نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (661 ) 

ســوره 5 : انعـــام ( مکّی ـ 165 آیه دارد ـ جزء هفتم ـ صفحه 128 )


  ( قسمــت نهـــــم )


دولـت دل 

 

 ( جزء هفتــم صفحه 129 ـ آیات13 و 14 و 17 و 18 ) 

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

13 ـ وَ لَهُ مَا سَکَنَ فِی اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ

تفسیر لفظی :

و آنچه در شب و روز آرام [و تکاپو] دارد از آن اوست و او شنواى داناست


تفسیر ادبی و عرفانی :

شب تاریکی عام است که گِرد عالَم درآمده

و روز روشنائی عام است که به همه ی عالَم رسیده !

و پیش از آفرینش عالم و نور و ظلمت ، نه شب بوده نه روز ،

در بهشت هرچند آفتاب نَبُوَد لیکن همه روز بُوَد ،

و هرچه به ساحت قــــدس نزدیک تر ، نــــور و ضیـــاء تمــــام تر !

 

14ـ  قُلْ أَغَیْرَ اللّهِ أَتَّخِذُ وَلِیًّا فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ  وَ هُوَ یُطْعِمُ وَ لاَ یُطْعَمُ

قُلْ إِنِّیَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ  أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکَینَ

بگو آیا غیر از خدا پدید آورنده آسمان ها و زمین سرپرستى برگزینم و اوست که خوراک مى‏ دهد و خوراک داده نمى‏ شود بگو من مامورم که نخستین کسى باشم که اسلام آورده است و [به من فرمان داده شده که] هرگز از مشرکان مباش

پس از آن که آفتاب عنایت و رعایت از درگاه خداوندی بر ما تافت ، و کار ما بی ما در جهان بساخت ، و به مِهرِ سرمدی دل ما بیفروخت ، و به زیـــور اُنس بیاراست ، با این همه دولت و مرتبت و عنایت و رعایت ، چون سزد که دلمان تقاضای دیگری کند ؟ و یا به دنیا و عقبی نظری افکند ؟ بلکه نه دنیا و نه عقبی بلکه تنها دیدار مولی ! مولائی که آفریدگار آسمان و زمین است و کردگار همه ی جهان و جهانیان ، و دانای آشکار و نهان ، نه روزی خوار است بلکه روزی دهنده ی بندگان .


 

17 ـ وَ إِن یَمْسَسْکَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلاَ کَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ

وَإ ِن یَمْسَسْکَ بِخَیْرٍ فَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدُیرٌ

و اگر خدا به تو زیانى برساند کسى جز او برطرف کننده آن نیست

و اگر خیرى به تو برساند پس او بر هر چیزى تواناست.

همان گونه که خداوند در آفرینشِ ضرر ، یکتا و یگانه است ، در دفع آن هم یگانه است و بی همتا ، اگر همه ی جهانیان دست به هم دهند تا دردی که نیست پدید آورند نتوانند ، و یا دردی که هست بی خواست او بردارند راه بدان نبرند ، پس درد و دارو را مأخذ یکی دان ، و نعمت و محنت را منشأ یکی خوان و یکی شناس ، و کفر و ایمان را مطلع یکی بین !


18 ـ وَ هُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَ هُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ

و اوست که بر بندگان خویش چیره است و اوست‏ حکیم آگاه

خداوند شکننده ی کام های بندگان است ، و به ذات و صفات فوق همه ی آفریدگان است ، درویشان را دولت دل  و زندگانــی جــــان است ،

یک نفس با حق به دو گیتی ارزان است ،

یک دیدار او به صد هزار جان رایگان است ،

یک لحظه اُنس با او خوشتر از جان است ،

آن کس که کُشته ی این کار است در میان آتش نازان است ،

و آن کس که از این کار بی خبــــر  است در حال بشریت در زندان است ،


الاهـــــی ؛

دیدار تو نزدیک است لکن کار با آن نزدیکی بس باریک است !

خـــدایـــا ؛

هرکس بر چیزی است ، و من ندانم بر چه ام !

بیم همه آن است که کَی پدید شود که من کدامم ؟

بار الهــــا ؛

آن کس که بر یاد است به تو شاد است ،

و آن که به تو شاد است چرا به فریاد است ؟


آن را که چو تو نگار باشد در بَـــر

گر بانک قیامت آید او را چه خبر ؟



موضوع :