منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 2005668
  • بازدید امروز: 69
  • بازدید دیروز: 116
  • تعداد کل پست ها: 1283
  • ****
درباره
محمّـد تــرابـی[961]

روح بلند مدیر وبلاگ خادم قرآن محمد ترابی در اسفند ۱۳۹۸ در ۶۷ سالگی به سوی معشوق شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آرشیو مطالب
*

حدیث

*
لوگوی دوستان
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 631 ) 

ســوره 5 : مـــائـده ( مدنی ـ  120 آیه دارد ـ جزء ششم ـ صفحه 106)


( قسمت هفتـــم )


عمـــارت دل


بــرف در یـــــــــزد

با اجازه جناب آقای فخــــری

و تشکر از ذره بین تیزبین



( جزء ششــم صفحه  113 ـ آیه 35  )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِالْوَسِیلَةَ

وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ

تفسیر لفظی :

اى کسانى که ایمان آورده‏اید از خدا پروا کنید و به او [توسل و]

تقرب جویید و در راهش جهاد کنید باشد که رستگار شوید

تفسیر ادبی و عرفانی :

ای شما که مؤمنانید و رسالت را شنیدید و گردن نهادید بترسید از خشم و عذاب خداوند ، و وسیله ی نزدیک شدن به او را تهیه کنید ( البته او به هم نزدیک است ما باید نزدیکی را حس کنیم ) که نزدیکی سبب پیوستگی و رستگی است .

بهترین وسیله نزدیکی به خداوند ، بزرگ داشتنِ امرِ او ، و شکوه داشتن نهیِ او ، و شفقت بر مردم ، و خدمت حق ، و کوشیدن در ابواب نوافل ، و عمارت کردن جان و دل است ، و آن را به سه چیز توان یافت :

اول ؛ نظر خدائی به یاد داشتن ،

دوم ؛ روزگار خود را در ضایعی دریغ داشتن ،

سوم ؛ درویشی خویش در موقف عرض و نمایش بشناختن ،

که : چون نظر خداوند به یاد داری از متقیانی ،

و چون روزگار خویش ضایع نگردانی از عابدانی ،

و چون درویشی خویش بشناختی از خاشعانی !

و عمارت دل به سه چیز توان کرد :

اول به شنیدن علم ،

دوم به کم آمیختن با مردم ،

سوم به کوتاهی آرزو ها ،

که چون در میدان علمی در حلقه ی فرشتگانی ،

و تا از مردم برکناری در شمار معصومانی ،

و تا با کوتاهی آرزوهایی از صدیقانی !

... وَابْتَغُواْ إِلَیهِالْوَسِیلَةَ... می فرماید :

شما که عابدانید ، به فضائل ،

شما که عالمانید ، به دلائل ،

و شما که عارفانید ، به ترک وسایل ،

به خداوند نزدیکی جوئید .

وسیله ی عابدان ، توبه و عبادت است ، و نیز راستی و معاملت !

وسیله ی عالمان، نظر و تأمل و تدبّر در آفرینش آسمانها و زمین است ، و نیز دوستی و مکاشفت !

وسیله ی عارفان، نیستی و معاینت است !

وسیله عابدان ، یادی است به نیاز ،

وسیلت عالمان ، یادی است به ناز !

وسیلت عارفان ، یادی است نه به ناز و نه به نیاز ! بلکه قصه ای است دراز !

ترک وسیله ، از همه گسستن و به او پیوستن است .

شیخ انصاری گوید :

خـــــدایـــــا ؛

اگر کسی تو را به جستن یافت ، من تو را به گریختن یافتم ،

اگر کسی تو را به ذکر کردن یافت ، من تو را به خود فراموش کردن یافتم ،

اگر کسی تو را به طلب یافت ، من خود طلب از تو یافتم ،

خـــــدایـــــا ؛

 وسیلت به تو هم توئی ، اول تو بودی ، و آخر هم توئی و بس و باقی همه هوس !

خـــــدایـــــا ؛

 آن روز کجا باز یابم که تو مرا بودی و من نبودم ؟ تا باز به آن نرسم میان آتش و دودم ، اگر به دو گیتی آن روز یابم من بر سودم ، و اگر بود تو خود را دریابم ، به نبود خود خشنودم .

... وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ...  این خطاب به غازیان است

و آن جا که فرمود : جاهِدُوا فِی الله ، خطاب با عارفان است ،

جهاد غازیان با تیغ است و با دشمن دین ،

و جهاد عارفان به قهر نفس است با خویشتن ،

پاداش غازیان فــــردا حــــور و قصـــور است ،

و پاداش عارفان در بحر عیان غرقه ی نـــــور !

جهاد غازیان چون از سرِ عبادت رود و به وقت مشاهدت نظاره ی ابد کنند ، لاجرم امید رستگاری است ، ولی جهاد عارفان چون از سرِ معرفت رود و به وقت مشاهدت نظاره ی ازل کنند ، لاجرم برگزیده ی حق گردند .

 

یادداشت برگزیده :


خون دل ها خورده ایم

 

( روی عنوان کلیک کنید )

 



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 625 )    

ســوره 5 :مـــائـده  ( مدنی ـ 120آیه دارد ـ جزء ششم ـ صفحه 106)

( قسمت دوم ) 

امّیـد نجــات


 

  ( جزء  ششــم  صفحه 106  ـ آیه 2 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تُحِلُّواْ شَعَآئِرَ اللهِ وَلاَ  الشَّهْرَ

الْحَرَامَ وَلاَ الْهَدْیَ وَلاَ الْقَلآئِدَ وَلا آمِّینَ  الْبَیْتَ الْحَرَامَ

یَبْتَغُونَ فَضْلا مِّن رَّبِّهِمْ وَ رِضْوَانًا  وَ إِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُواْ

وَ لاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ  أَن صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ

أَن تَعْتَدُواْ  وَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى  الإِثْمِ

وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُواْ اللهَ إِنَّ اللهَ شَدِیدُ  الْعِقَابِ

تفسیر لفظی :

اى کسانى که ایمان آورده‏اید حرمت ‏شعایر خدا و ماه حرام و قربانى بى ‏نشان

و  قربانی هاى گردن‏بنددار و راهیان بیت الحرام را که فضل و خشنودى پروردگار   

خود را مى‏ طلبند نگه دارید و چون از احرام بیرون آمدید [مى‏ توانید] شکار  کنید

و البته نباید کینه‏ توزى گروهى که شما را از مسجد الحرام باز داشتندشما را

به تعدى وادارد و در نیکوکارى و پرهیزگارى با یکدیگر همکارى کنید و در گناه

و تعدى دستیار هم نشوید و از خدا پروا کنید که خدا سخت ‏کیفر است

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

... لاَ تُحِلُّواْ شَعَآئِرَ اللّهِ ...

شعائر خداوند ، معالِم شریعت است و محاسنِ طریقت و امارتِ حقیقت و دلالتِ قدرت و حکمت !

می فرماید : هرچه نشان ما دارد حرمت دارید ، به تعظیم در آن بنگرید ، به فرمانبرداری پیش شوید ، تا برخوردار گردید .


... إِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا ...

اشارت است به آن که بنده همیشه زیر امر حق نخواهد بود ، و پیوسته بار وجود ما نتواند کشید ، ساعتی در اداء حق ربوبیّت ، و ساعتی در جلب حظّ عبودیت ، گاهی چنین ، گاهی چنان ، تا بنده بیاساید و میان این و آن زندگی کند .

پیغمبر (ص) فرمودند : من از دنیای شما سه چیز دوست دارم : بوی خوش ، زن ، نماز ، و نور چشم من نماز است .


شیخ انصاری گفت :

الاهی ؛ چون از یافت تو سخن گویند ؛ من از علم خویش بگریزم ، و بر زَهره ی خود بترسم ، در غفلت آویزم ، نه در شک باشم ، اما خود را در غلطی افکنم تا دمی بر نزنم !


...تَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى...

می فرماید : همگی در نیکی و پرهیزکاری دست یکی باشید ، هم پشت و هم روی یکدگر باشید ، هرجا که مردم در نیکی و تقوی گرد آیند خود را میان آن جماعت افکنید ، تا به رحمت حق توانگر گردید .

 

 

یکی از عرفای بزرگ گوید :

به مشعرالحرام رسیدم ، خوابی سنگین بر من غالب آمد ، فرشته ای دیدم که گفت : سیصد هزار نفر در موسم حج هستند و تنها حجّ یک نفر پذیرفته شد ! چون از خواب بیدار شدم این سخن بر من سخت آمد و دلتنگ و اندوهگین شدم ،

هاتفی گفت : دل تنگ مدار و بدان که جمله را به طفیل آن یک نفر بیامرزیدند ! تا بدانی که برکت جماعت زیاد است ، ندانی که یک صاحب دولت که کیمیای هدایت باشد و در میان جمع برآید همه را به رنگ خود کند !

 


... وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ ...

نیک بنگرید که همه را بر نیکی و تقوی فرماید ، اما قومی را راه گناه و دشمنی در پیش نهد و از نیکوکاری و پرهیزکاری بر می گرداند ، کار ندارد که چه کسی را خوانَد! کار دارد کِه را درگذارد و کِه را بپسندد ! زیرا مقبـــولان حضـــرت دیگرانند ، و مطـــرودان درگاه دیگری ، باردادگان دیگرند و محرومان دیگر !

در این آیه ، نیکی موافقت شرع است به امیـــد نجـــات ، و پرهیزکاری مخالفت نفس است در نافرمانی خدا !

گفته اند : معاونت بر نیکی و پرهیزکاری آن است که بر جاده ی دین با استقامت رَوی ، و سیرت بر طریقتِ پسندیده داری ، تا دیگران به تــــــو اقتــــــدا کنند ، و بر راه صواب ، به پیروی تــــــو روند .




موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 624 )    

  [منبع و مأخذ: کشف الاسرار و عدة الابرار خواجه عبدالله انصاری متوفی قرن پنجم هجری]

 

ســوره 5 : مـــائـده  ( مدنی ـ 120آیه دارد ـ جزء ششم ـ صفحه 106)

 

( قسمت اول )


امــرِ شـریعـت

 

 

( جزء ششــم صفحه 106 )

 

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

 

1 ـ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَکُم

 بَهِیمَةُ الأَنْعَامِ إِلاَّ مَا یُتْلَى عَلَیْکُمْ غَیْرَ مُحِلِّی الصَّیْدِ

وَ أَنتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللهَ یَحْکُمُ مَا یُرِیدُ

 

تفسیر لفظی :

 

اى کسانى که ایمان آورده‏اید به قراردادها[ى خود] وفا کنید براى شما [گوشت] چارپایان

حلال گردیده جز آنچه [حکمش] بر شما خوانده شده ، و در حال احرام  نباید آن ها را شکار کنید

و شکارشان را حلال بدانید ، خدا هر چه اراده کند آن بندد و آن گشاید و آن حکم می کند .

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

 

بندگان را به ندای کرامت برخواند ،آن گاه فرمان داد که به وفای پیمان باز آئید ، و عقدی که بستید و عهدی که کردید بر سر آن عقد و عهد باشید ،

و فرمود : بنده ی من ؛ در برابر تو دو پیمان است ؛

یکی اجابت ربوبیت ما ، و دیگری تحمل امانت ما !

در اجابت ربوبیت مخالفت مکن ، و در تحمل امانت خیانت مکن ! اکنون که به خدائی ما اقرار کردی ؛ کار بر دیگری حوالت مکن ، و در حلال و حرام جز امر شریعت اجابت مکن .

 

... أُحِلَّتْ لَکُم بَهِیمَةُ الأَنْعَامِ ...  

گوشت حیوانات ، بعضی حلال است و بعضی حرام ، بعضی کشتن آن روا ، و آن را گناهی نه ، بعضی کشتن نه روا است ، و طاعتی در میان نه ! تا بدانی که حکم خــــدا  را برگشتنی نه ! و صنع او را علتی نه ! و آدمی را دریافت آن به نیروی خود راه نیست !

 

... اِنَّ اللهَ یَحْکُمُ مَا یُرِیدُ...

 خداوند آن چه خود خواهد بدان حکم کند و آن چه که خود بداند نه کس را بر دانش او آگاهی و نه بر خواست او چون و چرائی و نه از حکم او رهائی !

 

شیخ انصاری گفت :

 

 الاهی ؛

 

همه از حیرت به فریادند و من به حیرت شادم ! به یک لبّیک درب همه ناکامی برخود بگشادم ! دریغا ؛ روزگاری که نمی دانستم تا لطف تو را دریازم ،

 

 الاهی ؛

 

 در آتش حیرت آویختم ، چون پروانه در چراغ ! نه جان رنج تپش دیده ، نه دل اَلَم داغ !

 

 الاهی ؛

 

در سر آب دارم و در دل آتش ! در باطن ناز دارم و در ظاهر خواهش ، در دریائی نشستم که آن را کران نیست ! به جان من دردی است که آن را درمان نیست ! دیده ی من بر چیزی آمد که وصف آن به زبان نه !

 

بیدلان گویند که این سخن زیبا نیست

خورشید نه مجرم ار کسی بینا نیست !

 

دهه ی مبارک فجر

بر ملت بزرگ ایران اسلامی

تبریک و تهنیت باد
 


موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 630 )   

 

ســوره 5 : مـــائـده ( مدنی ـ  120 آیه دارد ـ جزء ششم ـ صفحه 106)

  

( قسمت ششـــم )

  

میوه تلخ و شیرین

 

 

  

 ( جزء ششــم صفحه  113 ـ آیه 27  )

 

بِســـمِ اللهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

  

وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا  قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِن أَحَدِهِمَا

وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ  قَالَ لأَقْتُلَنَّکَ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ  الْمُتَّقِینَ

 

تفسیر لفظی :

 

و داستان دو پسر آدم را به درستى بر ایشان بخوان هنگامى که

[هر یک از آن  دو] قربانی یى پیش داشتند ، پس از یکى از آن دو

پذیرفته شد و از دیگرى پذیرفته  نشد [قابیل]  گفت‏ حتما تو را

خواهم کشت [هابیل] گفت ‏خدا فقط از تقواپیشگان  مى ‏پذیرد

  

تفسیر ادبی و عرفانی :

 

قصه ی دو برادر است از یک پدر و یک مادر ، یکی صاحب دولت بر بساط ولایت ،  آن یکی از بی دولتی در مغاک وحشت ، چه توان کرد ؟ کار نه به آن است که یکی تنبل و کسل و دیگری فعال و با نشاط ! کار به آن است که خود در ازل چه رفته ؟ مثال آن دو برادر مثال دو شاخ درخت میوه ای است که :

یکی میوه ی شیرین دهد و دیگری میوه ی تلخ ،

تلخ هم از همان خورده که شیرین خورده !

تلخ را جرمی نبوده که تلخ آمده ، و شیرین را کاری نکرده که شیرین آمده !

آن را به ارادت آمد و این را به مشیت !

نه آن را به ظاهر علت است و نه این را وسیلت !

 

خدایا ؛

آن را که نخواستی جون آید ؟ و آن را که نخواندی کَی آید ؟ ناخوانده را جواب چیست ؟ و ناکِشته را از آب چیست ؟ تلخ را چه سود اگرش آب شیرین در کنار است ؟ و خار را چه حاصل از این که بوی گلشن در کنار است ؟

 

آری ؛ نسَب ، نَسَبِ تقوی است ، و خویشی ، خویشیِ دین ، سلمان با محمّد (ص) هیچ خویشی نداشت و شد سلمانٌ مِنِّی اهلَ البیت ! و از شمار اهل بیت رسول الله (ص) شد ! و بولهب عموی پیامبر (ص) بود و بیگانه گشت ! و تَبَّت یَدا شد !

 

28 ـ لَئِن بَسَطتَ إِلَیَّ یَدَکَ لِتَقْتُلَنِی مَا أَنَاْ بِبَاسِطٍ یَدِیَ  إِلَیْکَ

لأَقْتُلَکَ إِنِّی أَخَافُ اللهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ

 

هابیل ، قابیل را گفت : اگر تو مرا بکشی ، من تو را نکشم ، که تو را حسد دادند و مرا تقوی ! و تقوی نگذارد که من تو را بکشم ، ولی حسد تو را بر آن دارد که مرا بکشی ! تو مقهوری از روی قدرت و عزت ! و من مأمورم از روی لطافت و رحمت !

 

گویند : گناه آدم (ع) از حرص بود ، و گناه قابیل از حسد ، و گناه ابلیس از کبر ! حرص حرمان آرَد ، حسد خذلان ، و کبر اهانت و لعنت !

حرمان ، درماندن از بهشت است ،

و خذلان ، باز ماندن از دین ،

و اهانت ، راندن از حضور است !

 

آدم هرچند از بهشت باز ماند و به ظاهر عقوبتی می نمود ، اما از روی حقیقت سبب کمال و معرفت و تمامی کار او بود ، که از حضرت عزت ( جَلَّ جلاله ) خطاب آمد که

 ای آدم : ما می خواهیم از تو مردی بسازیم ، ولی تو چون عروسان به ناز و نعمت قناعت کردی ،

مردان بدین صفت نباشند ، و دل به ناز و نعمت نبندند ،

کارِ مردان ، دیگر بُــوَد و کار به ناز پروران ، دیگــر !

 

سالروز ورود پر خیر و برکت امام خمینی (ره) به وطن 

دهه ی مبارک فجر را که آغاز حکومت اسلامی

و زمینه ساز انقلاب جهانی مهدی (عج)

و طلایه تشکیل حکومت جهــــــانی اســـــــلام است

را به همه هموطنان گرامی تبریک و تهنیت عرض می نمائیم

 

رنج دوران برده ایم را کلیک کنید

رنــج دوران برده ایم !



موضوع :


 نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 629 )  

 

ســوره 5 : مـــائـده ( مدنی ـ  120 آیه دارد ـ جزء ششم ـ صفحه 106 )

 

 ( قسمت پنجـــم )

 

  

چـراغ آشنــائی

  

   ( جزء ششــم صفحه 108  ـ آیه 7 )

بِســـمِ اللهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

 

وَاذْکُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَ مِیثَاقَهُ الَّذِی وَاثَقَکُم  بِهِ إِذْ قُلْتُمْ

سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا وَاتَّقُواْ اللهَ إِنَّ اللهَ  عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ

 

تفسیر لفظی :

 

و نعمتى را که خدا بر شما ارزانى داشته و [نیز] پیمانى را که شما را

به[ انجام ] آن متعهد گردانیده به یاد آورید آنگاه که گفتید شنیدیم

و اطاعت  کردیم و از خدا پروا دارید که خدا به راز دل ها آگاه است

  

تفسیر ادبی و عرفانی :

 

خداوند در این آیت مؤمنان را می نوازد ، و دو چیز به ایشان یاد می دهد ،

یکی نعمت که بر آن ها ریخت ، دیگر پیمان که با ایشان بست ،

 

نعمت ، دل گشادن است و چراغ آشنائی در دل افروختن ،

و دل را خلعت معـــرفت پوشانیدن ،

و این نعمت همان است که فرمود :

اگر شکر آن کنید بر آن بیافزائیم . ( وَ اِن شَکَرتُم لَاَزِیدَنَّکُم )

 

اما پیمان : می فرماید : یاد دارید پیمانی که پذیرفتید ، و امر و نهی که برداشتید ، باری که هفت آسمان و زمین برداشتن برنیارستند و پذیرفتن نتوانستند ، شما دلیری کردید و برداشتید ، آسمان ها و زمین برمیدند ، و از بیم ناتوانی و تقصیر بگریختند و به خداوند زنهار خواستند ، و شما خداوند را بر پذیرفتن آن اجابت و به قبول آن پاسخ گفتند .

 

گروهی گفتند : پیمانی که خداوند با آدمیان بست و آنان شنیدند و اطاعت کردند این بود که سود و زیان آنان را بخرید ، و بهشت به آنان عوض داد ، و قرآن بر آنان حجت کرد تا خدمت کنند ، و به روز گرم روزه دارند ، و به شب تاریک نماز گزارند ، به جان و مال حج و جهاد کنند ، بیماران را عیادت نمایند ، درویشان را حال بپرسند .

 

مال های ایشان را خرید ، تا از سود فراوان ، اندکی بخشند ، و از مایه ی آن ، صدقه و زکات دهند ، و برهنه را بپوشانند ، گرسنه را سیر کنند ، درماندگان را دست گیرند .

 

چون ایشان این پیمان به جای آرند ، تا در این جهان باشند آنان را نکو دارم ، و هنگام مرگ یاری دهم ، و در قیامت رو سفید گردانم ، و از فــزع اکبر در امان دارم ، و عیب ها را بپوشانم ، و از گناهان شان درگذرم ، و حجاب را از چشمشان بردارم ، و دیدار باقی کرامت کنم .

 

الاهی ؛

ای عزیزی که اقبال دوستداران بر سرکوی طلب،

به نعـره عاشقــان تــو است،

و در دریای محبت، به سیـاحت و غوصِ جویندگان تو است،

و در میدان بلا به تاختن شیفتگان تو است.

 

الاهی ؛

ای جمــالی که سوختگان فـراق تو

 مـدح و ثنــای تو را بر دفتـر بی نیـازی تـو،

 به خـون حیـرت نـویسنـد،

الاهی ؛

ای جــلالی که سرگشتگان تو

در راه جـلال تـو منـزل های حیــرت

بر فرق دهشت می گذارند!

 

آن کدام دل است که آتشخانه حیرت تو نیست؟ 

 و آن کدام جان است که در چنگال بـاز قهـر تـــو نیست؟   

 

ماهــا  ،  به کـدام آسمـانت جــویـم 

   

 ســروا ،  به کـدام بوستــانـت جویم

  

حـورا ،  به  کــدام خـان و مانت جـویم

     

 سرگشته منــم که من نشــانت جـویم ! 

  

 

حسن یوسـف کف موسی دم عـیسـی داری


آنچه خوبــــان همه دارند تـــو یکجـا داری


جانـــــــان من !

 

قائـم آل محمّـــــد (ص)

 

 هـر جمعـــه را به این امیـــد آغاز می کنیم


 

که شـایـد تـــــو در این جمعـــــه بیــــایی


 

و کام تشنــگان عـدالـت را سیـــراب نمـــایی


  برای تعجیل در فرج مبارکتان دعا می کنیم

 

برای سلامتی و خشنودی امــــام و مقتدا و مولایمان


 دو رکعت نمـــــاز مخصوص و یکصــــد صلـــــــوات



موضوع :


<   <<   136   137   138   139   140   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


* *