نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (493 )
ســوره 2 : بقـــره ( مدنی ـ 286 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 2 )
( قسمت صـد و چهــارم )
راه بنــدگی
( جزء سوم صفحه 44)
بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــمِ
264 ـ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِکُم بِالْمَنِّ وَالأذَى
کَالَّذِی یُنفِقُ مَالَهُ رِئَاء النَّاسِ وَلاَ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ
فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْدًا
لاَّ یَقْدِرُونَ عَلَى شَیْءٍ مِّمَّا کَسَبُواْ
وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ
تفسیر لفظی :
ای کسانی که ایمان آوردید ، صدقه های خود را با منت و آزار تباه نسازید ،
مانند کسی که مال خود را از روی ریاکاری بر دیدار مردم انفاق می کند !
در حالی که نه به خدا و نه به روز رستاخیز ایمان دارد ! نمون چنین کسی
نمون سنگ خاره نرم است که که به آن خاک باشد و بارانی به آن رسد
و آن را سخت و بی بهره کند ! که هیچ نتوانند از آن بهره مند شوند
و خداوند گروه کافران را هدایت نمی کند .
تفسیر ادبی و عرفانی :
خداوند می فرماید :
ای شما که ایمان آوردید
و دست به حلقه بندگی ما زدید ،
و به حبل عصمت ما درآویختید ،
راه بندگی نه آن است که
به گِرد خود نگرید ،
و در طاعت بر ما منّت نهید !
که هرچه شما کنید ،
به توفیق و اراده ما است ،
دلت که گشاد شد ، ما گشادیم !
سینه ات که باز شد ما باز کردیم !
( اَلَم نَشرَح لَکَ صَدرَکَ )
توفیق که یافتی ما دادیم !
( وَ رَفَعنـــــا لَکَ ذِکرَکَ )
احسان به درویش که کردی ما خواستیم ،
پس همه منّت ما راست ،
که ساختن همه از ما ،
و پرداختن بر ما !
رسول اکرم (ص) روز جنگ خندق گفت :
بار خـــدایـــا ؛
اگر نه عنایت تو بودی ،
ما را در کوی توحید چه راه بودی ؟
و اگر نه توفیق تو بودی ،
ما را به کار خیر چه توان بودی ؟
پس آن بنده که در طاعت ،
منّت بر خدای می نهد از ان است که :
راه بندگی گم کرده !
به طاعت ، خود را وزن می نهد ،
و آن را بزرگ می بیند !
و نظر دل و دیده از آن بر نمی گرداند !
پس صدقه های خویش را
با منّت بر دویش ، تباه می کند !
عارفی گفته :
فقر را برای فروتنی در برابر خدا ،
مرگ را برای اشتیاق به سوی خدا ،
و بیماری را برای کفاره ی گناهان دوست دارم .
چون که گنج خانه ات سرمایه بی توشه هاست
کیسه امیـد از آن دوزد هـمی امیـــدوار
الهــــــی ؛
تو آنی که از احاطت اوهام بیرونی
و از ادراک عقـول مصونی،
نه محاط ظنونی،
نه مدرک عیونی،
کارسـاز هر مفتـونی
و شـادسـاز هـر محـزونی،
درحکـم بی چـرا،
و در ذات بی چند،
و در صفـات بی چــونی!
ای جوانمـــــرد ؛
بر قرب می نگـر تا انس زایـد،
به عظمت می نگـر تا حرمت فـزاید،
میان این و آن منتظر می باش
تا سَبَقِِ عنایت ، خـود چه نمـایـد،
که امـر، امــر اوست از پیش و از پس !
این جمعـه هم گذشت و نیامد
و ما همچنان جمعه ها را منتظریم
تا فرخنده جمعه ای که امام و پیشوایمان
حضــرت حجــة ابن الحســن العسکـــری
بیاید و کام تشنگان عدالت را سیراب نماید
موضوع :