سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 1967272
  • بازدید امروز: 94
  • بازدید دیروز: 258
  • تعداد کل پست ها: 1283
  • ****
درباره
محمّـد تــرابـی[963]

روح بلند مدیر وبلاگ خادم قرآن محمد ترابی در اسفند ۱۳۹۸ در ۶۷ سالگی به سوی معشوق شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آرشیو مطالب
*

حدیث

*
لوگوی دوستان
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (479)

ســوره 2 : بقـــره  ( مدنی ـ 286 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 2 )

( قسمت نـــــود ) 

خلعـتِ وصـــال


 

( جزء دوم صفحه 35 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــمِ 

 

  222 ـ  وَ یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذًى

فَاعْتَزِلُواْ النِّسَاء  فِی الْمَحِیضِ وَلاَ تَقْرَبُوهُنَّ

حَتَّىَ یَطْهُرْنَ فَإِذَا  تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللّهُ

إِنَّ اللّهَ  یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ 

 

تفسیر لفظـــی :

تو را از حیض زنان می پرسند ، بگو این ناپسند است و مکروه ، و خونی سیاه است ، در آن حال از زنان کناره گیرید ،

و با آن ها نزدیکی نکنید ، تا از خون حیض پاک شوند ، و چون پاک شدند و غسل کردند به ایشان می رسید

از جائی که خداوند شما را امر کرده ، چون خدا بزگردندگان به او و پاکیزگان و خویشتن کوشندگان را دوست دارد .

 

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

خداوندی که از مهربانی

عطای خود بر بندگان ریزان کرد ،

و هرکس را آن چه صلاح و بهینه ی او بود فرمان کرد ،

بنگر که چه کرد از فضــــل خود

و چه نمود از کَـــــرم خود

به این موجود ظریف نهاد (زنان)

و این بندگان  لطیف  طبع !

و این آرایندگان کانون های گرم (خانواده)

و این آرامش دهندگان کاروان زندگی !

چون دانست که بنیت ایشان با ظرافت ،

و طبع ایشان با ملالت است ،

ایشان را عذری پدید کرد ،

تا لختی طاعت و گران باریِ خدمت ،

از ایشان بیفتاد بی اختیار خودشان !

بی آن که برای آن ها گناه و بزهی باشد !

باز چون روزگاری ( چند روزی ) برآید ،

و نشــــــاط  بیفــــــزاید ،

و آرزوی خدمت و طاعت بر ایشان تازه شود ،

آن عذر بریــــــده گردد ،

و خطاب ، باز متــــــوجّه شــــــود !

و این از نقص آنان نیست

بلکه از قابلیت و شایستگی

و تقرب آنان نزد پروردگار مهربان است .

که این گونه مورد محبت خداوند قرار گرفته اند.

این است نکوکاری و مهربانی خداوند !

این است بنده نوازی بی عیب و نقص او !


شگفت تر آن که :

در آن حال زن را از خدمت باز داشت نه از مخــــدوم !

تا اگر تـــــن از خدمت باز ماند ،

دل از مخـــــــــدوم باز نماند !

این است خواست او ،

و چنین آمد حکم او ،

نه بر خواست او اعتراض ،

نه از حکم او اعراض ! 

شهری است بزرگ و مـن بدو در میـرم

تا خود زنم و خود کشـم و خود گیـرم !

 

این است که خداوند هرچه خواهد کند !

و هرچه کند عین صلاح و صواب باشد !

 

مفسران نوشته اند :

روزی یکی از یاران پیغمبر (ص) برای او هریسه آورد

که از گوشت و گندم پخته شده است

و آن را حلیـــم گوئیم ،

حضرت شکسته ای ( لقمه ای ) از آن برداشت

که تناول کند و گفت :

خدای تعالی غذای پاکیزه و پاک را

بجای شراب به من فرستاده ،

صحابه نیز هریک شکسته ای از آن برداشته

و به پیروی از رسول خدا سخنی گفتند ،

پیامبر (ص) فرمودند :

من از دنیای شما بوی خوش و

زن 

و نــور چشمم نماز را دوست دارم ،

علی علیه السلام گفت :

من پذیرایی از ضیف ، روزه در صیف ،

و جنگ با سیف را دوست دارم ! (1و2و3) 

(1)   : ضیف = مهمان

(2)  : صیف = تابستان 

 (3)   : سیف = شمشیـر

 

 

الهــــی ؛


در دل دوستـــان نــور عنـایت پیـداست،


و جان هـا در آرزوی وصــالت حیــران!


چون تــو مولـی کـه راست؟


و چـون تو دوست کجـاست؟


هـرچه دادی نشان آئین فرداست


و آنچه یافتیـم پیغام و خلعت برجاست،


نشانت بی قراری دل و راحت جان است،


و خلعت وصالت در مشاهـده جلال،


چه گویم که چــــــون است؟


 

مــــولای مــن !

 

 قائـم آل محمّـــــد (ص)

 

این جمعــــه هم گذشت و نیامدید !

 

.... و ما همچنان جمعه ها را منتظـــــریم


تا جمعــــه ای کـــه تـــو بیــایی


برای تعجیل در آمدنت همچنان دعا می کنیم

 



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (478)

ســوره 2 : بقـــره  ( مدنی ـ 286 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 2 )

( قسمت هشتـــاد و نهــم ) 

عـزّ وصـــال

 

( جزء دوم صفحه 35 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــمِ 

220 ـ فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَ یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْیَتَامَى

قُلْ إِصْلاَحٌ لَّهُمْ خَیْرٌ وَ إِنْ  تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ

مِنَ  الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شَاء اللّهُ لأعْنَتَکُمْ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ

 

تفسیر لفظـــی :

خداوند در دنیا نیکوئی ها با شما کرد و در آخرت وعده ها داد ،  و از تو از یتیمان می پرسند ، بگو : بهتر آن است که مال آن ها را به صلاح آرید ، و به حِسبت نگاه دارید ، و رایگان با آن معاملت کنید ، بی آن که  برای خود از آن سودی بجوئید ، و اگر مال خود آمیزید ( بدانید که ) آنان برادران شما هستند ، و خداوند تباه کار را از نیکوکار می شناسد ، و اگرذ خداوند بخواهد شما را به کاری دشوار و توان فرسا وا می دارد ، که خداوند توانا و بی همتا است.

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

چندان که توانی یتیمــــان را بنـــــواز ،

و در مراعات آنان بکوش ،

که ایشان درماندگان و اندوهناکان مردمند ،

و نواختـــــگان و نزدیکان حقنــــد ،

و خداونـــد به پیغمبر فرمود :

ای محمّد ؛ تو را که یتیــم کردیم برای آن بود که

درد دل یتیمان را بدانی و ایشان را نیکو داری !

با تـو در فقـر و یتیمی ما چه کردیم از کَرَم

تو همان کن ای کریم از خُلق خود با خَلق ما

ای یتیمی دیده اکنـون با یتیمـان لطف کن

ای غریبی دیده اکنون با غریبـان کن سخا

نوشته اند :

محمد (ص) روزی در کوچه های مدینه می گذشت

دید کودکانی کودکی را دَور کرده

و او را سرزنش و خجالت می دهند،

که تو پدر نداری و پدر ما فلان است!

و فلان شأن و جاه دارد !

کودک یتیــــم بنای گریستن نهاد !

حضرت نزد او رفت و پرسید :

چرا چنین درمانده ای ؟

گفت من پسر فلان هستم

پدرم در جنگ احد کشته شد ،

و مادرم شوهر کرد و مرا براند !

و خواهرم هم فرمان یافت ( بمرد ) ،

اکنون من درمانده و بی نوا و بی کس شده ام ،

و از همه بدتر سرزنش این کودکان است ،

مصطفی (ص)  بگریست !

و گفت : ای غلام (ای پسر) ؛

انـــدوه مــــدار و آرام باش ،

اگر پدرت را کشتند ،

من که محمّد هستم پدر تو ام !

و عایشه ( همسرم ) مادر تو !

و فاطمه ( دخترم ) خواهر تو !

کودک شاد شد ! و آواز برآورد که هان !

ای کودکان ؛ دیگر مرا سرزنش نکنید که

پدر و مادر و خواهر من

از پدر و مادر و خواهر همه شما بهتر و برتر هستند !

پیامبر (ص) کودک را به خانه برد

و او را به فاطمه (س) سپرد ،

او را نوازش کرد و پاکیزه نمود ،

و جامه پاک پوشانید ،

و تا رحلت پیامبر (ص) آن کودک در خانه فاطمه (س) بود

الهــــی ؛

یادی و یادگاری ،

و در یافتن خود یاری ،

معنی دعوی صادقانی ،

فروزنده ی نفس های دوستانی ،

آرام دل غریبانی ،

حامی و غمخوار یتیمانی ،

تــــو در میان جانی !

راحت جان دوستانی ،

جان را زندگی باید ! تو آنی !

به خود از خود ترجمانی !

به حق تو بر تو که ما را در سایه غرور ننشانی !


از تـــو خواهیم که ما را به عــزّ وصـــــال خود رسانی !

 

 

جانـــــــان من !

 

 قائـم آل محمّـــــد (ص)

 

 هـر جمعـــه را به این امیـــد آغاز می کنیم

که شـایـد تـــــو در این جمعـــــه بیــــایی

و کام تشنــگان عـدالـت را سیـــراب نمـــایی

برای دفع ظلم ظالمان

وبرقراری حکومت عدل جهـــانی

 

 

پس برای تعجیــــــــــل


در فـــــرج مبارکشــــان زیاد دعا کنیم



برای آزادی قدس شریف ،

شرکت در راهپیمائی روز جهانی قدس را فراموش نکنیم



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (477)

ســوره 2 : بقـــره  ( مدنی ـ 286 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 2 )

( قسمت هشتـــاد و هشتــم ) 

کـوی شـــوق

 

( جزء دوم صفحه 34 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــمِ 

219 ـ یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ   

وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُمَآ أَکْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا   

وَ یَسْأَلُونَکَ مَاذَا یُنفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذَلِکَ یُبیِّنُ  اللّهُ

لَکُمُ الآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ


تفسیر لفظـــی :

از تو از شـراب و قمـار پرسند ، بگو در آن ها گنــاه بزرگ است ، و مردمان را در آن سودهاست ،

و لکن گنــاه آن از سود آن بزرگ تر است ! و از تو می پرسند که از مال چه انفاق کنند ؟ بگو آن چه از خود زیاد باشد !

و خداوند بدین گونه نشانه ها ، مهربانی و سخنان خویش را برای شما بیان می کند تا مگر بیندیشید.


خودمان را در شب های قـدر دریابیم

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

یکی را شراب معرفت از خمخانه ی امید دادند ،


که بر سر کوی شوق بر امید وصل همی گوید :


بخت از درِ خان ما در آید روزی

خورشید نشـاط ما برآید روزی

وز تو بسوی ما نظـر آید روزی

وین انده ما هم بسر آید روزی

و یکی را شراب وصلت از جام محبت دادند !

و بر بساط انبساطش راه دادند،

و بر تکیه گاه انسش جای دادند ،

از سرِ ناز و دلال گفت :

بر شاخ طرب هـزار دستان تـو ایم

دل بسته بدان نغمه و دستان تو ایم

از دست مده که زیر دستـان تو ایم

بگذار گنـاه ما که مستـان تو ایم !

و یکی را خود از دیدار ساقی

چنــــدان شغل افتاد و مشغول شد ،

که با شراب نپرداخت !

دل زان خواهم که بر تــو نگزیند کس

جان زان که نزد بی غم عشق تــو نفس

تن زان که به جز مهر تو اش نیست هوس

چشم از پی آن که خود تو را بیند و بس !

زنان مصر که راعیل ( زلیخا ) را

در عشق یوسف ملامت می کردند ،

خود به مشاهده ی یوسف

چنان بی خود شدند که دست ببریدند !

و مستی مشاهده ی یوسف 

چنان بر آنان غلبه داشت ،

که از دست بریدن آگاه نبودند !

چنان که یعقوب را غلبه ی شوق یوسف بر آن داشت

به هرچه نگریست یوسف دید !

و هرچه گفت از یوسف گفت !

تا جبرئیل آمد و گفت :

نــام  یوسف  بر زبــان مــــــران !

یعقوب که فرمان چنین دید ،

به هرکس که رسید از نامش جویا شد !

که یکی از آن میان را نام یوسف باشد !

و برای او تسلی و دلجوئی !

چرا که او از گفتن نام یوسف منع شده بود

نه از شنیدن نام یوسف !

و شنیدن نام یوسف هم

برای او شیـــــرین و آرام بخش بـــــود !


 

...وَ یَسْأَلُونَکَ مَاذَا یُنفِقُونَ ...

این سئوال ، سئوال طلب ارشاد و فهم است ،

و آن دوگونه است :

یکی پرسش از احوال است،

که به زبان واسطه جواب می شنود !

و دیگری سئوال از محول احوال است ،

که بی واسطه از حضرت عزت

به صفت کرم جواب می شنود !

که گفته اند :

خوانندگان بر درِ او بسیارند و خواهندگان کم !

در تفسیر آورده اند که خداوند فرمود:

بعض از شما خواهــــان دنیــــا

و برخی خواهـــان آخـــرتنــــــد !


پس خواهان مــــــــن کیــــــانند ؟

 

 

همه مشکلات مــــــا

ناشی از غیبت طولانی مولایمان

محبوب دلهـا و منجی انسانهـا

حضرت حجـة ابن الحسن العـسکـری المهــــدی(عج) است


پس برای تعجیل در فرج مبارکشان زیاد دعا کنیم


 



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (476)

ســوره 2 : بقـــره  ( مدنی ـ 286 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 2 )

( قسمت هشتـــاد و هفتــم ) 

جـام محبّـت


 

( جزء دوم صفحه 34 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــمِ 

219 ـ یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ   

وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُمَآ أَکْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا   

وَ یَسْأَلُونَکَ مَاذَا یُنفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذَلِکَ یُبیِّنُ  اللّهُ

لَکُمُ الآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ 

تفسیر لفظـــی :

از تو از شـراب و قمـار پرسند ، بگو در آن ها  گنــاه بزرگ است ، و مردمان را در آن سودهاست ،

و لکن گنــاه آن از سود آن بزرگ تر است ! و از تو می پرسند که از مال چه انفاق کنند ؟

بگو آن چه از خود زیاد باشد ! و خداوند بدین گونه نشانه ها ،

مهربانی و سخنان خویش را برای شما بیان می کند تا مگر بیندیشید.

 

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

شراب اهل غفلت و سرانجام آن ،

همان است که در آیه بیــــــان شده ،


 

ولی بار خـــدایــــــــا ؛

بر روی زمین بندگانی هستند که

آشامنــده ی شراب معــرفتنــــد !

و مست از جــــام محبّت !

هرچند که از حقیقت آن شراب در دنیا ،

جز بـــــویــــــی نــــــه !

و از حقیقت آن جز نمایشی نیست !

زانکه دنیــــا زنـــــدان است ،

و زنـــــــدان گذران ،

بـــــاش تـــــا فـــردا !

که مجمع رَوح و رَیحان ،

و معرکه ی وصال جانان ،

و بنده در حق نگران است .

امیــد وصــال تــو مـرا عمـر بیفـزود

خود وصل چه چیز است که امید چنین است ؟

 

 

شوریده ای به خانه ی می فروش آمد ،

دَرَمی داشت ،

به وی داد و با آن از او شراب خواست !

خمّـــار گفت : مرا شراب نمانده ،

شوریده گفت : من خود مردی شوریده ام ،

و طاقت حقیقت شراب  ندارم !

قطره ای  بنمای تا از آن بــوئی به من رسد !

بینی که از آن ، چند مستی کنم !

و چه شـــور انگیـــــزم !

 

 

 

 

شگفتـــا ؛

این چه برقی است که از ازل تابید

و دو گیتی بسوخت ؟ و هیچ نپائید ؟

یکی را شراب حیرت  از جام هیبت  داد ،

مست حیــــرت  شد و زمزمه کنان گفت :


کار دشـوار است ، آسـان چون کنم ؟

درد بی داروست ، درمـان چون کنم ؟

از صُـداع(*) قیـل و قـال ایمن شدم

چاره ی دستــان مستـان چون کنم ؟

 

---------------------------------

(*)صُـداع = درد سر

 

 

متاع کفـر و دین بی مشتری نیست           

یکی ایــن و یکی آن را پسنــدد

 

و امّـــــــا مشکلات مـــــا !

همه مشکلات مــــــــــا

ناشی از غیبت طولانی مولایمان

محبــوب دل هـا و منجی انســان هـا

قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است

 

پس برای تعجیل در فرج مبارکشان زیاد دعا کنیم


اَللّهُمَّصَلِّعَلیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (475)

ســوره 2 : بقـــره  ( مدنی ـ 286 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 2 )

( قسمت هشتـــاد و ششــم ) 

هجرت ظاهر و هجرت باطن

 

 

( جزء دوم صفحه 34 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــمِ 

218 ـ إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَالَّذِینَ هَاجَرُواْ وَ جَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ  اللّهِ

 أُوْلَئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ 

 

تفسیر لفظـــی :

کسانی که ایمان آوردند و کسانی که مهاجرت کردند و در راه خدا مجاهدت نمودند ،

آن ها بخشایش خداوند را امید دارند ، و خداوند آمرزگار و مهربان است .

 

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

 

خداوند بعد از شرح ایمـــــــــان ،

اشاره به هجـــــــــرت کرد ،

و آن دو قســم  است :

هجرت ظاهر و هجرت باطن ،

 

هجرت ظاهر یک بار این است که از دیار خود هجرت کند ،

و به طلب علم رود ، دیگر این که به طلب معلوم رود !

چنان که حضرت رسول (ص) فرمود :

مردم یا دانشجو هستند یا دانشمند ،

جز این دو به بهـــــــائم مانند !

و این دو بر یک روش نیستند !

که طالب علم در روش خود است ،

و طالب معلوم در کشش حق !

آن کس که در روش خود و برای خود بود ،

گرفتار رنج گرسنگی و درماندگی بماند !

و آن که در کشش حق بود و برای حق بود ،

چنان مؤید به تأیید عصمت و کشش حق شد ،

که پیوسته در انتظار استماع سخن حق باشد !

بی آن که از درماندگی و گرسنگی خبـــری داشته باشد !

این است معنی هجرت ظاهر ،

رفتار بتــانِ خوب ، بر خاک حرام

من دیده زمین کنم تو بر دیده خرام

اما هجرت باطن آن است که :

از نفس به دل رود !

و از دل به سر رود !

و از سر به جان رود !

و از جان به حق رود !

که نفس ، منــــــزل سلام است ،

و دل منــــــزل ایمان ،

و سر منــــــزل معرفت ،

و جان منــــــزل توحید ،

در روش سالکان ،

از اسلام به ایمان هجرت باید،

و از ایمان به معرفت ،

و از معرفت به توحید ،

نه آن توحید عالِم که به شواهد درست شود !

و بنـــــای اســـلام و ایمـــــان بر آن است !

بلکه این توحید از آب و خاک پاک است ،

و از آدم و حوّا ، صـــــــاف ،

علایق از آن منقطع ،

و اسباب از آن جدا ،

و رســـــــوم ، باطل ،

و حدود متلاشی ،

و اشارات متناهی ،

و عبادات منتفی ،

و تاریخ مستحیل است !


الهـــــی ؛

چه خوش روزگاری است روزگار دوستان تـــو با تــــو !

چه خوش بازاری است بازار عارفان در کار تــــو !

چه آتشین است نفس های ایشان در یاد تــــو !

چه خوش دردی است درد مشتــاقـــان در سوز و اشتیاق و مهر تــــو !

چه زیباست گفتگوی ایشان در نام و نشان تــــو !

کـریمـــــا ؛

گرفتار آن دردم که تــــو دوای آنی !

در آرزوی آن سوزم که تــــو سرانجام آنی !

بنده ی آن ثنـــــا ام که تــــو سزای آنی !

من در تــــو چه دانم ؟ تــــو دانی !

تــــو آنی که خود گفتی ! و چنان که گفتی آنی !


در هجر تـو کار ، بی نظام است مرا

شیرین همه تلخ و پخته خام است مرا

در عالَـم اگر هــزار کام است مرا

بی نام تـو سر به سر حرام است مرا

 

مـــولای من ؛ تسلیــت

 

 

شهادت اولین ایمان آورنده به رسول الله (ص)

مظلوم ترین رهبـــر عالَــــــــم

امیرالمؤمنین ،حضرت علی ابن ابیطالب علیه السلام را

به شما و همه دوستان و محبان و پیروان آن حضرت

و به ساحت قــــدس امـــــــام و مولایمــــــان

حجة ابن الحسن المهدی علیه آلاف التحیة والثناء

و عجل الله تعالی فرجه الشریف

  تسلیت عرض می نمائیم


 




موضوع :


<      1   2   3   4   5   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


* *