منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 2005604
  • بازدید امروز: 5
  • بازدید دیروز: 116
  • تعداد کل پست ها: 1283
  • ****
درباره
محمّـد تــرابـی[961]

روح بلند مدیر وبلاگ خادم قرآن محمد ترابی در اسفند ۱۳۹۸ در ۶۷ سالگی به سوی معشوق شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آرشیو مطالب
*

حدیث

*
لوگوی دوستان
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 640 )  

ســوره 5 : مـــائـده  ( مدنی  ـ  120  آیه دارد  ـ جزء ششم  ـ  صفحه 106)


    ( قسمــت شانزدهـــم )


اکمـال رسالــت


     

( جزء ششــم صفحه   119 ـ آیه 67   ) 

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ

وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ

 

تفسیر لفظی :

اى پیامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ابلاغ کن

و اگر نکنى پیامش را نرسانده ‏اى و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه مى‏ دارد

آرى خدا گروه کافران را هدایت نمى‏ کند


تفسیر ادبی و عرفانی :

 

            این آیت در حالی بر قلب نازنین پیامبر(ص) نازل شد که از حجة الوداع باز می گشت ، سواره بود و در فکـر امت بعـد از وفات خود ،  در آن موقع جبـرئیل با چهره روحانی فـرود آمدی نه به صورت بشــر ، و این آیه را به وی ابـلاغ کرد:


 ای فـرستاده خـــدا ؛

 

آنچه ازسوی خـداونــد به تو نازل شد  (انتصاب حضرت عـلـی (ع) به مقام ولایت و جانشینی خود به مردم ابلاغ کن ، که اگر چنین نکـنـی ، همچنان است که هیچ از پیام های وی نرسانده باشی ، و خداوند تو را از (بدی و آزار) مردم نگاه میدارد و خــداونــد کافـــران را هــدایت نمی کند.


(این پیام اهمیت ولایت امیرالمؤمنین (ع) را بیان میدارد)

 

این نـدای خـداونـــد که بنام رسالــت است  شــریف تـــر است از دیگـــر نـداها است ، چون درجه رسالت بالاتر از درجه نبــوت است، زیرا  هـر رسـولی نبی هـم هـسـت ، لکن هـر نبی ای رســول نباشد!

این نـدا میگوید :

 ای محمّـد ؛ آنچه را بتو ابلاغ کردیم به خلق برسان و هیچ وا مگـیـــر ، لیکن حقیقت رسالت و اســـرار محبــــت نه بر اندازه طاقت ایشان است که آن مشرب خاص تو است ، ما آنچه باید به دل تو رسانیم خود رسانیم،

این بود که در آن موقع جبرئیل با چهره روحانی فـرود آمدی نه به صورت بشر ، که همی به دل پیوستی و راز و ناز با دل او بگفتی ! چنان که فرمود :

روح الامین به قلب محمّد (ص) نازل شد ، تو گوئی آن حضرت در آن حالات ، همه دل بودی ، و آن دل همه سر بودی ، و آن سر همه وحی بودی ، و کس را بر آن اطلاع نبودی ، و چنان که بود خداوند او را به کس ننمود .


ای ماه برآمدی و تابان گشتی


گرد فلک خویش خرامان گشتی


چون دانستی برابر جان گشتی


ناگاه فرو شدی و پنهان گشتی

 

این آیت صراحتــاً تکمیل امر رسالت و اکمال دین را به معرفی علی ابن ابیطالب علیه السلام بعنوان جانشین و ولی امر مسلمین دانسته است ، و پیامبر (ص) که از ابلاغ این امر به دلایلی از جمله نپذیرفتن عده ای و ایجاد اختلاف بین مسلمانان نگران بودند در انجام آن تأخیر می انداختند تا این که پس از سه مرتبه هبوط و صعود جبرئیل ، فرمان را به مسلمانان ابلاغ فرمودند .

 

امروزه برخی از مدعیان روشنفکریِ دینی موضوع مهم ولایت و امامت امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب صلوات الله و سلامه علیه را در حدّ مسأله ای تاریخی می دانند، و بحث وگفتگو در باره آن را سبب اختلاف بین مسلمانان قلمداد میکنند! و همواره روی سخن آنان با شیعه است که از مواضع اصولی و برحق خود دست بردارند و به جمع سایر فِرَق بپیوندند! و صراحتاً از فرقه های دیگر جانبداری می نمایند!

این گونه افراد معمولاً کسانی هستند که پیامبری پیامبر(ص) را در ارتباط با جهان غیب و عالم اعلی نمی دانند! و تمامی مسائل مذهب را با عینک مادی دیده و توجیه مادی و زمینی می نمایند! و اصلاً به جنبه های غیبی و ماوراء مادی مسئله اعتقادی ندارند! و از این جهت است که هرگز چنین فکر نمی کنند که اگر براستی خیرخواه اسلام و مسلمین هستند با پذیرش حقیقت ، بر محور حــق چرخیده وحدت را بر اساس اعتراف به حق ایجاد کنند، زیرا توجه به معنی و جایگاه امامت ، که در آیات متعددی از قرآن مجید به آن تأکید شده است ، نشانگر اعتقادی بودن این اصل است .

امامت مقامی است که لازمه آن عصمت بوده و نصب آن فقط بوسیله خداوند تحقق می پذیرد. و در حدیث مشهور ثقلین ، امام به ضمیمه قرآن جانشین پیامبر(ص) معرفی شده است :

« اِنِّی مُخَلِّفٌ فِیکُمُ الثَقَلَینِ کِتابَ اللهِ وَ عِترَتی اَهلِ بَیتِی اُنظُرُوا کَیفَ تَخلِفُونِی فِیهِما»

از این روی امام ، نایب و جانشین پیامبر(ص) در تمامی ابعاد و شؤن می باشد به جز یک شأن (نبوت تشریعی) که پیامبر(ص) مکرر فرموده اند :  

« یا علی اَنتَ مِنِّی بِمَنزِلَةِ هارُونَ مِن مُوسی اِلاّ اَنَّهُ لا نَبِیَّ بَعدِی »


و نیز در طول 23 سال پیامبری خود بارها مقامات امام علی (ع) را به مسلمانان گوشزد فرموده زمینه جانشینی ایشان را فراهم نموده اند، و فضایل و مناقب و شؤن مهم امام(ع) را همچون ولایت در تکوین ،  ابلاغ متن دین ، تبیین و تفسیر قرآن و احکام آن ، زمامداری و حکومت جامعه ، علم غیب ، عصمت و شجاعت ، و.... را تذکر داده اند.»




موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 639   )   

ســوره 5 : مـــائـده  ( مدنی  ـ  120  آیه دارد  ـ جزء ششم  ـ  صفحه 106)


  ( قسمــت پانزدهـــم )


شــرط مغفــرت تقـوی است

   

( جزء ششــم صفحه   119 ـ آیات 65 و 66 ) 

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

65 ـ وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتَابِ آمَنُواْ وَاتَّقَوْاْ لَکَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلأدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ

66 ـ وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِیلَ وَ مَا أُنزِلَ  إِلَیهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأکَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ

وَ مِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَ کَثِیرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَایَعْمَلُونَ

تفسیر لفظی :

65 ـ و اگر اهل کتاب ایمان آورده و پرهیزگارى کرده بودند قطعا گناهانشان را مى‏ زدودیم

و آنان را به بوستان هاى پر نعمت درمى‏ آوردیم

66 ـ و اگر آنان به تورات و انجیل و آنچه از جانب پروردگارشان به سویشان نازل شده است

عمل مى‏ کردند قطعا از بالاى سرشان [برکات آسمانى] و از زیر پاهایشان [برکات زمینى]

برخوردار مى‏ شدند از میان آنان گروهى میانه‏ رو  هستند و بسیارى از ایشان بد رفتار مى‏ کنند

تفسیر ادبی و عرفانی :

65 ـ وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتَابِ ...

این آیت اشاره به بیان فضیلت و شرف محمّد (ص) بر اهل کتاب است ، چون که آمرزش مؤمنان را بر تقـــــوی بست ، و آن را در مغفرت و رحمت شرط کرد ، و مقتضای دلیل خطاب آن است که هرکه را تقوی نیست مغفرت هم نیست ،

و این که فرمود : خداوند اهل تقوی و اهل مغفرت است ( وَ اَهلَ التَّقوی وَالمَغفِرَة ) برای آن است که از وی بترسند و تقوی پیشه کنند ،

پس اگر تقوی نبود سزاوار است که بنده را به تفضّل خویش ببخشاید ،

و این است شایسته ی خداوندی و مهربانی و بنده نوازی !

که آن چه کند به سزاواری و شایستگی خود کند نه به استحقاق بندگان !

66 ـ وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ...

شگفت آن که عالمیان پیوسته در بنــد روزیِ فراخنـــد ( وسعت رزق ) ، و در آرزوی لذّات این دنیا ! لیکن راه به دست آوردن نمی دانند ، و به تهیه ی اسباب آن راه نمی برند !  

خداوند در این آیت می فرماید : اگر می خواهی رحمت و نعمت ما از بالا و نشیب و از راست و چپ به تو روی آورَد به طاعت ما روی آور ، و تقوی پیشه کن !

تو روی در کار ما و فرمان ما آر ، تا ما کار تو را درست کنیم ، که هرکس با خدا است خدا هم با او است ، هرکس تقوی پیشه کند روزی او بی حساب رسد .

 

این جمعـه هم گذشت و نیامدید  آقـــــــــــــا 

 

و ما همچنـــــان منتظــــــــریم

 

تا جمعه فرخنده ای که امام و پیشوایمان

 

حضــرت حجــة ابن الحســن العسکـــری

 

بیایند و کام تشنگان عدالت را سیراب نمایند


 

برای تعجیل در ظهــــور مبارکتـــان همچنــــان دعــــــا می کنیم


کارت پستال درخواستی طراحان



موضوع :


     نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 638   )  

ســوره 5 : مـــائـده ( مدنی ـ 120 آیه دارد ـ جزء ششم ـ صفحه 106)


    ( قسمــت چهـاردهـــم )


راه توحیــد

     

( جزء ششــم صفحه   118 ـ آیه 59 ) 

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ هَلْ تَنقِمُونَ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِاللّهِ

وَ مَا أُنزِلَ إِلَیْنَا وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلُ وَ أَنَّ أَکْثَرَکُمْ فَاسِقُونَ


تفسیر لفظی :

 

بگو اى اهل کتاب آیا جز این بر ما عیب مى‏گیرید که ما به خدا

و به آنچه بهسوى ما نازل شده و به آنچه پیش از این فرود آمده است

ایمان آورده‏ ایم و این که بیشتر شما فاسقیــــد


تفسیر ادبی و عرفانی :

 

ای محمّد ؛ آن بیگانگان را بگو که بر ما چه عیب می نهید ؟ و چه طعن می کنید ؟

ایمانِ ما را به غیب ، عیب می شمارید ؟ ما کارها را به حق واگذار کردیم ،

و نا دیده و نا دَریافته به جان و دل پذیرفتیم ،

ما چنین کردیم و شما نافرمانی کردید ، و خویشتن را از ربقه ی بندگی بیرون بردید ،

عیب ، همه بر شما است ، و طعن در شما و خشم و لعنت بر شما باد که از فاسقـــانیـــد .


63 ـ لَوْلاَ یَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَالأَحْبَارُ عَن قَوْلِهِمُالإِثْمَ

وَأَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا کَانُواْ یَصْنَعُونَ


چرا الهیون و دانشمندان آنان را از گفتار گناه [آلود] و حـــرامخوارگى‏شان باز نمى‏دارند ؟

راستى چه بد است آنچه انجام مى‏ دادند.

 

باری ایشان که در میان شما ربّانیانند و احبار ، و در میان شما اخیار ، که به دانش مخصوصند و به دریافت موصوف ، چرا نادانان را باز نزنند و به دانش خویش آتش جهل آنان را فرو ننشانند ؟


آیا نمی دانند که فایــده ی علم  آن است و طریق عالِم چنان است که بر زبان نصیحت رانَد ، و در دل همت دارد ، تا جاهل را از جهل ، و عاصی را از معصیت باز دارد ؟ و بی راه را به راه آرَد ؟ و گمراه را رهبری کند ؟ چون چنین نباشد ثمره ی علم کجا باشد ؟ و شرف علم چگونه پدید آید ؟


64  ـ وَ قَالَتِ الْیَهُودُ یَدُاللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَ لُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنفِقُ کَیْفَ یَشَاءُ

وَ لَیَزِیدَنَّ کَثِیرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ طُغْیَانًا وَ کُفْرًا وَ أَلْقَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء إِلَى یَوْمِ

الْقِیَامَةِ کُلَّمَا أَوْقَدُواْ نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللّهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الأَرْضِ فَسَادًا وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ


و یهود گفتند دست‏ خدا بسته است ! دست هاى خودشان بسته باد و به [سزاى ] آنچه گفتند

از رحمت‏ خدا دور شوند ، بلکه هر دو دست او گشاده است هر گونه بخواهدمى‏ بخشد ، و قطعا

آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو فرود آمده بر طغیان و کفر بسیارى از ایشان خواهد افزود ،

و تا روز قیامت میانشان دشمنى و کینــه افکندیم، هر بار که آتشى براى پیکار برافروختند

خدا آن را خاموش ساخت ، و در زمین براى فساد مى‏ کوشند و خدا مفسدان را دوست نمى‏ دارد .


اگر موحدان ، به نادانی روزی یکدگر را غیبت و بدگوئی کنند ، چون در راه توحیــــــد راست روند

و تسلیم پیشه کنند ؛ امید است که آنان را عفــــو کنند ، امّا صعب و منکر آن است که

در [باره] آفریدگارِ منزّه ناسزا سخن گویند ، و آن چه را عیب مخلوق شمرند بر خالق بندند ،

چنان که این بیگانگان گفتند : دست خداوند بسته است !


ای جوانمــرد ؛

 

در توحید ، تسلیم پیشه کن ، هرچه از عقل رود باک نیست ،

و در خدمت ، طاعت پیشه کن ، هر چه از معاملت فرو شود باک نیست ،

و در زهــد ، فراغت پیشه کن ، اگر گنج قارون در دست تو است باک نیست ،

و از خداوند ، خداوند جوی که از هرکس بازمانی باک نیست !


   

  

 

برای سلامتی و خشنودی امام و مقتدا و مولایمان


 قائـم آل محمّـــــد (ص)

 

و برای تعجیل در فرج مبارکشان

  

دو رکعت نماز مخصوص و یکصد صلوات


شـایـد این جمعـه بیاید مهـدی(عج)



موضوع :


     نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 637 )  

ســوره 5 : مـــائـده  ( مدنی  ـ  120  آیه دارد  ـ جزء ششم  ـ  صفحه 106)


    ( قسمــت سیـزدهـــم )


بانـگ نمــــاز

 

 ( جزء ششــم صفحه   117 ـ آیه 57 ) 

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الَّذِینَ اتَّخَذُواْ دِینَکُمْ هُزُوًا وَ لَعِبًا

مِّنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ وَالْکُفَّارَ أَوْلِیَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ


تفسیر لفظی :

 

اى کسانى که ایمان آورده ‏اید کسانى را که دین شما را به تمسخر و بازى گرفته‏ اند

[چه] از کسانى که پیش از شما به آنان کتاب داده شده و [چه از] کافران دوستان [خود]

مگیرید و اگر ایمان دارید از خدا پروا دارید


تفسیر ادبی و عرفانی :

 

هرکه مسلمان است ، بار احکام اسلام بر او نه گران است ، هرکس صاحب دین است ، دین بر دل وی شیرین است ، موحد را نعمت دین شاهد دل و جان  است ، و مؤمن پیوسته بر درگاه خدمت بسته میان است ، زیرا هر طینتی را دولتی است و هر فطرتی را خدمتی ، هرکسی را منزلتی است ، و بندگان رحمن را منزلت ، جز بندگان شیطان است ، مقبولان حضرت ، دیگرند ، و مطرودان ، جماعتی دیگر ، یکی در حضرت نــــاز به بانگ نمـــــــاز  شــــاد شود ، و چون گل بر بار بشکفد و پیوسته منتظر آن نشسته و از بیم فوت آن بگداخته .


درویشی را دیدند بر پای ایستاده و سر در انتظار فرو برده ، گفتند : ای درویش ؛ آن چیست که در انتظار آن چنین فرو شده ای ؟ گفت : طهارت کرده ام ، وقت راز درآمده ، انتظار بانگ نمــاز می کشم .


این چنین کس را چگونه توان با کسی که از شربت کفر و فسق و نفاق مست شده برابر کرد ؟ باشد که فرق نکند میان بانگ نماز و بانگ نای و ساز !

 

این است وصف حال آنان که خداوند فرمود :

وقتی بانگ نماز بلند می شود کافران آن را فسوس و بازی می گیرند !


گویند : پیری از جائی می گذشت ، بانگ نماز شنید ، گفت : این بانگ طعنه و لعنت است ! چند گامی فراتر رفت سگی را دید بانگ می زند ، گفت : این بانگ تسبیح و تهلیل است ! مریدان پرسیدند این چه کلامی است ؟ بانگ مؤذن را چنان و بانگ سگ را چنین ؟ پیر گفت : اعتقاد این مؤذن پاک نیست ، و دین او راست نه ! بانگ نمــــاز  و دیگر بانگ ها نزد او یکسان است ، ولی از صدای سگ ، تسبیح خداوند را شنیدم ! و خداوند خود فرموده : هرچیزی ما را تسبیح می گوید ! ( یسبح لله ما فی السموات و ما فی الارض … ) ، از این جهت جواب او را لعنت و جواب سگ را تسبیح دادم !


نوشتــــه اند :

 

وقتی مؤذن الله اکبــــر  می گوید در های دوزخ بسته می شود ،

وقتی اشهد ان لا اله الا الله می گوید در های بهشت باز می شود ،

وقتی اشهد ان محمد رسول الله می گوید نعمت های بهشت  نمایان می شود.


برای سلامتی و خشنودی امام و مقتدا و مولایمان صلوات 

اَلّلهُـــم َصَــلّ ِعَلی مُحَمَّـدٍ وَآلِ مُحَمَّـدٍ وَعَجِّـل فَرَجَهُــم



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 636 )  

ســوره 5 : مـــائـده  ( مدنی  ـ  120  آیه دارد  ـ جزء ششم  ـ  صفحه 106)


    ( قسمــت دوازدهـــم )


مجلـس اُنـس

 

 ( جزء ششــم صفحه   117 ـ آیه 55 ) 

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

إِنَّمَــــا وَلِیُّـــکُـــــمُ اللّهُ وَ رَسُــــولُـــــــهُ

وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَ هُمْ رَاکِعُونَ


تفسیر لفظی :

ولى شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانى که ایمان آورده ‏اند

همان کسانى که نماز برپا مى‏ دارند و در حال رکوع زکات مى‏ دهند

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

 

چون خداوند خواهد که بنده ای را برگزیند و از میان بندگان او را ولیّ خود گرداند ، اول نوازشی که بر او نهد آن باشد که وی را بر ذکرخود دارد ، تا از کار خود به کار حق پردازد ، و از یاد خود به یاد حق پردازد ، و از مهر خود به مهر حق آید ، و چون با ذکر و مهر حق آرام گرفت او را به خود نزدیک گرداند ، و نشان نزدیکی او حلاوت عبادت و کراهت معصیت و عزلت از خلق و لذّت خلوت باشد ، پس او را در مجلس خلوت بر بساط اُنس نشاند ، آزاد از خلق و شاد به حق و بی قرار در عشق ، حجاب ها برداشته و مکاشف جلال و عظمت گشته ، از خود بیگانه و با حق یگانه شده .


و این نشانه ها در ولیّ خدا امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب علیه السلام است ، که خداوند تبارک و تعالی به رسول بزرگوارش فرمود : اگر ولایت او را ابلاغ نکنی همچنان است که رسالت خویش را انجام نداده باشی !

 

شیخ طبرسی (ره) در تفسیر مجمع البیان در مورد این آیه شریفه نوشته است : ولیّ کسی است که بر مردم ولایت داشته و به امور آنان قیام کند ، و واجب اطاعت باشد ، و مفهوم آیه این است که : کسی که عهده دار مصلحت و هدایت شما می شود و به تدبیر امور شما می پردازد همانا خدا و پیغمبران او هستند که پیغمبران نیز به امر خدایشان به این کار قیام می کنند ،

و نیز ولیّ کسانی هستند که ایمان آوردند و نماز به پای داشتند و در حال رکوع زکات پرداختند ، و طبق روایت عامّه و خاصّه ( شیعه و سنی ) تنها علی علیه السلام در حال رکوع انگشتری خود را به سائل بخشید ،

و این آیه که روشن ترین دلیل بر ولایت و امامت بلافصل حضرت علی علیه السلام است بعد از این جریان نازل گشت ، و شخص رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در بازگشت از حجة الوداع در محل غدیر خم ، به امر خداوند منان ، ایشان را امیرالمؤمنین خواندند و به مسلمانان امر نمودند تا ایشان را با این لقب و عنوان بخوانند و با ایشان بیعت کنند ، و فرمودند :

گفتن امیرالمؤمنین به غیر از علی علیه السلام جایز نیست (حرام است)



خــدایـــــا ؛

 

ای مهیمن اکرم ، ای محتجب معظّم ،


ای متجلی به کرَم ، ای قسّام پیش از لوح و قلم ؛


بادا که روزی باز رهم از زحمت حوّا و آدم ؟


آزاد شوم از بند وجود و عدم ؟


از دل بیرون کنم این حسرت و ندم ؟


و با دوست برآسایم یک دم ؟


و در مجلس اُنس قدح شادی بر دست نهاده دمادم ؟


کارت پستال درخواستی طراحان



موضوع :


<   <<   131   132   133   134   135   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


* *