منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 2006050
  • بازدید امروز: 109
  • بازدید دیروز: 124
  • تعداد کل پست ها: 1283
  • ****
درباره
محمّـد تــرابـی[961]

روح بلند مدیر وبلاگ خادم قرآن محمد ترابی در اسفند ۱۳۹۸ در ۶۷ سالگی به سوی معشوق شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آرشیو مطالب
*

حدیث

*
لوگوی دوستان
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید(452) 

ســوره 2 : بقـــره  ( مدنی ـ 286 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 1 )

( قسمت شصـت و ســوم) 

 

شـرع دوستــی  

آفتــاب سعــادت 

  (وصیّت)

   

( جزء دوم صفحه 27 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــمِ 

180 ـ کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَکَ خَیْرًا الْوَصِیَّةُ

لِلْوَالِدَیْنِ وَالأقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ

بر شما نوشته اند که هرگاه مرگ یکی از شماها نزدیک شد ، اگر دارائی دارد وصیّــت کند ،

برای پدر و مادر و خویشان به اندازه و انصاف ، و به سزا و راستی برای پرهیز کنندگان

 

وصیت خداوندان مال ، دیگر است ،

و وصیت خداوندان حال ، چیز دیگر !

وصیت تـــوانگـــران از مال ،

و وصیت درویشان از حال ،

توانگران به آخر عمر ، از ثلث مال بیرون آیند ،

و درویشان از صفای احوال و صدق اعمال بیرون آیند !

چندان که گناهکار از کردار بد خویش بترسد ،

عارف با صدق اعمال و صفای احوال ،

ده چندان بترسد ، و بر خود بلرزد !

اما میان این دو ترس تفاوت بسیار است ،

چه گناهکار همه از عقوبت و هم از بدی عاقبت ترسد ،

ولی ترس عارف از اجلال و اطلاع حق است !

که ترس عارف را هیبت !

و ترس عاصی را خوف نامند !

خوف از خبر آید !

ولی هیبت از عیان زاید !

ترس عارف نه پیش دعا حجاب گذارد ،

نه پیش امید دیوار !

ترسی است گدازنده و کشنده ،

تا ندای ( نترسید و دلتنگ نباشید ) نشنود نیارامد !



ابوسعید ابوالخیر ، همین حال را هنگام مرگ داشت !

چونان که مریدانش گفتندش :

ای شیخ ؛ قبله سوختگان بودی !

و مقتــــــــــدای مشتـــاقـــان !

و آفتـــــــــاب جهـــــــان !

اکنون که روی به حضرت عزت نهادی ،

این سوختگان را وصیتی کن ،

 و سخنـــــــی گوی که یادگار باشد !

 

او گفت :


پر آب دو دیده و پر آتش جگـرم

پر باد دو دستم و پر از خاک سرم !


با این حــال که به حضــرت عـزّت می روم !

 

چه سخنـــــی گویــــــــــم ؟



 

 

بُشر حافی هنگام مرگ گریستن آغاز کرد ،

او را گفتند : مگر زندگی را دوست داری ؟

و از مرگ می هراسی ؟

گفت : نه ، ولی بر خـــــــــــدا  رسیدن

کاری بس بزرگ است و سهمگین !

این حال گروهی است که به وقت رفتن ،

هیبت و دهشت از تجلی ذات بر ایشان چیره شود ،

و تا ندای ( لا تخافـــوا ) نشنوند نیارامند !


 

 

کسی نزد عارفی آمد و گفت :

در خواب به من نمودند که :

تو را یک سال زندگی مانده !

عارف یکی بر سر زد و گفت :

آه ! که یک سال دیگر در انتظار بماندیم !

آن گاه برخاست و در وجد وجدان خویش جنبشی کرد

و اضطرابی نمود ، و از خود بی خود شد و گفت :

کی باشد که آفتاب سعادت برآید

و مــاه دولـــت به در آید !


کی باشد کین قفس بپـــردازم

در باغ الهـی آشیـــان سازم !

 

عارفی دیگر را که همواره در زندگی اندوهناک

و فرو گرفته و هرگز نخندید، مرگ فرارسید !

گروهی نزد وی آمدند ، او را خندان دیدند !

پرسیدند : این چه حال است

که ما تو را هرگز خندان ندیدیم ؟

اکنون که وقت مردن است خندانی ؟

گفت : چرا نخندم ؟

که آفتــــاب جــــدائی به سر دیـــــوار رسید !

و روز انتظــــــارم به سر رسید !

اینک درهای آسمان گشاده ،

و فرشتگان ندا در می دهند که فلان می آید !


 

وصل آمد و از بیم جــدائی رستیم

با دلبـر خـود به کـام دل بنشستیم !


 

 

این جمعه هم گذشت و نیامد !

.... و ما همچنان جمعه ها را منتظریم

تا جمعــــه ای کـــه تـــو بیــایی

برای تعجیل در آمدنت دعا می کنیم


   



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید(451)

ســوره 2 : بقـــره  ( مدنی ـ 286 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 1 )

( قسمت شصت و دوم) 

کــوی دوستــی


 

    

( جزء دوم صفحه 27 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــمِ 

178 ـ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصَاصُ فِی  الْقَتْلَى

الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنثَى  بِالأُنثَى فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ

شَیْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَدَاء إِلَیْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِکَ تَخْفِیفٌ مِّن رَّبِّکُمْ

وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِکَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ

ای شما که ایمان آورده اید ، بر شما نوشتند قصاص  را ، یعنی کشتن به کشتن ، آزاد به آزاد ، بنده به بنده ، زن به زن ،

و هرکس بخشد و از کار برادرش چیزی فرو گذارد ، و در پی دیت  سپردن رود ، و به نیکوئی کار گزارد ،

این گذشت و رفتار نیک ، سبک کردن کار است از سوی خداوند و بخشودنی است آشکارا ،

و هرکس که از اندازه بگذراند و افزونی جوید ، و باز خون ناحق ریزد ، و دیت  ستاند ،

به عذاب دردناک خداوند گرفتار آید !

 

این آیت نـــدای تــــن و دل و جـــــان است ،


که می گــــویـــــــــــــد :


ای کسانی که ایمـــان آورده اید ،

اگر می خواهید قـــدم در کوی دوستی نهید ،

نخست باید دست از دل و جان بردارید !

و در شرع دوستی ،

جان به قصــــاص از تــــو بستانند !

و دارائی تـــو برای دیـت به دست بگیرند !

اگر مرد کاری درآی ،

وگرنه از خویشتن دوستی و تر دامنی کاری نرود !

 

از پی مردانگی ، پاینــده ذات آمد چنـار

وز پی تردامنی ، اندک حیـات آمد سمـن

جان فشان و راه کوب و دادزی و مرد باش

تا شوی باقی ، چو دامن بر فشانی زین دمن


 

 

آری ؛ عجب کاری است کار دوستی !


و شگفت شرعی است شرع دوستی !


هر کُشته ای را در جهان ،


قصــــاص یا دیـت بر قاتـــــــل واجب ،


ولی در شرع دوستی


هم قصــــاص است و هم دیـت !



 

خــدایــــا ؛


من چه دانستم که بر کُشته دوستی  قصــــاص است !


چون نیــــــک نگریستم ،


تــــو را این معامله با خــــواص است !


من چه دانستم که دوستی قیامت محض است ،


و از کشته دوستی دیـت خواستن فرض است !



 

 

شگفتـــا !

این چه کار است ؟ و آن چه کار ؟


قــــومی را بسوخت !


قـــومی را بکشت !


نه یک سوخته پشیمان شد !


و نه یک کشته برگشت !


 

در عشق تـو داد من ستم های تو باد

جانی دارم که فدای غم های تـو باد!

 

جانـــــــان من !

 

 قائـم آل محمّـــــد (ص)

 

 هـر جمعـــه را به این امیـــد آغاز می کنیم

که شـایـد تـــــو در این جمعـــــه بیــــایی

و کام تشنــگان عـدالـت را سیـــراب نمـــایی


 

برای انتقــام خـون شهیـدان


و درهم کوبیدن کاخ های استبداد

 




موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید(450)

ســوره 2 : بقـــره  ( مدنی ـ 286 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 1 )

( قسمت شصت و یکــم) 

کمــال ایمــان 

 

( جزء دوم صفحه 27 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــمِ 

177 ـ لَّیْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ

وَ لَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ وَ الْمَلآئِکَةِ وَ الْکِتَابِ

وَ النَّبِیِّینَ وَ آتَى الْمَالَ عَلَی حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَ الْیَتَامَى

وَ الْمَسَاکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ السَّآئِلِینَ وَ فِی الرِّقَابِ

وَ أَقَامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّکَاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ

وَ الصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاء و الضَّرَّاء وَ حِینَ الْبَأْسِ

أُولَئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ أُولَئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ

 

نیکی و پارسائی همه آن نیست که روی های خود را در نماز به سوی برآمدن گاه یا فرود شدن گاه آفتاب فرا دهید ، بلکه نیک مردی و نیکوکاری آن است که به خدا و روز رستاخیز و فرشتگان و کتاب خدا و پیامبران ایمان آورند ،و مال خود را در راه دوستی با خداوند ، به خویشان و پدر مردگان و تنگ دستان و راه گذریان و خواهندگان و در آزادی بردگان صرف کنند ، نماز به پا دارند ، و زکات مال خود دهند ، و به پیمانی که با خدا یا مردم بسته اند وفادار باشند ، و در بیمناکی ها و در تنگی ها و در هنگام جنگ شکیبا باشند ، در آن صورت اینانند کسانی که راست گفتندد ، و ایشانند پرهیزکاران از خشم و عذاب خداوند !

 

در این آیت آن چه شرط شریعت است بشناختی ،

اکنون نوبت آن است که به زبان اشارت ،

آن چه نشان حقیقت است بشناسی ،

و بدانی که حقیقت مر شریعت را

چون جــــــــان است در تــــــن،

شریعت بی حقیقت چون تنی بی جـان بُـــوَد ،

شریعت خانه خَــدَم  است

که همه خلـــق در آن گِرد آیند،

و عمارت آن به  خدمت و عبــادت  است ،

و حقیقت  خـــانه حــــرم  است ،

که عــارفــــان در آن گرد آیند ،

و عمارت آن به حرمت و مشاهدت است ،

و از خدمت و عبادت  تا  حرمت و مشاهدت ،

آن قـــــــــــــدر فاصـلــــــــه است که

میان آشنـــــائی و دوستــــــی !

آشنائی صفت مزدور است ،

و دوست داری  صفت عـــــارف !

مـــزدور گـــویـــــــد :

نمــــــاز من ، روزه من ،

زکات من ، وفای من ، صبر من !

و عـــارف گــــویـــــد :

 

من که باشم که به تن رخت وفای تو کشم ؟

دیده حمّــال کنم بار جفـای تـو کشم ؟

بوی جان آیدم از لب که حدیث تو کنم !

شاخ عز رویدم از دل که بلای تـو کشم !

 

مـــــزدور اوست که  بهشت او را حــظّ  است !

و عـــارف اوست که در آرزوی یک لحظه است !

 

مــــزدور در آرزوی حــــور و قصــــور !

عـــارف در بحــــر عیــــان غرقــــه نــــور  !

 

یکی از عارفان را هنگام مردن گفتند :

برای شما درب های آسمان گشوده ،

بهشت ها آراستـــــه ،

کنیزکان بر کنگره نشسته !

و همه می گویند : نوشت بــــــاد !

 

عارف با زبان حال گوید :

خـــدایـــا ؛

بهشت و حور را چه نازم !

اگر مرا نفسی دهی ،

از آن نفس بهشتی سازم !

 

مرا چه کار آید بهشت و حور و قصور ؟

اگر نباشدم تــــو را فیض حضور !

بربنــدم چشم خویش و نگشایم نیـز

تا روز زیـارت تـــو ای یار عزیز !

 

*******************************************

 

خـــداونــــد کار ها را دو قســــم کرد :

یک قسم آن مراعات حال مردم  است

در معاشرت و نـــــــوازش با آن ها ،

در این قسمت ، مــــــال را اول به خویشان ذَوِی الْقُرْبَى

مقـــــدم بر حقـــــوق دیگـــــران داد ،

پس یتیمـــان وَ الْیَتَامَى که ناتــــوان ترین مردمند !

پس به درویشـــــان وَ الْمَسَاکِینَ که هیچ مال ندارند !

پس به راه گــــــذر وَ ابْنَ السَّبِیلِ که هیچ در دست ندارد !

پس به ســائــــلان (گدایان) وَ السَّآئِلِینَ

که در میان آن ها هم راست گویانند و هم دروغ گویان !

پس بــــــردگان وَ فِی الرِّقَابِ که

خواجگان مراعات ایشان کنند و تیمار برند !

که خــداونـــد هریک را که

استحقاق بیشتر داشت به ترتیب فرمود !

قسمت دیگر : کارهای عبــــــادی است ،

که از وی به دیگری سرایت نکند !

چون نمــــاز بپا داشتن ، وَ أَقَامَ الصَّلاةَ

و زکات دادن ، وَ آتَى الزَّکَاةَ

و صـــدق و اخـــلاص در کارها بجا آوردن ،

أُولَئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا

و وفــــای عهــــد باز آمدن ، َ

الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ

و در بلیــــات صبــــر کردن ،

وَ الصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاء و الضَّرَّاء وَ حِینَ الْبَأْسِ

 

که اینـــــان اعتقـــــــــاد صــــــدق دارند ،

أُولَئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا

و آنــــان تقـــوای در عمــــل ،

وَ أُولَئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ

 

و صـــدق و تقــــــوی هر دو  کمـــــال ایمــــان  است .

 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

 

همه مشکلات و گرفتاری های ما

ناشی از غیبت طولانی مولایمــــــان

محبــوب دل هـا و منجی انســان هـا

قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است

 

 پس برای تعجیــــل در فـــرج مبارکشــــان دعا کنیم



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید(449)

ســوره 2 : بقـــره  ( مدنی ـ 286 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 1 )

( قسمت شصتــم)

  

غـذای پــاک !

 

 

( جزء دوم صفحه 26 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــمِ 

172 ـ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُلُواْ مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ

وَ اشْکُرُواْ لِلّهِ إِن کُنتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ

ای کسانی که ایمان آورده اید ؛ بخورید از پاکی ها ، که شما را روزی دادیم ،

و خدا را سپاس گزار باشید ، اگر او را می پرستید . 

 

حقیقت شـکــــــر آن است که

تا قـوّت نعمت باقی هست ،

باید بر طـاعــت ولی نعمت  بود ،

مصطفی (ص) فرمودند :

چه بسا کسان که

غــذا و جامه ای  که به کار دارند حـــرام است ،

و در آن احتیاط نکنند ،

آن گاه دست به دعـــا  برداشته

و امیـــــد استجـــابت  دارد !

این چنین دعا کَی مستجـــاب می شود ؟

گفتــــار پاک آن گاه به خـــداونـــــد رسد

که از حلــــق پـــــاک برآید

 و حلق پاک جز غـــذای پــــــاک به خود راه ندهد ،

و غـــذای پـــاک آن است که :

در حال به دست آوردن و آماده ساختن

با یـــــاد خــــــــــدا باشد ،

و سپاس نعمت او را فراموش نکند ،

که خداوند فرمود :

از روزی های پـــاک بخـــــوریــــــد

و خــــــــدا را سپــــــــاس گزارید .


( و کتاب هم غذای روح است ، از آن غفلت نورزیم )

 

******************************************************

 

گویند ادریس (ع) از خداوند افزایش زندگانی

و  عمـــــر جــــــــاویــــــــــد  خواست !

بدین گونه که از گناه خویش آمرزش خواست ،

و خداوند هم گنــــــاه او را بخشود ،

آن گاه دست به دعــــــــا برداشت ،

که بار خــــــدایـــــا ؛

به زندگانی ادریس بیفــــــــزا !

پرسیدند تا چه کنی ؟

گفت : تا خـــــدای را سپاس گزاری کنم ،

که آن چه گذشت در طلب معرفت بود ،

و از این پس در سپــــــــــــاس گذرانم !



همه مشکلات مــــــا

ناشی از غیبت طولانی مولایمان

محبوب دلهـا و منجی انسانهـا

حضرت حجـة ابن الحسن العـسکـری المهــــدی(عج) است

پس برای تعجیل در فرج مبارکشان زیاد دعا کنیم

 

 

 



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید(448) 

ســوره 2 : بقـــره  ( مدنی ـ 286 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 1 )

( قسمت پنجــاه و نهــم) 

چشمــه های حکمـت

 

( جزء دوم صفحه 25 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــمِ 

168 ـ یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُواْ مِمَّا فِی الأَرْضِ حَلاَلًا طَیِّبًا   

وَ لاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِین

 

ای مردم ؛ بخورید از آن چه در زمین حلال و پاک است ، و پیروی از گام های دیو (شیطان) مکنید

که شیطان (دیو) مر شما را دشمنی است آشکار .

 

در این آیه ، با کلمه ندا و تنبیه می گوید :


ای مــــردم ؛

چیزی خورید که  پــــاک و حــــلال  باشد ،


و گِرد محرمات و ناپاکی ها نگردید ،


تا از وسوسه شیطان ،


و دیـــــو نفس در امـــــان باشید ،

 

و دل شمـــــــا روشن ،


و گفتـــار و کـــردار و رفتـــــــار شمـــــــــا ،


نیــــــک و پـــــــاک شود.

 

پیغمبر (ص) فرمودند :


هرکس چهــــــل روز  هیچ حــــــــرام نخـــــورد ،


خــــــداونــــد دل او را روشن سازد،

 

و چشمه های حکمت  از او بگشاید ،


و دوستی دنیــــــــا از دل او ببرد ،


چه ، که هر آفــت که در راه دین افتاد ،

 

و هر فتنــــه که به پا خاست ،


از دنیا دوستی و ماده پرستی برخاست !


چون این دو هوس گمراه کننده ،

 

از خـــوردن حـــــرام  پــدیـــد می آیــــد ،


و پرهیـــــــز از آن دو صفت ،


دوستی دنیـــــا را بکاهد ،

 

و گفتار و کردار و رفتـــار ،

نیــــــــک گردد ،

و دعا به اجابت مقرون شود.


 



موضوع :


<   <<   176   177   178   179   180   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


* *