سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 2000399
  • بازدید امروز: 268
  • بازدید دیروز: 150
  • تعداد کل پست ها: 1283
  • ****
درباره
محمّـد تــرابـی[962]

روح بلند مدیر وبلاگ خادم قرآن محمد ترابی در اسفند ۱۳۹۸ در ۶۷ سالگی به سوی معشوق شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آرشیو مطالب
*

حدیث

*
لوگوی دوستان
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید         ( 1186 )                                                                       

آدرس این وبلاگ در تلگرام  َ        

https://telegram.me/adabvaerfan

سوره 25 : فـرقــان ( مکّی ـ 77 آیه دارد ـ جزء  هیجدهم ـ صفحه 350 )


  ( قسمت نهــم )


قـرارگاه نفـس


Image result for ?وَ هُوَ الَّذِی مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ?‎

 

 ( جزء نوردهم صفحه 364 آیه 53 )

بسم الله الرحمن الرحیم 

وَ هُوَ الَّذِی مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ

وَ هَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَ جَعَلَ بَیْنَهُمَا بَرْزَخًا وَ حِجْرًا مَحْجُورًا


   ترجمه لفظی آیه شریفه :

 

و اوست کسى که دو دریا را موج ‏زنان به سوى هم روان کرد این یکى شیرین وگوارا

و آن یکى شور و تلخ است و میان آن دو مانع و حریمى استوار قرار داد


Image result for ?وَ هُوَ الَّذِی مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ?‎

 

 نگاهی ادبی و عرفانی به آیه شریفه :

 

کلمه ( هُـــوَ ) حرف فرد است ؛

و اشاره به فردانیّت خــــــدا است ؛

( هُـــوَ ) نه نام است و نه صفت ؛

اما اشاره به خداوندی است که ؛

او را هم نام هست و هم صفت ؛

و چه نامهایی زیبا و صفتهایی پرمحتوی ؛

و آن حرف تنها ( هـــاء ) است ؛

و ( واو ) قرارگاه نفس است ؛

و هرگاه که آن را تثنیه کنی ؛

(واو) حذف شود و هُما گویی ؛

تا بدانی که ( هُــ ) به تنهایی ، خود حرف ها است !

و تنها دلیل بر یکتاییِ خداوند است !

چون همه ی صفات خداوند را برشماری ؛

از سرِ زبان گویی !

مگر ( هُــوَ ) که از میان جان برآید ،

و از صمیم سینه به ته دل نشیند !

زبان و لب را با وی کاری نیست !

مردان خدا که دل صافی دارند ؛

و همّت عالی ، و سینه ی خالی ؛

چون از ته دل این کلمه سر زند ؛

مقصودشان جز حـــقّ نبوَد ،

و تا چنین جوانمردی نبود ؛

خود حقیقت هویّت بر وی مکشوف نگردد !


Image result for ?وَ هُوَ الَّذِی مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ?‎

 

نشنیدی که عزیزی از راهی می رفت ،

                           درویشی پیش وی باز آمد ،

گفت : از کجا می آیی ؟

گفت : هُـــو !

گفت : کجا می روی ؟

گفت : هُـــو !

گفت : مقصودت چیست ؟

گفت : هُـــو !

و از هرچه سؤال کردی ؛

او می گفت : گفت : هُـــو !

 

آن چنان است که سروده اند :


از بس که دو دیده در خیالت دارم


در هرچه نگه کنم تویی پنــدارم !

 

Image result for ?این هفته هم گذشت و نیامدی آقا?‎

این هفته هم گذشت و نیامدید آقا

 

Image result for ?این هفته هم گذشت و نیامدی آقا?‎



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید    ( 1185 )                                                                         

آدرس این وبلاگ در تلگرام  َ        

https://telegram.me/adabvaerfan

سوره 25 : فـرقــان ( مکّی ـ 77 آیه دارد ـ جزء  هیجدهم ـ صفحه 350 )


  ( قسمت هشتـــم )


شَـرحِ صَــدر


 

   ( جزء نوردهم صفحه 364 آیه 51 ) 

بسم الله الرحمن الرحیم   

وَ لَوْ شِئْنَا لَبَعَثْنَا فِی کُلِّ قَرْیَةٍ نَذِیرًا


     ترجمه لفظی آیه شریفه :

 

و اگر مى‏ خواستیم قطعا در هر شهرى هشدار دهنده‏ اى بر مى‏ انگیختیم


 

 نگاهی ادبی و عرفانی به آیه شریفه : 

 

مقصود از این آیت آن است که ؛

خداوند می خواهد دوستان ؛

و خواصِّ بندگان خود را پیوسته معصوم نگاه دارد ؛

از این که به خویشتن نظری افکنند ؛

و ایشان را با خود التفاتی باشد !

چنان که موسی را از بسیاریِ پرسشهای بنی اسرائیل ؛

ملالتی و ضجرتی رسید ؛ و بسیار ملول گشت !

خداوند خواست او را ادب کند !

آن شب به چندین پیغمبر وحی فرستاد ؛

بامدادان ، همه ی آنها ، رسولان خدا ،

و فرستاده شدگانِ وحی بودند !

مردم به سوی آنها روی آورده ؛

و موسی را تنها گذاردند !

موسی در خود ، دلتنگ و غمگین افتاد !

و نزد خدازارید و تضرّع کرد !

و گفت : بار خدایا ؛

تابم نمانده ، به فریادم برس !

و بر من ببخشای !

خداوند آن روز دل موسی را به دست آورد !

و پیغمبران را قبض روح کرد !

تا موسی به سرِ وقت خویشبازگشت !

 

 

امّا محمّد مصطفی(ص) ،

چون مشرکان قریش طردش کردند ؛

و در شعب ابوطالب با یاران ، محصورش نمودند؛

آن همه سختی و مرارت را تحمل کرد و اظهار دلتنگی نکرد !

و یا زمانی که از شدت آزارهای قریش ؛

ناچار به ترک شهر و دیار خود شد ؛

و شبانه به بیابان فرار کرد ؛

و در غار ثَور پناه گزید ؛

هرگز اظهار دلتنگی نکرد ؛

این بود که خدایش به او ؛

شــــرح صـــــــــــــدر عطـــــــا کرد ؛

و بار سنگینش را سبک نمود !

 

که فرمود :

بسم الله الرحمن الرحیم، أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ، و َوَضَعْنَا عَنکَ وِزْرَکَ ، الَّذِى أَنقَضَ ظَهْرَکَ ، وَ رَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ، فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً ، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً ، فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ ، وَ إِلَى‌ رَبِّکَ فَارْغَب‌

 (اى پیامبر!) آیا به تو شرح صدر عطا نکردیم؟ و بار سنگین‌ات را از (دوش) تو برنداشتیم؟ آن (بار گرانى) که براى تو کمرشکن بود . و نام تو را بلند(آوازه) گردانیدیم. پس (بدان که) با هر سختى آسانى است. آرى، با هر دشوارى آسانى است. پس هر وقت (از کارى) فراغت یافتى (براى کار جدید) خود را به تعب انداز. و با رغبت و اشتیاق به سوى پروردگارت روى‌آور .

 

در جای دیگر می فرماید :

خداوند تـــو را رهـــــا نکرده است: ما ودّعک ربّک 

 

 

موسی برای انجام مأمــوریتش ، از خــــــدا شرح صدر طلب کرد و چندین خواسته دیگر از خــــــدا داشت تا بتواند مأمـــوریتش را به انجام رساند

رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی و َیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی ، وَاجْعَل لِّی وَزِیرًا مِّنْ أَهْلِی ، هَارُونَ أَخِی،  اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی ،وَأَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی ، وَاجْعَل لِّی وَزِیرًا مِّنْ أَهْلِی ، هَارُونَ أَخِی،  اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی ،وَأَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی


پروردگارا سینه‏ ى مرا گشاده دار . کار مرا بر من آسان گردان . و گره از زبانم بگشا . تا سخنان مرا بفهمند و ....

ولى حضرت مصطفی(ص) بدون درخواست ، مورد لطف قرار گرفت و سعـــــه ی صــــــــدر را از خداونــــــد دریافت کرد. « الم نشرح لک صدرک »

 



موضوع :


 نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید         ( 1183 )                                                                   

آدرس این وبلاگ در تلگرام  َ        

https://telegram.me/adabvaerfan

سوره 25 : فـرقــان ( مکّی ـ 77 آیه دارد ـ جزء  هیجدهم ـ صفحه 350 )


( قسمت ششـــم )


تخصیصِ قرب و منزلت رسول الله(ص)

 

 ( جزء نوردهم صفحه 364 آیه 45   )

بسم الله الرحمن الرحیم 

أَلَمْ تَرَ إِلَى رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَ لَوْ شَاءَ لَجَعَلَهُ سَاکِنًا ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَیْهِ دَلِیلًا


   ترجمه لفظی آیه شریفه :

 

آیا ندیده‏ اى که پروردگارت چگونه سایه را گسترده است و اگر مى‏ خواست آن را ساکن قرار مى‏ داد

آنگاه خورشید را بر آن دلیل گردانیدیم


 نگاهی ادبی و عرفانی به آیه شریفه :

 

این آیت از روی ظاهر اشارت است به ؛

بیان معجزه ی مصطفی(ص) ؛

و بر حسبِ معنیِ فهمِ اهلِ حقیقت ؛

اشارت است به تقرّب به حقّ ؛

و کرامت حق در باره ی مصطفی(ص) ؛

اما بیان معجزه آن است که ؛

زسول خدا(ص) در یکی از سفرها ؛

هنگام نیمروز زیر درختی فرود آمد ؛

چون یاران او بسیار بودند ؛

سایه درخت گنجایش همه ی آنان را نداشت ؛

خداوند به قدرت خویش سایه ی آن درخت را بکشید ؛

تا همگی در زیر سایه ی آن آرمیدند !

در آن حال این آیت نازل شد ؛

و معجزه ی رسول الله (ص) نمایان گشت !


 

اما بیان تخصیصِ قربِ منزلت ،

و مزیدِ کرامت بر نبیّ اکرم (ص) آن است که ؛

اَلَم تَرَ خطاب با حاضران است و تشریف مقربّان !

که ؛ موسی در مقام مناجات ،

طمع دیدار حقّ کرد ؛

لَن تَرانِی (هرگز مرا نخواهی دید) شنید !

ولی خداوند به مصطفی(ص) فرمود :

اَلَـــم تَــــرَ ! (ای محمد) تــــــو مـــــــرا می بینی!

و در من می نگری ! دیگر چه خواهی ؟ !


 

پس ای جوانمــــــرد ؛

گمان مبر آن کس که به مشاهدتِ عزتِ ذوالجلال رسد ؛

ذره ای از عشق و شوق او کم گردد !

ندانستی که در جگر ماهی تپشی است که ؛

اگر همه ی دریاهای جهان را جمع کنی ؛

ذره ای از تپش او را نه بنشاند !

دلی که امروز در کار است ؛

فردا هم در کار است ،

امــــروز در عیـــن شوق !

و فـــــــــردا در عیـــــــــن ذوق !

[ برخی دیگر از مفسران ، آیه را به کشیدن سایه ی عصمت محمدی پیش از بعثت آن جناب تفسیر کرده اند ]



 

این جمعه هم گذشت و نیامدید آقا !


و ما همچنان در فراقتان دعای فرج می خوانیم

 



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید         ( 1182 )                                                                         

آدرس این وبلاگ در تلگرام  َ        

https://telegram.me/adabvaerfan

سوره 25 : فـرقــان ( مکّی ـ 77 آیه دارد ـ جزء  هیجدهم ـ صفحه 350 )


    ( قسمت پنجم )


گنـجِ فضــلِ



 

     ( جزء نوردهم صفحه 362 آیه23 ) 

بسم الله الرحمن الرحیم   

وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا


   ترجمه لفظی آیه شریفه :

 

و به هر گونه کارى که کرده‏ اند مى ‏پردازیم و آن را [چون] گردى پراکنده مى‏ سازیم



 

 نگاهی ادبی و عرفانی به آیه شریفه :

 

گویند عارفی این آیت را می خواند و می گفت :

مرا در همه ی قرآن ، این آیت خوش آید که ؛

ربّ عزّت می فرماید :

ما عمل آنها را به باد پراکنده دادیم !

چون این اعمالِ آلوده ی ما را ؛

به باد بی نیازی بردهد ؛

با ما معاملت جز به محضِفضلِ خود نکند !

و آن چه به فضل خود کند ؛

سزای کرَمِ او بُوَد ،

و قطعا آن از سزای اعمال ما بهتر است .

که ؛ خداوند را بر ما حقّ ها است از طاعت و عبادت ؛

لیکن ما خود در نهاد خود مفلسیم !

و او خود به افلاس ما حکم کرده !

و حاکم که به افلاس کسی حکم کند ؛

خصم را از وی چیزی نیاید !

که ؛ ما مفلسان ، سرمایه ای جز به آن جهان ؛

به دست نخواهیم آورد ؛

که گنجِ فضلِ او بر سرِ ما نثـــار کند ،

پس ؛ ما به هستی توانگــــــر نیستیم ؛

بلکه به فضل وی و صفتِ وی توانگـــــریم !

از ما و از عمل ما چیزی نیاید ؛

و کاری که گشاید از فضل وی گشاید ؛

و ما را که پذیرد نه به صورت معاملت پذیرد ،

بلکه به آن تعبیه که منظورِ علمِ ازل است پذیرد !


 

خـدایــــا ؛

هرچه نشان می شمردم پرده بود !

و هرچه سرمایه می دانستم بیهوُده بود ؛

خـدایــــا ؛

یک باره این پرده ی من از من بردار !

و عیبِ هستیِ من از من وادار !

و مرا در دست کوشش مگذار !

بارخـدایــــا ؛

کردارِ ما در میار !

و زیان ما از ما وادار !



 

ای کردگار نیکوکار ؛

آن چه بی ما ساختی ، بی ما راست دار !

و آن چه تو برتاوی به ما مسپار !

الهــــی ؛

عاملنا بفضلک ، ولا تعاملنا بعدلک ،

 

با فضلت با ما رفتار کن نه با عدلت ،

که ما بندگان مفلسیم و بیچارگان بی طاقت !

نه تحمــــــل عدلت ما را توانــــی هست ؛

و نه عذابت ما را طاقتــی است !


 

گفته اند که او جمعه می آید ،

و ما سالهاست که جمعه در انتظاریم !

کدام جمعه موعد دیدار است ؟

جمعه ای که در آن ظلم نباشد ؟

یا جمعه ای که همه جا را ظلم فرا گرفته باشد ؟


ای محبوب دل ها ؛


و ای منجی انســان ها ؛


آیا انتظار شیعه را پایانی هست ؟


کَـــــــی و کجـــــــــا ؟


کَی و کجـــا وعـــــــــده ی دیــــــــــدار مـــــــــــــا ؟


 



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید   ( 1181 )                                                                         

آدرس این وبلاگ در تلگرام  َ        

https://telegram.me/adabvaerfan

سوره 25 : فـرقــان ( مکّی ـ 77 آیه دارد ـ جزء  هیجدهم ـ صفحه 350 )


( قسمت چهارم )


ساقیان چشمه ی حقیقت

 ( جزء نوردهم صفحه 362 آیه22 )

بسم الله الرحمن الرحیم 

یَوْمَ یَرَوْنَ الْمَلَائِکَةَ لَا بُشْرَى یَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِینَ وَیَقُولُونَ حِجْرًا مَحْجُورًا

   ترجمه لفظی آیه شریفه :

 

روزى که فرشتگان را ببینند آن روز براى گناهکاران بشارتى نیست و مى‏ گویند دور و ممنوع [آید از رحمت‏ خدا]


 نگاهی ادبی و عرفانی به آیه شریفه :

 

آن بدبخت مشرکان به حکم آن که ؛

زخم خورده ی شمشیر عدل ازل بودند ؛

بر رسول خدا (ص) اقتراح آیات کردند !

و دو چیز خواستند :

یکی دیدن فرشتگان !

و دیگری دیدن حقّ تعالی !

ایشان را جواب دادند که‌ ؛

آن روز که فرشتگان بینند ؛

روز مرگ و روز رستاخیز ،

با عذاب و عقاب است !

نه روز فرشتگان رحمت و ثواب !

... وَ یَقُولُونَ حِجْرًا مَحْجُورًا

دیدن خداوند ؛ بر شما حرام است ؛

که ؛ دیدن خداوند به صفتِ رضا ؛

نه سزاوار کافران است !

چه ؛ کافران را یک دیدار است ؛

به صفتِ غضب ، در عرصه ی قیامت ؛

در وقت تجلّیِ عام ؛

پیش از آن که مؤمنان در بهشت شوند ؛

که ؛ آن روز کافران از خداوند محجوب هستند !

و این آیت دلیل ظاهر است بر این که ؛

مؤمنان را حجاب نیست ؛

و حساب با کافران ؛ جز عتاب نیست !

 

که گفتــــــــه اند :

هرکه از دوست محجوب است ؛

در عین بلیّت است ؛

هرچند کلید خزانه های پادشاهیِ جهان را در آستین داشته باشد !

 

و هرکه به لطف دوست ؛ مجذوب است ؛

در عین عطیّت است ؛

هرچنـــــــد نان شب نداشته باشد !

 

که عارفی بزرگوار گفته است :

بار خدایا ؛

هرچه عذابم کنی ، فرمان تو راست ؛

امّا به حجابت عذابم مکن ،

که طاقت حجاب تو را ندارم !

 

ای جوانمـــــــرد :

بدان که آفتاب از مشرقِ ازل برآید ؛

به هر سینه ای که تابد ؛

درِ سعادت و کرامت بر او بگشاید ؛

به هر حالی که بُوَد و به هر کوئی که رود ؛

مقصدش درگاهِ حقّ بُوَد ،

و در دیده ی یقینش نور اعتبار افعال ذوالجلال !

بر رخسارش گُلِ نوال ؛

در مشامش نفحه های روضه ی وصال ؛

بر سرش تاج وقار ؛

و در برش حُلّه ی افتقار !

بر ظاهرش کسوت عبودیت ؛

و در باطنش نظر ربوبیّت ؛

این است صفت پیغمبران و رسولان ؛

که خیار خلقند و صفوت بشر ؛

داعیان سر کوی شریعت ،

و ساقیان چشمه ی حقیقت !




موضوع :


<   <<   21   22   23   24   25   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


* *