سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 1986158
  • بازدید امروز: 252
  • بازدید دیروز: 185
  • تعداد کل پست ها: 1283
  • ****
درباره
محمّـد تــرابـی[962]

روح بلند مدیر وبلاگ خادم قرآن محمد ترابی در اسفند ۱۳۹۸ در ۶۷ سالگی به سوی معشوق شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آرشیو مطالب
*

حدیث

*
لوگوی دوستان
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



                      بسم الله الرحمن الرحیم

طبق برنامه اعلام شده در یادداشت ثابت راهنمای وبلاگ ,

می بایست پس از سوره ها و آیات مسبحات ,

به سوره ها و آیات مخاطبات بپردازیم ,

ولی از آنجایی که استکبار جهانی و صهیونیسم بین الملل

 با شیطنت های مکرر و پی در پی ,

سعی در جسارت و اهانت به پیامبر عظیم الشأن ,

محبوب خدا و ملائک و مؤمنین و مؤمنات نموده ,

روزی با چاپ کتاب آیات شیطانی , روزی با قرآن سوزی

و روزی دیگر با نمایش فیلمهای موهن

قلوب مسلمانان را به درد آورده اند,

بر آن شدیم تا پیگیری تفسیر ادبی عرفانی آیات مسبحه را

موقتاً  متوقف و به سوره ها و آیات مخاطبات بپردازیم.


با این مقـدمـــــــه :   

تمام قــرآن بر قـلـب پاک

و مصــفــــای پیــامبــر(ص) نـازل شــده است.

هشت سـوره از سـوره های قـرآن

با کلمه یا ایها النبی ، یا ایهاالذین آمنوآ ، یا ایها الناس ،

آغاز گـردیده که به سـوره های مخاطبات مشهــورند ،

همچنین 24 سوره دیگــر نیز مانند:

طه - یس - مدثر- مزمل ... خطـــاب به آن حـضـرت میباشـــد.

علاوه بر سوره های مخاطبات،

آیات متعـددی در سوره های دیگر نیز خطاب به آن جناب

و یا در شأن و منقبت آن حضرت و یا امت ایشان نازل شده است

که بیان و شرح همه آنها در این مختصر نگـنجـد،

در این اثــر بخشی از آیات قــرآنی که

در کرامت و شرافت و منقبت و برتری آن پیامبـر  رحمت میباشد

از زبان پیـر هرات خواجه عبـدالله انصاری

از کتاب ارزشمند تفسـیــــر ادبی عـــرفــانی قــرآن مجـیـــد

( کَشـفُ الاسـرار وَعُــدَّةُ الاَبــرار)

جمع آوری و به علاقمندانِ کلامِ وحی تقـدیمِ مینماید .

****************************************

آیه 35 سـوره نــــــــــور : ( معــروف به آیه نــــور )

بسم الله الرحمن الرحیم

اَللهُ نـُـورُالسَّمواتِ وَالاَرضِ ... نُـــورٌ عَـلـی نُـــــورٍ ...

بنده تا در این مقام ها باشد، بسته ی روش خویش است،

اکنون بازکشش حق آغازکـنـد،

جذبه ی خـــــــدائی درپیوندد،

نورها دست در هم دهـنـد:

نور عظمت وجلال ،

نور لطف و جمال ،

نور هیبت ،

نور غـیـرت ،

نور قـربت ،

کار بجائی رسد که عـبـودیت در نور ربوبیت ناپدید شود،

و این انوارِ قربِ پروردگار در همه ی عالم

جـز محـمـــد مصطفی(ص) را نیست

که او کُلِّ کمال است

و جمله ی جمال و قبلـه ی افضال

 مصطفی(ص) در باره ی این نـــور فـرموده:

عالمیان مشتی خاک بودند در تاریکیِ خود بمانده،

و در نهاد تیرگی سرگردان مانده،

و در پرده ی آفـریدگی نا آگاه مانده!

همی از آسمان ازلیتباران انوار سرمـدیت باریدن گرفت!

خاک خوشبو گشت و سنگ گوهـر،

و رنگ آسمان و زمین دیگــرگشت!

لطیفه ای پیوند آن نهاد گشت،

و خـداونــد از نــور خود پرتوئی برآن پاشید.

پرسیدند آن نور را چه نشانی هاست؟

فرمود:

چون سینه به نــور الاهی گشاده شود؛

همّت عـالــی گردد،

غمگین آسوده شود،

دشمن دوست گردد،

پراکندگی به گردآوری بدل شود،

بساط بقا بگسترد،

فرش غـنـا درنوردد،

زاویه ی اندوه را دربندد،

باغ وصال را دربگـشــاید،

و مؤمن با خــــدا همراز گردد.

... مَثَلُ نـُورِهِ کَمِشکــوةٍ ...

این آیت اشاره به محمد مصطفی(ص) است

که خـلـقـتــش نـــور بود و خلعتش نـور

و نسبش نـور، ولادتش نور،

مشــاهـــدتـش نور، معامـلـتــش نور،

معجـزتش نــور،

و او خود در ذات خود نُــورٌ عَـلـی نُـــور بود

محـمــد(ص)؛ مهتری که در روی او نور رحمت،

در چشم او نور عـبـرت،

در زبان او نور حکمت،

در میان شانه ی او نور نبوت،

درکف او نور سخاوت،

در قدم او نورخدمت،

درموی او نور جمال،

درخوی او نور تواضع،

در سینه ی او نور رضا،

در سَــر او نور صفـــا ،

در سِرّّ او نور وفا،

در ذات او نــور طاعت،

در طاعـت او نور توحید،

در توحید او نـور تحقیق،

در تحقیق او نـور توفیق،

در سکــوت او نـور تعـظـیـم،

و در تعظیم او نـور تســلـیـم است!.

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

 ( اَلّلهُــمّ َصَــلّ ِعَـلی مُحَمَّــدٍ وَآلِ مُحَمَّــدٍ وَعَجِّـــل فَــرَجَهُـــم ) 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

آن شب که من ازفـراق تو خـون گریم       

بـــاری به نظــاره آی تا چــون گریم

هــرلحظه هــزارقطـره افــزون گریم         

هـرقطـره به نوحــه ای دگرگـون گریم

این برنامه همه روزه ادامه خواهد داشت انشاء الله تعالی



موضوع :


تفسیر ادبی عرفانی سوره های مسبحات (6)

شــوق وصـــل


سـوره 62 : جـمـعـــــه

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِیم


پادشاه به حقیقت اوست

که ملکش را عزل نیست و جِدّش را هزل نه!

و عزّش را ذلّ نه! وحکمش را ردّ نیست،

بنده ی مؤمن چون داند که مالک حقیقی خــدا است،

لوح دعاوی بشکـنـد و بساط هـوس درنوردد،

دست از دامن جهانیان درکـشــد.

ننگـش آید که مخلوق را تذلّـل کند،

یا بَهـرِ لـقـمــه ای گردن برافراشته ی خود را بشکـنـد.

هـرکس جلال حق بدانست به دلال خلق تن در ندهد

و دست صدقـش از دو جهـان کوتاه

و پای عشـقـش همیشه در راه باشد

و دلـش در اختیار عـزّت پادشاه

و سِرَّش کان راز صاحب جلال گردد

و در پیشانیش نشان اقبــــــــال،

و در دیده ی یقینش نور اعمـــــال،

و در مشامش بوهای خوش وصال بُوَد،

مردم همه با کام و با نام و با حال باشند

و او بی کام و بی نام و بی حال بُوَد،

چه زیان او را که در سرای آخرت

عـنـدلـیــب باغ عـنـدیَّت (نزد خـدا بودن)

و بازِ رازِ احـدیت باشد.

*******************************

الاهــــــی؛

تـــــو معشـــوق عارفـــانی،

آرزوی مشتــــاقـــــــــانی،

نیوشنـده ی آواز داعیانی،

شادکننـده ی دل بندگانی،

بخشاینـده ی گناهانی،

دستگـیـر بی پناهانی،

عـذرپـذیــر عاصیـانی،

رحیمی و رحمــانی،

بنــده نــوازی،

مهــربــــانی،

دوستــت دارم تــــو خـود میـــــــدانی!


*******************************************

بی جمالِ سـوزِ دردی نام دین هـرگــز مبـر

بی جمالِ شوقِ وصلی تکیه بر ایمان مکن

درخم زلـفیـنِ جان آویـزِ جانان روز وصـل

جز دلِ مسکین خون آلـود را قــربان مکن!



موضوع :


تفسیر ادبی عرفانی سوره های مسبحات (4)

کعبــه وصــال


سـوره 61 : حشــــر

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِیم 


بر ذوق جوانان طریقت،

تسبیح در اینجا شناوری رازهای دوستان است

در دریای بزرگیِ حق تعالی،

که در آن دریا فرو روند و گوهـرهای توحیـد بیرون آورند،

و در رشته ی ایمـــان کشند،

جوانمردانی که قـدم بر بساط قرب دارند

به سرحدّ یگانگی رسیده، دوئی برخاسته،

دست دیگران (بیگانگان) از آنان کوتاه شده،

سرهاشان بر حقیقت حق آگاهی یافته،

از علاقه ها ببریدند تا مجاور کعبـــه ی وصال شدند،

و با واسطه ها و سبب ها گـذشـتند

تا معـتکـف کوی اقبال گـشــتند.

*********************************

اول تو حـدیث عـشـق کـردی آغـاز       

 اندرخــورخــویش کارما را میـساز

*********************************

مریدی از شبلی پرسید:

تو را هیچ دیده ی گریه نیست؟

گفت: ای فلان؛

آنچه دل ما را با جان ما افتاده از دیده پنهان است،

هـرچه بیرون قالب تن است

بیگانه ی راه است و تعبیه ای در درون باید،

 ای جوانمـــــــرد؛

اندوه او ازلی است لـیکـن نه با هـرکس باشد،

این اندوه چون بر دل عاشقی سایه افکـنـد،

در آن هـنـگام رعــدِ حالـت به خـروشیدن آید،

و برق امید به جستن آید ،

و باران مراد بر ساحت دل می بارد!

و گیاهان گوناگون می روید:

گاهی نرگس رضا است،

گاهی ارغوان قـنـاعـت،

گاهی سوسن توکل،

گاهی یاسمین تواضع،

و عاشق در کار ایستاده،

زیر ابــر انــدوه ,

از باغ دل گلـهـای رنگارنگ می دِرَوَد

و دسـتــه ها می بنـــدد.

*********************************

باش تا خاربن کــوی تــــو را نـرگس وار 

دسته بندند و سوی مجلس سلطان آرند

عاشقانت ســوی تو تحفـه اگر جـــان آرند

عــرقِ سنگ سوی چشمه ی حـیـوان آرند



موضوع :


تفسیر ادبی عرفانی سوره های مسبحات (2)

وصف جمـــال


سـوره 17 : اســـراء

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِیم


 خـداونــد آسمانها و زمین در صدر آیه برخود ثنا کرد،

آنگاه کرامت مصطفی(ص) جلوه کرد

و شرف وی برخـلــق نمــود،

اول خـود را به بی عـیبـی گـواهـی داد و به پاکی یاد کرد،

خود را خـود سـتــود و خـلـق را ستودن یاد داد،

و کمال قدرت خود را با خلق نموده ,

حوالت معراج رسول با کارخود کرد نه با کار پیغمبر(ص)،

تا منکــران را شبهـت نیفتد, و بر منکِر حجت بُوَد،

و داند که عجایب قـدرت را نهایت نیست ,

و ازکمال قـدرت قـادر، این حال بدیـــــــــع نیست!

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

تسبیح رهی وصف جمـــال تو بس است      

وز هشت بهشتمان وصـال تو بس است

انـدر دل هـر کسی جـدا مقـصــــــــودی       

مقـصود رهی خیـال روی تــو بس است



موضوع :


تفسیر ادبی عرفانی سوره های مسبحات (1)

بسم الله الرحمن الرحیم  

 سبحـــان الله!


 ...فَمَن وَصَفَ اللهَ سُبحانَهُ فَقَد قَـرَنَهُ ...

کائنٌ لاعَـن حَـدَثٍ،

مَوجُودٌ لاعَـن عَـدَمٍ،

مَعَ کُلِّ شَیءٍ لا بِمُقارَِنَةٍ ،

وَ غَیرُ کُلِّ شَیءٍ لا بِمُزابَلَةٍ ،

فاعِلٌ لا بِمَعـنَی الحَـرَکاتِ وَالآلَةِ ،

بَصِـیــرٌ إِذ لا مَنظـوُرَإلَیهِ مِن خَلقِهِ.

... پس کسی که وصف کند خـداونــد سبحـان را

پس برای او همتائی قرار داده.

خدا هست نه آنکه در وقتی پدیدآمده باشد،

موجود است نه آنکه از عـدم برآمده باشد،

با همه چیز هست نه آنکه با آن پیوسته باشد،

و غیر از هرچیز است نه آنکه از آن بگسسته باشد،

کننده کارهاست

نه آنکه به حرکتی و ابزاری متوسل شده باشد،

بینا بود آنگاه که هیچ نگــرسـتنی از آفــریـــدگان نبــــود.

( امــام عـلــی عـلیـــه الســــلام )

سبحــان الله!

....ناگهان دانشجوئی گفت : آه ای خـــدا !

قیافه استاد درهم رفت......

سخن خود را قطع کرد....

ناگهان ایستاد و گفت :

ای آقائیکه اسم خدا را چنین بردی

متوجه باش به ساحت مقدسش جسارتی نشود؛

آنقدر بتو بگویم که من عقیده دارم

اگر کسی گفت خدا جبرئیل را فـرستاد،

خــدا قــرآن نازل کرد،

خـدا با موسی تکلم کرد،

با عیسی و محمد(ص) چنین و چنان کرد،

باید تــوبــــه کند!

پیشگاه مقدس او و این نسبت ها هیچگونه تناسبی ندارد!......

... اســلام این موضوع را جدی تر گرفته میفرماید:

هنگامیکه کلام خدا (قرآن) خوانده میشود,

بایدساکت بود و آنرا شنید،

در نماز جماعـت (هنگامیکه) امام حـمـد و سوره میخواند

دیگران می شنوند (ساکت هستند) , و هنگام قرائت قرآن

نیز (بدستور قـرآن) باید ساکت بود  و گوش داد.

وَاِذا قُرِیَ القُرآنَ فَاستَمِعُوا لَهُ وَاَنصِتوُا ...

(آیه 202 اعـراف)

اما اگر غیر از کلام خدا حرفی و حتی حرکتی درکار بود

چون درخور شأن و مقام و عظمت الـوهـیـتِ وی نیست

باید ابتدا او را منزَّه از هـرچـیــز و نسبتی دانست

یعنی درحقیقت اول تــوبه کرد که چنین نسبتهائی را

بذات مقدسش می دهـد و بعــد ستایـش خـــود را بجا آورد.

 چنین دستور داریم که :

اول بگوئیم سبحان الله (خــدا منزه است)

و سپس گـفـتــه شــود

والحمدلله ولااِلهَ اِلا الله والله اکبر

یا اگر حرکتی می نمائیم (رکوع و سجــود)

باز در هـریک از آنها بگوئیم سبحــــــــان الله .

آیا در تمام جهان می توان اجتماع دیگری را  

جز مسلمانان سراغ گرفت که  

به توحیـــدی چنین بی آلایش مفتخـر باشند؟

و خــــــــدای را اینگونه سـتـــــایــش کنند؟ 

( اولین دانشگاه و آخرین پیامبر جلد اول ص9-11 ـ اثر جاوید شهید معظم دکترسیدرضــا پاک نـژاد اولین نماینده مردم یزد در مجلس شورای اسلامی ـ از شهــدای گرانقدر حادثه تروریستی هفتم تیر 1360 در مرکز حزب جمهوری اسلامی) 

روحشـــان شــــــاد و یـادشــــان گــرامی بـاد



موضوع :


<      1   2   3   4   5   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


* *