سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 1966366
  • بازدید امروز: 136
  • بازدید دیروز: 69
  • تعداد کل پست ها: 1283
  • ****
درباره
محمّـد تــرابـی[963]

روح بلند مدیر وبلاگ خادم قرآن محمد ترابی در اسفند ۱۳۹۸ در ۶۷ سالگی به سوی معشوق شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آرشیو مطالب
*

حدیث

*
لوگوی دوستان
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



تفسیر ادبی عرفانی بسم الله الرّحمن الرّحیم (52)

سوره 52 : طـــور

چــراغِ جـــان


بســم الله آئین زبان است و چـراغ جـان و ثنـای جـاودان ،

بســم الله کلیـد گوشهاست و آئیـن چشمهـا و یادگار دلهــا ،

بسـم الله مجلس هـا را معطّـر، جــان ها را منــوّر، زبــان ها را مُعَنبَــر، وگناهان را مکفَّـرکند.

دلهـای عاشقان از شوق این نام بر آتش است!

وقت دوستان از شنیدن این نام خوش است،

و سینه درویشان از مهـر و محبت این نام منَقَّـش است،

بیماری دوستان را جز خـداونــد  پزشکی نیست،

و درماندگان و زارندگان را جز خـداونـد پاسخ گـوئی نیست،

و مؤمنان را در همه حال جز او یار و دوستی نیست.

وای بر آنها که از لـذت شنیـدن این نام ، آنان را بهره و نصیبی نیست!

 **************************

درعشق تــو من کِیم که درمنزل من              

 از وصـل رخت گلی دمـد بر گل من

گر با دگــری قـرارگیــرد دل من                

تیری بنشان تــو  زود انـدر دل من



موضوع :


تفسیر ادبی عرفانی بسم الله الرّحمن الرّحیم (51)

سوره 51 : ذاریــــات

هنگامه قبض و بسط


بسـم الله خبردادن از توانائی و عـزّت خـداونــداست،

و رحمن و رحیـم اشارت  به رحمت و برکت و لطف او است.

جمــال الوهیت جان هـزاران طالب را بسوخت!

و جمال صمدیت جان هزاران عاشق را بیفـروخت!

گروهی در قهـر جـلال از بیم دوری و هجران می سوزند،

و گروهی در لطف جمال بر امید وصال می فروزند،

و دلهای بندگان روز و شب از تأثیر این دو صفت گاه در بیم وگاه در امیدند، گاه در قبـض و گاه در بسـط،

هنگام قبض همه هیبت و فَتـرت بیند،

و هنــگام بسط همه لطف و رحمت،

بگاه قبض بــاد صرصر وَزَد و شـواهـد جـلال نمایـد!

بنده بسوزد و بزارد  و درخواهش آید،

و بگاه بسط نسیم لطف بوی وصـال آرد و شواهـد جمال نماید،

بنده بنازد و در آرامش آید!

بگاه قبض به عظمت نگرد همه درد و گـداز بیند!

و بگاه بسط به قربت نگرد همه انس و ناز بیند !

ای جوانمـــرد:

به قرب می نگـر تا از او انس زاید،

و به عظمت نگـر تا حرمت افزاید،

میان این و آن منتظر باش تا سبق ازل خود چه نماید!؟

الهـــــی ؛

هـرچند از بـدِ سزای خویش به دردم لیکـن از مفلس نـوازی تو شـادم،

الهـــــی ؛

من قدر و شأن تــو را ندانم، وسـزای تو را نا توانم،

و در بیچارگی خود  سرگردانم، و روز به روز بر زیانم !

الهـــــی ؛

من کِیــم که بر درگاه تـو زارم ،

و یا قصــه درد خود به تو بردارم!

*******************************

نام تـو به صد معنی نقاش نگارند                   

بر نام تو  و یاد تو  می جان بسپارند



موضوع :


تفسیر ادبی عرفانی بسم الله الرّحمن الرّحیم (50)

سوره 50 : ق ( قــاف )

عهـد فضـــل

            

بدان که عنصـرهای اصلی جهـان چهــاراست :

آب ، خاک ، آتش ، بـاد

و این چهار عنصر در بدو آفرینش از آن چهارکلمه

بسـم الله الرحمن الرحیـم  وجود یافتنـد،

آن چهارکلمه نسیمی بود از عالم جلال و جمال که بِوَزید

تا این چهار عنصر درجهان پیدا شد

و از آغاز پیدایش تا عهد آخر،

این چهــار عنصر قوّت طبیعت داشتند

و جهان از ترکیب اجزاء آنها و بر وفق تقدیر الاهی منظـم همی بود،

و در هـر عهـدی آنها نیرو را زیادت کردند

چنـانکه در عهـد نــوح (ع) نیـرو با آب بود،

و در زمان هـــود (ع) نیرو با باد (صرصر) بود،

و در عهد موسی(ع) زمین خاکی نیروئی افزون یافت

تا انتقام خویش از قارون کشید و او را درخود  فرو برد،

و در عهد یونس(ع) شراره آتش درهوا نیروی فروغ را فزونی داد،

همچنین در هرعهـدی هر بــاد که وزیـدی،

هر موجی که از دریــا برخواستی، یا کشتی غرق کردی،

یا شهـــری خــراب کــردی،

و هـر برقی که بجستی ولایتی را بسوختی،

و زمین را همیشه زلزله بودی و خسف و مسخ نمایان گشتی،

تا زمان مهتـرعـالـم و سیِّـد فـرزنـد آ دم ،

عهد فَترَت نبوت به سرآمد،

و بامداد روز فِطـرت دین اســــلام برآمد،

زمین نورگرفت و آسمان سرور یافت و رخسار ستارگان بیفروخت

و جبـرئیـل اندر هـوای عالم آواز داد که :

که این آواز انـدر هـمه اجــزاء عــالـم سرایت کرد

تا هـرذره ای درعشـق شنیــدن این چهــارکلمه زبانی یافت،

و از آن صدائی وطنینـی شنیـد.

*****************

نوشته اند: چون بسـم الله الـرحمـن الرحیـم نازل شد بادها آرام و دریاها موج دارشد، وخـداونــد سوگند یاد کرد که یاد نام او بر همه برکت است، بهائم گوش فرا دادند وشیطانها از آسمان رانده شدند،

آنگاه هـرکلمه ای از این چهارکلمه

نام یکی از عنصـرها را جمــال وکمــالی داد،

چنانکه ازکلمه اول بندی بر باد نهادند، و از هیبت کلمه دوم داغی بر زبان آتش نهادند، و از رحمت کلمه سوم شمّه ای برآب زدند، و از رأفت کلمه چهارم نسیمی به خــاک رسانیدند،

باد شرارت خود بگذاشت، آتش شراره فـروگذاشت، آب از طغیان فـروکشید، وخاک زلزله را بگذاشت و به استواری و آرامی آمد، این همه به آن سبب بود که عهد عــدل گـذشت و عهــد فضــل آمد، عهد خسف و مسخ گذشت و عهد رحمت و رأفت آمد!

******************

نسبت این امت بر بساط شرع احمـد با نسبت امتهای پیش نسبت آدمی به حیوان است! زیرا درآن عهـدها صورتشان مسخ پذیر بود و سورتشان نسخ پذیر، و عـقـد آنان فسخ پذیـر بود،  چون به کمال نرسیده بودند،

وچون عهـد اســلام  رسیـد ، نــدا درآمــد کــه :

(ای محمّـــــد) ؛

همـه شرع هـا را نسـخ و شـرع تو را نسـخ  نه،

همــه عقـد ها را فســخ و عقــد تو را فـســخ نه،

امّت هـای پیش را مسـخ  و امّـت تــــو را مسخ نیست!

******************

هــرکـــه بـــه دیــــدارتـو نائــل شــود        

 یک شبــــه حـــــلال مســــائـل شــود



موضوع :


تفسیر ادبی عرفانی بسم الله الرّحمن الرّحیم (49)

سوره 49 : حجــرات

داغ بنـــدگی

 

ازحضرت امام جعـفـرصادق (ع) پرسیدند: معنی بسـم الله چیست؟

فرمودند: اسم از سِمَت است و آن داغ باشد که برای نشان گذارند،

چون بنده  بسـم الله گوید به معنی آن است که داغ بندگی حق بر خود می کشم تا از کسان او باشم، چنانکه هر پادشاهی را مرکب خاصی است که آنرا داغی ( نشانی) ویژه باشد تا طمع دیگران از آن بریده شود و آن مرکب عزیز و محتـرم و از تعـرض مصون باشد  و هـر مرکبی که داغ شاهی ندارد ذلـول و ذلیل و در آسیب کوفـت وکـوب دیگران است.

مثال بندگان خــدا نیز همین است؛

داغ الاهی بر بندگان اهـل اخـلاص گفتن بسـم الله است،

و هـرکه این داغ بر خود دارد در حمایت جـلال است

و در رعایت جمال و در خدمت قبول و اقبـال،

و هرکه این داغ ندارد اسیر دست و پا شکسته و رنجور مهجور است!

*******************

پس ای جوانمــرد ؛

کوشش کن تا داغ بنــدگی حق بر سر خود کشی،

تا در هر دو سـرای سعادتمنـد باشی

و چندان که توانی بکوش تا نام خویشتن در کسی از کسان او بنـدی

تا عزیز هر دو جهان گـردی که خـردمندان گفته اند :

بنــده خــاص مَلِـک باش که با داغ مَلِک

روزهـا ایمنی از شحنـه و شبهــا زعسس

هرکه او نام کسی یافت ازاین درگه یافت 

ای بــرادر کس او باش و مینـدیش ازکس



موضوع :


تفسیر ادبی عرفانی بسم الله الرّحمن الرّحیم (48)

سوره 48 : فتـــح

مدینــــه رحمـت              

بنــام خـــدا،

بنده مؤمن چون درحال نزع بسـم الله گوید، سکرات مرگ بر او آسان شود و خاک لحد بر او روضه رضوان گردد و در قیــامت و رستاخیز رویش چون ماه دو هفتـه تابان  و آتش دوزخ از او گریزان شود.

مهتـر عـالـم فرمـود:

خـداونـد حکیـم در بهشت عـدن کوهی آفـریده

که آنرا کـوه ســرور نامیده

یعنی کوه شادی که در نهایت لطف و غایت ظرافت است،

هـرکس گام بر آن نهـد بر تخت شـادی نشیند

و همه طرب و خوشحالی بیند،

در آنجا شارستـانی است بنام مدینـــه رحمــت،

هـرکس به آن رسید از زحمت رَست و به حق پیوست،

در آن شارستان کـوشکی است آراسته و پیراسته

و نام آن کاخ سـلامت است،

هـرکه در آن کوشک شد آفتاب سلامت بر او تافت

و به منزل کـرامت شتافت،

و اندر آن خانــه ای است که خـداونــد آن را بیت جـلال نـام نهاده،

بدایع قـدرت و صنایع فطرت در شکل و نقشه او بنموده،

و برای آن هـزاران دَر نهاده

و بسـم الله را کلیـد درهـای آن خانـه قـرار داده است.

چون بنده مؤمن  بسـم الله را به اخلاص و صدق به زبان آرد

درهــا گشــوده شــود،

و از  بارگاه الاهـی نــدا آید:

که این خانه به تو سپردیم،

و عزت ابدی وجلال سرمدی شعـار روزگار تـو کـردیــم.

ای جوانمــرد؛

چون این نام تو را درپـذیـرفت از عالـم مینـدیش

و از افـلاس باک مدار!

**********

پیغمبراکرم (ص) چون عزّت درویشی را در بازار افلاس بدید جامه درویشی درپوشیـد و از روی فروتنی بر درگاه خـداونــد نیاز کرد از حضرت حـق خطاب آمد:

اکنون که خویشتن را به چشم حقارت می نگری و نام خود را مسکین می نهی، ما بنام تو وجمال وکمال تــو جهــان را بیـاراستیـم و درهای خزائـن غـیب بـر تو بگشـادیـم که: اِنّا فَتَحنَا لَکَ فَتحاً مُبِیناً

ابلیـس رانده شده درگاه عزت ما شد، داد از روزگار او برآوردیم ، و عبادات چندین هزار ساله او را به باد بی نیازی دادیم، و داغ خِذلان و هجـران بر او نهادیم.

فرعـون بی عون که دعوی خدائی کرد از نعمت و شوکت و مملکت فرو کردیــم و به آب سرنگـون کردیـم.

قــارون که دارائی خود را به دانش خود پنداشت به تیغ قهر سرش برگرفتیم و نگونسـار به زمیـن فـرو بـردیـم!

فرشتگان گفتند: ما تو را ستایش میکنیم! هزاران از آنان را به آتش جلال بسوختیم تا جهانیان بـداننـد که جـز مــا کس را نـرسـد که من و ما گوید، زیرا خـداوند مائیم،

خداونـدی را سـزا و به خـداکاری دانـا ،

 در ذات یکتـا  و در صفـات بی همتـا،

با عـزّت وکبـریــا،  با عظمـت  و پُـر بهـــا.

*********************************

آســایش صـدهــزارجــان یک دم توست    

شــادان بــُوَدآن دل که درآن دل غم توست

دانی صـنـمــا کــه روشنــائی دوچشــم   

در دیــدن زلف ســیــه پـُر خَــم تـوست



موضوع :


<      1   2   3   4   5   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


* *