سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 1967047
  • بازدید امروز: 127
  • بازدید دیروز: 241
  • تعداد کل پست ها: 1283
  • ****
درباره
محمّـد تــرابـی[963]

روح بلند مدیر وبلاگ خادم قرآن محمد ترابی در اسفند ۱۳۹۸ در ۶۷ سالگی به سوی معشوق شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آرشیو مطالب
*

حدیث

*
لوگوی دوستان
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (587 )

ســوره 4 : نســـاء  ( مدنی ـ 176 آیه دارد ـ جزء چهارم ـ صفحه 77)


  ( قسمت نهـــم )


سـرای وصــل

 


 

( جزء چهارم صفحه 80)

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

19 ـ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ یَحِلُّ لَکُمْ أَن تَرِثُواْ  النِّسَاء کَرْهًا

وَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُواْ بِبَعْضِ مَا  آتَیْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَن یَأْتِینَ

بِفَاحِشَةٍ مُّبَیِّنَةٍ  وَ عَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِن کَرِهْتُمُوهُنَّ

فَعَسَى أَن  تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَ یَجْعَلَ اللّهُ فِیهِ خَیْرًا کَثِیرًا


تفسیر لفظی : 

ای کسانی که به اسلام گرویده اید ؛ شما را حلال نیست که زنان یک دگر را بر خلاف میلشان به میراث برید ،

و آنان را از نکاح باز مدارید ، و از بهره ی زناشوئی  ،آنها را بی نصیب نکنید ، مگر آن که با دلیل استوار و روشن  ،

عمل خلاف عفت انجام داده باشند ! و با زنان به نیکوئی بگذرانید ، و اگر آنان خوش آیند شما نباشند ،

چه بسا چیزها که شما را ناخوشایند آید ، در حالی که خداوند برای شما در آن نیکوئی و خیر بسیار قرار داده است .



 

 

کاروان اسرای اهل بیت (ع) در مسیر کربلا تا شام است

 

... و نهضت ادامه دارد ...

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

ای مؤمنان ؛ زنان یکدگر را به ارث نبررید !

در این آیت ، هم نداست ، هم تنبیه !

هم اشارت ، هم شهادت ، هم حکم !

و بیان حکم آن است که :

این زنان ضعیفند و اسیر قهـــر شمــــا !

ایشـــــان را مــرنجـــــانیــــــد ،

و از راه حیله و تدلیس بر ایشان حکم نکنید ،

 و به قهــــــــر نرانید ،

و آن چه شرع نپسندد از آنان مخواهید ،

و با ایشان بطور معروف و نیکی زندگانی کنید ،

راه دین و دیانت به ایشان بنمائید ،

و آداب مسلمانی و شریعت به ایشان بیاموزید ،

و آداب صحبت و معاشرت به آنان یاد دهید ،

و خودتان آن آداب را با ایشان نگاه دارید ،

و رنج ایشان را تحمّل کنید ،

 و بار ِ خدمت و رنج خویش بر آنان منهید .


 

گرچه ظاهر آیت در باره ی زنــــان است ؛

لیکن از روی اشارت شامل همه ی مسلمانان است که می گوید :

نگرید تا خویشتن را هیچ وقت بر هیچ مسلمانی

دارای حــــــق و فضـــــل واجب نبینید ،

و از مهینان خویش خدمت نخواهید ،

و بر کمینان زور نگوئید ،

و بر اهل ضعف ، صولت ننمائید ،

بلکه در مراعات و مواسات ایشان بکوشید ،

و به ایشان تقـــــرّب کنید .


به داوود نبی (ع) ندا رسید : ای داوود ؛

اگر شکسته ای در راه ما بینی ،

یا دل شده ای در کار ما دیدی ،

نگر تا او را به لقمه نانی خدمت کنی ،

و به شربت آبی به او تقرّب جوئی ،

و در برِ آفتابِ نورِ دلش بنشینی ،


ای داوود ؛

دلِ درویشِ درد زده ،

تابگاه ِ آفتابِ نـــور ماست ،

و آفتـــــاب نـــور جلال ما ،

پیوسته در غرفه ی دل او می تابد .


بـــزرگی گفت :

ای مسکین ؛ اگر نتوانی به او تقرب جوئی ،

باری به دل اولیاش تقرّب جوی ،

که وی بر دل ایشان اطلاع کند ،

هرکه را در دل ایشان بیند وی را به دوستی گیرد ،

نبینی که مصطفی (ص) با ضعفاء مهاجران بنشستی !

و خود را در ایشان شمردی ،

و سپاس خـــدای را به حای آوردی ؟

که خداوند او را مأمور کرده ؛

که با ضعیفان امت  بنشیند ،

و تحمل و بردباری با ایشان نماید .

 


... فَإِن کَرِهْتُمُوهُنَّ ...

 

                          هرچه امروز بر نفس تو سخت تر آید ،

فردا بر دلت خوش تر آید ،

و هرچه امروز در سرای حکم ،

صــــــورت رنــــــج دارد ،

فـــردا در ســرای وصــــل ،

مایه ی گنـــــــج بُوَد ،

بی مرادی و ناکامی امروز بر نفس سوار است ،

لکن زهی مــــــــراد و کام ،

که فــــــــردا در ضمن این کار آید .


گر امروز اندر این منزل تو را حالی زیان باشد


زهی سرمایه و سودا که فردا زین زیان باشد

 

 

 

ای مونس دیـده با ضمیـرم یـاری 

                         

 انـدر دل مـن نشستـه بیــداری


گر با دگـری قـرار گیرد دل مــن  

                      

  از جان خودش مبـاد برخـورداری


 

همه مشکلات و گرفتاری های ما


ناشی از غیبت طولانی مولایمــــــان


محبــوب دل هـا و منجی انســان هـا


قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است

 

 پس برای تعجیــــل در فـــرج مبارکشــــان دعا کنیم

 


کارت پستال درخواستی طراحان



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (586 )

ســوره 4 : نســـاء  ( مدنی ـ 176 آیه دارد ـ جزء چهارم ـ صفحه 77)


  ( قسمت هشتـــم )


تـوبـه نصـوح


 

 ( جزء چهارم صفحه 80)

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

17 ـإِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوَءَ  بِجَهَالَةٍ

ثُمَّ یَتُوبُونَ مِن قَرِیبٍ فَأُوْلَئِکَ یَتُوبُ اللّهُ  عَلَیْهِمْ

وَ کَانَ اللّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا 

 

تفسیر لفظی : 

 

باز پذیرفتن بندگان از جانب خداوند در مورد کسانی است که کارهای بد و نابکاری را از روی نادانی مرتکب میشوند ،

و پس از آن پشیمان شده و بزودی توبه می کنند ، و البته در این مورد ها خداوند باز پذیرد

و آنان را توبه دهد ، که خداوند دانا و راست دانش است.


تفسیر ادبی و عرفانی :

تــوبــــه ، نشـــــانِ راه ،

و ســـالار بــــــار ،

و کلید گنج ،

و شفیع وصــال ،

و سبب شــــــــادی ،

و مــــــایـــــــه آزادی است ،

و نشانی آن ؛

 اول ، پشیمانی در دل ،

پس ، عـــــــــــذر به زبـــــان ،

سپس ، بریدن از بدی و از بدان است .

در خبر است که هرکس توبه کند ،

ولی رفیقان بد را وانگذارد ،

توبه کار نیست !

هرکس توبه کند و آن چه از مـــال زائــــد دارد

که خود را بدان نیازی نیست انفاق نکند ،

تــوبــــه کار نیست !

شرط تـوبـــه  آن است که ؛

 از همه ی موجودات ، دل برگیـــرد ،

و روی در حــــقّ آوَرَد ،

توبه برای آن است که ؛ آنچه فردا آتش دوزخ با تو کند ،

تو آن را از پیش به آب دیده ی توبه ، آن را خاموش کنی ،

 

ای آزاد مـــرد ؛

چنـــــد در خوابـــی ؟

بیدار شو که وقت صباح است ،

و در سر شورِ شرارِ شـــــوق داری ،

هین ! که هنگام صبوح است ،

تا کی شکسته دل و شکسته عهدی ؟

بیا که وقت قبول نصیحت و توبه ی نصوح است !


ای بــاز ِ هـوا گرفتـه بـاز آی  و مَـرَو


کز رشته ی تــو سری در انگشت من است

 

 

18 ـوَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئَاتِ حَتَّى إِذَا  حَضَرَ

أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّی تُبْتُ الآنَ وَلاَ الَّذِینَ  یَمُوتُونَ

وَ هُمْ کُفَّارٌ أُوْلَئِکَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا

 

و توبه کسانى که گناه مى‏کنند تا وقتى که مرگ یکى از ایشان دررسد مى‏گوید اکنون توبه کردم پذیرفته نیست

و [نیز توبه] کسانى که در حال کفر مى‏میرند پذیرفته نخواهد بود ، آنانند که برایشان عذابى دردناک آماده کرده ‏ایم



توبه به زبان علم پیش از رسیدن مرگ باید ،

وگر همه یک لحظه بُـوَد ،

لیکن در زبان معاملت ، پیش از آن باید باشد که؛

 نفس ، عادتِ در خویشتن دیدن ،

 و خود پرستیدن را دارا شده ،

که هرکس خویشتن را پسندید ،

و به عادت در خود نگریست ،

درب توبه به روی او فرو بستند ،

و آب رستگاری  از وی بازگرفتند ،


که گفته اند :

 

دور شو از صحبت خود بر درِ عادت پرست


بوسه بر خاک کفِ پای ز خود بیـزار  زن !


 

داوود نبی (ع) را دیدند به درگاه خدا

از گناه خود گریه و زاری می کند !

ندا رسید : ای داوود ؛

ما که گناه تو را بخشیدیم

و عذرت را پذیرفتیم ،

دیگر چرا گریه می کنی ؟

گفت : خداوندا ؛

آن وقت خوشی که در صحبت ،

و آن نَفَس که مرا با تو بود در خلوت ،

 بـــاز دِه !

ندا آمد : هیهـــات !

دوستی ای بود که گذشت ، بی برگشت !

 

 

 

 

مــــولای مـــــا ؛

 

ای محبـوب دل هـا

 

و ای منجی انسـان هـا ؛

 

ای قائـم آل محمّـد (ص)

حضرت امــام مهــدی (عج) ؛

 

همه مشکلات و گرفتــــاری های ما


ناشی از غیبت طــــولانــــی شمــاست


 برای تعجیل در فـرج مبارکتــان


دعـــــا کنیم

 

 


یا وَجِیهَاً عِـندَاللهِ اِشفَــع لَنا عِـنـــدَالله



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (585 )

ســوره 4 : نســـاء  ( مدنی ـ 176 آیه دارد ـ جزء چهارم ـ صفحه 77)


    ( قسمت هفتـــم )


مـن ، منـم ، و  تـو ، تـو

 

 ( جزء چهارم صفحه 80)

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

15 ـ وَاللاَّتِی یَأْتِینَ الْفَاحِشَةَ مِن نِّسَآئِکُمْ فَاسْتَشْهِدُواْ

 عَلَیْهِنَّ أَرْبَعةً مِّنکُمْ فَإِن شَهِدُواْ فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ

حَتَّىَ یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ یَجْعَلَ اللّهُ لَهُنَّ سَبِیلًا


تفسیر لفظی :

 

کسانی که از زنان شما نابکاری کنند ، پس چهار مرد بر آن ها گواه گیرید ، اگر آنان گواهی بر خطای آنان دادند ،

آنها را در خانه ها باز دارید ، و تا به وقت مرگ آنان را نگاه دارید ، یا خداوند راهی برای آن ها سازد .


تفسیر ادبی و عرفانی :

کردگار نهان دان ،

بخشاینـــــــده ی بر همـــــــگان ،

در این آیت از رحمت و فضــــــل خود بربندگان ،

و پرده پوشی بر عیب ایشان خبر داد ،

تا همه خود داند کار بدشان ،

و نَبَــرَد آبروی شان ،

چه ؛ هرچند رهی شوخ تر ! خداوند کریم تــر !


نوشته اند :

خداوند از عالم غیب بندگان را مخاطب ساخته می فرماید :

بنده ی من ؛ تو هرچه به گناه بیشتر رو کنی ،

من به آمرزش بیشتر توجه کنم ،

تا بدانی که : مــــــــن منـــــــم ! و تــــو تــــــو !

داود نبی (ع ) هر آیت زبــــور که خواندی گفتی :

خداوندا ؛ گناهکاران را میامرز !

اتفاقاً داوود (ع) را خود واقعــــه ای  افتاد ،

که تیـــــر تقـــدیــــــر به حلق او نشست !

در خاک پشیمانی درغلطید !

و گفت : خــــــدایــــــا ؛

مرا بیامرز و قلـــــم عفـــــــــو بر گنـــــاهــــم کش !

ندا رسید : ای داوود ؛

تو می گفتی گناهکار را میامرز !

گفت : بارخدایـــــــا ؛

ندانسته بودم ، هنوز خـــــام بـــــودم ،

هدف تیــــر تقــــــدیــــــر نشده بودم ،

بارخدایـــــــا ؛

از آن چـــــه گفتـــــــــم تــــوبـــــــه می کنــــــــم ،

تـــو آن کــــــــن که ســـــــــزاوار آنی ،

تـــو احــــوال بنـــدگان بهتر دانی ،

و آگاه بــر راز ایشـــــــــانی ،

عــزیــــز و سلطـــانی ،

کریم و مهربانی ،

لطیفــــه :

از مهربانی خداوند نکته ای بشنو ،

بنگر در این آیت ،

و اندیشه کن در این حالت ،

که گواهی چهار گواه عدل در ثبوت فاحشه معتبر است ،

بر وجهی که اقامت بیّنت بر آن صفتِ دشوار صورت تحقق گیرد !

این همه برای این کرد که فاحشه بر بنده درست نشود ،

و او را رســــــوائی نرسد !

این خُو و ادب را مصطفی (ص) از حق بیاموخت ،

که در مورد اقرار کسی به عمل فاحشه ،

رسول خدا (ص) بهانه ها پیش می آورد ،

و او را از آن دور می داشت !


 

گویند : عربی نزد مصطفی (ص) آمد و گفت :

مرا پاک گردان !

فرمود : بــرو تــــوبـــــــه و استغفــــــار کن ،

دوباره و سه باره آمد و گفت : مرا پاک گردان !

فرمود : مگر این دیــوانـــه است ؟

گفتند : نـــه ،

پرسید : خمر خورده ؟

آزمودند و گفتند : نـــه !

مصطفی (ص) پرسید : زنا کـردی ؟

گفت : آری ،

گفت : شاید نگاه کردی ! یا با دست لمس کردی !

گفت : نه ، زنا کردم ،

چون دو بار اقرار کرد ، سنگ باران شد ،

 

گویند : پس از آن محکوم را ندا رسید :

ندانستی که ما محمد را برای تنفیذ احکام شرع فرستادیم ،

و حاکم کشور جهان کردیم ،

چون تو به نزد او رفتی ، با همه ارفاق و همراهی ،

چون در اجرای حکم و راندن حدّ تقصیر نکند تو را رجم کرد ،

چرا نزد مـــــا و به درگاه مـــــــا نیـــــــامدی ؟

و تـــوبـــــه و استغفــــــــار نکــــــردی ؟

تا توبت تــــــــو را پذیرفتـمــــی !

و از گناهت درگذشتمی ؟!

 

 

ای بـزرگی که از مــاه  تا ماهی دارنــده تــوئی،


ای کریمی که دعا را نیوشنده ( شنونده) تـوئی،


و جفـا را پوشنــــده توئی،   


ای لطیفی که عطا را دهنـده توئی


و خطـا را بـردارنـده تـوئی،


ای یکتــائی که درصفت جـلال و جمـال پاینــده تــوئی


عاصیان را شوینـده و طـالبان را جوینده تــــوئی .


عــذر مـــا را بپـــذیـــــر و از خطـــــاهای مــــــا درگـــذر .

 

 

 

مــــولای مـــــا ؛

 

ای محبـوب دل هـا و ای منجی انسـان هـا ؛

 

قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) ؛

 

همه مشکلات و گرفتــــاری های ما


ناشی از غیبت طــــولانــــی شمــاست


 برای تعجیل در فـرج مبارکتــان


دعـــــا کنیم

 

 

دعائی از دلی سوخته و داغـــدار

 

از مصیبت جدّ بزرگوارتان حسین علیه السلام


یا وَجِیهَاً عِـندَاللهِ اِشفَــع لَنا عِـنـــدَالله



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (584 )

ســوره 4 : نســـاء  ( مدنی ـ 176 آیه دارد ـ جزء چهارم ـ صفحه 77)


  ( قسمت ششـــم )

عطیّـه ای الهـی


 

 ( جزء چهارم صفحه 78 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

10 ـ یُوصِیکُمُ اللّهُ فِی أَوْلاَدِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ  الأُنثَیَیْنِ فَإِن کُنَّ نِسَاء فَوْقَ اثْنَتَیْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا  مَا تَرَکَ وَ إِن کَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لأَبَوَیْهِ  لِکُلِّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَکَ إِن کَانَ لَهُ وَلَدٌ  فَإِن لَّمْ یَکُن لَّهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِن کَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلأُمِّهِ السُّدُسُ مِن بَعْدِوَصِیَّةٍ یُوصِی بِهَا أَوْ دَیْنٍ آبَآؤُکُمْ وَ أَبناؤُکُمْ لاَتَدْرُونَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَکُمْ نَفْعًا فَرِیضَةً مِّنَ اللّهِ إِنَّاللّهَ کَانَ عَلِیما حَکِیمًا

تفسیر لفظی :

خداوند سفارش می کند به شما در فرزندانتان که سهم ارث پسر دو برابر سهم دختر است ، و اگر وارث ها ، بیش از دو نفر زن باشند سهم همه آن ها دو ثلث ترکه است ، و اگر یک نفر زن باشد سهم او نصف ترکه است ، و هریک از پدر و مادر شش یک سهم می برند ، هرگاه برای متوفی فرزند باشد ، و اگر متوفی دارای فرزند نباشد و پدر و مادر وارث او باشند ، سهم مادر یک سوم است ، ولی اگر متوفی دارای برادران است سهم مادر یک ششم است بعد از وصیتی که میت کرده باشد یا بدهی بر ذمه او باشد ، و شما نمی دانید که ( در دنیا و آخرت ) پدران شما بیشتر به حال شما سودمندند یا فرزندان شما ، از این روی خداوند فرض سهم آنان را معین فرموده که شما در تردید و اختلاف نباشید ، چون خداوند دانا و با حکمت و راست دانش است .

تفسیر ادبی و عرفانی :

خداوند استحقاق ورثــــه از میـــــراث را بر دوگونه برقرار کرد ،

یکی از روی فرض ، و دیگری از روی عصبه ،

و استحقاق از جهت عصبه بیشتر و قوی تر است ،

چه ، سهم ارث عصبه همه ی مال است ،

و سهم فرض تا دو ثلث بیش نیست ،

و چون میــــراث عطیه ای الاهی است ،

که بی رنج کسب بنده بدست آید ،

عصبه را مستحق تر دانست .

 

و این که سهم پسر را دو برابر دختر فرموده ؛

فهم این کار نه به قیاس بندگان است !

و نه در حدّ فهم ایشان !

چه ، اگر به قیـــــاس بودی ،

سهم انــــاث که ضعیف تر است ،

باید بیشتر از سهم ذکور باشد که قوی تر است ،

لکن حکم خداوند را نه علت در آن جاری !

و نه چون و چرا در آن رواست !

و البته دارای حکمت است .

 

پدران و فرزندان ، به دو برادر مهربان و شایسته و کاردان مانند ،

که چون کسی خواهد آنان را بستاید گوید :

خود ندانم از ایشان کدام یک بهتر و مهربانترند !

چون خوبی و مهربانی هر دو به غایت کمال است !

پدران و فرزندان هم چنانند !

آنان که پدرانند ، به فرزندان خود بهره مندند ،

و آنان که فرزندانند ، به حرمت پدران سودمندند !

پدران در دوران کودکی فرزندان را به کار آیند ،

و فرزندان در زمــــان پیــــــری ، پدران را ،

این خود سود این جهانی است !

و سود اخروی هم دارد .


 

گویند مردی را در بهشت

به بالاترین درجه و مرتبت رساندند !

که هرگز خود را سزاوار و شایسته ی آن نمی دانست !

گفت : بار خــدایـــــا ؛

مرا این مقـــــام و منزلت از کجاست ؟

او را گفتند : از دعای فرزندت !


12  ـ وَلَکُمْ نِصْفُ مَا تَرَکَ أَزْوَاجُکُمْ ...

 

ثبوت میراث یا از جهت نَسَب است یا از جهت سَبََب ،

نَسَب ، خویشاوندی است

و سبب ، ازدواج !

پس چون یکی از خویشان نسبی یا سببی بمیرد ،

داغی باشد بر دل وی و بر جان وی ،

و خداوند آن درد را مَرهَـــم برنهاده ،

و از پسِ آن مصیبت ، مواساتی فرموده ،

که چون درد از فوت او بُوَد ،

مرهم نیــز از مــــال او باشد !

این است حکمت خداوند با بندگان ؛

که اگر بر دوستان او رنجی رسد ،

از پس آن به حکم او گنجی رسد !


 

خداوندا ؛ بارالاها ؛

 

من چه دانستم که مـــادرِ شــــادی ، رنــــــج است !

و از پسِ هر ناکامی هــزار گنـــــــچ ؟

من چه دانستم که آرزو  ، بریــــدِ وصــــــال است !

و در سایه ی ابر هستی نومیدی محــــال !

من چه دانستم که خداوندبنـــده نـــــــواز است ،

و دوستان را بر او چنین نـــاز است ؟

من چه دانستم که آن چه می جویم میان روح است ،

و عــزّ وصـــال تــــو مـــــرا فتـــوح ؟

اندر همه عمر من ، شبی وقت صــبوح

آمـد بـرِ من خیــال آن راحت ِ روح

پرسید زمن که چون شدی ای مجروح ؟

گفتم که ز عشق تــو همین بود فتوح!

 

 

هر کسی محـراب دارد هــر سوئی


باز محـراب سنـائی کــوی او است

همه مشکلات و گرفتــــاری های ما


ناشی از غیبت طــــولانــــی مولایمــــــان


محبــوب دل هـــا و منجـــی انســان هـا


قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است


پس برای تعجیل در فـرج مبارکشـان


دعـــــا کنیم


کارت پستال درخواستی طراحان



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (583 )

ســوره 4 : نســـاء  ( مدنی ـ 176 آیه دارد ـ جزء چهارم ـ صفحه 77)


  ( قسمت پنجـــم )


اَشکِ گـرم و نَفَس سـرد


 

 ( جزء چهارم صفحه 78 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

10 ـإِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَى ظُلْمًا

إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَارًا وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیرًا

 

تفسیر لفظی : 

کسانی که مال یتیمان را به بیدادگری میخورند ،

 همانا آتشی است که در شکم های خویش میخورند ، و خواهند رسید به آتش افروخته .


تفسیر ادبی و عرفانی :

خداوند بزرگـــــــــوار ،

رهی دار وفــــــــــــــا دار ،

که ضعیفان را دستگیر و مهــــــــر پیوند است ؛

در این آیت آنان را می نوازد ،

و یتیمــــــــــان را مهر می ورزد ،

و ستمگران که از جگر یتیمان و خون نیازمندان

کباب و شراب می خورند ، بیم می دهد ،

و آنان را به کیفـــــــر  می ترساند ،

از آن سبب که یار بی نــــــوایـــــــان ،

و فریــــــــاد رس نومیـــــــدان است ،

خداوند ، بنده ای را که از سرشکستگی

و ناتوانی وفاداری ،

 نَفَس سرد برآوَرَد ،

و اشکی گرم فرو بارد ،

و دو دست تهی به سوی او بردارد ،

و عذر گناهان بخواهد ، دوست دارد .

در آثار آورده اند که :

مردی در مناجات با خدا می گفت :

ای پروردگار ؛

ای خداوند یکتا ؛

ای آفریننده ی یگانه ؛

تــــــو نوشتـــــی ،

تو مقدر کردی ،

و تو حکم کردی ،

بار خــدایـــــــــا ؛

هرچه بوده و هست و خواهد بود ؛

همه تــــــو میخواهی ، و تــــــو میرانی ،

و بر خلق تــــــو می نویسی ،

هیچ یک از تقدیر تــــــو بیرون نــــــــــه !

و بی قضــای تــــــو هیچ چیز نیست !

از عالم غیب ندا آمد که :

این عین توحید و سزاوار خدائی ما است ،

پس نشان بندگی تــــــو چیست ؟

بنده عرض کرد :

بار خــدایـــــــــا ؛

من نافرمانی کردم ، من گناه کردم ،

و من بخشش خواستم ،

خداوندا ؛

از من آن آید که مرا آن سزد ،

و از تــــــو آن آید که تــــــو را سزد ،

من بد عهد ! بی وفـــا ! جفاکار و بد و بدتر هستم ،

تــــــو خوش عهد ، وفادار ، و دارای فضل بیسیار هستی ! 

 

قصّه چکنم ، حیلت و رنگیم همه


وز رفتن راه راست  لنگیـم همه


از آز درآویخـته چنگیـم همه


با قسمت قسّام به جنگیـم همه 

 

إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَى ظُلْمًا ...

 

مال یتیمان خوردن سخت است ،

و در خواسته ی آنان طمع کردن دشوار ،

و ستمگری بر ناتوانان از بدترین گناهان است .

آورده اند :

عیسی (ع) از گورستانی گذشت ،

گفت : بار خدایا ؛

از کرامت و عنایتت یکی از این بندگان را زنده کن !

در حال ؛ پاره ای خاک فرو شد ،

کسی بلند بالا از خاک برآمد و بایستاد !

عیسی(ع) پرسید :

تو کیستی ؟

پاسخ داد : فلان ...

پرسید : کَی مُـــردی ؟

گفت : 2700 سال پیش !

پرسید : مرگ را چگونه یافتی ؟

گفت: از هنگام مردن تا کنون ،

هنـــــــوز تلخی مـــــــرگ با من است !

پرسید : خدا با تو چه کرد که چنین تلخ مرگی ؟

گفت : از آن تاریخ تا کنون

گرفتار مطالبه ی حساب نیم دانگ مــــال یتیــم

که در گردن من است بوده ام ،

و هنوز از حساب آسوده و فارغ نگشته ام !

این را بگفت و در خاک فرو شد !


الاهــــی ؛

ای خـداونـدی که ؛


حکــم تــو  بی َزَلـل،

 فعــل تــو  بی حِیـل،

 صُنــع تــو بی خِلَـل،

خواست تــو  بی عِلَـل !


ای خـداونـدی که ؛


عطـــای تــو  از خطـای مـا بیش!

وفــای تــو از جفــای مـا بیش!

نعمـــت تــو از حاجت مـا بیش!

رحمــت تــو از معصیت مـا بیش!


ای خـداونـدی که ؛


در ذات بی مثــالی،

در صفــات بی همتـــائی،

در حکــم بی احتمــــالی،

در صنـــع بی اختـــلالی!


صـانــع با جــــلالی،

قـــــادر بــرکمـــالی،

خـالـق لـم یـــزل ولایـزالی،

کار ما را بسـاز که بر همـه کار توانائی

 

همه مشکلات و گرفتاری های ما

ناشی از غیبت طولانی مولایمــــــان

محبــوب دل هـا و منجی انســان هـا

قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است

 پس برای تعجیــــل در فـــرج مبارکشــــان دعا کنیم





موضوع :


<      1   2   3   4   5   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


* *