منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 2005737
  • بازدید امروز: 32
  • بازدید دیروز: 106
  • تعداد کل پست ها: 1283
  • ****
درباره
محمّـد تــرابـی[961]

روح بلند مدیر وبلاگ خادم قرآن محمد ترابی در اسفند ۱۳۹۸ در ۶۷ سالگی به سوی معشوق شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آرشیو مطالب
*

حدیث

*
لوگوی دوستان
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (583 )

ســوره 4 : نســـاء  ( مدنی ـ 176 آیه دارد ـ جزء چهارم ـ صفحه 77)


  ( قسمت پنجـــم )


اَشکِ گـرم و نَفَس سـرد


 

 ( جزء چهارم صفحه 78 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

10 ـإِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَى ظُلْمًا

إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَارًا وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیرًا

 

تفسیر لفظی : 

کسانی که مال یتیمان را به بیدادگری میخورند ،

 همانا آتشی است که در شکم های خویش میخورند ، و خواهند رسید به آتش افروخته .


تفسیر ادبی و عرفانی :

خداوند بزرگـــــــــوار ،

رهی دار وفــــــــــــــا دار ،

که ضعیفان را دستگیر و مهــــــــر پیوند است ؛

در این آیت آنان را می نوازد ،

و یتیمــــــــــان را مهر می ورزد ،

و ستمگران که از جگر یتیمان و خون نیازمندان

کباب و شراب می خورند ، بیم می دهد ،

و آنان را به کیفـــــــر  می ترساند ،

از آن سبب که یار بی نــــــوایـــــــان ،

و فریــــــــاد رس نومیـــــــدان است ،

خداوند ، بنده ای را که از سرشکستگی

و ناتوانی وفاداری ،

 نَفَس سرد برآوَرَد ،

و اشکی گرم فرو بارد ،

و دو دست تهی به سوی او بردارد ،

و عذر گناهان بخواهد ، دوست دارد .

در آثار آورده اند که :

مردی در مناجات با خدا می گفت :

ای پروردگار ؛

ای خداوند یکتا ؛

ای آفریننده ی یگانه ؛

تــــــو نوشتـــــی ،

تو مقدر کردی ،

و تو حکم کردی ،

بار خــدایـــــــــا ؛

هرچه بوده و هست و خواهد بود ؛

همه تــــــو میخواهی ، و تــــــو میرانی ،

و بر خلق تــــــو می نویسی ،

هیچ یک از تقدیر تــــــو بیرون نــــــــــه !

و بی قضــای تــــــو هیچ چیز نیست !

از عالم غیب ندا آمد که :

این عین توحید و سزاوار خدائی ما است ،

پس نشان بندگی تــــــو چیست ؟

بنده عرض کرد :

بار خــدایـــــــــا ؛

من نافرمانی کردم ، من گناه کردم ،

و من بخشش خواستم ،

خداوندا ؛

از من آن آید که مرا آن سزد ،

و از تــــــو آن آید که تــــــو را سزد ،

من بد عهد ! بی وفـــا ! جفاکار و بد و بدتر هستم ،

تــــــو خوش عهد ، وفادار ، و دارای فضل بیسیار هستی ! 

 

قصّه چکنم ، حیلت و رنگیم همه


وز رفتن راه راست  لنگیـم همه


از آز درآویخـته چنگیـم همه


با قسمت قسّام به جنگیـم همه 

 

إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَى ظُلْمًا ...

 

مال یتیمان خوردن سخت است ،

و در خواسته ی آنان طمع کردن دشوار ،

و ستمگری بر ناتوانان از بدترین گناهان است .

آورده اند :

عیسی (ع) از گورستانی گذشت ،

گفت : بار خدایا ؛

از کرامت و عنایتت یکی از این بندگان را زنده کن !

در حال ؛ پاره ای خاک فرو شد ،

کسی بلند بالا از خاک برآمد و بایستاد !

عیسی(ع) پرسید :

تو کیستی ؟

پاسخ داد : فلان ...

پرسید : کَی مُـــردی ؟

گفت : 2700 سال پیش !

پرسید : مرگ را چگونه یافتی ؟

گفت: از هنگام مردن تا کنون ،

هنـــــــوز تلخی مـــــــرگ با من است !

پرسید : خدا با تو چه کرد که چنین تلخ مرگی ؟

گفت : از آن تاریخ تا کنون

گرفتار مطالبه ی حساب نیم دانگ مــــال یتیــم

که در گردن من است بوده ام ،

و هنوز از حساب آسوده و فارغ نگشته ام !

این را بگفت و در خاک فرو شد !


الاهــــی ؛

ای خـداونـدی که ؛


حکــم تــو  بی َزَلـل،

 فعــل تــو  بی حِیـل،

 صُنــع تــو بی خِلَـل،

خواست تــو  بی عِلَـل !


ای خـداونـدی که ؛


عطـــای تــو  از خطـای مـا بیش!

وفــای تــو از جفــای مـا بیش!

نعمـــت تــو از حاجت مـا بیش!

رحمــت تــو از معصیت مـا بیش!


ای خـداونـدی که ؛


در ذات بی مثــالی،

در صفــات بی همتـــائی،

در حکــم بی احتمــــالی،

در صنـــع بی اختـــلالی!


صـانــع با جــــلالی،

قـــــادر بــرکمـــالی،

خـالـق لـم یـــزل ولایـزالی،

کار ما را بسـاز که بر همـه کار توانائی

 

همه مشکلات و گرفتاری های ما

ناشی از غیبت طولانی مولایمــــــان

محبــوب دل هـا و منجی انســان هـا

قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است

 پس برای تعجیــــل در فـــرج مبارکشــــان دعا کنیم





موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (582 ) ـ شنبه 92/9/2

ســوره 4 : نســـاء  ( مدنی ـ 176 آیه دارد ـ جزء چهارم ـ صفحه 77)


  ( قسمت چهـــارم )


موهبـت الاهـی


 

 ( جزء چهارم صفحه 77 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

7 ـ لِّلرِّجَالِ نَصیِبٌ مِّمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَ الأَقْرَبُونَ   

وَ لِلنِّسَاء نَصِیبٌ مِّمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَالأَقْرَبُونَ

مِمَّا  قَلَّ مِنْهُ أَوْ کَثُرَ نَصِیبًا مَّفْرُوضًا


تفسیر لفظی : 

مردان را از آن چه پدران و مادران و خویشان گذارند بهره ایست ،

و زنان را نیز از آن چه پدران و مادران و خویشان گذارند بهره ایست ،

کم یا زیاد ، به هر تقدیر آنان را بهره ای مقرر است .


تفسیر ادبی و عرفانی :

حکم میراث ، به عیب و هنر و به طاعت و معصیت نگردد ،

اگر دو پسر باشند ؛ یکی صالح و دیگری طالح ،

یکی نیک عهـــد و دیگری بدعهــــد ،

در میراث پدر و مادر هر دو یکسانند !

از آن که میراث عطائی است از جانب حقّ ،

و نعمتی از خزانه ی حقّ ، بی کسب بنـــده !

همان گونه که ایمان موهبت الاهی است و عطای رایگانی،

لاجرم ظالم و مظلوم را از هم باز نکرد ،

بلکه این ظالم بود که به خود ظلم کرد !

و از این موهبت بهره ای نبرد !


8 ـ وَ إِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُوْلُواْ الْقُرْبَى وَ الْیَتَامَى  وَ الْمَسَاکِینُ

فَارْزُقُوهُم مِّنْهُ وَ قُولُواْ لَهُمْ قَوْلًا  مَّعْرُوفًا


تفسیر لفظی :

هنگامی که خویشان و یتیمان و مسکینان در قسمت مال حاضر باشند ،

به آن ها چیزی از تَــرَکه بدهید ، و بر ایشان سخن نیکو و دعای نیک کنید .




تفسیر ادبی و عرفانی :

چون مستحقان میراث ،

هنگام قسمت حاضر شوند ،

و هرکس بهره ی خویش بردارد ،

اگر درویش (تهی دست) یا یتیمی که در آن نصیب ندارند ،

آن جا حاضر بودند ، ایشان را ناامیــــد مکنید ،

و از آن میراث ، چیزی به آن ها بدهید ،

 و با آن ها سخن خوش گوئید !


 

[ این مطلب از آن جهت حائز اهمیت است که امروزه برخی گمان می کنند میراث فقط حق وراث قانونی است

و سایر خویشان را از آن حقی نیست ! از این گذشته برخی وراث نه تنها به سایرین چیزی و سهمی

نمی دهند بلکه خــــود نیز در تقسیم ارث به دعوی و اختلاف می پردازند !

 اسلام که دین سلم و آرامش است ، نه تنها حق وراث قانونی را مشخص کرده ،  

بلکه برای سایر خویشان و مستمندان نیز حقی قائل شده است ،

اما متاسفانه این دستور اسلام و حکم قرآن نیز همانند بسیاری از سایر احکام مترقی اسلام  

مسکوت مانده است ! ]


9 ـ وَلْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُواْ مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعَافًا

خَافُواْ عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَلْیَقُولُواْ قَوْلًا سَدِیدًا


تفسیر لفظی :

 

کسانی که از پس مرگ خود ، فرزندان نارسا و نابالغ و صغیر بگذارند ، باید بترسند از بی نوائی و بی کسی آنان ،

پس باید از خشم خداوند بپرهیزند و سخن به لطف و مهربانی با آنها گویند و در نگاهداری و پرورش آنان بکوشند.



 

  تفسیر ادبی و عرفانی :

این آیت اشارت است به این که ؛

مرد مسلمان باید سعادت و به روزی فرزند

و عیال خود به تقوی و سِداد خویش حاصل کند ،

نه به جمـــع مــــال !

از بهر آن که خــــداونـــــد نفرمود

در جمــــــع مــــــال برای آن ها کوشند ،

بلکــــه فــــرمــــود : تا تقـــــوی پیشـــه کنند ،

و به آن ها گفتــــــاری سدیـــد و استـــوار گوینـــد .

 

 

 

 

مـــولای مــن ؛

 

 

این جمعـه هم گذشت و نیامدی

 

 

و ما همچنـــــان منتظــــــریم

 

تا جمعه فرخنده ای که امام و پیشوایمان

 

حضــرت حجــة ابن الحســن العسکـــری


آن که دل ها به یادش در طپـــش


و چشم ها به اشک است

 

بیاید و کام تشنگان عدالت را سیراب نماید

 

 برای تعجیل در فرج مبارکشان دعا کنیم




موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (581 ) ـ ـ جمعه 92/9/1

ســوره 4 : نســـاء  ( مدنی ـ 176 آیه دارد ـ جزء چهارم ـ صفحه 77)


  ( قسمت ســوّم )


 راهِ دوستــی

.

 

کاروان اسرای اهل بیت (ع) در مسیر کربلا تا شام است

 

... و نهضت ادامه دارد ...

 

 ( جزء چهارم صفحه 77 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

6 ـ وَابْتَلُواْ الْیَتَامَى حَتَّىَ إِذَا بَلَغُواْ النِّکَاحَ

فَإِنْ  آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُواْ إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ

وَ لاَ  تَأْکُلُوهَا إِسْرَافًا وَ بِدَارًا أَن یَکْبَرُواْ وَ مَن کَانَ غَنِیًّا   

فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَن کَانَ فَقِیرًا فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ  فَإِذَا دَفَعْتُمْ

إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُواْ عَلَیْهِمْ  وَ کَفَى بِاللّهِ حَسِیبًا


تفسیر لفظی : 

یتیمان را بیازمائید ، اگر از ایشان راست راهی و نگه داشت مال بینید ،مال های شان را بدهید ، و به گزاف و پیشی گرفتن

بر رشد و بلوغ آنان  نخورید ، و هرکس از قیّم ها و سرپرست ها که بی نیاز باشد باید دست از مال یتیمان پاک دارد 

ولی هرکس که بی چیز و تهی دست باشد می تواند به اندازه ی نیاز خود و به داد از مال آن ها بخورد ، و چون مالشان به

دستشان دهید گواهانی بر اقرارآن به گرفتن مال گیرید که خداوند را گواهی و پسندیده کاری و شمار خواهی پسندیده است .


تفسیر ادبی و عرفانی :

 

رشد از روی شریعت ،

پرهیزکاری و پارسائی و خویشتن داری است ،

بدین گونه که اقتصاد در معیشت نگاه داشتن ،

و از راه تبـــــذیـــــر و اســــراف برخاستن ،

و از روی حقیقت ، راه به حق بردن است ،

این رشد که در بنده پدید آید ، از هدایت و ارشاد حق باشد ،

که دلگشای و راهنمـــــــــای بنـــــــــدگان است ،

و نشان این رشد در حقّ بنــــده آن است که ؛

بر درگاه ، تن به خدمـــت دارد ،

و دل بر معـــرفــــت ،

و سر بر محبّـــت ،

و آن گاه در مقامات ،

بر طریق ملازمت و استقامت رود ،

و عقدی که با حقّ بسته فسخ نکند ،

و عزمی که کرده نقض ننماید .

گفتـــه انـــد کـــه :

ابراهیم ادهم در راه مکّـــــــه ،

با درویشی هم صحبت شد ؛

به شرط آن که جز خدای به کسی ننگرد ،

و جز حقّ بر دل خود راه ندهد ،

اتفاقاً در طواف ، کودکی را دیدند که ؛

خلق از جمال او به فتنه افتاده بودند !

و ابراهیم در آن کودک نیکو نظر کرد ،

درویش گفت : ای ابراهیم ؛

عهـــد شکستی و عقــدی که بستی

در آن خــــلاف و نقـض آوردی ،

که در این غلام زیبــــــا روی چندین نظـــر کردی !

ابراهیم گفت : ای درویش ؛

خبر نداری که این کودک پسر من است !

درویش گفت :

پس چرا او را آواز نگوئی و دل بدان شاد نکنی ؟

گفت : چیزی را که ترک کردم به سوی او بر نمی گردم !

پس از آن گفت :

تو بـــــرو و بر او ســـلام کن ،

و خبـــر مـــــــرا به او مــــده !

و جای مــــرا به او مــگـــــــو !

درویش می گوید : رفتم و سلام کردم

و پرسیدم تــــــــو کیستی ؟

گفت : من ابراهیم ، پسر ابراهیم ادهم هستم !

شنیده ام پــدرم هر سال به زیارت و طواف کعبه می آید ،

آمـــــده ام تا شــــــایـــــد او را ببینـــــــــــم !

پس نزد ابراهیم ادهم برگشتم ،

شنیدم اشعاری را زمزمه می کند بدین مفاد :

خـــدایـــــا ؛

از تمام خلق در هـــــوای تــــــــــو جــــدا شدم ،

و فرزندم را یتیم کردم به امیـــد دیــــدار تـــــو ،

اگر در راه دوستی مـــــــرا تیکه تیکه کنی ،

دلــــم هـــــوای کس دیگــــر نخواهد کرد .

 

الهـــــــــی ؛


آن کس که تو را شناخت جان را چه کند؟


فرزنـد و عیـال و خانمــان را چه کند ؟


دیـوانــه کنی  هر دو جهـانش بخشی !


دیـوانـه ی  تـو هر دو جهـان را چه کند ؟

 

 

الاهی؛

ای ســزاوار کَـــرَم،


ای آفریننــــده از عَـــــــدَم،


ای نـــــوازنــــــــده عــــالَـــــــــــم،


نه با جــز تـو شادی است و نه با یاد تـو غــم،


قاضـــی و شــاکـی و شـفـیـــع و گـواه و حَکَــم ،


با من چنــــــان کن که با سزاوران فضـــل و کَــرَم !

 

 

 

 

جانـــــــان من !


  قائـم آل محمّـــــد (ص)


  هـر جمعـــه را به این امیـــد آغاز می کنیم


که شـایـد تـــــو در این جمعـــــه بیــــایی


و کام تشنــگان عـدالـت را سیـــراب نمـــایی


  برای تعجیل در فرج مبارکتـــــان دعا می کنیم



 

برای سلامتی و خشنودی امام و مقتدا و مولایمان


 دو رکعت نمـــــاز مخصوص و یکصد صلــــــوات


کارت پستال درخواستی طراحان



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (580 ) 

ســوره 4 : نســـاء  ( مدنی ـ 176 آیه دارد ـ جزء چهارم ـ صفحه 77)


  ( قسمت دوّم )


دلیـل یکتـائی


 ( جزء چهارم صفحه 77 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم


1ـ  یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ  وَاحِدَةٍ

وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا  کَثِیرًا وَ نِسَاء

وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِی تَسَاءلُونَ بِهِ  وَالأَرْحَامَ

إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا

 

تفسیر لفظی : 

ای مردم ، بپرهیزید از خشم خدائی که شما را از یک تن آفرید و جفت وی را از او آفرید و از آن ها مردان و زنان در جهان بپراکند ،

و بپرهیزید از عذاب خدائی که داوری و زینهار به سوی او می برید و همچنین بپرهیزید از قطع رحم و بریدن از خویشاوندان

که خداوند بر شما دیده بان و گوشوان است  

 


تفسیر ادبی و عرفانی : [ بخش دوم ]


...الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ...

 

خداوندی که هرچــــه آفـــــــرید ، جفــــــت آفـــــــرید ،

[ حتی اتــــــم را از بار مثبت و منفی آفرید ]

[ و بــــــرق را از فاز مثبت و منفی آفرید ]

همه ی گیاهان و جانوران و آدمیان را جفــــت آفرید !

و هرکس را همسری فراهم کرد ،

و مانندی درپیوست ،

و شکلی در او بست ،

که وحدانیّت و فردانیّت صفت ویـــــژه اوست ،

و حقّ و ســــزاوار اوست !

که فرمود : من چیزها را جفت آفریدم ،

تا دلیـــــل یکتـــائی مـــــن باشـــد .

... وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًاکَثِیرًا وَ نِسَاء ...

به کمـــال قــــدرت و جمــــــال ربـوبیّــــت خود ،

از نسل کسی چندین هــــــزار کس بیرون آورد ،

با طبع ها و رنگ ها و صورت ها و سیرت های گوناگون !

چندان که دو کسنبینی که به یک دگر در خوی و منش ماننــد ،

و یا در صـــــــورت و سیمــــــا با هم نمــــــون باشند !

که خداوند ؛ بر دل ها بی بررسیدن آگاه ،

و در کوشیدن از آسودن بی نیاز است ،

و این پندی است از من بنده را ،

یعنی که چون می دانی که من گوشــوان ( آگاه و شنـــوا ) هستم

و بر دل ها و کرده ها و گفته ها دیـــــده بانــم ( می بینم )

پس تو هم مراقبت به کار دار ،

و حقّ مـــا به جای آر !

و مراقبت بنده آن است که ؛

پیوسته با حــــقّ می نگرد ،

و نظر حق پیش چشم خود می دارد ،

و چون داند که از او غافل نَیَند ؛

پیوسته در احتیـــــاط و بــــرحـــــــذر ماند .

گوینــــد :

کسی به چوپانی که گوسفندانی به چرا داشت گفت :

یکی از این گوسفندان به من بفروش ،

چوپان گفت : از آنِ من نیست که بفروشم ،

آن کس گفت : اگر پرسند بگو گرگ بخورد !


چوپـــان گفت :


پس خــــــدا کـــو ؟


آن کس وی را از این سخن خوش آمد ،


و رفت آن گوسفندان را با چوپان از صاحبش بخرید !


این است خــدای مـــا :


خـداونـدیکه صنایع شیرین و بدایـــع زیبــــا کرد،

سرائر عـدم در صحـرای وجود آشکار کرد،

طبـایع متضـاد بسته آب و آتش و خاک و هـوا کرد،

از قطـره بـاران مرواریــد لالا کــرد،

و از آب دهان زنـبــور عسل مصفّـــا کرد،

و از فضولات گاو دریائی عنبــر ســارا کرد ،

و آب زلال را برون ز سنـگ خــارا کــرد ،

و یاقـوت سـرخ را تعبیـه در صخره صمّـــا (سنگ سخت) کرد ،

عیش مردمان را مهنّـا (گوارا) و اسباب بندگی را مهیا کرد،

هـرچه می بایست عطا کرد و هـرچه شایسته بود پیدا کرد،

و آنچه کرد به ســزای خــویش نه به سـزای مــا کرد!


خـداونـدا ؛


در ذات بی نظیـری، در صفـات بی ماننـدی،

 

وگنـاهکاران را آمـرزگاری،


مفلسـان را راز داری،

 

زیبــا صنـع و شیـریـــن گفتــــاری،

 

دانــای رازهــا، عاِلــم اسرار،

 

و معیـوبان را خریداری،


درماندگان را دستگیـر و بیچارگان را دست یاری!


 

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین

 

روحی فداک

 

 

ای مونس دیـده با ضمیـرم یـاری 

                         

 انـدر دل مـن نشستـه بیــداری


گر با دگـری قـرار گیرد دل مــن  

                      

  از جان خودش مبـاد برخـورداری

 

 

 

همه مشکلات و گرفتاری های ما


ناشی از غیبت طولانی مولایمــــــان


محبــوب دل هـا و منجی انســان هـا


قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است

 

 پس برای تعجیــــل در فـــرج مبارکشــــان دعا کنیم

 


کارت پستال درخواستی طراحان

 



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (579 ) 

ســوره 4 : نســـاء  ( مدنی ـ 176 آیه دارد ـ جزء چهارم ـ صفحه 77)


  ( قسمت اوّل )


بسـاط عشـق


 

( جزء چهارم صفحه 77 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

1 ـ  یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ  وَاحِدَةٍ

وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا  کَثِیرًا وَ نِسَاء

وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِی تَسَاءلُونَ بِهِ  وَالأَرْحَامَ

إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا

 

تفسیر لفظی : 

ای مردم ، بپرهیزید از خشم خدائی که شما را از یک تن آفرید و جفت وی را از او آفرید و از آن ها مردان و زنان در جهان بپراکند ،

و بپرهیزید از عذاب خدائی که داوری و زینهار به سوی او می برید و همچنین بپرهیزید از قطع رحم و بریدن از خویشاوندان

که خداوند بر شما دیده بان و گوشوان است  


تفسیر ادبی و عرفانی :

تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم را در یادداشت های شماره 4 الی 114 به تفصیل برای بسم اللهِ هر سوره بطور جداگاه آورده ایم ، در صورت تمایل کلیک فرمائید .


1 ـ  یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ ... 

تقـــــوی ســـــه قســـــم است :

از شرک پرهیز کردن ، که تقـــوای عـــام است ،

از گنــــاه پرهیــــــز کردن ، که تقــــوای خــــاص است ،

از شبهت پرهیز کردن ، که تقــــوای خـــاص الخــــاص است .

ای نقطه ی انسانیت ؛

ای صفات بشریت ؛

تقــــوا را پنــاه خویش گیرید ،

و آن را ملازم باشید ،

که صیــانت بنـــــدگان در تقـــــــــوی  است ،

و رستگاری رهیگان در اوست ،

تقــــوا آن است که :

بنده ، فرمان شرع را سپر خویش سازد ،

تا تیر نهی به او نرسد ،

و آن را سه رتبت است :

اول آن که در پناه کلمه ی توحید شود ،

دوم آن که به پناه طاعت و عبادت شود ،

و از راه معصیت و طغیان برخیزد ،

سوم آن که به پناه احتیاط شود ،

و از شُبهت بگریزد .

هرکه این سه منزل تقــــوا را به صدق باز بَـرَد ،

به مقصد رستگاری رسد ،

که خداوند ، خود فرموده :

پرهیزکاران را در پناه خویش گیرد ،

و به آن ها بدی و اندوهی نرسد .

گویند خواهر بشر حافی یکی از عرفای مشهور ،

از یکی از پیشوایان اسلام پرسید :

من بر بام خانه دوک ریسم ،

در آن حال مشعل طاهریان بگذرد ،

و من در روشنائی آن تابی از ریسمان دربندم ،

روا باشد یا نـــه ؟

آن عالِم شناسائی آن زن را خواست ؛

گفت : من خواهر بشر حافی هستم ،

عالِم گفت : اَلحَق که خواهر آن بزرگواری !

پس هرگز در مشعل دیگران تاب مبند !

که برادرت هروقت دست به طعامی شبهه ناک بردی ،

دست از او اطاعت نکردی !

 

 

مصطفی (ص) در وصف کردگار جهانیان و خداوند عالمیان فرمود :

خداوند می فرماید :

چون بنده ی من همه ، مرا خوانَد ،

و همه ، مـــــــــــرا دانَد ،

و همه ، مــــــــــرا باشد ،

من نیز روی دل خود با وی گردانم ،

و درب همه ی شهوت ها و ارادت ها و بایست ها بر او دربندم ،

و اغیار را به تمامی از دل او بیرون کنم ،

عشقِ با ما گفتن و از مـــا شنیدن را ،

بر جان و دلش مسلط گردانم ،

بر بساط عشق او را آرام دهم ،

تیغ ِ غیرت ِ اَزَل بالای سرش بدارم ،

تا اگر خواهد با دیگری نگرَد یا به کسِ دیگر طمع کند ،

یا به دیگری بازاری سازد ،

او را فـــــــرا نگـــــــــذارم .

آری ؛ چون ما او را خواهیم ،

دانیم که به غارت چون باید برد ،

امروز او را به شحنه ی تقوی سپاریم ،

تا او را در حمایت خود جای دهد ،

و حرکات و سکنات او را به شرط ادب در آوَرَد ،

و ما فردا او را به حضور خود فرا آوریم ،

و گوئیم : بیـــا ، ییــــا !

که امروز بازار تو است ،

و هرکه را از تو بهره ای است ،

به قدر نصیب وی او را به سرائی فرود آر !

و آشنایان را به حضور بپذیر ،

که ما در ازل چنین حکم کردیم ،

 

 

عارفی را پرسیدند:


دل کی خـوش بُــوَد ؟


گفت: آن وقت که او در دل بُـــوَد 

 

دیگری را پرسیدند :


از کـرامات خـداونـد با بنـده کـدام بهتـر است ؟


گفت : آن که بنــده  دل را از غیرخـدا تهـی دارد.  

 

 

  تو لاله ســرخ و لـؤلـؤ مکـنـونی 

                   

  مجنون منـم  و تـو لیـلیِ  مجنونی


  تـــو مشتـریان  با بضاعـت داری  

                    

 با مشتـریــان بی بضاعـت چونی؟

 

 

 

مــــولای مـــــا ؛

 

ای محبـوب دل هـا و ای منجی انسـان هـا ؛

 

قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) ؛

 

همه مشکلات و گرفتــــاری های ما


ناشی از غیبت طــــولانــــی شمــاست


 برای تعجیل در فـرج مبارکتــان


دعـــــا کنیم

 

 

دعائی از دلی سوخته و داغـــدار

 

از مصیبت جدّ بزرگوارتان حسین علیه السلام


یا وَجِیهَاً عِـندَاللهِ اِشفَــع لَنا عِـنـــدَالله



موضوع :


<   <<   146   147   148   149   150   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


* *