نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (664 )
ســوره 5 : انعـــام ( مکّی ـ 165 آیه دارد ـ جزء هفتم ـ صفحه 128 )
( قسمــت دوازدهـــــم )
بشیــر و نــذیـــر
( جزء هفتــم صفحه 131 ـ آیه 33 )
بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم
قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَیَحْزُنُکَ الَّذِی یَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لاَ یُکَذِّبُونَکَ
وَلَکِنَّ الظَّالِمِینَ بِآیَاتِ اللّهِ یَجْحَدُونَ
تفسیر لفظی :
به یقین مى دانیم که آنچه مى گویند تو را سخت غمگین مى کند
در واقع آنان تو را تکذیب نمى کنند ولى ستمکاران آیات خدا را انکار مى کنند
تفسیر ادبی و عرفانی :
این آیت از روی اشارت تشریف و اکرامی است از درگاه ربوبیت
به حضرت مصطفی(ص) که از او بزرگوارتر نیست ،
و از زمان آدم تا آخر عالم جز او کسی را این منزلت ندادند ،
و این مرتبت ننهادند ، که خـداونــد برای تسکین دل او فــرماید:
ای محمّــد ؛
ما می دانیم که از این بی حرمتان چه رنــــج هـــــا به دل تــو می رسد
و تــو از گـفتـــه آنـان اندوهگـینــی!
ای محمّــد ؛
تو مپندار که من آنچه بر تو می رود نمی بینــم ،
و یا آن آه های درد آمــیـــز تــو را نمی شمارم ،
و یا آن شربت های زهــرآمیغ که هـرساعـت بر طلب رضای ما
نوش میکنی نمی دانــم؟
ای محمّــد ؛
با تو آن می کـننــد کــه با ما می کنند ، و این رفتار پیش از آنکه این رقم بر تو کشیدیم
و این عَـلَـم را به دست تو دادیم با ما می کردند ،
بنگـر که پیش از این همه با تو چون بودند ، آشنا و بیگانه ، خویش و پیوند ،
همه دوست تو بودند ، و محـمــد امیـــن میخواندند ، امانت ها نزد تو می گذاشتند ،
در محافـل و مجالـس تو را بر صدر می نشاندند !
چون پیک آسمان نزد تو آمد ، و جلال و عزت دین اسلام ،
در گفتــــار و کــــردار تـــو نهاده شد ، حالت و کار آنان بگشت ،
دوستـــــان همـــه دشمـــن گشتند ! یکی می گـفـت ساحـر است ،
یکـــی می گـفـت مجنــــون است ، یکـــــی می گـفـت شاعــــر است،
چنین گفتند و رسـول خــدا بر استقامت خویش چنان پا برجا بود که
آن قبول و این نگون ، و آن سلامت و این مـلامــت ،
نــزد او هــر دو یک رنـگ داشت !
پس چون خداونــــد تـــــــاج رسالت بر فرق نبــــوت محمــد(ص) نهاد ،
و درگاه عــــــزت وی حوالت گاه ردّ و قبـــــول مــــــــــردم آمد ،
آنان همه نومیـــــد شدند ، و زبان به طعـــــن دراز کردند !
یکی می گفت یتیم است و درمانــده ،
خـداونــد فـرمود : رحیـــــــم است و بخشنــــــده ،
دیگــری گفت اجیــــر است و فقیــــر ،
خـداونــد فـرمود : بشیـــــــر است و نــذیـــــــــــر ،
یکی می گفت ضــــالّ است و غـبـیّ ،
خـداونــد فـرمود : رســــــــول است و نبــــــــــیّ .
فــرمان آمــد که :
ای محمّــد ؛
ما می دانیــــــــم که دشمنــــان ،
تـــــــــو را شاعـر و ساحـر و دیوانــــــــــه خواندند !
تو شاعـر نیسـتـی ، رســــــــول کونینـــــــی ،
تو دیوانه نیستی ، صاحب قاب قوسینی ،
تـــــــــــو اســــــلام را صفـــــائی ،
تــــــــو شـریعـت را بقــــــــائی ،
تو فـرستـــــاده خـــدائی ،
این عزت و منزلت تو را بس که :
مـــا آنِ تـــو ایم ، و تو آنِ مـــــائی!
مـن آنِ تـــو ام تو آنِ مـا باش ز دل
گستاخی کن چـرا نشینی تو خجـل
ای محمّــد ؛
اگر دشمن تو را ناسزا می گوید تو را چه زیان ؟
من می گویم تــو ســــراج منیـــــــری ،
بشیــر و نــذیـــری ،
فتـــح با تــو است ،
و یــاری با مــــن اسـت ،
و فضـل من بسیــــــار است.
... و چه کردند این امّت با اهل بیت این ســـراج منیــــر ؟
سالروز شهادت ام ابیها ، ام الائمه ، انسیه حوراء ، حضرت فاطمة الزّهراء سلام الله علیها ،
دخت گرامی نبیّ مکرّم اسلام حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم را
به شما و همه دوستــــــان و شیعیـــــــــــــان آن حضــــــــرت ،
و مخصوصاً به آقا و مولایمان حضرت حجة ابن الحسن المهـــدی علیه السلام
تسلیت عرض می نمائیم
موضوع :