نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 528 )
ســوره 3 : آل عمران ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )
( قسمت بیست و یکـم )
مقـام جمـع و تفـرقـت
( جزء سوم صفحه 54)
بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم
31 ـ قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ
وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ
تفسیر لفظی :
بگو ای محمّد به جهودان و ترسایان ؛ اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید ،
تا خدا هم شما را دوست بدارد ،و گناهان شما را بیامرزد ،
و خداوند آمرزنده و بخشاینده است .
تفسیر ادبی و عرفانی :
این آیت از روی حقیقت رمزی دیگر دارد ، و ذوقی دیگر !
می فرماید : بگو هر که را سودائی در سینه است ؛
از ما پیـــــــروی کن ،
که کارها همه در قدم ما تعبیه شده است ،
دل خود را به عقل در مبند ،
که عقل پاسبانی است ،
راهبـــــــر نیست تا عنان به او دهی ،
و راه نیست تا روی به آن آری ،
آنچه طلب کنی از نبوّت طلب کن نه از عقل ،
عقل غاشیه کش احکام دین است ،
عزّت و کبریاء دین در میزان عقل نگنجد !
و در حَیّّز جُوهر و عرض نیاید ،
و شهادت و عزت قرآن
بر این سخن شامل است که می فرماید :
شَرَعَ لَکُم مِنَ الدِّینَ ما وَصّی نُوحَاً .... (تا آخر آیه )،
...فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ...
پیش از وجود عالَم و خاک آدم ،
ارواح خلایق جمع کردیم ،
و عهدی بر ارواح انبیاء و رسولان گرفتیم ،
که هرکس خدمتِ درگاهِ صدرِ مملکت
و نقطه ی دولت می خواهد ،
از امروز کمر خدمت او (محمد) بندد ،
و به چاکری او اقرار کند ،
پس همه ی پیغمبران یک یک به این جهان آوردیم ،
تا نوبت به محمد (ص) رسید ،
و گوهر نبــوّت بر بساط عزّت قرار گرفت ،
و سراپرده ی رسالت بر عرصه ی زمین زدند ،
نقاب از چهره ی جمال برگرفته شد ،
و جهان از نثار لفظ شیرین ،
پر دُرّ و گوهـــــــر گشت ،
و به اخلاق کریــــم (مکارم اخلاق) آراسته گشت ،
چنان که :
تا نقـاب از چهــره ی خاک مقـدّس برگـرفت
هرکه صاحب دیده بود آنجا دل از جان برگرفت
مُهره ی کس را ندید اندر همـه دریــای مِهر
یک صـدف بگشاد و دریـاها همه گوهر گرفت
ابتدای این آیت به زبان اهل عرفان ،
به جمع و تفرقت باز می گردد ،
چه که [ تُحِبُّونَ الله ] تفرقت ،
و [ یُحبِبکُمُ الله ] جمــــع است ،
اولی خدمت شریعت است
و دومی کرامت حقیقت ،
بدین سان که خدمت ،از بنده به خدای برشود ،
و کرامت از خــــدای به بنـــده فرود آید ،
هرچه از بنـــده به خــــدای برشود ؛
تفرقت است، و به پراکندگی موصول ،
هرچه از خــــدای آید ، جمع است و مقبول ،
پاک باشد از هر غرض ،
آزاد باشد از هر علت .
نظیر آیت جمع و تفرقت که در مورد موسی (ع) آمد،
بدین گونه که:
چون موسی به میقات آمد ،
و خداوند با او سخن گفت ،
این آمدن موسی ، عین تفرقت ،
و سخن خداوند ، عین حقیقت است ،
تفرقت ، صفت اهل تکوین ،
و جمع ، صفت اهل تمکین است ،
موسی در مقام تکوین بود ،
چون خــــدای با او سخن گفت از حال برفت !
و چون مصطفی (ص)اهل تمکین بود و در عین جمع،
لاجرم هنگام رؤیت و مکالمت ،
در حال استقامت و تمکین بماند !
بهره ی موسی با تفرقت ( قَرَّبناهُ نَجِیباً ) بود ،
که تقرِب همسخنی داشت ،
و محمد (ص) را در عین جمع ( دَنی فَتَدَلّی ) بهره بود ،
که تقرّبِ مقامی داشت ،
ادامه مطلب در یادداشت بعد
همه مشکلات و گرفتاری های ما
ناشی از غیبت طولانی مولایمــــــان
محبــوب دل هـا و منجی انســان هـا
قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است
پس برای تعجیــــل در فـــرج مبارکشــــان دعا کنیم
موضوع :