

اگر سال ها این حروف و کلمات به سمعِ خطاب برسد ، تا به سمعِ جــــان  نرسد سودی ندارد ،

بوجهـــل که رانده و مقهـــور ازل گشته ، وقتی سر بر آستانه ی مسجد رسول خدا نهادی و قرآن از او به سمعِ ظاهر شنیدی ! دلش حتی یک حرف به خود راه نداد ! که قفـــل نومیـــدی بر آن زده ، و مُهـــر شقـــاوت بر آن نهاده بودند !

و آن دیگری که سخن مصطفی (ص) را شنید گفت : این سخنان که محمّد (ص) می خوانَد و می گوید ؛ سخنی شیرین و پر آفرین است ، بالایش چون درخت میوه دار، زیرش چون چشمه ی آب حیات ، او نیز به ظاهر چنین می گفت ولی باطنی خراب داشت که حرفی از آن سخنان به دل راه نمی داد ! تا بدانی که اعتبار به باطن است ، و حقیقت این کار یافت و قبول است ،

اگر هزاران کس به عمارت ظاهر مشغول شوند ، آن عمارت ، خرابی یک دل را جبران نکند ، و به کار نیاید ، و اگر یک دل آبادان بود ، پاسبان اقلیمی باشد و همه را در حمایت عــزّ خویش گیرد !


26 ـ وَ هُمْ یَنْهَوْنَ عَنْهُ وَ یَنْأَوْنَ عَنْهُ وَ إِن یُهْلِکُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُمْ وَ مَا یَشْعُرُونَ


و آنان [مردم را] از آن باز مى‏ دارند و [خود نیز] از آن دورى مى‏ کنند

و[لى] جز خویشتن را به هلاکت نمى‏ افکنند و نمى‏ دانند.


این آیت از روی اشارت خبر می دهد از قومی که دیگران را پنــــــد دهند و خود نپذیرند ، از روی ظاهر خلق خدا را بر طاعت خوانند ، و از روی باطن با حـــــــقّ مخالفت می ورزند !


و نیز گفته اند : این آیت اشارت است به قومی که به راه تقــــوی نروند ، و مردم را هم از آن راه باز دارند ، خود گنـــــــاه کنند ، و سبب گنـــاهِ دیگران نیز بشوند ، خود بی راه شوند ، و دیگران را نیز گمـــــــراه کنند ، لاجَرَم فردا وِزرِ خود و دیگران بر گردن ایشان نهند !


27 ـ وَ لَوْ تَرَىَ إِذْ وُقِفُواْ عَلَى النَّارِ فَقَالُواْ یَا لَیْتَنَا نُرَدُّ وَ لاَ نُکَذِّبَ بِآیَاتِ رَبِّنَا وَ نَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ


و اى کاش [منکران را] هنگامى که بر آتش عرضه مى‏ شوند مى ‏دیدى که مى‏ گویند کاش بازگردانده مى ‏شدیم و [دیگر] آیات پروردگارمان را تکذیب نمى‏ کردیم و از مؤمنان مى‏ شدیم


28 ـ بَلْ بَدَا لَهُم مَّا کَانُواْ یُخْفُونَ مِن قَبْلُ وَلَوْ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ


[ولى چنین نیست] بلکه آنچه را پیش از این نهان مى‏ داشتند براى آنان آشکار شده است و اگر هم بازگردانده شوند قطعا به آنچه از آن منع شده بودند برمى ‏گردند و آنان دروغگویند.


این آیت اشارت است به روز رستاخیز ، که روزِ کشفِ احوال است ، و هنگام اظهار سرائــر ،

چه بسا افرادی که در دنیـــــــا از زاهــــــدها بودند و به رنگ دوستان ، و جامه ی آشنایان پوشیدند ، ولی آن روز ، داغِ شقاوت بر پیشانی خویش بینند ، و در منزل بیگانگان شان فرود آرند !

و چه بسا کسانی که تو آن ها را بی سر و سامان و بی کس و بی نام شناختی ، ولی در آن روز برایشان از خزانه ی غیب خلعت های کرامت آرنـــد !


بسا پیر مناجاتی که بی مرکب فرو مانَد


بسا رند خراباتی که زین بر شیر نر بندد !


  

برای سلامتی و خشنودی امام و مقتدا و مولایمان


 قائـم آل محمّـــــد (ص)

 

و برای تعجیل در فـــرج مبــــارکشان

  

دو رکعت نماز مخصوص و یکصد صلوات


 



موضوع :


 

نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (662) 

ســوره 5 : انعـــام ( مکّی ـ 165 آیه دارد ـ جزء هفتم ـ صفحه 128 )

 

  ( قسمــت دهـــــم )

  

عهـــــدِ اَزَل

 

 ( جزء هفتــم صفحه 130 ـ آیه 19 )

  

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

  

قُلْ أَیُّ شَیْءٍ أَکْبَرُ شَهَادةً قُلِ اللّهِ شَهِیدٌ بِیْنِی  وَ بَیْنَکُمْ وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هَذَا الْقُرْآنُ

لأُنذِرَکُم بِهِ وَ مَن  بَلَغَ أَئِنَّکُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُل  لاَّ أَشْهَدُ

قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَ إِنَّنِی بَرِیءٌ  مِّمَّا تُشْرِکُونَ

 

تفسیر لفظی :

 

بگو گواهى چه کسى از همه برتر است ؟ بگو خدا میان من و شما گواه است ،

و این  قرآن به من وحى شده تا به وسیله آن شما و هر کس را

[ که این پیام به او برسد ] هشدار دهم ، آیا واقعا شما گواهى مى‏دهید

که در جنب خدا خدایان دیگرى  است ؟ بگو من گواهى نمى‏دهم ،

بگو او تنها معبودى یگانه است ، و بى‏تردید من از  آن چه شریک [ او ]

قرار مى‏دهید بیزارم .

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

 

روز اول در عهــــد ازل  به گفتار راست و سخن پاک ازلی خبر داد ،

و از وجود احــــدی  و  جــــلال ابــــدی و جمــــال سرمـــــدی آگهی داد ،

و این خود تعلیم بندگان و ارشاد طالبان است ؛

که به لطف خود آنان را در می آموزد

که به وحدانیت و فردانیت او گواهی دهند ،

چنان که علاوه بر فرشتگان و صاحبان علم و معرفت که گواهی دادند ،

خود او نیز به یگانگی خود گواهی داد .

آری ؛ بهتر از خود او کسی سزاوار گواهی دادن نیست ،

و گواهی دیگران از فرشتگان و آدمیان ،

جز تصدیق گواهی حق نیست !

 

حضرت امام جعفر ابن محمد الصادق علیه السلام فرمودند :

 

گواهی خلــــق بنا بر چهــار رکــن است :

اول ؛ پیروی از امـــــــــر

دوم ؛ دوری از نهــــــــی

ســــوم ؛ قنــــــــــاعـت

چهـــــارم ؛ رضــــــــایت

و این گواهی سه قسم است :

گواهی عام ؛ که خروج از شرک است

گواهی خاص ؛ که دخول در مشاهدت است

گواهی خاصِ خاص ؛ که نسیم صحبت از جانب قــــرب به بهانه ی وصلــت است ،

و مخلص همه از او بینند ، و عارف همه به او بینند ، و موحّد همه او بینند ،

هر هست که نام برند عاریتی است ، هستی حقیقی اوست ،

 

او خــداونــدی است یگانه و یکـتــــا ،

در ذات یکتـــا و در صفــــــات بی همتــــــــا ،

از عیب هــا مبـــرّا ، و خـداونـــــــــــدی را ســـزا ،

داننـده احکام  و قضـــــا ،

بزرگواری بی چنــد و بی چـون وچـــرا ،

بنــده نــوازی شایسته هــر ثنـــاء ،

احسان او قـدیـــم، فـرمــان او عــزیــز،

 پـیـمـان او لطـیـــف، ملک او بی زوال،

پــاک از عـیـب ، دور از وَهـــم ،

 و بیرون از قـیـــاس است .



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (661 ) 

ســوره 5 : انعـــام ( مکّی ـ 165 آیه دارد ـ جزء هفتم ـ صفحه 128 )


  ( قسمــت نهـــــم )


دولـت دل 

 

 ( جزء هفتــم صفحه 129 ـ آیات13 و 14 و 17 و 18 ) 

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

13 ـ وَ لَهُ مَا سَکَنَ فِی اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ

تفسیر لفظی :

و آنچه در شب و روز آرام [و تکاپو] دارد از آن اوست و او شنواى داناست


تفسیر ادبی و عرفانی :

شب تاریکی عام است که گِرد عالَم درآمده

و روز روشنائی عام است که به همه ی عالَم رسیده !

و پیش از آفرینش عالم و نور و ظلمت ، نه شب بوده نه روز ،

در بهشت هرچند آفتاب نَبُوَد لیکن همه روز بُوَد ،

و هرچه به ساحت قــــدس نزدیک تر ، نــــور و ضیـــاء تمــــام تر !

 

14ـ  قُلْ أَغَیْرَ اللّهِ أَتَّخِذُ وَلِیًّا فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ  وَ هُوَ یُطْعِمُ وَ لاَ یُطْعَمُ

قُلْ إِنِّیَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ  أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکَینَ

بگو آیا غیر از خدا پدید آورنده آسمان ها و زمین سرپرستى برگزینم و اوست که خوراک مى‏ دهد و خوراک داده نمى‏ شود بگو من مامورم که نخستین کسى باشم که اسلام آورده است و [به من فرمان داده شده که] هرگز از مشرکان مباش

پس از آن که آفتاب عنایت و رعایت از درگاه خداوندی بر ما تافت ، و کار ما بی ما در جهان بساخت ، و به مِهرِ سرمدی دل ما بیفروخت ، و به زیـــور اُنس بیاراست ، با این همه دولت و مرتبت و عنایت و رعایت ، چون سزد که دلمان تقاضای دیگری کند ؟ و یا به دنیا و عقبی نظری افکند ؟ بلکه نه دنیا و نه عقبی بلکه تنها دیدار مولی ! مولائی که آفریدگار آسمان و زمین است و کردگار همه ی جهان و جهانیان ، و دانای آشکار و نهان ، نه روزی خوار است بلکه روزی دهنده ی بندگان .


 

17 ـ وَ إِن یَمْسَسْکَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلاَ کَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ

وَإ ِن یَمْسَسْکَ بِخَیْرٍ فَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدُیرٌ

و اگر خدا به تو زیانى برساند کسى جز او برطرف کننده آن نیست

و اگر خیرى به تو برساند پس او بر هر چیزى تواناست.

همان گونه که خداوند در آفرینشِ ضرر ، یکتا و یگانه است ، در دفع آن هم یگانه است و بی همتا ، اگر همه ی جهانیان دست به هم دهند تا دردی که نیست پدید آورند نتوانند ، و یا دردی که هست بی خواست او بردارند راه بدان نبرند ، پس درد و دارو را مأخذ یکی دان ، و نعمت و محنت را منشأ یکی خوان و یکی شناس ، و کفر و ایمان را مطلع یکی بین !


18 ـ وَ هُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَ هُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ

و اوست که بر بندگان خویش چیره است و اوست‏ حکیم آگاه

خداوند شکننده ی کام های بندگان است ، و به ذات و صفات فوق همه ی آفریدگان است ، درویشان را دولت دل  و زندگانــی جــــان است ،

یک نفس با حق به دو گیتی ارزان است ،

یک دیدار او به صد هزار جان رایگان است ،

یک لحظه اُنس با او خوشتر از جان است ،

آن کس که کُشته ی این کار است در میان آتش نازان است ،

و آن کس که از این کار بی خبــــر  است در حال بشریت در زندان است ،


الاهـــــی ؛

دیدار تو نزدیک است لکن کار با آن نزدیکی بس باریک است !

خـــدایـــا ؛

هرکس بر چیزی است ، و من ندانم بر چه ام !

بیم همه آن است که کَی پدید شود که من کدامم ؟

بار الهــــا ؛

آن کس که بر یاد است به تو شاد است ،

و آن که به تو شاد است چرا به فریاد است ؟


آن را که چو تو نگار باشد در بَـــر

گر بانک قیامت آید او را چه خبر ؟



موضوع :


<   <<   126   127   128   129   130   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


* *