سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 2003771
  • بازدید امروز: 114
  • بازدید دیروز: 231
  • تعداد کل پست ها: 1283
  • ****
درباره
محمّـد تــرابـی[961]

روح بلند مدیر وبلاگ خادم قرآن محمد ترابی در اسفند ۱۳۹۸ در ۶۷ سالگی به سوی معشوق شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آرشیو مطالب
*

حدیث

*
لوگوی دوستان
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید    ( 1095 )                                                                                

ســوره 21 : انبیاء ( مـکّــی ـ 112 آیه دارد ـ جزء  هفـدهـم ـ صفحه 322 )


  ( قسمــت ســوّم )


آفـاقِ دل


 

  ( جزء هفدهــم صفحــه 322 آیه 7 )

بسم الله الرحمن الرحیم 

وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ إِلاَّ رِجَالًا نُّوحِی إِلَیْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ


   ترجمــه لفظــی آیــــه شریفـه :

 

و پیش از تو [نیز] جز مردانى را که به آنان وحى مى‏ کردیم گسیل نداشتیم

اگر نمى ‏دانید از پژوهندگان کتابهاى آسمانى بپرسید


 نگاهی ادبی و عرفانی به آیــه :

 

این آیت اشارت است به علم شریعت ؛

که آدمیان بدان مکرّم و محترم ،

و دانایان در دو جهان عزیز و مفخّم ،

از حقّ شنیده در تنزیل ،

از مصطفی(ص) شنیده در بلاغ ،

از استادان آموخته به تلقین ،

مهمتر از علم شریعت ؛ علم حقیقت است !

چرا که علم شریعت آموختنی ؛

ولی علم حقیقت ؛ یافتنی است !

علم شریعت ؛ به تلقین است !

و علم حقیقت از نور یقین است !

علم حقیقت ؛ آفتابی است که ؛

آدمی به نور عزّت ؛ از آفاقِ دل بیند !

و با آن ذات نبوّت و رسالت بشناسد .

... فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّکْرِ ...

گویند : اهل ذکر ؛ اهل قرآن اند ؛

که در مبانی و معانیِ آن نظر کرده ؛

و به لطایف و حقایقِ آن راه برده ،

و به احکام و مواعظ آن آگاه ،

و ربّ عزّت ؛ دل های آنان را به نور حکمت روشن گردانیده ؛

و چراغ معرفت در باطن ایشان افروخته ،

و مؤمنان به چراغِ دانشِ ایشان ؛ راه حقّ یافته ،

شواهد عزّت و دلائل حکمت ؛

بر ایشان کشف گشته است .

 

 

از حضرت امام رضا(ع) نقل شده که امام(ع) به آن کسانی که آیه فوق را به دانشمندان یهود و نصاری تفسیر کرده اند خرده می گیرند و می فرمایند : سبحان اللّه مگر چینین چیزی ممکن است ؟ اگر ما به علمای یهود و نصاری مراجعه کنیم مسلماً آنها ما را به مذهب خود دعوت می کنند ! سپس فرمودند : مـــــــــــــا اهـــــــل ذکـــــــــــــر هستیم.

روایت در صدد نفی انحصار است، معنای روایت این است که اگر مشرکان عصر پیامبر(ص) برای آگاهی از این مسئله که پیامبران خدا از جنس بشر بودند وظیفه داشتند به آگاهان اهل کتاب مراجعه کنند مفهومش این نیست که تمام مردم در هر زمانی باید به آنها مراجعه نمایند بلکه هر مسئله ای در هر زمانی باید از آگاهان نسبت به آن مسئله پرسید.

از مصادیق بارز و بی تردید " اهـــــــــل ذکــــــــر " امامـــــــان معصــــــــوم (ع) هستند. آنها هستند که مردم در هر زمینه ای که بخواهند می توانند از آنها بپرسند و بهـــــــــره بگیرند 

از حضرت امام رضـــــــا(ع)  پرسیدند : اهل ذکر چه کسانی هستند ؟

حضرت در پاسخ فرمود: « نحن اهل الذکر و نحن المسؤولون ؛ ما اهل ذکریم و از ما باید سؤال شود ».

همچنین در روایتی از حضرت امام محمد باقر علیه السلامدر تفسیر این آیه شریفه رسیده است:

« الذکر القرآن و ان الرسول اهل الذکر وهم المسئولون ؛  

ذکر قرآن است و اهل بیت پیامبر(ص) اهل ذکرند از آنها باید سؤال کرد.»

در زیارت جامعه کبیره می خوانیم :

« اَلسَّلامُ عَلَی الاَْئِمَّه الدُّعاه ... وَ اَهْلِ الذِّکْرِ... »

 « سلام بر امامان دعوت کننده (بحق) ... و سلام بر شما امامان که اهــل ذکــــر هستید ... »



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید  ( 1094 )                                                           

ســوره 21 : انبیاء ( مـکّــی ـ 112 آیه دارد ـ جزء  هفـدهـم ـ صفحه 322 )


( قسمــت دوّم )


سپـاس نعمـت ‏هـا


 

 ( جزء هفدهــم صفحــه 322 آیه 4 )

بسم الله الرحمن الرحیم 

قالَرَبِّی یَعْلَمُ الْقَوْلَ فِی السَّمَاء وَالأَرْضِ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ


   ترجمــه لفظــی آیــــه شریفـه :

 

[پیامبر] گفت پروردگارم [هر] گفتار[ى] را در آسمان و زمین مى ‏داند و اوست‏ شنواى دانا


 نگاهی ادبی و عرفانی به آیــه :

 

در همــه ی آسمان هـــا و زمیــــن ؛

خداست شنونده ی همه ی سخن ها ،

پاســــــخ دهنـــــده ی همـه ی پرسـش ها ،

نیوشنــــده ی همـــــه ی آواز هــــــــا و راز هـــــا .

اوست خواهندگان را بخشنده ی آن چه را که خواهند !

 

 

بیشتر در مورد نعمت هایتان صحبت کنید تا مشکلات تان !

 

یکی نعمت دنیا خواست ، یکی نعمت دین ،

و امّا ؛ نعمت دنیـــــــا چهـــــار است :

صحت ، عافیت ، امنیّت ، فراغت ،

نعمت دیــن نیز چهــار چیـــز است :

طاعـت با تـــــن ،

شهـادت با زبــــان ،

معــرفـت در دل ،

و محبت در ســــر !

و خداوند تبارک و تعالی به فضل و کرم خویش ،

این نعمت هـــــا را از تو دریـــــــغ نداشت ،

تــــــو نیـــــز بــــــه طمـــــــع زیـــــادت ،

شکر و سپاس از وی دریغ مدار ،

کـــــــه فرمــــــود :

...لَئِن شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ ، وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ

(آیه 7 سوره ابراهیم)

و هنگامى را که پروردگارتان اعلام داشت که اگر به راستى سپاس [خدا را] گزارید، بى‏تردید [ نعمت‏هاى خود بر] شما را خواهم افزود و اگر ناسپاسىورزید، [بدانید که‏] عذاب من سخن [ و دردناک‏] خواهد بود.

شُکـــرِ نعمت نعمتت افزون کند

 

کفـــر ، نعمت از کَفَت بیرون کند

 

مفهوم و مراحل سپاس واقعى

‏برخی مفسران ، سپاس و سپاسگزارى از نعمت‏ها را در قلمرو واژه ‏ها و بیان مى ‏پندارند، و پاره ‏اى آن را به یک عقیده قلبى وحالت درونى معنى مى ‏کنند، در حالى که سپاس و سپاسگزارى از نعمت‏ها از این‏ها برتر و فراتر و گسترده ‏تر است.

سپاس واقعى داراى مراحل چند گانه‏ اى است که نخسیتن گام بلند در این راه ، پاکسازى قلمرو دل و جان ازشرک و پندارهاى شرک ‏آلود و باور این حقیقت است که همه نعمت‏هاى گوناگون ،تنها از آنِ مُنعِم یکتا و بى‏ همتا و پرمهر است ، نه هیچ کس و هیچ قدرت دیگر.  این پایه نخست سپاس مى ‏باشد، که آگاهى و باور است.

گام دوّم در این راه به زبان آوردن این حقیقت و ایمـــــان و توجّه به آن است، که با همه وجود او را سپاس مى ‏گوییم .


امّا سپاس آن گاه کامل و در خور پاداش و فزونى نعمت مى‏ گردد که در میدان عمل تجلّى یابد ، و هر نعمتى را در همان راهى که مُنعِم مقرر فرموده است به کار گیریم ، نه در قلمرو دیگرى، که در آن صورت کفران و ناسپاسى و بیداد پدیدار مى ‏گردد در این حالت بنده زیبنده نعمت نبودن خود را اعلان می کند.

امام جعفـر صادق (ع) در این رابطه فرموده اند :

ادنى الشّکر رؤیة النّعمة مناللّه من غیر علّهٍ یتعلق القلب بها دون اللّه، و الرضا بما اعطاه، و ان لاتعصیه بنعمة و تخالفه بشىٍ من امره و نهیه بسبب من نعمته.

فرو ترین مرحله سپاسگزارى به بارگاه خدا این است که ( بى آنکه دل شیفته آنها گردد و مُنعِم فراموش شود )  همه نعمت‏ها را از خدا بدانى؛ و نیزبه نعمتى که به تو ارزانى داشته است خشنود گردى ؛ و دیگر این‏که هرگز نعمت ‏ها را وسیله گناه نسازى ، و با بهره ‏وری از نعمت هایش، فرمان‏ ها و هشدارهاى او را نادیده بگیرى.

و نیز فرمـــوده اند :

شکر النّعمة اجتناب المحارم

سپاسگزارى از نعمت‏ها، دورى جستن از گناهان است.

امیرمؤمنان علیه السلام فرموده اند :

اذا وصلت الیکم اطراف النّعم فلا تنفروا اقصاها بقلّة الشّکر.

هنگامى که آغازین مراحل نعمت‏ها به شما رسید، با کمىِ سپاستان مراحل بعدى را از خود نرانید.

چرا که انسان و یا جامعه و تمدنى که سپاس نعمت ‏ها را نمى‏ گزارد و آنها را در راه خداپسندانه به کار نمى ‏گیرد ، در حقیقت با عمل خود فریاد بر مى ‏آورد که در خور نعمت و بهره‏ ورى از نعمت‏ها نیست ؛ و ارزانى‏ دارنده هستى، نباید نعمت‏ها را در دست فرد یا جامعه‏ اى قرار دهد که در خور آنها نیست؛ و همین نکته ظریفى است که رابطه سپاس نعمت و فزونى آنها ، یا ناسپاسى و سلب نعمت‏ها را ترسیم مى ‏کند.



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید    ( 1093 )                                                         

ســوره 21 : انبیاء ( مـکّــی ـ 112 آیه دارد ـ جزء  هفـدهـم ـ صفحه 322 )


 ( قسمــت اوّل )


شب قُـرب و کـرامـت


 

 ( جزء هفدهــم صفحــه 322 آیه 1 )

بسم الله الرحمن الرحیم 

اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَ هُمْ فِی غَفْلَةٍ مَّعْرِضُونَ

   ترجمــه لفظــی آیــــه شریفـه :

براى مردم [وقت] حسابشان نزدیک شده است

و آنان در بى‏ خبرى روی گردانند

 نگاهی ادبی و عرفانی به آیــه :

                                  بسم الله الرحمن الرحیم 

بنام خداونــــد قادر متعــــــال ، صانع بی احتیال ، در ذات و صفات بر کمــــال ،

موصوف به وصف جمال ، کردگار است و بزرگوار ، حکیم دانا به هر کار ،

پاک از انباز و بی ناز از یار ، خود بی یار و همه جهان را یار !


 

اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ ...

نزدیک است وقت حساب بندگان !

و آنان در خــواب غفلــت اند ،

اینک رستاخیز با هیبت به آفریدگان روی نهاد ،

در حالی که آنان مست شهـوت اند !

و نیک مردان و جوانمـردان به حقیقت آنانند که ؛

از عرضه گاه و خطرگاه قیامت بترسند !

و از بیــــــم حساب فــــــردا ،

امروز حرکات و سکنات خود را بشمارند ،

و لباس مراقبت در پوشند ،

و گوش به احوال و اقوال و اعمال خود دارند ،

و ساحت سینه ی خود را از لوث غفلت پاک گردانند ،

و بی اجـــــــازت شــــــریعــــت ، یک گام ننهد ،

و بی اذن صاحب حقیقت یک دم نزنند .

... فِی غَفْلَةٍ مَّعْرِضُونَ

                               غافلان دو گروهند :

گروهی در کار دنیا و هــوای نفس ، مستغـــرق !

که از شغــل دنیـــــا به کار دیــــن نپرداختــــه !

و در غرقـــــاب شهــــــوات بمانده ،

از دنیا نموداری بیند و از آخرت غافل باشد .

گروه دوم آنان که ؛

در مشاهده ی جلال و جمال حق ، مستهلک ،

آن چنــان که از وجـــــود خود بی خبـــــر گشتــــــه !

و حـــــقّ آنان را از بـــودِ خــــــــود بیــــــــزار کرده است .


 

نوشتــــــه انـــــــد که ؛

مصطفی(ص) در شب معـراج ،

که شب قُــــــــرب و کــــــرامت بود ،

او را بر گلشن بلنـــد عرش خــــرام دادند ،

چون به منــزل اعـــلا (قـــاب قوسیـــن) رسید ؛

و کبـــــــریـــــــاء و عظمت الهـــــــــی را دیــد گفت :

خـداونــــدا ؛ من نتوانم ثنــای تـــــــو را برشمـــــــــارم !

ای جوانمــــــــــرد ؛ این عجب نگـــــــر که ؛

تمــــــام خلــــــق ، ثنــــــــــای حقّ از وی آمـــــــوزند ،

و او به عجز خویش در ثنای پروردگار اعتراف و اقـــرار می نماید !


گویا زبان حال وی باشد که ؛


جوینده ی تو همچو تو فردی باید

 

آزاد ز هــــــر علّـــت و دردی باید



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید    ( 1091 )                                                                                  

ســوره 20 : طـه ( مـکّــی ـ 135 آیه دارد ـ جزء  شا نزدهم ـ صفحه 312 )


  ( قسمــت سی و یکـــم )


مـلازمـتِ طـاعـت


 

   ( جزء شانزد هــم صفحــه 321 آیه 132 )

بسم الله الرحمن الرحیم 

وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا

لَا نَسْأَلُکَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُکَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى


   ترجمــه لفظــی آیــــه شریفـه :

 

و کسان خود را به نماز فرمان ده و خود بر آن شکیبا باش ، ما از تو جویاى روزى نیستیم

ما به تو روزى مى ‏دهیم و فرجام [نیک] براى پرهیزگارى است

 

 نگاهی ادبی و عرفانی به آیــه :

 

بنــده را آمــــــوزش می دهد ؛

و بر اظهــــــار عبـــــودیت و مــلازمــــتِ طــــاعت می دارد ،

و تا بنـــــده ای شایستــــه و پسندیــــــــده نباشد ؛

او را بر درگاه خـــود بـــــه خــدمــــت نــــدارد ؛

و به حضرتِ راز در نماز او را راه ندهد !

چه دولتی بالاتــــر از این که ؛

روزی و شبی پنــج بــار ؛

بارگیرِ بارگاهِ وصل ،

به حکم فضل ،

رکابِ لطف ،

به کلبه ی عجــــزِ بنده ی خود فرستد ؟

و این طُغـرایِ عزّت بر منشور دولت او ثبت کند ؟

موســــــی کلیـــــــم را در وعـــــــده گاه منـــاجــــات ؛

چهــــــــــــل روز در انتظــــــــــــار بـــــداشت !

ولی چون نوبت به این امّـــــت رسید ؛

مائــــــده ی انتظار برداشت ؛

و در شبانه روزی پنج بار ؛

قدحِ مناجات ، بر دستِ ساقیِ لطف ؛

دمادم بر وی عرضــه کرد و فرمود :

سجده کن و نزدیک شو !

(واسجد واقترب)


 

این تفضّل و مزیّت ، تنها به پیامبران نیست ؛

لـکــن هرکس که ضعیف تــــــر باشد ؛

خداوند به او مهربان تر است ،

و کارِ ضعیفـــــــان را چنــــــان سازد ؛

که جمله نیرومنــــــــدان در شگفــــــت آیند !

صد هـــزاران فرشتـــه ی مقـــرّب ،

در دریای رکــوع و سجــود ، غوّاصی کردند ؛

و کسی از آنان حدیثــــــی نکند ،

ولی آن گدای بی نــــــوا چون از خواب برآید و گوید :

آه که بی گاه شد (وقت نماز گذشت) ؛

خداوند در دفتــر عـزت و مجــد ؛

رقم اعزاز و اکرام ، بر کسوتِ رازِ وی کشد !

 



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید    ( 1079 ) [ 19 ]                                                                        

ســوره 20 : طـه ( مـکّــی ـ 135 آیه دارد ـ جزء  شا نزدهم ـ صفحه 312 )


نمـودار سیـاست


 

  ( جزء شانزد هــم صفحــه 319 آیه 102 )

بسم الله الرحمن الرحیم 

یَوْمَ یُنفَخُ فِی الصُّورِ وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ زُرْقًا


   ترجمــه لفظــی آیــــه شریفـه :

 

[همان] روزى که در صور دمیده مى ‏شود

و در آن روز مجرمان را  کبود چشم بر مى ‏انگیزیم


 نگاهی ادبی و عرفانی به آیــه :

 

دمیــدن اسرافیــــل در بــــــــوق ،

نشان رستاخیــــــــــز است ،

و نمــــودار سیاست و هیبت خداوند ،

که یک بار بِدَمَد همه ی زندگان بمیــــــــرند ،

بار دیگر بدمد همه ی مــــردگان زنـــــــــده شوند !

شیپـــــــور یکی ، دمنــــــده یکی ، آواز یکی ،

اما یک بار زندگان بمیرند و یکبار مردگان زنده شوند !

تا بدانیم که زنـــــــده کردن و میــــــــرانــــدن ،

همه به قدرت و توانایی خداوند است !

نه بدمیـــدن فرشتـــــــــه !


 

صیحه ی اسرافیل به مشرق همچنان رسد که به مغــــرب !

شرقیـــــــــان همچنان شنوند که غربیــــــــــــان !

و غربیـــان چنان شنوند که شرقیـــان !

خلق را در شنیدن آن بانگ ، تفـــــاوت نــــه !

یکی را دورتــــــــــر و دیگری را نزدیکتــــــر نــــــــــه !

این چنین است که قدسیـان جهـــــان اعلــــی ،

و کرّوبیــــــــانِ صف زده در عالم عِلــــوی ،

خدای را می خوانند همانگونه که ؛

ذرّه های زیر خـــــــــاک او را می خوانند !

نه خواندن این ذره از شنیدن خـــــــــدا دورتــــــر ،

و نه خواندن عرشیـــــــان به سمــــــع وی نزدیکتــــــــر !

اسرافیــــــل و شیپـــــــور او از آدمیـــــــان دور ،

لیکن دمیدنِ وی به ایشان نزدیک است !


 

تا بدانی ای جوانمـــــــرد ؛

که کار در رسانیدن است نه در دمیدن !

آواز شیپور ، دمیدنِ هیبت است و نمایش سیاست !

و بدین آواز کسی را زنده کنند که به رستاخیز ایمان ندارد ،

و از هـــــــول آن نترســــــد ،

امّا بنده ای که بدان ایمـــان دارد و از آن ترسان است ،

او را به آواز فرشتـــه ی رحمت بیـــــدار کنند !

نقل کرده اند که چون قیامت نزدیک شود ؛

هر مؤمنــــــی فرشتـــــــه ی رحمتی دارد ؛

که با هزاران لطف و کرامت بر سرِ خاکِ او آید و گوید :

ای دوست خــدا ؛ برخیــــــز ، که خداوند تو را می خوانَد .

 

[ اگر مردم حقیقتاً به رستاخیـــز ایمان داشته باشند ، و بر این عقیده و ایمان باشند که هر عملی عکس العملی دارد و هر کُنشی واکنشی خواهد داشت ، این قدر ظلم و ستم و مردم آزاری و قتل و غارت و بیداد در جهان نبود ،

اگر مردم به معاد ایمان داشتند و به دستورات خداوند عمل می کردند دیگر نیاز به تشکیلات عریض و طویل پلیس و دادگاه و بیمارستان و زندان و ... نبود ،

اگر مردم به قیامت باور داشتند همه ی عالمیان در آرامش بودند ... ،

افسوس و صد افسوس که باور به قیامت و حسابرسی و کیفر و پاداش الهی نزد انسانها کم رنگ است و نتیجتا همه ی انسانها در نگرانی و نا بسامانی و عدم آسایش روحی و آرامش جسمی ، عمر خویش را با رنج و سختی می گذرانند !

 اسلام و قرآن مؤکداً بیان می دارد که قیامت حتمی و قطعی است و کوچکترین کارهای انسان اعم از نیکی ها و بدیها مدّ نظر است و حسابرسی می شود ؛ فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرّةِ خَیراً یَرَهُ وَ مَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّةِ شَرّاً یَرَهُ ]

 



موضوع :


<   <<   36   37   38   39   40   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


* *