نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (585 )

ســوره 4 : نســـاء  ( مدنی ـ 176 آیه دارد ـ جزء چهارم ـ صفحه 77)


    ( قسمت هفتـــم )


مـن ، منـم ، و  تـو ، تـو

 

 ( جزء چهارم صفحه 80)

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

15 ـ وَاللاَّتِی یَأْتِینَ الْفَاحِشَةَ مِن نِّسَآئِکُمْ فَاسْتَشْهِدُواْ

 عَلَیْهِنَّ أَرْبَعةً مِّنکُمْ فَإِن شَهِدُواْ فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ

حَتَّىَ یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ یَجْعَلَ اللّهُ لَهُنَّ سَبِیلًا


تفسیر لفظی :

 

کسانی که از زنان شما نابکاری کنند ، پس چهار مرد بر آن ها گواه گیرید ، اگر آنان گواهی بر خطای آنان دادند ،

آنها را در خانه ها باز دارید ، و تا به وقت مرگ آنان را نگاه دارید ، یا خداوند راهی برای آن ها سازد .


تفسیر ادبی و عرفانی :

کردگار نهان دان ،

بخشاینـــــــده ی بر همـــــــگان ،

در این آیت از رحمت و فضــــــل خود بربندگان ،

و پرده پوشی بر عیب ایشان خبر داد ،

تا همه خود داند کار بدشان ،

و نَبَــرَد آبروی شان ،

چه ؛ هرچند رهی شوخ تر ! خداوند کریم تــر !


نوشته اند :

خداوند از عالم غیب بندگان را مخاطب ساخته می فرماید :

بنده ی من ؛ تو هرچه به گناه بیشتر رو کنی ،

من به آمرزش بیشتر توجه کنم ،

تا بدانی که : مــــــــن منـــــــم ! و تــــو تــــــو !

داود نبی (ع ) هر آیت زبــــور که خواندی گفتی :

خداوندا ؛ گناهکاران را میامرز !

اتفاقاً داوود (ع) را خود واقعــــه ای  افتاد ،

که تیـــــر تقـــدیــــــر به حلق او نشست !

در خاک پشیمانی درغلطید !

و گفت : خــــــدایــــــا ؛

مرا بیامرز و قلـــــم عفـــــــــو بر گنـــــاهــــم کش !

ندا رسید : ای داوود ؛

تو می گفتی گناهکار را میامرز !

گفت : بارخدایـــــــا ؛

ندانسته بودم ، هنوز خـــــام بـــــودم ،

هدف تیــــر تقــــــدیــــــر نشده بودم ،

بارخدایـــــــا ؛

از آن چـــــه گفتـــــــــم تــــوبـــــــه می کنــــــــم ،

تـــو آن کــــــــن که ســـــــــزاوار آنی ،

تـــو احــــوال بنـــدگان بهتر دانی ،

و آگاه بــر راز ایشـــــــــانی ،

عــزیــــز و سلطـــانی ،

کریم و مهربانی ،

لطیفــــه :

از مهربانی خداوند نکته ای بشنو ،

بنگر در این آیت ،

و اندیشه کن در این حالت ،

که گواهی چهار گواه عدل در ثبوت فاحشه معتبر است ،

بر وجهی که اقامت بیّنت بر آن صفتِ دشوار صورت تحقق گیرد !

این همه برای این کرد که فاحشه بر بنده درست نشود ،

و او را رســــــوائی نرسد !

این خُو و ادب را مصطفی (ص) از حق بیاموخت ،

که در مورد اقرار کسی به عمل فاحشه ،

رسول خدا (ص) بهانه ها پیش می آورد ،

و او را از آن دور می داشت !


 

گویند : عربی نزد مصطفی (ص) آمد و گفت :

مرا پاک گردان !

فرمود : بــرو تــــوبـــــــه و استغفــــــار کن ،

دوباره و سه باره آمد و گفت : مرا پاک گردان !

فرمود : مگر این دیــوانـــه است ؟

گفتند : نـــه ،

پرسید : خمر خورده ؟

آزمودند و گفتند : نـــه !

مصطفی (ص) پرسید : زنا کـردی ؟

گفت : آری ،

گفت : شاید نگاه کردی ! یا با دست لمس کردی !

گفت : نه ، زنا کردم ،

چون دو بار اقرار کرد ، سنگ باران شد ،

 

گویند : پس از آن محکوم را ندا رسید :

ندانستی که ما محمد را برای تنفیذ احکام شرع فرستادیم ،

و حاکم کشور جهان کردیم ،

چون تو به نزد او رفتی ، با همه ارفاق و همراهی ،

چون در اجرای حکم و راندن حدّ تقصیر نکند تو را رجم کرد ،

چرا نزد مـــــا و به درگاه مـــــــا نیـــــــامدی ؟

و تـــوبـــــه و استغفــــــــار نکــــــردی ؟

تا توبت تــــــــو را پذیرفتـمــــی !

و از گناهت درگذشتمی ؟!

 

 

ای بـزرگی که از مــاه  تا ماهی دارنــده تــوئی،


ای کریمی که دعا را نیوشنده ( شنونده) تـوئی،


و جفـا را پوشنــــده توئی،   


ای لطیفی که عطا را دهنـده توئی


و خطـا را بـردارنـده تـوئی،


ای یکتــائی که درصفت جـلال و جمـال پاینــده تــوئی


عاصیان را شوینـده و طـالبان را جوینده تــــوئی .


عــذر مـــا را بپـــذیـــــر و از خطـــــاهای مــــــا درگـــذر .

 

 

 

مــــولای مـــــا ؛

 

ای محبـوب دل هـا و ای منجی انسـان هـا ؛

 

قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) ؛

 

همه مشکلات و گرفتــــاری های ما


ناشی از غیبت طــــولانــــی شمــاست


 برای تعجیل در فـرج مبارکتــان


دعـــــا کنیم

 

 

دعائی از دلی سوخته و داغـــدار

 

از مصیبت جدّ بزرگوارتان حسین علیه السلام


یا وَجِیهَاً عِـندَاللهِ اِشفَــع لَنا عِـنـــدَالله



موضوع :