سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 1988914
  • بازدید امروز: 27
  • بازدید دیروز: 62
  • تعداد کل پست ها: 1283
  • ****
درباره
محمّـد تــرابـی[962]

روح بلند مدیر وبلاگ خادم قرآن محمد ترابی در اسفند ۱۳۹۸ در ۶۷ سالگی به سوی معشوق شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آرشیو مطالب
*

حدیث

*
لوگوی دوستان
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



تفسیر ادبی عرفانی سوگندهای قرآنی ( 15 ـ 340 )

چهــار بــاد زمیـــن

 

سوره 77 :  مرســلات

بِســــمِ اللهِ الــرَّحمــنِ الــرَّحِیــم


وَالمُرسَلاتِ عـُرفاً، فَالعادِیاتِ عَصفاً،

وَالنّاشِراتِ نَشراً،فَالفارِقاتِ فـَرقاً،

فَالمُلقِیاتِ ذِکــراً، عُـذراً اَونـُذراً،

اِنَّما تـُوعَــدونَ لَواقـِــع، 

 

 

سـوگـنــد به بـــــــادهای فـروگشـــــــاده ی پیاپی و پیوسته،

سـوگـنــد به بــــــــــادهای سخت کشتــــــــی شکـــن،

سـوگنـــد به فرشتگان گشاینده

و پراکـن کننده ی کُـرّاسـه های( دفاتر) خواندنی برای پیغمبران،

سـوگـنـد به کسانی که پیغام خــــــدای بر پیغمبران را

برای فرق میان حـق و باطـل می افکنند،

سـوگـنــد به فـرشتگانی که قــرآن را

بر دل و گوش پیغمبر(ص) می افکـننـد

برای باز نمودن عـذر یا آگاه کردن و بیم دادن،


اِنَّما تـُوعَــدونَ لَواقـِــع،

 

سـوگـنــد به همه ی اینها که آنچه شما را به آن می ترسانند

(عذاب آخرت) راست است.

پس وای بر تکذیب کنندگان آن روز،


(وَیــــلٌ یَــومَئــذٍ لِلمُکَـذِّبیـنَ)

 

خـداونــد عالــم در این آیه ها،

خود را به توانائی و دانائی و مهربانی به خلق تعـریف میکند،

و منّـت های خود در کفایت خود بر ایشان را آشکار میسازد،

و حجت خود را بر کافـران و دشمنان پیــــــــدا می دارد،

و مؤمنان و دوستان را  نیک خدائیِ خـود بیان میکند،

تا نه دوست را شکّ و تردید مانَد،

و نه دشمن را مجال معذرت.

 

خـداونــد در این آیات به


چهـــــارباد وَزَندَه

 

با طبیعت های پراکنده سوگنـــــد یاد میکند:


از مرسلات و عاصفات و ناشرات و فارقات،

 

یکی گرم و نرم در فصل بهار (مرسلات)

که باعث سبز شدن باغ و نشاط درختان

و آراستن دشت و کوه و آشکار ساختن نهانی های زمین میشود،

دومی با طبع گرم و خشک در فصل تابستان (عاصفات)

که زمین خشک میشود،

میوه و دانه میرسد،

و زمین را آفتِ سوختن،

و گیاه با رنگ به رنگ شدن،

قدرت خــدا را آشکار میکند،

سومی نرم و سرد در فصل پائیز (ناشرات)،

که هوا را از سموم می شوید،

طبع تابستانی را به لطف با طبع زمستانی پیوند میدهد،

و طبع زمستانی را با نرمی و مدارائی با طبع تابستانی می آمیزد،

چهارمی با طبع سرد و خشک (فارقات)

که زمین دهان بازگشـــاید،

و عـفــونت از خاک برگیرد

و خزینه های درختان را مهـر کند،

و تـَف از پوست آدمی به باطن او گرداند!

و در نتیجه همه ی آن ها قــدرت خــــدا را می نمــایـــانـــد!

این چهـــــار بـــــاد زمین است که

از چهار سوی جهان در یک ســرای نهـــان،

جَوک جَوک فــرو می گـشــــایــد

و مـــــوج می افـــزایــد !

نه پیـــدا که از کجا در رســیـــده

و چگــونه فـرو نشسته ؟

باد هائی نرم تر از آب،

گــرم تر از آتش،

سخـت تر از سـنـگ،

بی رنگ و بـوی !  


 

و عجیــب تـــر از آن هــا دو بــاد است

که از لب و بینی خیزد،

 

گاه سرد و گاه گرم،

بر انــدازه میـرانـد،

گـرم سرد می گرداند و سرد گـرم !

تر خشک می کند و خشک تر !

نرم سخت می سازد و سخت نرم !

و خـداونـــد قـدرت خود را با آن آشکار می سازد.


 


و امّـــــــا مشکلات مـــــا !

 

همه مشکلات ما

ناشی از غیبت طولانی مولایمان

محبــوب دل هـا و منجی انســان هـا

قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است

السلام علیــک

یا اباصــالح المهـــدی

 

پس برای تعجیل در فرج مبارکشان زیاد دعا کنیم

اَللّهُمَّصَلِّعَلیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم

 

###########################################


یادداشت برگزیده

 

حلاّل مشکلات دنیــــا و آخــــرت

 

( کلیک کنید )



موضوع :


تفسیر ادبی عرفانی سوگندهای قرآنی ( 14 ـ 339 )

خطـاب ربّـــانی

 

 

سوره 75 :  قیـامــه

 بِســــمِ اللهِ الــرَّحمــنِ الــرَّحِیــم


لا اُقسِمُ بِیُومِ القِیمةِ،

وَلا اُقسِمُ بِالنَّفسِ الَّوّامةِ،

اَیَحسَبُ الاِنسـانُ اَن لَن نَجمَعَ عِظامَـهُ،

بَلی قـادِرِیــنَ عَلی اَن نـُسَـوِّیَ بَنــانــهُ، 

 

سـوگـنــد به روز رستاخیز(قیامت)

سـوگـنــد به نَفس نکـوهـنـده برگـنـاهکاری،

آیا آدمی گمـان میکند که ما

استخوان هـای پوسیده او را فـراهـم نخواهـیــم آورد ؟

آری ما می توانیم (حتی) بندهـــای انگـشـتــان او را راست و برقــرار کنیم!


لا اُقسِــمُ بِیُومِ القِیمةِ،


خـداونـد به روز رستاخیز سوگند یاد میکند،

آن روز که بساط جلال و عظمت او را بگـسـتـــــــرانند،

و رایت جبّاری به صحــرای قهّاری بیرون آرند،

ایوان کـبـــــریـــا  برکشـیــــده،

میــزان عــدل درآویخته،

سیاست جـبـــروت و عـــزتش همه را مدهـوش ساخته،


پیغمبران آیند و گویند:

ما را دانش نیست!

فـرشـتگان مقــرب آیند و گویند:

ما حـقّ پرستش را بجای نیاوردیم،

عارفـان و موحـدان آیند و گویند:

ما حقیقتِ تـــــــو را نشناختیم !

 

ای هـزار حسرت اگـر روز فضل ، او دست ما را نگیرد !

و اگر کَرَم او به فـریاد ما نرســد !

زیرا اگر عـنـایت او دستگیر نشود از طـاعــت ما چه آیــد؟

و اگر عـدل او روی نماید ما را از هلاک چاره نباشد!

الاهــــی؛

دانی که من نه بخود به این روزم،

و نه به کفایت خود شمع هدایت افــروزم!

از من چه آید؟

و از کردار من چه گشاید؟

طاعـت من به توفیـق تو،

خدمت من به عنـایت تــو،

توبه ی من به هـدایت تـو،

شکـرمن به انعام تـو،

و ذکر من به الهام تو است،

همه توئی من کیم؟

فضــل تو راست من چی ام؟


وَلا اُقسِمُ بِالنَّفسِ الَّوّامةِ،

 

بعضی مفسران نفس لـوّامه را

نفس بنده ی مؤمن دانسته اند

که پیوسته به روزگار خود حسرت می خورد،

و بر تقصیر خویش خود را ملامت میکند!

و خود را می ترساند

و بیم میدهـد

و به چشم حقارت و مذلـّت در خود مینگـرد.

چون بنده مؤمن نفس لوّامه را به ریاضت درکشد،

و حق وی از روی عتاب و نصیحت به تمامی درکنار او نهد

و توفیق او را مـدد دهد،


بزودی آن نفس لـوّامه ، نفس مطمئنه گردد،

و خطاب ربّانی به صفـت اکرام و اعزاز

او را استقبال کند و گوید:

ای نفس مطمئنّه بسوی خدای خویش بازگـرد !

هـم تو ازخدا خشنود و هم خدا از تو خشنود


یا اَیَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَّةُ

ارجِعِی اِلی رَبِّکَ راضِیةً مَرضیَّةً


ای نفس مطمئنّه ؛

که به صحبت ما آرمیده و آسوده ای،

تا امروز از راه نفس آمدی،

اکنون از راه دل در آی تا به ما رسی،

بر درگاه ما دل را بار است

و هیچ چیـز دیگر را بـار نیست!


خون صــدّیقـــان بیالــودنــد و زان ره ساختنـد         

 جـز به دل رفـتــن در آن ره یک قــدم را راه نیست

 

 

###########################################



و امّـــــــا مشکلات مـــــا !

 

همه مشکلات ما

ناشی از غیبت طولانی مولایمان

محبــوب دل هـا و منجی انســان هـا

قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است

السلام علیــک

یا اباصــالح المهـــدی

 

پس برای تعجیل در فرج مبارکشان زیاد دعا کنیم

اَللّهُمَّصَلِّعَلیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم

 

###########################################


یادداشت برگزیده

 

حلاّل مشکلات دنیــــا و آخــــرت

 

( کلیک کنید )



موضوع :


تفسیر ادبی عرفانی سوگندهای قرآنی ( 13 ـ 338 )

روضـه ی رضـــوان

سوره 68 :   قـلـــم

 بِســــمِ اللهِ الــرَّحمــنِ الــرَّحِیــم


ن، وَالـقـَلَمِ وَما یَسطـُرُونَ،

ما اَنتَ بِنِعـمَةِ رَبِّکَ بِمَجنُونٍ،

وَاِنَّ لَکَ لاَجراً غـَیـرَمَمنـُونٍ،

اِنَّکَ لَعَـلی خُـلـُقٍ عَـظِـیــمٍ،

فَسَتُبصِرُ وَ یُبصِــــرُون، 

 

سـوگـنــد به قـلـــم و دوات و آنچه می نویســد....

(ن) حـرف تَهَجـی است

و حـرف های تهجی، لغــــــات را اصــــــل،

و کلمات را وصــــــــــل، و آیات را فصـــــــل،

و همه دلیـل کرم و فضــــــــــــــــل است،

بعضی مجمــــل و بعضی مفصّـــــــــــل،

که از لطف اشـــارت،

و به مِهـر بشـــــــــارت،

و گنــــــــاه را کفّــــــارت،

و دل های دوستان را غارت است،

آن حروف مایه ی سخنان

و پیــرایه ی سخـن گـویان است،

و فهم آن نشان موافقان،

و بار  برگردن مخالفان،

و خار در چشم بدعـت گزاران است.

اعتقاد مؤمنان آن است که این حـروف،

کلام خـداونــد است،

خـداونــدی که او را عـلـم و قـــدرت است،

عـلـم او بی فکـرت،

قـدرت او بی آلـت،

مُـلـک او بی نهــایت،

عـنــایـت او بی رشــوت،

عـطـای او بی مـنـّت.

خـداونـدی که جهـان را سازنـده،

خـلـق را نگاه دارنده،

و دشمن را دارنده،

و دوست را یاری دهنده است.

 الاهــــی ؛

هـرچنـد ما گنهکاریم تو غـفـّاری،

هـرچنـد ما زشت کاریم تو ستـّاری،

پادشاهـا؛

گـنــج فضـل تـــــو داری

و بی نظیر و بی یاری،

سِـزَد که خطــاهـای مــا را درگـذاری.

 (ن) دوات است

و ( قـلــم ) خـامه ای از نـــور،

و نویسنـده خـداونـد غـفــور،

لوح کردار و رفتار مخـلـوق را

با قـلـم زبـــــرجـــــــد

و با مـداد نــــــــور

بر دفـتــــر یاقــوت  نوشت!

لوح کارهای مخـلــوق را

با مــداد فضــــل

بر دفـتــــر لطف

در دل آنان ایمـــــــان نوشت که فــرمود:


( کـَتـَـبَ فـِـی قـُلـُـــوبـِهـِــــمُ الاِیـمـــــانَ )


 

ما اَنتَ بِنِعمَةِ رَبَِکَ بِمَجنـُـونٍ


مهتر عالم و سیّـــد فـرزنـد آدم

مــــــــرد کار بود،

معتکف درگاه عزت،

مجاور محله ی محبت،

دُرّی برآمده از صدف قدرت ،

آفتابی از فلک اقبال تابیده،

آسمـان و زمین به وی آراسته،

در شب معــــــراج او را گفتند:

ای سـیـِّد؛

بر این گلشـن بلـنــــــد برخرام

که عالــــــم قـــــدس در انتظار توست،

و جمله فردوسیان عاشق جمال تو !

و آستانه حضرت ما  مشتاق قـــــــــــدم معـــرفــــت تـــــــو است.


وَ اِنَّ لَکَ لاَجــر اًغَـیـــرَ مَمنـُـونٍ


آن مهـتـرعالـم چون قدم در خلوت (اَو اَدنی)

بر بساط انبساط نهاد،

خطاب از حضرت جلال آمد که:


درود و رحمت بر تـو بـــاد!

 

امشب ما خزینــه ی دارالســلام را

در لشکـرگاه سینه ی تو نثار می کنیم

و پاداش می دهیم،


سـیِّـــد گفت:

ما را از خـداونـــد پروای خزینه نیست،

آن را بر گــدایـان امّت ایثــارکردیم،


گفتند: ای سیــد؛

به آفرینش برون نگــر

که همه منتظر جمال تــو اند!

تا امشب از تـو بهــره ای بردارند!


سـیِّـد گفت:

در این مقام که سعادت ما را فرود آورد،

ما را به روضه ی رضوان

و حجره ی آدم سر فـرو نیاید،

از حضرت سبحـان نـــدا آمد که :


وَ اِنَّکَ لَعَــلـی خُــلـُــــقٍ عَـظِـیــــمٍ.

 

... باش تا فـردای قـیـامت

که عَلـَم دولت تو  به عرصه ی بزرگ برافــــــــرازنـد،

و تــــو قــدم در رکاب براق آورده،

جامه ی افتخار پوشیده،

تاج فضل بر سر نهاده،

لــــــــواء حمـــــــــــد در دست گرفته،

آدم و هـرکه دون اوست از پیغمبران و ولیّان

همه در زیر عَـلـَـم عزت تو

و رایت قدرت تو درآیند.

و از حضرت عـزّت این ندا و نواخت برآمد که:

 ای محمّــد ؛

سخــن بگـو تا بشنویم،

بخـواه تا بدهـیــم،

شفاعـت کن تا بپذیریم.

قــدر و مقـام آن مهتر عالم را موسی  دانست

که در آن غـیـرت از این عالم بیرون شـد

و دل بر آن نهاده بود که

خادمیِ این مهـتـر عالــم را میان بندد،

و درگاه مکّه و مدینه را با جاروب عاشـقـی بـروبـد!


 

آری ای جوانمــرد ؛

قــدر آن مهتــــر که داند؟

و کدام خاطر به بدایت او رسد؟

پیمبران در برابر او ستارگانی بودند در برابر آفتاب!

چنانکه آفتاب اگر پنهان باشد

ستارگان از وی نور گیرند

و چون آفتاب پیدا شود آنها همه ناپدید گردند!

همین گونه پیمبران از مصـطـفــی(ص) نــور گرفتند

و چون او به عـالــم صورت درآمد ایشان همه ناپدید گشتند.


الهــــی ؛

کار تو بی ما به نیکوئی درگرفـتـی،

چراغ خود را بی ما به مهربانی افـروخـتـی،

خلعت نور بی ما از غـیــب به بنده نوازی فـرسـتـادی،

چون بنده را به لطف خود به این روز آوردی؛

چه شود که به لطف خود او را به سر بری؟


###########################################


و امّـــــــا مشکلات مـــــا !

 

همه مشکلات ما

ناشی از غیبت طولانی مولایمان

محبــوب دل هـا و منجی انســان هـا

قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است

السلام علیــک

یا اباصــالح المهـــدی

 

پس برای تعجیل در فرج مبارکشان زیاد دعا کنیم

اَللّهُمَّصَلِّعَلیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم

 

###########################################

 

منبــــع اصلــــی انــــــرژی

( کلیک کنید )



موضوع :


تفسیر ادبی عرفانی سوگندهای قرآنی ( 12 ـ 337 )

نـور اُنـس

 

آیه 10 سـوره نـجــم :


فَــاَوحــــــــی اِلی عَــبــــدِهِ مـا اَوحـــی

 

... پس از بازگشتن از معراج،

قومی از مصطفی(ص) پرسیدند

که آن وحی شب معــراج چه بود؟

مصطفی(ص) آن قـدرکه حوصله ی آن ها برتافت گفت:

خـداونــد از امّـت من گلــه کــرد

که من به نیک عهدی برای امت تو در دوزخ جائی نیافـریدم !

و آنان به بدعهدی خویش خود را به کوشش به دوزخ انداختند !

ای محمّــد ؛  

عـزیـز اوست که من عـزیـز کـنــم،

و ذلیل اوست که من ذلـیــــل کـنــم،

ایشان عــزت از جای دیگـر می جویند

و ذلــت از جای دیگر می بینند !

ای محمّــد ؛  

ما روزی ای که نامزد اینان کرده ایم به دیگـری ندهـیـم،

و ایشان عملی که حق ما است به ریا به دیگری میدهند !

ای محمّــد ؛  

نعمت از ماست و اینان دیگری را سپاسگزارند!

ای محمّــد ؛  

با امت های پیشین چهــــار کار کردم که با امت تو نکردم!

قومی را به زمین فـرو بردم،

قومی را مسخ کردم و صورت بگردانیدم،

قومی را سنگ باران کردم،

و قومی را به آتش سوزی سوزانیدم!

ولی به خاطر شـرف و قرب و منزلت تو

با امت تــــــــو هیچکدام

رسول خدا(ص) ، چون از درگاه عـزت

آن همه اکرام و اعزاز دید گفت:

بارخدایــــا ؛

امت مـــرا  جمله به من ببخش،

فرمان آمد که ای محـمّــد؛

امشب که تنها آمدی یک سوّم تو را بخشـیــدم،

و روز رستــاخیــز بقیـــه ی گناه امّت را به تـــو بخشــــم،

تا عالمیــــان مقــــــام و منزلــــت تـــو را نزد مــــا بدانند!

 

آیه 11 سـوره نـجــم :


ما کَــذَبَ الـفـُــؤادُ ما رَآی.

 

... در خبر است که بامداد آن شب که پیامبـر(ص) به معـراج بود،

جریان سفـرخود از آغاز تا انجام را به صحابه خبرداد،

عزیزان صحابه همگی شاد شدند و قبول کردند

و این خبر در مکّـــه منتشر شد،

همه پذیرفتند

ولی کفار قریش

و آنها که در دل هاشان مرضی بود

باور نکــردند

و آن را دروغ پنداشتند!!!

مؤمنان بی سوگند پذیرفتند

و کافـران با ســـوگــنـد خــدا هـــم نپذیرفتند!!!


 

مقایسه ی دو معـــراج :


معــراج موسی تا طور بود

و معـراج محمد(ص) تا بساط نور !

موسی را چهل روز روزه  فــرمودنـد

و چون به حضرت مناجات حاضر کــردنــد

خواهـش او را برخی پذیرفته و برخی ردّ شد !

و چون صاحب مناجات بود

گمان میکرد که در دنیا کسی از او در مرتبت بالاتر نیست!

ولی محمّد(ص) ، آن دُرِّ یتیمِ فطرت،

خواب آلود بود که او را به حضرت بردند،

و در یک لحظه چندین بار تخفیف نماز خواست

و همه به اجابت مقـرون شد،

تا موسی را معـلـوم گردد

که شرف و مرتبت مصطفی(ص) تا چه حـــد است!

و از آن گمان و پندار خود از خـدا آمرزش خواهد.

از این عجیب تر آن که موسی دیدار خــــــــدا خواست

و لـَن تـَرانی شنید!

ولی چون نوبت به مصطفی(ص) رسید،

دیده ی او را توتیای غـیـرت درکشیدند

و به او گفتند: ای محـمـّـد؛

با آن دیده که ما را خواهی نگری،

بنگـرکه به عاریت به کس ندهی!

مهتـرعـالــم پرده ی عزّت بر دیده بست،

لاجرم چون حاضر حضرت گشت،

جلال و جمال احــدیت بر دیـده ی او کشف کـردند.

اَللّهُـــمّ َصَـــلّ ِعَـلـی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّـــل فَرَجَهُـــم

 

گفتــه انــد :

چون موسی از مناجات بازگشت،

نــور هیبت با او بود و هـرکه در او نگریست نابینا شد!

ولی چون مصطفی(ص) از مشاهـدت بازگشت

با او نــــــــور اُنـــس بود

تا هرکه در او نگرد بر بینائی وی بیفـزاید !

که آن مقــــــــام اهـل تلـــــوین

و این مقــــــــــام اهــــــــل تمکیـن  است.

 

###########################################


و امّـــــــا مشکلات مـــــا !

 

همه مشکلات ما

ناشی از غیبت طولانی مولایمان

محبــوب دل هـا و منجی انســان هـا

قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است

السلام علیــک

یا اباصــالح المهـــدی

 

پس برای تعجیل در فرج مبارکشان زیاد دعا کنیم

اَللّهُمَّصَلِّعَلیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم

 

###########################################

 

منبــــع اصلــــی انــــــرژی

( کلیک کنید )



موضوع :


تفسیر ادبی عرفانی سوگندهای قـــرآنی ( 11 ـ  336 )

مقــام اهــل تمکیـن 

 

سـوره 53 : نجـــــم

 بِســــمِ اللهِ الــرَّحمــنِ الــرَّحِیــم 

 

وَالنَّجـمِ اِذاهَـوی، ما ضَـلَّ صاحِبُکُم وَما غَـوی،

وَما یَنطِقُ عَـنِ الهَوی، اِن هُـوَ اِلاّ وَحیٌ یُـوحی، 

 

سوگنـــــد به ستاره چون به زمین فـرود آید،

یا سوگنـــــد به ستـــاره ی ثـریّــا،

یا سوگنـــــد به پاره ای از قــــرآن،

که این مرد (محمّـــــد ص) گمراه نشده

و راه کـج نرفـتـه است،

و هیچ سخـن از روی هوای نفس نگوید،

 آن سخنان نیست مگـر وحی که به او میرسد

(پیغامی که از طرفخـــدا توسط جبــرئیـــــل امین به او می رسد).           

خـداونــد سبحـــان در این ســـــوره

که آن را عـرفـانی ترین سوره قــرآن خوانده اند

از معــراج مصطفی(ص)

و سفــر کــردن او به آسمان

و بازگشتن از مشاهـده و عـیـان خبر داد،

تا امّت او بدانستن این قصه روحشان لــــذت بَرَد

و ســرور دل افــزاید. 

در سوره ی بنی اسرائیل

قصـــه ی رفـتـــن محـمـــد(ص) به معــراج را یاد کرد

و در این سوره بازگشت او را بیان فـرمود

و تشریف او را با قـســمِ به نجـــــــــم یاد فــرموده است.

امام جعـفـــرصادق (ع) فــرمودند:

مــراد از این آیه محــمّــــــد (ص) و شب معـــــراج است.

آری رفتن مصطفی(ص) به آسمان غریب نبود،

لیکن آرامش او در آن منزل عجیب بود!

زیرا مردم در آن وقت در تاریکی دوری بودند

و او در روشنائی قــرب بود !

چون جبرئیل او را به مقام معلومی بگذاشت،

اسرار ظاهـر و باطن او را به جاذبه ی حضرت سپرد،

تا در دریای نورانی و بزرگی غــوص کرد،

و کنگـــره های عـرش برین او را جذب کردند !

و از عــرش مجید قصد نزدیک رفتن کرد

و مقام قاب قــوسـیــن (فاصله ی دوکمان) را

در مسند جمال به وصف کمال

در مشاهـــده ی جلال حــق 

تکــیــه گاه ساخت که فــرمود:

ثـُــمَّ دَنا فَـتَـــدَلّی فَکانَ قابَ قَــوسَینِ اَواَدنی. 

(آیه های 8 و9 سوره نـجـم )

از جمله ی بندگان خــدا در عالم حقیقت

کسی بزرگوارتر از محـمــد مصطفی(ص) نبود،

و اول گوهــری که از امــــــر  ِ ( کُـــــن )خلعـت یافت

و آفتاب لطف حـــق بر او تافت،

جان پاک آن مهتر پیمبران بود،

آنگاه که از حضرت عـیـان بازگشت

جــان او مقـــام قـــرب دیـــده

و دل او مقــــــام مشــــاهــــدت یافـتــه بود.

هـنــوز نه عـرش بود و نه فــرش،

نه رحمت شب نه زحمت روز،

که خواستالاهی او را از ودیعه گاهِ عـلـــمِ ازل

به قـرارگاه مجد ابد آورد،

و در روضه ی رضا بر مقام مشاهـده او را جلوه داد،

و هـرچه بعد از او موجود گشت طفیل وجود او بود !

آنگاه او را به قـالــب آدم صفی درآورد

و به درجه های گـوناگــون او را گـــذر داد

و در مسند رسالت نشانید

و او را فرمان داد تا مــردم را به دین دعــوت کند

وگم شدگان را به راه آوَرَد،

و روندگان را به درگاه خوانَد.

گوئی بازی بود بر دست فضل الاهی آموخته،

و بر بساط قرب پرورش داده

و از جمع مشاهـده او را به تفـرقه ی دعـوت آورده

تا عالمی را شکار کـنــد!

و همه را در برابر لطف و قهــر حـــق بدارد،

و امــروز هـمــه را به شـریعــت شکار خــود گـــرداند،

و فـــردا در مـقــام شـفـــاعـت همه را به حــــــق سپارد !

**********************************

چون آن بزرگـوار قــدم در میدان دعــوت نهاد

و آن عـزیـزانِ حضرت او را اجابت کردند،

از هـرگـوشه طلیعه ی بلا سر برآورد

و از آسمان فطـرت باران محـنــت باریــدن گــرفـت

و قــرآن کــریــــم درباره ی داستان غصه و انــدوه آن عـــزیـــزان فـرمود:

وَ لـَنَبلـُُوَنَّکُـم بِشَیءٍ مِنَ الخَــوفِ وَ الجُوعِ

وَ لَـَنَبلـُـُوَنَّکُم فِی اَموالِکـُم وَ اَنفُسِکُـم... 

یعنی شمــا ها را به ترس و گرسنگی

و گرفتاری مال و جانتـان آزمایـش میکنیم!

آری ، ای جوانمـــرد ؛

هــرکه خیمه بر سرکــوی محبت زند،

از چشیدن بلا و شنیدن جفـــا چاره نَبُوَد!

چه که تا قـدم در جهان عافیت داری،

همه عالم بســاط تو بُوَد!

ولی چون قدم درعالــم عشق نهادی،

تو را به زنجیـــــر بـــــــلا پیچند

و از حـلقه ی بی نیازی به حـلـق نیازت آویزند!

چون رنج بلای پاکان صحبت و عـزیزان حضرت نبوت به غایت رسید،

و اذیّـت و آزارکافـران از حــد گذشت،

به جـبـرئیــل فرمان آمد که:

چون دلهای مؤمنان در حیرت و غصه مانده

و سینه هاشان کانِ اندوه و حسرت شده !

و خبر ندارند که ما در سرای باقی برای ایشان چه ساخته ایم،

برخیز و به عالم سفلی سفرکــن،

و به درگاه محـمـــد مصطفی(ص) شو،

و پیغام ما را به او رسان،

و بگو تا به حضــــــــــرت مـــــــا آید،

و عاقـبــت و بازگشت همه را ببیند!

و آن ناز و نعـیـــم که عــزیزان را ساخته ایم باز گوید،

و دل های ایشان را مرهم نهـد،

تا آن رنج و محنت که در دنیا می کشــند

به امید این کرامت و عـطـــا بر آنان آســان شـــود.

    پیامبــــر(ص) در بـاره ی این سفــر فـرمودند:

... جبــــــرئیــــــل آمد، بـــــراق آورد

و مرا به بیت المقــدس برد،

ارواح پاک پیمبران را دیدم،

و ایشان را پیشوائی کردم،

از آنجا به ملکــوت اعـلـی سـفــرکــردم

و به افق اعـلـی رسیدم،

و آیات کـبــــری دیــــدم،

و هم در همان شب به مکّــــه باز آمدم، 

ادامه مطلب در پست بعـــد ...

 

 


و امّـــــــا مشکلات مـــــا !

 

همه مشکلات ما

ناشی از غیبت طولانی مولایمان

محبــوب دل هـا و منجی انســان هـا

قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است

السلام علیــک

یا اباصــالح المهـــدی

 

پس برای تعجیل در فرج مبارکشان زیاد دعا کنیم

اَللّهُمَّصَلِّعَلیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم

 

###########################################

 

منبــــع اصلــــی انــــــرژی

( کلیک کنید )



موضوع :


<      1   2   3   4   5   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


* *