سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 1985323
  • بازدید امروز: 48
  • بازدید دیروز: 35
  • تعداد کل پست ها: 1283
  • ****
درباره
محمّـد تــرابـی[962]

روح بلند مدیر وبلاگ خادم قرآن محمد ترابی در اسفند ۱۳۹۸ در ۶۷ سالگی به سوی معشوق شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آرشیو مطالب
*

حدیث

*
لوگوی دوستان
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی




بسم الله الرحمن الرحیم


بزرگتــرین خیــانت


 ( جزء پانزد هــم صفحــه 283آیه 14 )

  اقْرَأْ کَتَابَکَ کَفَى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًا )

نامه‏ات را بخوان ، کافى است که امروز خودت حسابرس خود باشى

 

[ ادامه مطلب ]


رمـز پیـروزی (کلیک)

 

حدیث روز :

حضرت علی ( علیه السلام ) فرموده اند :

« فان اعظم الخیانة خیانة الامة و افظع الغش غش الائمة »

" بزرگترین خیانت ها خیانت به جامعه است و شنیع ترین دغلبازی ها ، دغلبازی با پیشوایان مسلمین است" .

زیرا نتیجه آن ، دغلبازی علیه مسلمین است. اگر ناخدای یک کشتی آن کشتی را درست هدایت کند و شخصی پیدا شود و آن ناخدا را فریب دهد و کشتی را دچار خطر کند ، تنها به ناخدا خیانت نکرده است ، به همه سکان کشتی خیانت کرده است . در این جمله نیز کلمه " امام " به اعتبار رهبری اجتماعی اطلاق شده است .


دغل بازی با رهبری یعنی :
بگویی چشـــــــم و خلافش عمــــــــل کنی،
یعنی ایشان را در برابر عمل انجام شده قرار بدهی،
یعنی مـــــــردم را علیه ایشــــــــان بشــــــــورانی،
یعنی نامه بی سلام و تحیت بفرستی و تهدیدشان کنی،
یعنی کاری کنی که نفوذ و اقتدارشان کاهش یابد...!!!

هرچنـــــــــــد علیـــــــــرغم تلاش های مذبوحانــــــه ی دغلبـــازان ،
حضرتشان همیشه موفق و موید بوده و ان شاء الله مقتدرتر از پیش خواهند بود.


اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید  ( 994    (                                                                     

ســوره 17 : اســـرا ( مـکّــی ـ111آیه دارد ـ جزء  پا نزدهم ـ صفحه 282 )


(  قسمــت هفتـــم )


پیـروزى دوّم

 ( جزء پانزد هــم صفحــه 282آیه 4 تا 8 ) 

بسم الله الرحمن الرحیم 

وَ قَضَیْنَا إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیرًا

   تفسیـــر لفظـــی :

و در کتاب آسمانى[شان] به فرزندان اسرائیل خبر دادیم که قطعا دو بار درزمین فساد خواهید کرد

و قطعا به سرکشى بسیار بزرگى برخواهید خاست


در پست قبل بخشی از تفسیر این آیه شریفه از نگاه سایر مفسران به نظر دوستان رسید و اینک ادامه بحث :

 

ادامه تفسیر آیت از نگاه سایر مفسّران :


5 ـ این که بعضى احتمال داده اند این دو حادثــــــه مربوط به رویدادهاى بعد از جنگ جهانى دوم و تشکیل حزبى بنام " صهیونیسم" و تشکیل دولتى بنام " اسرائیل" در قلب ممالک اسلامى است.

منظور از فساد اول بنى اسرائیل و برترى جویى آنها همین است، و منظور از انتقام اولى آن است که ممالک اسلامى در آغاز که از این توطئه آگاه شدند دست به دست هم دادند و توانستند بیت المقدس و قسمتى از شهرها و قصبات فلسطین را از چنگال یهود بیرون آورند، و نفوذ یهود از مسجد اقصى به کلى قطع شد.

و منظور از فساد دوم هجوم بنى اسرائیل با اتکاى نیروهاى استعمارى جهانخوار و اشغال سر زمینهاى اسلامى و گرفتن بیت المقدس و مسجد الاقصى است. و به این ترتیب مسلمانان باید درانتظار پیروزى دوم بر بنى اسرائیل باشند بطورى که مسجد اقصى را از چنگال آنها بیرون آورند و نفوذشان را از این سرزمین اسلامى بکلى قطع کنند،

این همان چیزى است که همه مسلمین جهان در انتظار آنند و وعده فتح و نصرت الهى است نسبت به مسلمانان.

[ با توجه به بروز برخی علائم ظهور و توجه بیش از پیش مردم به امام و مولایشان مهدی صاحب الزّمان علیه السلام ، انتظار می رود بزودی زود با ظهور موفور السرور آن سفر کرده ی غایب ِ حاضر ، وعده ی قرآن نیز بدست توانای آن رهبر آسمانی تحقق یابد . و ما بی صبرانه در انتظار پیــــــروزیِ دوم هستیم . ان شاء الله تعالی ]

6 ـ‌ فتنه شائول در مسیحیت و ابوبکر در اسلام دو فساد بزرگ بنی اسرائیل در زمین :

در اولین فساد بزرگ ، فتنه انحراف در دین حضرت عیسی علیه السلام را با داخل نمودن شائول برنامه ریزی و اجرا کردند تا جایی که امروزه ، وی حتی از حضرت عیسی هم در نزد مسیحیان مقدس تر است و افکار شیطانی او ذره ای از تعالیم و بشارت های این پیامبر اولوالعزم را در مسیحیت کنونی باقی نگذاشته است ،

و در دومین فساد بزرگ که در زمین انجام دادند یعنی فتنه ورود ابوبکر به جمع یاران پیامبر اسلام و انحراف در دین اسلام را پایه گذاری نمودند و با رحلت رسول اکرم (ص) خلافت الهی حضرت علی علیه السلام ، که در روز غدیر خم به مسلمانان ابلاغ گردید را به دموکراسی و حکومت اکثریت جاهل بر اقلیت نخبه و عالِم تبدیل نمودند و سرنوشت و آینده بشریت را تا به امروز به نفع خود تغییر دادند تا جایی که در عصر حاضر ، اکثریت مسلمانان که اهل تسنن و پیروان ابوبکر و عمر و عثمان و در حقیقت پیروان دین ساختگی یهودیت با لباس اسلامی را تشکیل می دهند از قرآن و احکام اسلام به جز نامی را یدک نمی کشند ! و حاکمان آنها در مقابل بسیاری از مسائل مهم دنیا فقط سکوت و انفعال را پیش گرفته اند.

قوم بنی اسراییل که توسط حضرت موسی (ع) و به دستور خداونداز چنگال فرعون و فرعونیان رهایی یافته بودند، پس از رفع خطر فرعونیان ، به ناسپاسی نعمت های خدا پرداختند و گوساله پرستی اختیار کردند. اما مجددا لطف خدا شامل حال آنان شده و به شریعت حضرت موسی (ع) بازگشتند.

پس از فوت حضرت موسی (ع) ، بنی اسراییل به جای پیروی از دین آسمانی، شروع به ترویج تعالیم انحرافی مصری کردند که قبلا این تعالیم را در مصر آموخته بودند. آنان تعالیم الحادی مصری و تعالیم الحادی ملل مجاور را به هم آمیختند و از امتزاج آنان تعالیم منحرف و الحادی کابالا را پایه گذاری کردند و با وقاحت تمام ، این تعالیم منحرف را عرفان یهـــــودی! نامیدند. آن ها حتی به پیامبران الهی نیز رحم نکرده و حضرت سلیمان (ع) را (نعوذ بالله) کافر و مشرک نامیدند تا برای خود شریک جرم بیافرینند.

در ادامه ، کاهنان بنی اسراییل تعالیم الحادی کابالا را به عده ای از جنگجویان صلیبی به نام شوالیه های معبد آموزش دادند و از طریق آنان این تعالیم را در سراسر اروپا و سپس آمریکا منتشر نمودند.

البته در تفسیر پنجم و چهارم باید فعلهاى ماضىکه در آیه ذکر شده است همه به معنى مضارع باشد، و البته این معنى در جایى که فعل بعد از حروف شرط واقع مى شود از نظر ادبیات عرب بعید نیست. ولى ظاهر آیه) ثم رددنا لکم الکرة علیهم و أمددناکم بأموال و بنین و جعلناکم أکثر نفیرا )  آن است که حد اقل فساد اول بنى اسرائیل و انتقام آن در گذشته واقع شده است.

از همه اینها که بگذریم ، مساله مهمى که باید در اینجا مورد توجه قرار گیرد این است که ظاهر تعبیر) بعثنا علیکم عبادا لنا أولی بأس شدید (ما گروهى از بندگان خود را که قدرت جنگى زیادى داشتند بر ضد شما مبعوث کردیم ، نشان مى دهد که گروه انتقام گیرنده مردان با ایمان بودند که شایسته نام" عباد" و عنوان" لنا" و همچنین" بعثنا" بوده اند و این معنى در بسیارى از تفاسیر که در بالا گفته شد دیده نمى شود).

البته نمى توان انکار کرد که عنوان بعث (برانگیختن) همیشه در مورد پیامبران و مؤمنان به کار نرفته ، بلکه در غیر آنها نیز در قرآن استعمال شده مانند آنچه در داستان" هابیل" و" قابیل" مى خوانیم: فبعث الله غرابا یبحث فی الأرض:" خداوند کلاغى را برانگیخت که زمین را جستجو مى کرد" (مائده آیه 31). و در مورد عذابهاى زمینى و آسمانى این کلمه به کار رفته استقل هو القادر على أن یبعث علیکم عذابا من فوقکم أو من تحت أرجلکم (انعام- 65). و نیز کلمه" عباد" و یا" عبد" در افرادى که مورد مذمتند احیانا به کار رفته است ، از جمله به کار رفتن این کلمه در مورد گنهکاران در آیه 58 فرقان و کفى به بذنوب عباده خبیرا و در آیه 27 سوره شورى در مورد طغیانگران لو بسط الله الرزق لعباده لبغوا فی الأرض و در مورد خطاکاران و منحرفان از اصل توحید در آیه 118 سوره مائده مى خوانیم : إن تعذبهم فإنهم عبادکولى با همه اوصاف نمى توان انکار کرد که اگر قرینه قاطعى قائم نشود ظاهر آیات مورد بحث در بدو نظر آن است که جمعیت انتقام گیرنده مردمى باایمانند. به هر حال آیات فوق اجمالا به ما مى گوید که بنى اسرائیل دو بار سخت به فساد دست زدند و استکبار ورزیدند و خدا از آنها انتقــــــام سختى گرفت ، و هدف از بیان این موضوع درس عبرتى براى آنها و ما و همه انسانها است تا بدانیم ستمگری ها و فساد انگیزى ها در پیشگاه خدا بدون مجــــازات نمى ماند.

[ با استباط از تفاسیر این بزرگان ؛ استکبار و سران آن همیشه در صدد ایجاد فساد در زمین بوده و هستند ! و مردان مؤمن واقعی باید استکبار ستیز باشند نه استکبار پذیر ! و در رأس استکبار ستیزان عالَم بنیانگزار جمهوری اسلامی ایران ، قائد بزرگ و رهبر فقید انقلاب اسلامی ایران ، حضرت امام خمینی (ره) است که فرمود : آمریکا شیطان بزرگ است ! اگر ما را صد بار بکشند و  زنده شویم دست از مبارزه با آمریکا بر نمی داریم ! ولی برخی آمریکا را کـــدخـــــدا دانستند و با او به مذاکره نشستند ! (و البته نتایج این مذاکرات و توافقات در آینده برای ملت معلوم خواهد شد !) این پرچم بعد از امام راحل (ره) با قدرت و قوت هرچه تمامتر به دست توانای رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیة الله العظمی امام خامنه ای حفظه الله همچنان در اهتـــــــزاز است . ]

 

باز هم بگوئیــد با کدخـــــدا بستن راحت تر است !!!

-----------------------------------------------------------

 

1-                   تفسیر فى ظلال جلد 5 صفحه 308

2-                   تفسیر ابو الفتوح رازى جلد 7 پاورقى صفحه 209

3-                   3 تفسیر نمونه، ج‏12، ص: 26-32

4-                   تفسیر المیزان جلد 13 صفحه 46

5-                   نور الثقلین جلد 3 صفحه 138



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید  ( 993                                                                      

ســوره 17 : اســـرا ( مـکّــی ـ111آیه دارد ـ جزء  پا نزدهم ـ صفحه 282 )


(  قسمــت ششـــم )


در انتظـار پیـروزى دوّم



 

 ( جزء پانزد هــم صفحــه 282آیه 4 تا 8 ) 

بسم الله الرحمن الرحیم 

وَ قَضَیْنَا إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیرًا


   تفسیـــر لفظـــی :

 

و در کتاب آسمانى[شان] به فرزندان اسرائیل خبر دادیم که قطعا دو بار درزمین فساد خواهید کرد

و قطعا به سرکشى بسیار بزرگى برخواهید خاست


در پست قبل تفسیر ادبی عرفانی این آیه شریفه به نظر دوستان رسید ولی با توجه به اهمیت موضوع نگاهی داریم به برخی تفاسیر دیگر در این مورد .

و اینک : تفسیر آیت از نگاه سایر مفسّران :

 

از جمله گروه ها و دشمنانی که خداوند در قرآن مکررا به آن ها اشاره کرده است، بنی اسراییل می باشند. بنی اسراییل در قرآن بارها به عنوان قومی پیمان شکن، حیله گر ، حسود ، بهانه گیر ، ناسپاس و تنبل معرفی شده است ؛ به نحوی که حتی مردم این قوم ، عنایات خداوند را نادیده گرفته و به جیفه های پست مادی مشغول بوده اند.

خداوند در آیات بسیاری از قرآن به بیان کارشکنی ها و نافرمانی های قوم بنی اسراییل پرداخته و مسلمانان را از پرداختن به اعمال و رفتار آن ها باز داشته است.

خداوند در سوره اسراء می فرماید :وقضینا إلى بنی إسرائیل فی الکتاب لتفسدن فی الأرض مرتین و لتعلن علواکبیرا (4) فإذا جاء وعد أولاهما بعثنا علیکم عبادا لنا أولی بأس شدید فجاسواخلال الدیار و کان وعدا مفعولا (5) ثم رددنا لکم الکرة علیهم و أمددناکمبأموال و بنین و جعلناکم أکثر نفیرا (6)  إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم و إن أسأتمفلها فإذا جاء وعد الآخرة لیسوؤا وجوهکم و لیدخلوا المسجد کما دخلوه أولمرة و لیتبروا ما علوا تتبیرا (7) عسى ربکم أن یرحمکم و إن عدتم عدنا و جعلناجهنم للکافرین حصیرا (8) » ترجمه: ما به بنى اسرائیل در کتاب (تورات) اعلام کردیم که دو بار در زمین فساد خواهید کرد، و برترى جویى بزرگىخواهید نمود. هنگامى که نخستین وعده فرا رسد مردانى پیکار جو را بر شما مىفرستیم (تا سخت شما را در هم کوبند حتى براى بدست آوردن مجرمان) خانه هارا جستجو مى کنند، و این وعده اى است قطعى. سپس شما را بر آنها چیره مىکنیم و اموال و فرزندانتان را افزون خواهیم کرد و نفرات شما را بیشتر (ازدشمن) قرار مى دهیم. اگر نیکى کنید بخودتان نیکى مى کنید، و اگر بدى کنیدباز هم به خود مى کنید، و هنگامى که وعده دوم فرا رسد (آن چنان دشمن برشما سخت خواهد گرفت که) آثار غم و اندوه در صورتهایتان ظاهر مى شود و داخلمسجد (اقصى) مى شوند، همانگونه که در دفعه اول وارد شدند، و آنچه را زیرسلطه خود مى گیرند درهم مى کوبند! امید است پروردگارتان به شما رحم کند،هر گاه برگردید ما باز مى گردیم، و جهنم را زندان سخت کافران قرار دادیم) . (سوره اسراء : آیات 4 تا 8)

در این آیات به ذکر گوشه اى از تاریخ پرماجراى بنى اسرائیل پرداخته و مى گوید: " ما در کتاب تورات به بنى اسرائیل اعلام کردیم که شما در زمین، دو بــــار فساد خواهید کرد، و راه طغیان بزرگى را در پیش خواهید گرفت".  [ قضاء] گر چه داراى معانى مختلفى است اما در اینجا به معنى " اعلام" است. منظور از کلمه " الارض" به قرینه آیات بعد سرزمین مقدس فلسطین است که " مسجد الاقصى" در آن واقع شده است.

در آیات بعد به شرح این دو فساد بزرگ و حوادثى که بعد از آن به عنوان مجازات الهى واقع شد پرداخته چنین مى گوید." هنگامى که نخستین وعده فرا رسد و شما دست به فساد و خونریزى و ظلم و جنایت بزنید، ما گروهى از بندگان رزمنده و جنگجوى خود را به سراغ شما مى فرستیم ( تا به کیفر اعمالتان شمارا درهم بکوبد ((فإذا جاء وعد أولاهما بعثنا علیکم عبادا لنا أولی بأس شدید) این قوم جنگجو آن چنان بر شما هجوم مى برند که حتى براى یافتن نفراتتان " هر خانه و دیارى را جستجو مى کنند ) فجاسوا خلال الدیار(  و این یک وعده قطعى و تخلف ناپذیر خواهد بود ( و کان وعدا مفعولا)

سپس الطاف الهى بار دیگر به سراغ شما آمد و شما را بر آن قوم مهاجم پیروز کردیم) ثم رددنا لکم الکرة علیهم) و شما را بوسیله اموال و ثروت سرشار و فرزندان و نفرات بسیار تقویت نمودیم )و أمددناکم بأموال و بنین). آن چنان که نفرات شما بر نفرات دشمن فزونى گرفت) (و جعلناکم أکثر نفیرا.(  این گونه الطاف الهى شامل حال شما مى شود شاید به خود آئید و به اصلاح خویشتن بپردازید دست از زشتیها بردارید و به نیکى ها رو آرید ، چرا کهاگر نیکى کنید به خود نیکى کرده اید و اگر بدى کنید به خود بدى کرده اید، (إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم و إن أسأتم فلها)

 این یک سنت همیشگى است نیکى ها و بدیها سرانجام به خود انسان باز مى گردد ، هر ضربه اى که انسان مى زند بر پیکر خویشتن زده است، و هر خدمتى به دیگرى مى کند در حقیقت به خود خدمت کرده است، ولى مع الاسف نه آن مجازات شما را بیدار مى کند و نه این نعمت و رحمت مجدد الهى باز هم به طغیان مى پردازیدو راه ظلم و ستم و تعدى و تجاوز را پیش مى گیرید و فساد کبیر در زمین ایجاد مى کنید و برترى جویى را از حد مى گذرانید. سپس وعده دوم الهى فرا مى رسد: " هنگامى که این وعده دوم فرا مى رسد باز گروهى جنگجو و پیکارگر بر شما چیره مى شوند ، آن چنان بلائى به سرتان مى آورند که آثار غم و اندوه از صورت هاى شما مى بارد  (فإذا جاء وعد الآخرة لیسوؤا وجوهکم)    آنها حتى بزرگ معبدتان بیت المقدس را از دست شما مى گیرند ، و در آن داخل مى شوند همانگونه که بار اول داخل شدند (و لیدخلوا المسجد کما دخلوه أول مرة ). آنها به این هم قناعت نمى کنند،" تمام بلاد و سرزمینهایى را که اشغال کرده اید درهم مى کوبند و ویران مى کنند )و لیتبروا ما علوا تتبیرا) با این حال باز درهاى توبه و بازگشت شما به سوى خدا بسته نیست باز هم" ممکن است خداوند به شما رحم کند (عسى ربکم أن یرحمکم) و اگر به سوى ما باز گردید ما هم لطف و رحمت خود را به شما باز مى گردانیم، و اگر به فساد و برترى جویى گرائید باز هم شما را به کیفر شدید گرفتار خواهیم ساخت (و إن عدتم عدنا)  و تازه این مجازات دنیا است" و ما جهنم را براى کافران زندان سختى قرار داده ایم  (و جعلنا جهنم للکافرین حصیرا )

دو فساد بزرگ تاریخى بنى اسرائیل

در آیات فوق، سخن از دو انحراف اجتماعى بنى اسرائیل که منجر به فساد و برترى جویى مى گردد به میان آمده است، که به دنبال هر یک از این دو ، خداوند مردانى نیرومند و پیکار جو را بر آنها مسلط ساخته تا آنها را سخت مجازات کنند و به کیفر اعمالشان برسانند. گر چه تاریخ پر ماجراى بنى اسرائیل ، فراز و نشیب بسیار دارد ، و پیروزیها و شکستها در آن فراوان دیده مى شود اما در این که قرآن به کدام یک از این حوادث اشاره مى کند در میان مفسران گفتگو بسیار زیاد است ؛ که به عنوان نمونه چند قسمت از آنها عبارتند از:

1 ـ آنچه از تاریخ بنى اسرائیل استفاده مى شود این است که :

نخستین کسى که برآنها هجوم آورد و بیت المقدس را ویران کرد، بخت النصر پادشاه بابل بود، و هفتاد سال بیت المقدس به همان حال باقى ماند، تا یهود قیام کردند و آن را نوسازى نمودند،

دومین کسى که بر آنها هجوم برد قیصر روم اسپیانوس بود که وزیرش" طرطوز" را مامور این کار کرد، او به تخریب بیت المقدس و تضعیف و قتل بنى اسرائیل کمر بست، و این حدود یکصد سال قبل از میلاد بود.

بنا براین ممکن است دو حادثه اى که قرآن به آن اشاره مى کند همان باشد که در تاریخ بنى اسرائیل نیز آمده است، زیرا حوادث دیگر در تاریخ بنى اسرائیل آن چنان شدید نبود که حکومت آنها را به کلى از هم متلاشى کند، ولى حمله بخت النصر ، قدرت و شوکت آنها را به کلى درهم کوبید، این تا زمان" کورش" ادامه داشت، و پس از آن بنى اسرائیل مجددا به قدرت رسیدند و این وضع ادامه داشت تا بار دیگر قیصر روم بر آنها هجوم برد و حکومتشان را متلاشى کرد و این دربدرى هم چنان ادامه یافت (تا در این اواخر که به کمک قدرت هاى جهانخوار واستعمارگر حکومتى براى خود دست و پا کردند

 2 ـ  طبرى" در تفسیر خود نقل مى کند که پیامبر ص فرمود:

مراد از فساد اول قتل حضرت زکریا و گروهى دیگر از پیامبران ، و منظور از وعده نخستین، وعده انتقام الهى از بنی اسرائیل به وسیله " بخت النصر" مى باشد،

و مراد از فساد دوم شورشى است که بعد از" آزادى بوسیله یکى از سلاطین فارس" مرتکب شدند، و دست به فساد زدند، و مراد از وعده دوم هجوم " انطیاخوس" پادشاه روم است.

این تفسیر با تفسیر اول تا اندازه اى قابل انطباق است، ولى هم راوى این حدیث مورد وثوق نیست و هم انطباق تاریخ " زکریا" و " یحیى" بر تاریخ " بخت النصر" و " اسپیانوس یا انطیاخوس" محرز نمى باشد، بلکه بنا به گفته بعضى بخت النصر معاصر " ارمیا" یا " دانیال" پیامبر بوده،  و قیام او حدود ششصد سال پیش از زمان یحیى صورت گرفته بنا بر این چگونه قیام بخت النصر مى تواند براى انتقام خون یحیى اقدام کرده باشد.

3 ـ  بعضى دیگر گفته اند بیت المقدس یک بار در زمان داود و سلیمان ساخته شد و بخت النصر آن را ویران کرد که این همان وعده اولى است که قرآن به آن اشاره مى کند، و بار دیگر در زمان پادشاهان هخامنشى ساخته و آباد شد و آن را " طیطوس" رومى ویران ساخت  ، (توجه داشته باشید طیطوس یا طرطوز که در بالا ذکر شد قابل انطباق است) و از آن پس هم چنان ویران ماند تا در عصر خلیفه دوم که آن سرزمین بوسیله مسلمانان فتح شد.

این تفسیر نیز چندان منافات با دو تفسیر بالا ندارد.

4 ـ  در برابر تفسیرهاى فوق و تفاسیر دیگرى که کم و بیش با آنها هماهنگ است، تفسیر دیگرى داریم که سید قطب در تفسیر فى ظلال احتمال آن را داده است که با آنچه گفته شد به کلى متفاوت مى باشد، و آن اینکه : این دو حادثه تاریخى در گذشته و در زمان نزول قرآن واقع نشده بوده بلکه مربوط به آینده است که یکى از آنها احتمالا فساد آنها در آغاز اسلام بود که منجر به قیام مسلمانان به فرمان پیامبر(ص) بر ضد آنان شد و به کلى از جزیره عرب بیرون رانده شدند، و دیگرى مربوط به قیام نازی هاى آلمان به ریاست هیتلر بر ضد یهود بوده است ،  ولى اشکال این تفسیر این است که در هیچیک از آنها داخل شدن قوم پیروزمند در بیت المقدس تا چه رسد به ویران کردن آن ، وجود ندارد.

[ ادامه مطلب در پست بعــــــد ]



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید  ( 992                                                                        

ســوره 17 : اســـرا ( مـکّــی ـ111آیه دارد ـ جزء  پا نزدهم ـ صفحه 282 )


( قسمــت پنجـــم )


دست آویـز امیــدواران


  

( جزء پانزد هــم صفحــه 282آیه 4 و7 و 8 ) 

بسم الله الرحمن الرحیم 

وَ قَضَیْنَا إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیرًا


   تفسیـــر لفظـــی :

 

و در کتاب آسمانى[شان] به فرزندان اسرائیل خبر دادیم که قطعا دو بار در زمین فساد خواهید کرد

و قطعا به سرکشى بسیار بزرگى برخواهید خاست


تفسیر ادبی و عرفانی :

 

حکم راندیم و کار از غیب بیرون آوردیم ؛ تا به خلق بنمائیم که ؛ آن همه ما بودیم و همه مائیم ، در ازل ما بودیـــم و در ابــــــد مائیم ؛ نیــــــک و بــــــد به اراده ی مـــــــا است ؛ ســـــود و زیــــــان به تقــــــدیــــر مـــــا است، کائنــــات ، محکــــــوم و مقهــــــورِ تصــریـفِ مـــا است ،

از ازل تا جــــاودان ، علم مـــــا بر همـــه روان ، و مـــا بـــر همـــــــه حکــــم ران ،

اراده ی مـــــــا دهنــــده ی فـــــرمــــان ، وجود و عدم خلایق بر درگاه جــلال مـــا یکسان !

نه در هستـــــیِ آنــــان مـــــــا را منفعت ، و نه به منفعت آنان محتـــــــاجیــــم ،

نه در نیستیِ آنان ما را مضرّت ، و نه مضــــرّت آنــــان بر مـــــــا کاردان !

و نه کمالِ عزتِ ما را به طاعت خلق حاجت !!!

کــــــــــــه ؛

(7) ...إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا ...

اگرخوبی کنید ثــــــواب آن را خود کسب کنید ، و اگر بــــــــدی کنید عـــــــــذاب آن را خود جلب کنید !

جـــلالِ عزّتِ احدیت ، و کمــالِ جمالِ صمدیّت ، از آن عزیــــــــزتر و پــــــــاک تر است که ؛

نه طاعتِ مطیعـــــــان ، او را نفعــــــ ی بـــــوَد ! و نه از معصیتِ عاصیـــــان ، او را گزنـــدی و زیـــانـــی باشد !

اگر نیکمـــــرد و جوانمــــرد باشی ، خــــــود ســـــــود کنی ،

و اگر بـــد عهــد و نامـــرد باشی ، بر خود زیـــان آوری !


که گفتــــــه انـــــد :

هرکس برای خود ؛ کاری کنــد ؛

بـــرای خـــــــــدا کـــاری نکـــــــــرده !

و هــــرکس بــــرای خـــــــــدا کـــار کنـــــــد ؛

بــــــرای خـــــــــــــود ؛ کـــــار کــــــــــــرده است !

آن کس که خود را نبیند و برای خود نخواهد ؛

پس کارهایش برای خــــدا خواهد بود !

یکی از بزرگان گفتـــــه :

کارکنان در دنیــــا چنـــــد قسمنــــد ؛

و هرکــــــدام در کار کردن ، از راه کارِ خود ؛

لـــذّت و نتیجـــــه ای را طالبنــــــــد !

چنــــان کـــــه :

نـــــادان از راه غفلـــــــــت !

کارگــــــر از راه عــــــــادت !

ترســــــو از راه حســــرت !

متـــوکّل از راه فــــراغــت !

 زاهــــــد از راه خـلــــوت !

و دوست از راه محبّـــــت !

لــــــــــــــذّت بـــــــرنــــــد ،

و هیچ یک از آن ها از راهِ خــــــدا ،

و بـــرای خــــــــدا ؛ کــــــار نمی کننـد !

مگر شمـــــــــاری کمی از مـــــــــــردم ،

... وَ قَلِیـــــــــلٌ مِن عِبادِیَ الشَّکُــــــــــور ....

در هر حال نباید امید را از دست داد ؛

که امیدواران را امیدی برای نجات هست ،

که فرمـــــــــود :

(8) عَسَى رَبُّکُمْ أَن یَرْحَمَکُمْ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْکَافِرِینَ حَصِیرًا

امید است که پروردگارتان شما را رحمت کند و[لى] اگر [به گناه] بازگردید 

[ما نیز به کیفر شما] بازمى‏گردیم و دوزخ را براى کافران زندان قرار دادیم

این آیـــــــــت ؛

امیـــــــدواران را دست آویزی است قـــوی ،

و نــــــــــواختـــــــی است نیـــــــک ،

آن خدائی که به فضل خویش ،

تو را رایگان بیافرید ،

 و به نعمت خود بپروریــــد ،

 و به لطف خود در عنایت خود بداشت ،

و از آفـــت هـــــــا و بـــلاهــــــــــا نگاه داشت ،

 امیــــــد است که سرانجـــــــــام نیــــز رحمــــــت نمایــــــد ،

 و کاری را که خود درگرفته به فضل خود به سر بَرَد ،

 و آن نهـــــــالی را که خــــــود کاشتـــه است ،

 به آب لطف و محبت نگـــــــــاه دارد !




موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید  ( 989    (                                                                        

ســوره 17 : اســـرا ( مـکّــی ـ111آیه دارد ـ جزء  پا نزدهم ـ صفحه 282 )


  (  قسمــت دوّم  )


 نواخـت بنـدگان


 

طاعات و عبادات تان قبول ، با آرزوی سلامتی همه دوستان بزرگوار ، عیدتان مبارک ،

 
الهــــــــی ؛

فطرمان را فاطر ،

ایمان مان را فاخــــــر ،

روحمــــــــان را طاهـــــــــــر ،

و امــــــام مان را ظـــاهــــــــر بفرما ،

آمیــــــــــــــــن

 ( جزء پانزد هــم صفحــه 282آیه 1 ) 

بسم الله الرحمن الرحیم 

سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِالْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى

الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ البَصِیرُ

   تفسیـــر لفظـــی :

 

منزه است آن [خدایى] که بنده‏اش را شبانگاهى از مسجد الحرام به سوى مسجدالاقصى

که پیرامون آن را برکت داده‏ایم سیر داد تا از نشانه‏هاى خود به او بنمایانیم

که او همان شنواى بیناست

  تفسیـــر ادبی و عرفانی :[بخش دوم]

سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلًا ...

معنیِ دیگــــــر آیـت :

دیگر معنای آیه شریفه این که ؛

کرامت و شرف مصطفی(ص) بر مردم جهان جلوه کند ،

تا جهانیـــــــــان بداننـــــد که مقـــــــــــام وی ،

مقامِ ربودگان است بر بساطِ صحبت !

نه مقــام رونـــــدگان در منـــــــزل خدمت !

زیرا که ربـــــــوده  ؛ در کششِ حــــــــقّ است ،

و رونــــــده ؛ در روشِ خـــــویش !

او که در کششِ حـقّ است ؛

در منــــــزل راز و نـــــــــــاز است ،

و سزای او اکـــــــرام و اعــــــــزاز است ،

و آن که در روشِ خویش است ؛ بر درگاه خدمت !

باز همی خواهد و همی جوید تا خود منــــــزلتی یابد !

آن مقـــام ربــــودگی ؛ مقام مصطفی(ص) حبیب خــــــداست ،

و این مقام روندگی ؛ مقام موسی(ع) کلیم خــداست !

 

که در مورد محمّد(ص) فرمود :

... بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ  الْحَرَامِ ...

او را بالا بُرد در شب به آسمان ها ،

و در مورد موسی(ع) فرمود :

موسی به وقت آمـــــد !

موسی(ع) آینـــده است و به خویش رونـــده !

و محمّــد(ص) بــرده شده است ، از خود ربــــــوده !

آن که رونــــده باشد ؛ پس از فصــل ، وصـــــل یــابـــــــد !

و آن کس که ربــــوده باشد ؛ از همـــان آغـــاز ، وصـــــل بوده ،

و خاتمش خلعت فضـــل .

 

آن که فرمود :

بنده ی خود را به شب برد ؛

برای راز و نیـــاز به حضـــرت حــــقّ برد ،

زیرا که شـــب ؛ موســـمِ عارفــــان ،

و وقتِ خلوتِ دوستان است !

و آرام گاه مشتاقان هنگام نواخت بندگان است ،

چون شب درآمد ؛ دوستان را وقتِ خلوت آمد ،

که رقیبان در خواب و دشمنان در سراب !

خانه خالی ، دشمن دور ، و دوست منتظر و مسرور !

خداوند عزّ و جَلّ به داود(ع) فرمود :

ای داود ؛ آن کس که به شب بخوابد ، دوستیِ مرا نشاید ،

و به محمّــــــــــد(ص) فــــــرمـــــــود :

ای محمّــــــد ؛ در راه ما هــــرکــــه رنجــــــی کشد ،

از پسِ آن گنجــــــــــی بَـــرَد  ،

تو را گفتیم به شب خیـــــز و نمــــــــاز کن ،

و اینک نیــز به شب خیــــــز و بیـــــــا با مـــــا راز کن ،

از ما بخواه آن چه را که خواهی ،

تا بدانی که مــــــا ؛ رنـــــج هیچ کس را ضایــــــع نکنیم ،

و هرکس را آن دهیــــــم که ســـــــزای او بُــــــوَد .


شب خیز که عاشقان به شب راز کنند


گِــردِ درِ بـــــامِ دوست پــــــــرواز کنند


هر جـــــا که دری بوَد به شب دربندند


الا درِ دوست را که به شب بــاز کنند !

 

ای هم تـو ز تــو حیران ، آخـر چه فراق است این ؟


ای شمع نکــو رویـــان ، آخـر چه وصال است این ؟


ای چون تـــو به عالم کم ، آخر چه کمال است این ؟


ای شمــــع و چــراغ مــا ، آخر چه جمال است این ؟





موضوع :


   1   2   3   4   5   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


* *