نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 528 )
ســوره 3 : آل عمران ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )
( قسمت بیست و دوم )
روزگار دوستــی
( جزء سوم صفحه 54)
بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم
31 ـ قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ
وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ
تفسیر لفظی :
بگو ای محمّد به جهودان و ترسایان ؛ اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید ،
تا خدا هم شما را دوست بدارد ،و گناهان شما را بیامرزد ،
و خداوند آمرزنده و بخشاینده است .
تفسیر ادبی و عرفانی :
( بخش دوم )
فرق میان دوستی محمد (ص)
و دوستی ابراهیم خلیل (ع) این است که :
خلیل گفت : هرکه بر پیِ ما است از ما است
( فَمَن تَبِعَنِی فَاِنَّهُ مِنِّی )
و محمد (ص) گفت :
هرکس بر پیِ ما است دوست خدا است!
که برتر از حال دوستی حالی نیست ،
و خوش تر از روزگار دوستی روزگاری نه !
گفته اند که : دوستی را سه منزل است :
هــوی = صفت تن
محبّـت = صفت دل
عشق = صفت جان
که هوی قائم به نفس است !
و محبّـت قائم به دل !
و عشق قائم به جان !
نفس از هوی خالی نه !
دل از محبت خالی نه !
و جان از عشق خالی نه !
عشق منزل و مأوای عاشق است ،
و عاشق مأوای بلا است !
عشق عذاب عاشق است !
و عاشق عذاب بـــــلا !
عشقی که صفت جان آمده سه قسم است :
اول ؛ راستی !
دوم ؛ مستی !
سوم ؛ نیستی !
راستی عارفان راست !
مستی والهان راست !
نیستی بی خودان راست !
راستی آن است که آن چه گوئی کنی ،
و آن چه نمائی ( نشان دهی ) داری ،
و آن جا که آواز دهی باشی !
مستی ، بی قراری و وَلَه زدگی است ،
مستی ، هم نفس راست
هم دل را و هم جـــــان را !
چون شراب بر عقل زور کند ،
نفس مست شود ،
چون آشنائی بر آگاهی زور کند ،
دل مست شود ،
چون کشف به اُنس زور گیرد ،
جان مست گردد !
چون ساقی خود متجلی گردد ،
هستی آغاز کند و مستی از میان برود .
من نیستم ای نگـار ، تــو هستم کن
یک جرعه شراب وصـل بر دستم کن
با من بنشین به خلـوت و مستـم کن
گر سیـر شوی ، به نکته ای پستم کن
اما نیستی آن است که :
در سر دوست شوی ،
و دو گیتی را نبینی ،
تا در سر دوستی شود ،
و دوستی در سر دوست !
اکنون نمی یارم گفت که منم یا اوست !
از دیده و دوست ، فرق کردن نه نکوست
یا اوست بجای دیده ، یا دیده خود اوست
خـداونـــدا ؛
یافته می جویم ،
با دیده ور می گویم :
که من چه دارم ؟
چه جــویـــــم ؟
که بینــــــــم ؟
چه گویــــــــم ؟
شیفته ی این جست و جویم !
گرفتار این گفت و گویم !
خـداونـــدا ؛
خود کردم و خود خریدم ،
آتش بر خودم را خود فروزانیدم !
زین بیش مزن تو ای سنائی غـم عشق
کاواره چو تو بسنـد در عالَــم عشق
بپذیر تو پنـد و گیـر یک ره کمِ عشق
کز آب روان ، گرد برآرَد غـم عشق!
آری ؛ مشتاق ،کشته ی دوستی است ،
هرچنــد سر به بالیـــــن است !
که کُشته ی دوستی را
به از کشته ی شمشیر است !
نه از کشته ی دوستیخون آید ،
و نه از سوخته ی آن دود !
کشته ، به کشتن راضی ،
و سوخته به سوختن خشنود است !
همان گونه که ابراهیم خلیل (ع)
به سوختن راضی و خشنود بود .
هرچند بر آتشم نشاند غم دوست
غمناک شوم گرم نماند غم دوست
هفته دفــاع مقــدّس گرامی باد
رژه نیروهای مسلّـح در استان یزد
به مناسبت هفته دفــاع مقــدّس
الهـــــــی ؛
شاد بدانیم که اول تــــــــو بودی و ما نبودیم ،
کار تـــــــــو در گرفتی و ما نگرفتیم ،
قسمت خود نهادی و رســــول خود فرستادی.
همه مشکلات مــــــا
ناشی از غیبت طولانی مولایمان
محبــوب دل هـا و منجی انســـان هـا
حضرت حجـة ابن الحسن العـسکـری المهــــدی(عج) است
یا وَجِیهَاً عِـندَاللهِ اِشفَــع لَنا عِـنـــدَالله
پس برای تعجیل در فرج مبارکشان زیاد دعا کنیم
موضوع :