نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 631 ) 

ســوره 5 : مـــائـده ( مدنی ـ  120 آیه دارد ـ جزء ششم ـ صفحه 106)


( قسمت هفتـــم )


عمـــارت دل


بــرف در یـــــــــزد

با اجازه جناب آقای فخــــری

و تشکر از ذره بین تیزبین



( جزء ششــم صفحه  113 ـ آیه 35  )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِالْوَسِیلَةَ

وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ

تفسیر لفظی :

اى کسانى که ایمان آورده‏اید از خدا پروا کنید و به او [توسل و]

تقرب جویید و در راهش جهاد کنید باشد که رستگار شوید

تفسیر ادبی و عرفانی :

ای شما که مؤمنانید و رسالت را شنیدید و گردن نهادید بترسید از خشم و عذاب خداوند ، و وسیله ی نزدیک شدن به او را تهیه کنید ( البته او به هم نزدیک است ما باید نزدیکی را حس کنیم ) که نزدیکی سبب پیوستگی و رستگی است .

بهترین وسیله نزدیکی به خداوند ، بزرگ داشتنِ امرِ او ، و شکوه داشتن نهیِ او ، و شفقت بر مردم ، و خدمت حق ، و کوشیدن در ابواب نوافل ، و عمارت کردن جان و دل است ، و آن را به سه چیز توان یافت :

اول ؛ نظر خدائی به یاد داشتن ،

دوم ؛ روزگار خود را در ضایعی دریغ داشتن ،

سوم ؛ درویشی خویش در موقف عرض و نمایش بشناختن ،

که : چون نظر خداوند به یاد داری از متقیانی ،

و چون روزگار خویش ضایع نگردانی از عابدانی ،

و چون درویشی خویش بشناختی از خاشعانی !

و عمارت دل به سه چیز توان کرد :

اول به شنیدن علم ،

دوم به کم آمیختن با مردم ،

سوم به کوتاهی آرزو ها ،

که چون در میدان علمی در حلقه ی فرشتگانی ،

و تا از مردم برکناری در شمار معصومانی ،

و تا با کوتاهی آرزوهایی از صدیقانی !

... وَابْتَغُواْ إِلَیهِالْوَسِیلَةَ... می فرماید :

شما که عابدانید ، به فضائل ،

شما که عالمانید ، به دلائل ،

و شما که عارفانید ، به ترک وسایل ،

به خداوند نزدیکی جوئید .

وسیله ی عابدان ، توبه و عبادت است ، و نیز راستی و معاملت !

وسیله ی عالمان، نظر و تأمل و تدبّر در آفرینش آسمانها و زمین است ، و نیز دوستی و مکاشفت !

وسیله ی عارفان، نیستی و معاینت است !

وسیله عابدان ، یادی است به نیاز ،

وسیلت عالمان ، یادی است به ناز !

وسیلت عارفان ، یادی است نه به ناز و نه به نیاز ! بلکه قصه ای است دراز !

ترک وسیله ، از همه گسستن و به او پیوستن است .

شیخ انصاری گوید :

خـــــدایـــــا ؛

اگر کسی تو را به جستن یافت ، من تو را به گریختن یافتم ،

اگر کسی تو را به ذکر کردن یافت ، من تو را به خود فراموش کردن یافتم ،

اگر کسی تو را به طلب یافت ، من خود طلب از تو یافتم ،

خـــــدایـــــا ؛

 وسیلت به تو هم توئی ، اول تو بودی ، و آخر هم توئی و بس و باقی همه هوس !

خـــــدایـــــا ؛

 آن روز کجا باز یابم که تو مرا بودی و من نبودم ؟ تا باز به آن نرسم میان آتش و دودم ، اگر به دو گیتی آن روز یابم من بر سودم ، و اگر بود تو خود را دریابم ، به نبود خود خشنودم .

... وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ...  این خطاب به غازیان است

و آن جا که فرمود : جاهِدُوا فِی الله ، خطاب با عارفان است ،

جهاد غازیان با تیغ است و با دشمن دین ،

و جهاد عارفان به قهر نفس است با خویشتن ،

پاداش غازیان فــــردا حــــور و قصـــور است ،

و پاداش عارفان در بحر عیان غرقه ی نـــــور !

جهاد غازیان چون از سرِ عبادت رود و به وقت مشاهدت نظاره ی ابد کنند ، لاجرم امید رستگاری است ، ولی جهاد عارفان چون از سرِ معرفت رود و به وقت مشاهدت نظاره ی ازل کنند ، لاجرم برگزیده ی حق گردند .

 

یادداشت برگزیده :


خون دل ها خورده ایم

 

( روی عنوان کلیک کنید )

 



موضوع :