سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 1988246
  • بازدید امروز: 114
  • بازدید دیروز: 152
  • تعداد کل پست ها: 1283
  • ****
درباره
محمّـد تــرابـی[962]

روح بلند مدیر وبلاگ خادم قرآن محمد ترابی در اسفند ۱۳۹۸ در ۶۷ سالگی به سوی معشوق شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آرشیو مطالب
*

حدیث

*
لوگوی دوستان
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 533 ) 

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )


( قسمت بیست و ششـم )

  

نــدای کـرامـت

 

 

 ( جزء سوم صفحه 55)

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

42 ـ وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ

وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِینَ

 

تفسیر لفظی :

هنگامی که فرشتگان (جبرئیل) گفتند : ای مریم ؛

خداوند تو را برگزیده و پاک گردانید و تو را بر همه ی زنان عالم برگزید .

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

خداوند عالمیـــــان ،

کردگار جهانیـــان ،

روزی گمار بنـــــدگان ،

بخشاینده ی مهــــــربـــان ،

برگزیننده ی خالصــــان ،

نوازنـــــده ی دوستـــــان ،

در این آیت مـــریــــــــم را بنــواخــــت ،

و با او کــرامــت هـــا  فرمود ،

که به آن کرامـــت هــــا ،

او را بر همه ی زنــان عالـــم برتـــــــری داد ،

بــدیـــن ســــــان که :

اول به نـــدای کرامت ، او را یا مَـــــریَــــــم خواند ،

که این خطاب ، عــزیـــــز است ،

که هزاران انبیاء و اولیاء در پی آن رفتند ،

یا در حســـــــرت و آرزوی آن رفتنـــــــد ،

چه اگر تو هزار بار گوئی خدای من ؛ خدای من ؛ 

نه چنان است که خداوند گوید : بنده ی من !

بایزید بسطامی گفت :

خداونـــــــد در پیشگاه خود

هزاران فرشته مرا عرضه داشت !

گفتم : این را نخواستم ،

در آخرین موقف نــــــداء آمد :

ای بایزید ؛ چه می خواهی ؟

گفتم : می خواهم که هیچ نخواهم !

یعنی تنهــــــا تــــــــو را خواهم ،

نداء آمد : که تو بنده ی شایسته ی منی !

هرچند تو را زهره ی آن نیست که ؛

بایــــزیــــد وار با حق سخن گوئی !

آخر ، کم از آن نباشد که نیازی عرضه کنی !

و سوزی و آرزوئی بنمائی !

و گوئی : خداوندا ؛

من به نامی و نشانی بسنده کرده ام !

خواستی که از درگاه خود مرا نامی نهی ،

هر نــــــام که خواهی نِــــــه !

که گفته اند :

مردی به بازار برده فروشان رفت تا غلامی خَرَد ،

از میان غلامان ، یکی را اختیار کرد و پرسید :

ای غلام ؛ چه نام داری ؟

گفت : اول بخر تا تـــــو را باشم ،

آن گاه به هر نام که خواهی مرا بخوان !

پس چون بنده ی او باشی ،

به هر نام که خواهد تو را خواهد خواند !


ادامه مطلب در یادداشت بعد ...

 

همه مشکلات و گرفتــــاری های ما

ناشی از غیبت طــــولانــــی مولایمــــــان

محبــوب دل هـــا و منجـــی انســان هـا

قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است

پس برای تعجیل در فـرج مبارکشـان

دعـــــا کنیم

کارت پستال درخواستی طراحان



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 532 )

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )

( قسمت بیست و پنجـم )

دیـدار به هنــگام

 

 

 ( جزء سوم صفحه 55)

 بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

40 ـقَالَ رَبِّ أَنَّىَ یَکُونُ لِی غُلاَمٌ وَ قَدْ بَلَغَنِیَ الْکِبَرُ   

وَامْرَأَتِی عَاقِرٌ قَالَ کَذَلِکَ اللّهُ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ 

تفسیر لفظی :

( زکریا ) گفت : خداوندا ؛ مرا پسری چون بُوَد ؟

در حالی که پیری به من رسیده و همسرم نیز نازا است ،

( فرشته ای ) گفت : چنین است ، خدا آن کند که خواهد !


تفسیر ادبی و عرفانی :

از آن پس زکریا چنان ادب گرفت

که نه تنها در محل طاعت و عبادت ،

بلکه در مقام نبوت و رسالت هم ،

در خود استحقاق اجابت دعا ندید !

جز به فضل و عنایت و مشیّت حق ،

و آن هم در مورد بشارت به فرزند بود ،

که پرسید : خـــدایــــا ؛ من از کجا فرزند آرم که پیرم ؟

از این زن نـــــازا  یا از زن دیگر ؟

جواب آمد : از همین زن !

چون هر دو در وحشت انفراد  با هم بودید ،

و امروز هم که شادی و بشارت است ،

با دیگری نخواهی بود !

 

 

41 ـقَالَ رَبِّ اجْعَل لِّیَ آیَةً قَالَ آیَتُکَ

أَلاَّ تُکَلِّمَ النَّاسَ  ثَلاَثَةَ أَیَّامٍ إِلاَّ رَمْزًا

وَاذْکُر رَّبَّکَ کَثِیرًا وَسَبِّحْ  بِالْعَشِیِّ وَالإِبْکَارِ

( زکریا ) گفت : بار خدایـــا ؛ نشانی به من بده ، ندا آمد :

نشان تو آن است که سه روز با مردمان سخن گفتن نتوانی جز با رمز و اشاره !

و خدای خویش را فراوان یاد کن ، و شبانگاه و بامدادان او را به پاکی بستای .

زکریا نشان وجود فرزند خواست !

او را گفتند : نشان آن است که

 سه روز  زبان تو از سخن گفتن با مردم باز بُرم !

تا همه رازت با ما باشد !

و بر زبانت همه حدیث ما رود ،

و از روی بشارت فرماید :

تو را فرزندی دهم که

او را از دنیا و مردم باز بُرم ،

و روی دل وی فرا سوی خود گردانم ،

تا قبله ی خود جز حضرت ما نداند !

و جز با حدیث ما  نیارمد ،

و چنان باشد که گوید :

جز نام و خیال و عشقت ای جان جهان

بر لفظ و دل و دیده ی من نیست عیان

... وَاذْکُر رَّبَّکَ کَثِیرًا ...

گفته اند : ذکر خداوند سه درجه است :

اول : ذکر ظاهر ؛ به زبان از ثناء و دعا ،

دوم : ذکر خفیّ ؛ که فرمود بهترین ذکرها

ذکر خفیّ و بهترین روزی ها قدر کافی است ،

سوم : ذکر حقیقی ؛ و آن تنها شهود ذکر حق تو راست !

یعنی که در ذکر حق خودت را در ذکر فراموش کردی !

و جز ذکر حق چیزی دیگر ندیدی و نداشتی !


خــــدایــــــا ؛

چه یاد کنم که خود همه یادم ،

من خِرمن نشان خود را فــــرا بــــاد دادم !

یاد کردن کسب است و فراموش نکردن زندگانی !

زندگی ورای دو گیتــــی کسب است چنان که دانی !

 

خــــدایــــــا ؛

یک چندی به کسب یـــــاد تــو ورزیدم ،

باز یک چندی به یـــــاد تــو خــــود را نازیدم ،

دیــده بر تـــــــو آمـــــد ! با نظــــــاره پــردازیدم !

اکنــون که یـــــاد تــو بشناختم ، خاموشی گزیدم !

چون من کیست ؟ که این مرتبت را ســـزیدم !

فریاد از یادِ به اندازه ، و دیدار به هنگام ،

و از آشنــــائی بـــه نشــــــان ،

و دوستی به پیغـــام !

 

 

همه مشکلات و گرفتــــاری های ما

ناشی از غیبت طــــولانــــی مولایمــــــان

محبــوب دل هـــا و منجـــی انســان هـا

قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است

پس برای تعجیل در فـرج مبارکشـان

دعـــــا کنیم

کارت پستال درخواستی طراحان



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 531 ) 

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )


( قسمت بیست و چهـارم )


 نواخت خداونـد


 

( جزء سوم صفحه 54)

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

37 ـفَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا   

وَکَفَّلَهَا زَکَرِیَّا کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا  الْمِحْرَابَ

وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ  هَذَا

قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ

إنَّ اللّهَ یَرْزُقُ مَن یَشَاءُ  بِغَیْرِ حِسَابٍ 

 

تفسیر لفظی :

پس خداوند از او پذیرفت به بهترین پذیرفتنی ، و رشد داد او را به بهترین رشد و نموّ ،

و خداوند زکریّا را به کفالت او گماشت ، و از آن پس هرگاه زکریا داخل محراب می شد

می دید که روزی ( غذا یا میوه ) نزد او (مریم) آماده است !

پرسید : ای مریم ؛ این روزی تو از کجا است ؟

گفت از نزد خدا است که به هرکس خواهد بی حساب و بی قیاس روزی دهد .


تفسیر ادبی و عرفانی :

 

                                   آن گاه خداوند ؛

مریــــم را به زکریّــــا باز نگذاشت ،

که از غیب ، روزی او را روان کرد ،

تا عالمیان بدانند که خداوند یکتا ،

دوستــــان حــقّ  را خـــــود دارد

 و آنان را به کس وا نگذارد .

این روزی از عالم غیب به مریم می رسید

تا خادمان که نیازمندان را خدمت می کنند

و توانگران که از آنان رفع نیاز می کنند

بدانند که ایشان در رفق و نواخت خداوندند .

 

... قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ  هَذَا...

زکریا پرسید : این روزی از کجا برای تو آمده ؟

چون ترسید شاید کسی

در نواخت مریم بر او پیشی گرفته ،

و ندانسته و نشناخته بود که ؛

قرب و منزلت مریم نزد خداوند چنان بود ؛

که کودکی بی سابقه ی طاعت

و بی وسیله ی عبادت ،

از سوی خود به وی عنایت کرده !

این بود که در جواب زکریا گفت :

این روزی از سوی خـــداوند آمده ،

یعنی خداوند که روزی دهد

و نواخت فرستد

نه به سابقه ی طاعت دهد ،

و نه به وسیله ی عبادت !

بلکه از نزد خـــــــود فرستد

و به مشیّت و اراده ی خود  دهد .


الهـــــــی ؛

اگر چه طاعت بسی ندارم ،

لکن در هر دو جهان جز تــــــــو کسی ندارم ،


الهـــــــی ؛

تا با تو آشنا شدم از خلق جدا شدم ،

محبوب را شیـــــدا شدم ،

نهان بودم ، پیدا شدم ،


الهـــــــی ؛

از بنده با حکم ازل چه برآید ؟

و بر آنچه ندارد چه باید ؟

کوشش بنده چیست ؟

کار خواست تــــــــو دارد ،

به جهد خویش نجات خویش کَی تواند ؟


الهـــــــی ؛

هرکه تــــــــو را شناسد کار او باریک ،

و هرکه تــــــــو را نشناسد راه او تاریک ،

تــــــــو را شناختن از تــــــــو رستن است ،

و به تــــــــو پیوستن از خود گذشتن است ،


الهـــــــی ؛

آنچه را که بر من آراستی به جان خریدم ،

و از هر دو جهان دوستی و لقای تــــــــو را گزیدم.


آن کس که تو را شناخت جان را چه کند ؟

فرزنــد و عیـال و خانمـان را چه کند

دیوانــه کنی هـر دو جهـانش بخشی

دیوانه ی تو هر دوجهــان را چه کند ؟

 

این جمعـه هم گذشت و نیامد

 

و ما همچنان جمعه ها را منتظریم

 

تا جمعه فرخنده ای که امام و پیشوایمان

 

حضــرت حجــة ابن الحســن العسکـــری

 

بیاید و کام تشنگان عدالت را سیراب نماید


برای تعجیل در ظهــــور مبارکشان


همچنــــان دعــــــا می کنیم


کارت پستال درخواستی طراحان



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 530 ) 

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )

( قسمت بیست و سـوم )


مَـرهَــمِ دِل

 

 ( جزء سوم صفحه 54)

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

35 ـ إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ

مَا فِی  بَطْنِی مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّی

إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ  الْعَلِیمُ

 

تفسیر لفظی :

یاد بیاور وقتی که زن عمران در دعای خویش گفت : خداوندا ؛ من نذر کردم

که کودکی که در شکم من است از همه ی کارهای جهانی آزاد سازم ،

پس ، از من بپذیر که توئی شنوا و دانا.

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

 

در ذوق ارباب معرفت ،

غلام آزاد شده ( مُحَرَّر ) آن است که ؛ در ازل آزاد شده ،

نه دنیــــــا دامن او را گرفته ،

و نه عقبی او را فریفتــــه ،

نه با رسوم و شواهد بماند ،

و نه با پاداش درآویزد !

چرا که : پاداش بر روی مهر ، تاش (1) است ،

بازخواستن خود را از دوست ، پرخاش است ،

همه ی یافت ها در برابر یافت آزادی ، لاش (2) است !

گفته اند : چون مریم دختر عمران در وجود آمد ،

مادر او دلتنگ شد و خجل گشت و گفت :

من پنداشتم که این فرزند ، پســـر خواهد بود ،

و در راه خــــــدا آزادش کردم ،

و از سرِ دلتنـــــگی گفت :

خــــــدایــــــا ؛ من دختــــــر به دنیـــا آورده ام ،

گفتند : چه می گوئی ؟

که خــــــدا خود می داند و می بیند !

گفت : آری ؛ می دانم که خــــــدا می داند !

لکن خواهم تا مرهمی برنهد ،

و مرهم دل وی همان بــــــود که او را گفتند !

و مادر مریم را این نواخت بس که ندا آمد :

خــــــدا به آن چه آورده ای (زائیده ای ) دانــــا است !

و نـــــــذر او را خــــــداونـــد به نیکوترین وجهی پذیرفت ! 

و این هر دو نــــــواختــــــــــی بود که ؛

از سوی خــــــداونـــد نسبت به آن زن رسید ،

و آن نــــوزاد مبـــــارک ( مریم ) را

به صفت عصمت و به رشد نیکو برآورد ،

و او را بدون شوهر فرزندی نیکو و مبارک (عیسی) داد

و آن فرزند (عیسی) را در صبائت (3) قدرت تکلم  داد ،

تا با سخن گفتن و معـــــرفی خویش !

آن ها را که به مادر پاکش تهمت می زدند ؛

به حیــــــــــــرت وا دارد !

و او را در کودکی به پیغمبری برگزید ،

و به لباس طاعت آراست ،

و به شریف ترین بقعـــه ها جا داد ،

و پیغمبری چون زکــــــــریّـــا را

به سرپرستی وی گماشت ،

--------------------

(1) ـ تاش : یار و انباز

(2)  ـ لاش : زبون و بیهوده 

(3)    ـ صباء : کودکی ، بچگی 

 

الهـــــــی ؛

در این درگاه همه ی ما نیازمند روزی باشیم

که قطره ای از شراب محبت بر دل ما ریزی

تا که ما بر آب و آتش برهم آمیزی

الهـــــــی ؛

دیگران مست شرابند و من مست ساقی !

مستی ایشان فانی است و از من باقی ،

الهـــــــی ؛

تا از مهر تو اثر آمد ، دیگر مهر ما به سر آمد !

ای مهربان فریادرس ؛

عزیز آن کس که او با تو یک نفس ،

نفسی که آن را حجاب ناید از پس !

الهـــــــی ؛

ادای شکر تـــــــــو را هیچ زبان نیست ،

و دریای فضل تـــــــــو را هیچ کران نیست ،

و سرّ حقیقت تـــــــــو بر هیچ کس عیان نیست ،

هدایت کن ما را که بهتـــــر از آن نیست.


هفته دفــاع مقــدّس گرامی باد

 

 

رژه نیروهای مسلح در یـــزد

 

به مناسبت هفتـــه دفــــاع مقدس

 

 

جانـــــــان من !

 

 قائـم آل محمّـــــد (ص)

 

 هـر جمعـــه را به این امیـــد آغاز می کنیم


که شـایـد تـــــو در این جمعـــــه بیــــایی


و کام تشنــگان عـدالـت را سیـــراب نمـــایی


 

 

 برای تعجیل در فرج مبارکشان زیاد دعا کنیم


 

برای سلامتی و خشنودی امام و مقتدا و مولایمان


امروز جمعه دو رکعت نماز مخصوص و یکصد صلوات




موضوع :


 

مَـرهَــمِ دِل

 

 

 

برای سلامتی و خشنودی امام و مقتدا و مولایمان


امروز جمعه دو رکعت نماز مخصوص و یکصد صلوات


http://falshbaner.persiangig.com/image/nazar/21.gif

ادامه مطلب

 

هفته دفــاع مقــدّس گرامی باد

 

 

رژه نیروهای مسلح در یـــزد

 

به مناسبت هفتـــه دفــــاع مقدس

 

 

جانـــــــان من !

 

 قائـم آل محمّـــــد (ص)

 

 هـر جمعـــه را به این امیـــد آغاز می کنیم


که شـایـد تـــــو در این جمعـــــه بیــــایی


و کام تشنــگان عـدالـت را سیـــراب نمـــایی


 

 

 برای تعجیل در فرج مبارکشان زیاد دعا کنیم




موضوع :


<      1   2   3   4   5   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


* *