سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 1989291
  • بازدید امروز: 26
  • بازدید دیروز: 36
  • تعداد کل پست ها: 1283
  • ****
درباره
محمّـد تــرابـی[962]

روح بلند مدیر وبلاگ خادم قرآن محمد ترابی در اسفند ۱۳۹۸ در ۶۷ سالگی به سوی معشوق شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آرشیو مطالب
*

حدیث

*
لوگوی دوستان
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید 

 نـوازش هـای خـــدائی

 


 

آیه 50 سـوره تـوبـــه :

  

بســم الله الــرحمـــن الرحیـــم

 

وَ اِنْ تُصِـبْـــکَ حَسَـنَـــةٌ تَسُـــؤهُــمْ...

 

ای محمّــد (ص) ؛

 

اگر نیکوئی به تو رسد،

ایشان را بد آید و اندوهگـیـن کند،

و اگر زیانی و مصیبتی به تو رسـد

می گویند این بود که از پیش از این ما باز نشستیم، و برگردند شادان!

هرکه نعمت او تمامتر

و نوازش خــــــــــدای بر او بزرگتـــر،

حاســـدان وی بیشتر ،

 

دشمن طاووس یاشد پَــرّ او

ای بسا شه را که کشته فَـرّ او

 

تمام آیات قرآن برای پیامبر (ص) نوازش خدایی است

پس عجیب نیست که دشمنانش هم از همه بیشتر و سر سخت تر باشند

حتی پس از گذشت 1435 سال که از هجرتش گذشته

هنوز دست از دشمنی و اهانت و جسارت برندارند

آنها می خواهند نور خدا را با دهان هاشان خاموش کنند

ولی خدا می خواهد این نور هر روز فروزنده تر از قبل گردد

 

منافقان که نعمت و نوازش و فضل خـــدای را

بر مصطفی(ص) و بر مؤمنان دیدند

بر آنان حسد بردند.

 

پیغمبر(ص) فرموده اند:

 

سه صفـت اصل  همه گناهان و خطاهاست

که باید از هـر سه آن دوری جوئید:

 

یکی تکبر است ؛

که ابلیس را از سجده به آدم بازداشت!

 

دوم حرص است؛

که آدم را وادار به خوردن میوه ممنوعه در بهشت کرد!

 

سوم حســد است ؛

که قابیـل فـرزنـد آدم را به کشتن برادر خود هــابیــل واداشت!

 

خدایا ؛ ما را از این سه صفت دور و از گزند آن حفظ فرمـــا

 



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید


وادی عاشقی


 

آیه 116 سـوره انعـــام :

بســم الله الــرحمـــن الرحیـــم


وَاِن تُطِـع اَکثَــــرَمَـــن فِی الاَرضِ...


ای محمّــد ؛

گروه خـدا پرستان که وفــــد خـــداینـد بسیار اندکند،

اما با وزن و بسیار خطـیــرند،

و اهـــل باطل بسیارند،

اما بی وزن و سبک و بی معنی!

یک جهان مجــــاز را یک ذرّه حقیقت بس ،

یک عالــم بیهوده و باطل را  یک یافـت خـداونـد بس!


ای محمّــد ؛

اگر تو اینان را از روی عدد و کثرت بینی،

تو را به فتنه اندازند،

و اگر با ایشان سازی (سازش کنی ) تو را از حق باز دارند،

فرمان ما را گردن نه، و از ایشان روی بگردان.


   نادیده هـر آن کسی که نـام تــو شنید

 

 دل نامـــزد تــو کـرد و مهـــــر تـو  گـزیـد


اِنَّ اللهَ وَ مَلائِکَـتَــهُ یُصَـلّـُـونَ عَـلَـی النَّبِیُّ

یا اَیُّهَـــا الَّـذِینَ آمَنُــوا صَـلّـُـوا عَـلَـیــهِ وَ سَلِّـمـُوا تَسـلِـیـمـاً


آیه 161 سـوره انعـــام :


قُــل اِنَّنی هَــدانِی رَبِّی اِلی صِــراطٍ مُستَقِـیـــمٍ...


بگو ای محمّــد ؛

من آنــم که خـداونــد مرا به راه راست رهـبـری کرد،

دین پاینده و راست بر کیش ابـــــــراهیم...

  

آیه 162 سـوره انعـــام :

قُـل اِنَّ صَــلوتِی وَ نُسُــــکِی

وَ مَحــیـــای وَ مَماتِی للهِ رَبِّ العـــالَـمِیــــن


بگــو  ای محمّــد ؛

نماز من و سجود من و قـربانی من و زندگانی و مرگ من


همه برای خــــدا است،

خــداونـــد همـه جهانیــــــان.

 

این آیت اشارت است به مقام مواصـلـت مصطفی(ص)،

و مواصلـت ، به حق پیوستن است

و از خود باز رستن،

و نشانه آن دلی است زنده به فـکـر ،

و زبانی است گشاده به ذکـــر ،

با خـلــق عاریت و با خود بیگانه ،

از تعـلـــق آســوده و به حــــق آرمیده .

 

یکی درد و یکی درمان پسندد

یکی وصل و یکی هجران پسندد

میان هجر و وصل و درد و درمان

پسندم آن چه را جانـــان پسندد


در وادی عاشقی و تسلیم و رضا بود

که اباعبدالله الحسین علیه السلام

در روز عاشورا در گودی قتلگاه

در آخرین سجده های خود این چنین فرمودند :

الهی ؛ رضاً برضاک ، راضیاً بقضاک ، لا معبود سواک

شاید خواندن زیارت عاشــــورا

و لعن و نفرین بر غاصبان حق ائمه

و بنیان گزاران ظلم و ستم بر این خانواده خدایی ،

و قاتلان حسین علیه السلام  و یاران جان برکف ایشان

 مرهمی باشد بر قلب مجروح رسول الله (ص)

و ائمه معصومین و مولایمان

امام مهدی (عج ) علیهم السلام باشد.

کارت پستال درخواستی طراحان



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید

برتـــری عالِــــم بر عابِـــد 

(آیه 11 : سـوره 58 مجادله )

بســم الله الــرحمـــن الرحیـــم 

... یـَرفَــعِ اللهُ الَّــذِیـنَ آمَنـُـوا مِـنکـُـم

 وَالـَّـذِیــنَ اُوتـُــواالعِـلــمَ دَرَجـــاتٍ وَاللهُ بِما تَعـمَلُونَ خَبِیرٌ   

  

برخی مفسران نوشته اند:

صاحبان ایمان را یک درجه و صاحـبـان عــلــم را چند درجه است،

 کـه عـلـــم بر ایمــان بـرتـری دارد،

زیرا برتری عــالــم بر شهـیــد یک درجه ،

و برتری شهـیــد بر عــابـــد یک درجه است،

و برتری محـمــد مصـطـفی(ص)

بر عالِــم درجات زیادی است.

 

برتری عالـم بر عابـــد :

 محمد مصطفی(ص) فرمود:  

کسی که در راه آموختن دانش بمیرد،   

فاصـلــه میان او با پیغـمبـران یک درجه باشـد!   

و نیز فرمـــود:

هرکس راه دانش آموزی پیماید،   

خداوند راه بهشت را بر او آسان گرداند  

و فرشتگان بال خویش را برای آسایش او بگسترانند،  

و برتری عـالـِـم بر عـابــد  

مانند برتری خورشـیـد است بر مـــاه و دیگــر ستـــارگان .

   

ای مـاه برآمدی و تـابــان گشتی

 گِرد فلک خویش خرامان گشتی! 

چون برآمدی بـرابـر جــان گشتی

 ناگاه فـرو شـدی و پنهان گشتی!

همه مشکلات و گرفتــــاری های مـــــا

ناشی از غیبت طولانی مولایمــــــان

محبــوب دل هـا و منجی انســان هـا

قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است

اَلسّـلامُ عَلَیــکَ یا صاحب الزّمان

 

جانـــــــان من !

 قائـم آل محمّـــــد (ص)

 هـر جمعـــه را به این امیـــد آغاز می کنیم

که شـایـد تـــــو در این جمعـــــه بیــــایی

و کام تشنــگان عـدالـت را سیـــراب نمـــایی 

 

برای سلامتی و خشنودی امام و مقتدا و مولایمان

 قائـم آل محمّـــــد (ص) 

و برای تعجیل در فرج مبارکشان  

دو رکعت نماز مخصوص و یکصد صلوات



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید

 

گوهــر شب چــراغ

 

  

  

سوره 63 منافـقـــون :

بســم الله الــرحمـــن الرحیـــم

 

اِذا جائَکَ المُنافِـقـُونَ قالـُوا نَشهَـدُ اِنَّکَ لَـرَسُـولُ اللهِ

  

وَاللهُ یَعـلَـمُ اِنَّکَ لَـرَسُـولُهُ... 

 

(ای محمد) ؛

چون دو رویان (منافـقـیـن) نزد تو آیند، 

 

میگویند ما گواهی میدهیم که تو فرستاده خدائی،   


و خــدا میداند که تو فرستاده اوئی، 

 

و خـــدا گــواهی میدهـد

 

که منافـقـیـــــن دروغگــــــویانند.


از عهـد ازل غــواص قـدرت در دریای صـلـب آدم،

 

هم گوهـر شب چراغ

 

و هم شَبَهِ سیــــاه رنگ برآورد

 

و بر ساحل وجود نهاد،

 

که هم مؤمنان بودند هم منافقان!

 

اما مؤمنان را به فضل خود

 

در صدر عـزت و بساط لطف بداشت

  

و منافقان را به عـدل خود

 

در صف ذلّـت بداشت!

 

مؤمنان را تاج سعادت و کرامت بر فرق نهاد،

 

و منافقان را بند مذلّـت و قید اهانت بر پای نهاد،

 

مؤمنان را در نشیمنگاه صدق

 

( فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر )

  

نــزد خـــود جای داد

 

و منافـقــــان را دَرَکِ اَسـفَــــل جایگاه کرد!

 

(فی درک اسفل من الجحیم )



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید                                        

راز و رمز حروف مقطعه در قرآن

  

 

این حروف در لغت عرب 29حرف است در 29 سوره  با حساب مخصوصی آورده شده،

این حساب را قاضی بیضاوی در اول تفسیر خود چنین بررسی نموده :

 « حروف مجهـوره است و مهـمـوسه ، شـدیـده است و رخوه ، مطبقه است و منـفـتـحــه.

از مجموع حروف28گانه ( بنا بر اینکه الف حرف مستقلی نباشد) نصف آن که 14 است

در اوائـل29 سـوره آورده شـده  و این 14 حرف از نصف هـر نوعی از انواع ششگانه شکیل یافته .

محقـق طنطـــاوی گوید:

عدد 28 و نصف آن در نظام کامل موجودات هم مشهود است:

استخوان های مفاصل هـر دست، مهره های بالا و پائین پشت حیوانات تام الخلقه، شهپرهای بال پرندگان، منازل شمالی و جنوبی ماهتاب.

در لغت عرب 14حرف هنگام تلفظ با برخورد به (لام) تعریف ادغـام  میشود،

14حرف ادغام نمیشود ،  14 حرف  درکتابت نقطه گذاری میشود، 14حرف بی نقطه است، و حـرف (ی) به تنهائی بی نقطه ودر وسط نقطه دار است.

در آغاز سوره هائی از قرآن نیز 14حرف آورده شده ، 14حرف مسکوت مانده،

این تطابق قــرآن با وضع لغت و خلقت نشانه آن است که همه آیات خـداونــد است ،

که به صـورت های گوناگون تجـلی نموده، و با حساب و اعداد مخصوصی صورت پذیرفته است،

خصوصیت عدد 28 در میان اعداد این است که در میان اعشاری مانند 6 در آحاد و 496 درمئات بی مانند است،

با این بیان که اجزاء هر عددی یا کمتر یا بیشتر از آن عدد است ، جز این چند عـدد ،

مثلاً 28 نصفش 14ربعش 7 مخرج نصف 2 مخرج ربع 4 مخرج 28  عــدد 1، مجمــوع هـمــــان عــدد 28 است. »

این بود آراء و نظرهای معروف مستند به روایات در باره مقصود یا تأویل حروف افتتاحیه،

یا این تأویلات و نظائر آن درست و مطابـق واقـــع است؟  الله اعـلــم.   

آنچه به یقین میتوان گفت همین است که این حـروف برای مقصود و غـرضی آورده شده و بی مقصود و مهمل نیست،

پس از این مطلب گوئیم :

شاید آن مقصود به صورت رمزی میان خـدا  و پیغمبر(ص) درآمده و افرادی هم از خاندان وحی که راسخون در علم و در تأویل متشابهاتند آن را می دانند،

و بهـره اهل نظر همین اندازه است که استعداد تفکر و تحقیقشان بیدار گردد و ذهنشان بکار افـتـد  تا شایـد به کمک راسخـون به تأویل و معانی واقعی آن برسند،

چنانکه از ترکیبات طبیعی و شیمیائی بعضی تنها مقدار و نسبت عناصر هـر مرکب و خواص و آثار آن را میدانند ، گروهی هم به رمــــــــز و کلید آن آگاهند.

خاطره دیگری در ذهن رفت و آمد می کند که برای تکمیل این بحث ذکر آن بی تناسب نیست؛

 شاید حروف افتتاحیه سوره ها به مجهول و مقصود از آن لامقصود باشد ؛

با دو مقدمه کوتاه این احتمال تأیید میشود :

اول آن که : ادراکات حسی و عـقـلـی انسان محدود است چنانکه امواج صوتی و دیدنی ها و بوئیدنی ها را آدمی درحـد و مقـدار معینی درک می نماید با آنکه امواج و بـوها و صوت های موجود ریز و درشت و کیفیت و کمیت این ها جهان را پرکرده و ارتباط انسان با جهان جز بوسیله حواس متناسب و درک کننده آنها نیست،

اگر حواس ما بیشتر از این مقدار درک نماید مثلاً همه صداهای دور و نزدیک را بشنود، و دیدنی های ریز مانند میکرب ها و درشت مانند کرات دور را بنگرد، و همه بوها به شامه برسد ، یا حواس دیگری داشتیم که محسوسات دیگر را هم درک میکردیم سامان زندگی و تحمـل و ادامه آن ممکــن نبود

هستی این عالم ای جان غفلت است

هـوشیاری این جهـــــان را آفـت است

پس آنچه از امواج و اشعه و صوت ها که حواس ما میتواند درک کند و آنچه از حقایق وجود که از طریق آثار و صفات و برهان و عـلـت عقل ما پی میبرد گرچه از جهتی نا محدود است از جهاتی محدود است و وراء آن نه قابل درک است برای ما، و نه مرتبط به زندگی حسی و عقلی و بقـاء و کمال ما میباشد.

دوم آن که : عوالـم غـیـر متناهی ظهور اراده خـداونــد و آیات او است، قرآن همان اراده و آیات خـداونــد است که به صورت لفظ و عـبـارت درآمده و تا حـدّ عـقـل محدود و حس شنوائی و بینائی و فـراخـور زندگی و کمــالات عـلـمــی و عـمـلــی ما نـازل شــده؛ آن قـــرآنی که اگــر بر کوه فرود آید آن را می لـرزانـد و متـلاشی میسـازد.

«لوانزلنا هذالقرآن علی جبل لرایته خاشعـاً متصدعاً من خشیة الله»

نباید به صـورت صــوت و کلـمـــات باشـــد!!

با توجه به این دو مقدمه کوتاه ( که بجــای خود باید مشروح تر بیان شود ) تأیید می شود که این حروف ، اشاره به مجهول و مقصود از آن لامقصود میباشد ، یا بعبارت دیگر حد فاصل است میان ماوراء محسوس و معقول ، و آنچه برای ما قابل درک و فهمیدنی و بکار بستنی است، همچنانکه در اصطلاحات علمی گویند: ماوراء حس، ماوراء عقل، مجهول، ایکس، ایگرگ، و در محاورات عـرفی گویند : « کاری به حرف هایی دیگـر نداریم ، بعــد از دیگـر حـرف هـا ، عـرب گوید: بعد اللتیا والتی»،

این بیان با آن نظری که این حروف را رمز میان خـــدا و رسولش یا اشاره به صفات عـلـیـــا میداند درست درمی آید، زیرا مجهـولات، عـقـول متعارف، و معـلـومات حس و عقل بالاتری است که مؤید به وحی باشد ، و تجـلــی کامل صفــات و آثار آن وراء عـقــول عـادی بشــری است.

تا اینجا آنچه گفته شد راجع به همه حروف و بحث کلی بود اما راجع به یک یک حروف که در اوائل سوره های معین است، بحث دیگری است که کمتر بررسی شده ، شاید درهائی بروی جـوینــدگان پس از این باز شود.]

(برداشت از تفسیر ارزشمند پرتوی ازقــرآن ، نوشته ی مرحوم آیة الله طالقانی ج 1 چاپ سوم ص 45-50 )



موضوع :


<      1   2   3   4   5      >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


* *