تفسیر ادبی عرفانی بسم الله الرّحمن الرّحیم (57)

سوره 57 : حـدیـــد

برازنـده روشنائیهــا

بنام خــدائی که در ذات بی نظیــر،

و در صفات بی یـار، و درکامـرانی با اختیــار،

و درکارسـازی بی احتیـــال است!

لغـزشهــای رسـواکننده را آمـرزنـــده،

کارهـــای زشت را پوشـاننـــده ،

گناهکاران را آمــرزگار،

و با مفلسـان نیکـوکار است.

او آورنده تاریکیهـا، برازنـده روشنائیهــا،

بیننـده حالهــا ، و داننـــده رازهــاست

**************************

نام  تــو آرامش جــان من است

نامـه تــو خط امــان من است

ای حرمت قبلــه آمــال مــا

کی ؟ و کجـا وعـده دیـدار مـا؟

تفسیر ادبی عرفانی بسم الله الرّحمن الرّحیم (56)

سوره 56 : واقعـــه

رنگ خــدایی

ای نامی که بر هر جائی گام نهی، و بر هر کوئی قدم زنی ؛

رنگ کس نگیــری، و همـــه را به رنگ خــــود برآری،

ای نامی که بر ملکـوت گــذرکردی ؛

ملک و ملائک را زیـر و زبــرکردی،

به دیوان دیــوان رسیدی؛

لشکر تلبیس ابلیس را هـزیمت دادی،

به میدان پادشـاهی درآمدی ؛

سرِ سروران وگردنکـشان را به چنبر اطاعت آوردی،

به بازار راغبان دنیــا برآمدی ؛

ساکنان دکّانهای رغبـت را برانگیختی،

به گروه عاشقــان رسیدی،

نعره آنان را به عیّـوق رسانیـدی،

ازکنشت وکلیسا، مسجـد و صومعه ساختی،

به بتکده آمدی، بت را با بتگـر به سجـده آوردی!

سرانجــام ِبی حرمتـــان را دوزخ !

و سرانجـامِ حـرمت داران را بهشــت کــردی.

******************************

با رنـگ رخ تـو لالـه بی مقـدار است        

 با بـوی ِسرِ زلف تـو عنبــر خار است

آن را ملکـا که با وصـالـــت کاراست        

 ازجان و تـن و دیـده ودل بیـزار است 

تفسیر ادبی عرفانی بسم الله الرّحمن الرّحیم (55)

سوره 55 : الرحمــن

آتش محبّــت

 بنام تو ای عزیزی که اقبال دوستداران بر سرکوی طلب،

به نعـره عاشقــان تــو است،

و در دریای محبت، به سیـاحت و غوصِ جویندگان تو است،

و در میدان بلا به تاختن شیفتگان تو است.

ای جمــالی(رحمن) که سوختگان فـراق تو مـدح و ثنــای تو را بر دفتـر بی نیـازی تـو، به خـون حیـرت نـویسنـد،

و ای جــلالی(رحیـم) که سرگشتگان تو در راه جـلال تـو منـزلهای حیــرت بر فرق دهشت می گذارند!

آن کدام دل است که آتشخانه حیرت تو نیست؟

 و آن کدام جان است که در چنگال بـاز قهـر تـــو نیست؟

ماهــا  ،  به کـدام آسمـانت جــویـم    

 ســروا ،  به کـدام بوستــانـت جویم

حـورا ،  به  کــدام خـان و مانت جـویم     

 سرگشته منــم که من نشــانت جـویم!

****************************

لطیفـــــه:

ای راهِ طلب حق، چه راهی؟ که قـدمهــا در تو والــه شد!

ای آتش محبت، چه آتشی؟ که دلهای عالـَمی او را هیـزم شـد!

ای قبلـه ناگـزیـر، چه قبلـه ای؟ 

که هــرکه روی در تو آورد دمـــار از جانش بـرآوری.

******************************

راه طلبــت گـر آشــکارا بـودی                

 هـر مـرحلـه ای ز راه پیـدا  بودی

گر راه تــو افکنده به صحـرا بـودی                 

 عشــاق تـو زنــّار چلیپــا بودی

*==*==*==*==*==*==*==*==*==*  

مستی عاشـــق

***********

دل که آشفته روی تو نباشد دل نیست

آنکـه دیوانه خال تو نشـد عاقـل نیست

مستی عـاشــق دلباخـتـه از بــاده تــوست

بجــز این مستیم از عمــر دگــرحاصـل نیست

عـشــق روی تـو در این بادیه افکـنـــد مـرا

چه توان کرد که این بادیه را ساحـل نیست

بگــذر ازخــویش اگــرعـاشـق دل باخته ای

که میان تــو و او جـز تو کسی حایل نیست

رهرو عشقی اگــرخـرقــه و سجــاده فکــن

که بجـزعشق تو را رهـرو این منزل نیست

اگــر از اهــل دلی صـوفی و زاهـــد بگــذار

که جز این طایفه را راه در این محفل نیست

بر خـَم طــرّه او چنـگ زنـــم چنگ زنـــان

کـه جــز ایـن حاصــل دیـوانه لایعقل نیست

دست من گـیـر و از این خـرقه سالوس رهان

که در این خـرقـه بجـزجایگــه جاهـل نیست

عـلـم و عـرفان به خـرابات ندارد جائی

که به منزلگـه عـشـاق ره باطــل نیست

بیست و سومین سالگرد ارتحال ملکوتی امام عظیم الشآن راحل ، بنیانگذار جمهوری اسلامی و رهبر فقید انقلاب اسلامی ، حضرت آیة الله العظمی روح الله الموسوی الخمینی قدّس سرّه الشّریف گرامی باد

روزها میگذرد حادثه ها می آید

انتظار فــرج از نیمه خــرداد کشم

تفسیر ادبی عرفانی بسم الله الرّحمن الرّحیم (54)

سوره 54 : قمــــر

ـ* قلب سلیــم * ـ

نـام خــداونــدی است که گمشدگان را بر سر راه آرد،

و شاهان از درگاه او حشمت و جاه برند،

که بر هـرچیزی قادر و بر هـر شاهی شاه است،

ناتوانان را دستگیـر و درماندگان را پنــــاه است.

رحمــن است روزی گمار و دشمن پرور،

خالق خیـر و شـرّ، مبدع عین و اثــر،

نگارنـــده آدم نه از مــادر و نه از پــدر!

یکی را بینی دردنـیا با جاه و خطر،

سینــه او از حــق بی خبــر!

دیگری را بینی درخت ایمان در دل و داغ آشنائی بر جگــر!

نه کـفــش بر پـــــای و نه دسـتــــار به ســـر!

*******************************

رحیـم است که قلب سلیـم و ایمان ثابت دهـد

و مؤمنــان را از آتش دوزخ برهـاند!

پیغمبــرکریــم به مـردم فرستــد،

و او را بداشتن خــوی نیکــو بستاید،

و او را بر مؤمنــان رئــوف و رحیــم ســــازد

**************************

چون تو نمودی جمــال،  عشق بتـان شد هـوس   

رو که از ایـن دلبــران ، کار تــو داری و بس

تفسیر ادبی عرفانی بسم الله الرّحمن الرّحیم (53)

سوره 53 : نجــــم

همــای عـزّت

بســـــم الله نام خـداوندی است که از پاره ای گِل دلی بنگاشت،

و آن را از هـــردو جهــان برتر داشت،

و نـورهای جمـال و جـلال بر او بگمــاشت،

و آنرا درکـَنـَفِ  لطـف خود نگاه داشت،

و هـمای عـزّت او را تا سرا پرده حضرت صاحب جلال برافـراشت،

و از نظــرخــود بیـرون نگـذاشت.

بســم الله نـام خـداونـدی است که او را جـلال بی زوال ،

و جمـــال برکمـــال است ،

جـلال او آتش عالـم سـوز، و جمال او نور جهـان افروز،

جلال او غارت دل مریدان، و جمال او آسایش جان ممتحنان است،

جلال او غارت کننده دلی که در او رخت نهد،

وجمال او چون جلوه کند غمهـا از دل بَرکند.

عارف به جلال او نگرد بنـالــد،

محبّ به جمـــال او نگرد بنازد،

آن یکی می نالد از بیــم وصــال،

این یکی می نـالــد به امیـــد وصـال،

بیچــاره کسی که نه نــام او شِنَــوَد

نه از جـلال او خبـردارد، و نه از جمـال او اثـر بیند،

او می نداند که این نام ، کوهـسـار را به لاله آرد،

ودل بیــداران را به نــالـــه آرد،

و شنیدن این نام طــرب آرد،

و دلهای عارفان را به جوش و عاصیان را به فـریـاد و خروش آرد!

     لطیفـــه:

عـزیزی پیوسته و درهـمه حال نام خــدا (بســـم الله) هـمی گفت،

بعد از فــوت او را به خواب دیدند وحالش پرسیدند،

گفت : از برکت بسـم الله الرحمن الرحیم 

از جحیـم رَستـَم و به نعیــــــم پیـوستــم.

**********************

برآتش عشـق ، جــان خود عـود کنم             

جان بنــده تو ،  نه من همی جـود کنم