سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 1986029
  • بازدید امروز: 123
  • بازدید دیروز: 185
  • تعداد کل پست ها: 1283
  • ****
درباره
محمّـد تــرابـی[962]

روح بلند مدیر وبلاگ خادم قرآن محمد ترابی در اسفند ۱۳۹۸ در ۶۷ سالگی به سوی معشوق شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آرشیو مطالب
*

حدیث

*
لوگوی دوستان
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 525 )

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )


( قسمت هیجــدهـم )


شبِ محنت و روزِ شادی


 

 ( جزء سوم صفحه 53)

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم


27 ـ تُولِجُ اللَّیْلَ فِی الْنَّهَارِ وَ تُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ   

وَ تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ تُخْرِجُ الَمَیَّتَ مِنَ الْحَیِّ 

 وَ تَرْزُقُ مَن تَشَاء بِغَیْرِ حِسَابٍ 

 

تفسیر لفظی :


شب را در روز آوری و روز را در شب ، زنده را از مرده بیرون سازی و مرده را از زنده ،

و هرکه را خواهی روزی بی شمار و بی حساب بخشی .

 

تفسیر ادبی و عرفانی :


ای خداوندی که شب محنت به روز شادی آری ،


تا امن بنده و آسایش بیهوده او برداری ،


که ایمنی و امید بیهوده در راه تو نیست ،


و روز شادی بر شب محنت درآری ،


تا نــومیـــــــدی بنــــــده باز بری ،


که نا امیدی در دین تـــــو نیست ،


ای خداوندی که از بیگانه آشنـــــا بیرون آری ،


چون موسی از عمران و ابراهیـــم از آذر ، (*)


و از آشنــــــا بیگانـــه بیـــــرون آری !


چون قابیل از آدم و کنعان از نوح !


---------------------------------------------------------------------------------------

(*)   از آن جا که شیعــه معتقد به این است که انبیاء الهی از سلب های موحد بیرون آمده

و در سلسله اجدادی آن ها مشرک و بت پرست وجود ندارد ، لذا بیشتر مفسران ،

آذر را عموی ابراهیم دانسته اند،  ولی در کتابی به نقل از یکی از علمای بزرگ دیدم که :  

آذری که در قرآن پدر ابراهیم ذکر شده در حقیقت پدرِ مادرِ ابراهیم بود نه پدر خودش

و چون ابراهیم نزد پدرِ مادرش زندگی می کرده ، آذر را بعنوان پدر او شناخته اند !

و بنظر می رسد که نظر این عالم بزرگوار صحیح تر باشد چرا که اگر آذر عموی ابراهیم بود

قرآن هم او را عمو بیان میکرد نه پدر ! آن هم نه یک بار و دو بار بلکه در تمام موارد

پدر ذکر نموده ، البته مفسرانی که آذر را عموی ابراهیم میدانند به آیه ای از قرآن استناد

می کنند که خداوند اسماعیل و اسحاق را پدران یعقوب خطاب کرده در حالی که اسماعیل

عموی یعقوب بوده نه پدرش ! ولی این موضوع فقط یک مرتبه در قرآن آمده ، ولی آذر را

پدر ابراهیم بیان کردن ، در تمام آیه های مربوطه ذکر نموده ، و این قابل تأمل است

و بیشتر فکر را به این مسئله مشغول می کند که آذر عموی ابراهیم نبوده بلکه پدرش بوده !

و بنا به نقل آن عالم بزرگ پدر مادرش بوده است نه عمو !

لازم به ذکر است که پدر ابراهیم تارُخ بوده و تارخ فرزند آذر که این آذر نیز

با آذری که در قرآن آمده و پدر مادر ابراهیم بوده متفاوت است.

و ابراهیم (ع) نوه ی دو آذر بوده یکی پدرِ پدر و دیگری پدرِ مادر ،

و او نزد  پدرِ مادرش زندگی می کرده است . والله اعلم  

 

 

همه مشکلات و گرفتاری های ما


ناشی از غیبت طولانی مولایمــــــان


محبــوب دل هـا و منجی انســان هـا


قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است


 پس برای تعجیــــل در فـــرج مبارکشــــان دعا کنیم





موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 524 )

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )


( قسمت هفــدهـم )


منتظــر رؤیـت


 

 ( جزء سوم صفحه 53)

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

25 ـ قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَن تَشَاء

وَ تَنزِعُ  الْمُلْکَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء

وَ تُذِلُّ مَن تَشَاء  بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلَىَ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ 

تفسیر لفظی :

بگو بار خدایا ؛ تو دارنده ی ملک و خداوندِ پادشاهی هستی ،

به هرکس بخواهی پادشاهی دهی ، و از هرکس خواهی پادشاهی می گیری ،

هرکه را خواهی عزیز می کنی ، و هرکه را خواهی ذلیل می گردانی ،

همه ی نیکی ها به دست تواست ، که تو بر هر کاری توانا هستی .

تفسیر ادبی و عرفانی :

                        بزرگ است و بزرگوار ،

خــــداونــــــد کردگار ،

مهربـــــــان وفــــادار ،

بار خدای همه ی بارخدایان ،

پادشاه همه ی پادشاهان ،

نـــوازنــــده ی بنـــــدگان ،

راه نمای در راه ماندگان ،

خود دانست که بندگان به سزای ثنای او نرسند ،

و حق او نشناسند ،

و قدر بزرگی او ندانند ،

پس به مهربانی و کرم خود ،

ایشان را گرامی داشت ،

و بنواخت و گفت :

ای بندگان ؛ مرا همان گوئید که من خود را گفتم ،

و گوئیــــــد : مالِکَ المُلک ...

ای پادشاه پادشاهان ؛

ای آفریننده ی جهان ؛

ای یگانه ی یکتا از ازل تا جاودان ؛

ای یگانه و یکتا در نام و نشان ؛

ای سازنده ی کار کارسازان ،

ای به سر برنده ی کار بندگان بی بندگان ؛

تُؤْتِی الْمُلْکَ مَن تَشَاء 

یکی را برکشی و بنـــــوازی !

یکی را بکُشی و بینـــدازی !

یکی را به اُنس خود آرام دهی ،

و او را غم عشق خود سرمایه دهی ،

که بی غم عشق تو

آسایش دل و آرام جان نَبُوَد .

تا جان دارم غم تــو را غم خوارم

بی جان غم عشق تو به کس نسپارم

یکی با رضـــوان در نــــاز و نعمت ،

یکی با مالـــک در زندان وحشت ،

یکی بر بساط انبساط

بر تخت ولایت منتظر رؤیت ،

یکی در چاه بشریت با خواری و مذلّت ،

آن صاحب ولایت به زبان شادی

از دولت وصال خود خبر می دهد :


کنون که با تــو بهم صحبت اوفتاد مرا

دعا کنم که وصـالت خجستـه باد مرا

آن بیچاره ی کُشته ی مذلّت ،

به زبان مهجوری

از سر حرمان خویش این ترنم کند :

خال دل خود تو را نمودیم و شدیم

بر درد دل اندوه فزودیم و شدیم


گویند مقصود از ملک و پادشاهی


مقهـــور کردن نفس است

 

 

چنان که گویند :

سلیمان نبی ، روزی چند گاو و گوسفند

برای مهمانخانه ی او ذبح می شد ،

و او خود نان جوین خوردی !

و مرقّــــع (*) پـــوشیــــدی !

و ترک هوای نفس کردی !

وَ تَنزِعُ  الْمُلْکَ مِمَّن تَشَاء   

آن کس که این سیاست

و پادشاهی بر نفس امّاره را از وی دریغ دارند ،

سلطان هـــوی بر او مستولی شود !

آن را که پادشاهی ظاهر دهند ،

آن که اسیر شهوت و هوس خویش گردد ،

او را از پادشاهی در حقیقت چه نصیب باشد ؟

اگر کسی در این دنیا به حقیقت پادشاه است ،

جز درویشان خـــداجـــــــو نباشند

که هوای نفس را زیر پا نهاده

و از همه ی فتنــــــه ها برآسودند ،

آنان پادشاهان ظاهرند که اسیر هوی و شهوتند ،

هرجا گام نهند از آنجا گرد برآرند

و اینان پادشاه طریقت و پیروان شریعت

هرجا گذر کنند ، سنگ ریزه ی آن مروارید ،

و خاک آن مشک و عنبر شود ،

خاکی که بران پای نهی مشک وعبیر است

تختی که برآن تکیه کنی عُود مطرا (*) است

----------------------------------------------------------

(*)مُرَقَّــع : جامه کهنه و پینه دار و یا لباس پاره پاره به هم دوخته شده 

(*)عود مطرا : (از «طرو») تازه  و تازگی کرده شده و گاهی مجازاً به معنی مصفا و آبدار.

 


 

این جمعـه هم گذشت و نیـــامـد

و ما همچنان جمعـــــه ها را منتظریم

تا جمعه فرخنده ای که امام و پیشوایمان

حضــرت حجــة ابن الحســن العسکـــری

بیاید و کام تشنگان عدالت را سیراب نماید

برای تعجیل در ظهــــور مبارکشان

همچنــــان دعــــــا می کنیم

کارت پستال درخواستی طراحان



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 523 )

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )


( قسمت شـانـزدهـم )


. بـازار تقـوی .


 

 

 ( جزء سوم صفحه 53 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

25 ـ فَکَیْفَ إِذَا جَمَعْنَاهُمْ لِیَوْمٍ لاَّ رَیْبَ فِیهِ

وَ وُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَّا کَسَبَتْ وَ هُمْ لاَ یُظْلَمُونَ  

 

تفسیر لفظی :

تا چون بُوَد حال آنان هنگامی که برای روز رستاخیز آنها را فراهم آوریم ،

که آن روز جای شــک و گمــان نیست ، و هرکسی آن دِرَوَد که کِشتَـــه ،

و به هر کس آن چه کرده سپرده اند بی آن که بر کسی ستمی یا بیدادی روا باشد .

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

آیا تا چون بُــوَد حال ما در روز رستاخیز ؟ 

که جهانیان را با یک نفخه ی اسرافیل

از خاک برانگیزند ، و در عرصات حاضر کنند .

 

باش تا از نفخه ی صـور سرافیلـی شود


صورت خوبت نهان و سیرت زشت آشکار !


باش تا این عزّت و ریاست  به سر رسد ،

و دست و پـــا در  مقام بازپرسی  برآیند ،

عیب ها و راز ها همه آشکار و عیان گردد ،

آن گاه به تــو گوینــــــد :

پرده از روی کارهایت برگرفتـــه ،

یعنی آن چه که خود اندوخته و ساخته ای ،

همان بینی که خود فرستاده ای ،

همان خــــوری که خود پختــــه ای ،

همان دِرَوی که خود کِشته ای ،

این است که فرمود :

هُنا لِکَ تَبلُوا کُلُّ نَفسٍ ما اَسلَفَت ،

آن چه امروز تـــو به پنـــــاه آن شوی ،

فــــــــــردا از تــــــــو برگــــردد ،

و تـــــــــو را بگـــــــــذارد ،

جز پــرهیــــزکاری !

که در هر دو سرای ، تقــــوی تـــو را تنها نگذارد ،

همه ی حَسَب ها و نَسَب ها را داغ کنند ،

لکن تقــــوی را گویند :

پیش آی که امروز بازار تــو است ،

هر که را در آن سرای از تــو بهره ای بود ؛

در این سرای آر و بهره و نصیبش ده ،

و عاشقـــــــــان خـــویش را ،

در حضرت رِضوانٌ مِنَ اللهِ اَکبَر فرود آر ،

که آشنایان تقــــوی دیگرند و عاشقان تقــــوی دیگر !

آشنایان کسانی هستند که ؛

از حـــرام و شبهــــــات بپرهیزند ،

و کارهایشان به دستور تقــــوی باشد ،

لیکن عاشقان تقــــوی کسانی باشند که ؛

از طاعـــــات و عبـــــــــادات خـــــــود ،

از روی نادیدن چنان پرهیزند که ؛

دیگران از گناه و سیّئات پرهیز دارند !


 

از یکی از سران پرهیزکاران پرسیدند :

تقــــوی چیست ؟

گفت : تقــــوی آن است که ؛

از غیر خـــدا بپـرهیـــزی ،

 

آری ؛ این چنین کسی

هرگز با آن کس که تنها

از حرام و شبهات بپرهیزد برابر نیست !

فردا که روز نواخت و گاه سیاست باشد ؛

هرکس به مراتب تقــــــوی برتر باشد ؛

به حضرت عزّت نزدیک تر است ،

که فرموده :

اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَاللهِ اَتقیکُم




الهــــــی ؛  

فرمائی که بجوی ! می ترسانی که بگریز !

می نمائی که بخواه ! و میگوئی پرهیـــــــز !

الهــــــی ؛  

غریبِ تو را غربت وطن است، پس این کار را کَی دامن است؟

چه سزاوار فَرَج است آن کس که به تــو ممتحن است؟

کَی بخانه رسد کسی که غـربت او را وطن است؟

الهــــــی ؛   

نه نیستم ، نه هستم ! نه بریدم ، نه پیوستم !

نه به خود بیان بستم ، لطیفه ای بودم ، از آن مستم ،

اکنون زیر سنگ است دستم !

الهــــــی ؛  

گریخته بودم ، تو خواندی !

ترسیده بودم ، بر خوان نشاندی !

می ترسیدم که بگیـــری به بلای خویش !

اکنون می ترسم مرا بفریبی به عطای خویش !

الهــــــی ؛  

آنچه بر سر ما آید بر سر کسی نیاید !

دیده ای که به نظاره تـــو آید هرگز باز پس نیاید !

اصلِ وصال دل است و باقی همه زحمت آب و گِل !


 

جانـــــــان من !

 

 قائـم آل محمّـــــد (ص)

 

 هـر جمعـــه را به این امیـــد آغاز می کنیم


که شـایـد تـــــو در این جمعـــــه بیــــایی


و کام تشنــگان عـدالـت را سیـــراب نمـــایی


 

برای تعجیل در ظهور مبارکت هر صبح و شام دعا می کنیم


کارت پستال درخواستی طراحان

برای سلامتی و خشنودی امام و مقتدا و مولایمان

امروز جمعه دو رکعت نماز مخصوص و یکصد صلوات



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 522 )

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )


( قسمت پانـزدهـم )


مکنـونـات غیبـی


 

 ( جزء سوم صفحه 52)

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

21 ـإِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ  بِغَیْرِ حَقٍّ

وَ یَقْتُلُونَ الِّذِینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ  النَّاسِ

فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ

 

تفسیر لفظی :

کسانی که به سخنان خدا کافر می شوند و پیامبران را بناحق می کشند ،

و کسانی که مردم را به راستی و درستی دستور می دهند را نیز می کشند ،

ایشان را به عذابی دردناک بشارت ده .

تفسیر ادبی و عرفانی :

کسانی که در ازل خسته ی تیغ شقاوت شدند ،

در ابد کمند سعادت ، آنان را نگیرد ،

و آنان را داغ رسوائی بر جان نهند ،

و روزخوش و دولت ، یــــــــار آن ها نباشد .

گفتـــه اند :

عباس را که کمند سعادت از مکنــون غیب بیانداخته بودند ،

روزی به زیــــارت کعبـــــــه رفت ،

سر بر سجود نهاده و می گفت :

یا لاتُ یا هُبَل !

خداوند فرمود :

لبّـــیــــــــک بنــــــــده من !

غلغله در فرشتگان افتاد !

که بار خدایـــــــــا ؛ 

 او لات و هبل می خواند !

و تو به عزّت خویش جواب می دهی ؟ !

فرمود : ای فرشتگان ؛ آرام گیرید ،

که شما را بر مکنونات غیب ما آگاهی نیست ،

اگر او را در بندگی سهـــو و غلطی افتاده ،

ما را در خداونـــــــدی ، سهـــو و غلطی نیفتد ،

و شما خواهید دیـــــــد تا تقـــدیـــــر مـــــا در حق وی

و فرزندان وی تا به قیامت چه شگفتی ها بیرون دهند !

نوح نبیّ پیشانی خویش به خاک مالید

و گفت : بار خدایــــــــــــا ؛

در دل پدران در حق فرزندان ، تـــو بهتــــر دانی چیست ؟

تواند بود که بر پیری و ضعف ما رحمت کنی ،

و این پسر را دین حنیف اسلام کرامت فرمائی ؟

خطـــــــاب رسید :

این پسر از اهل تو نیست !

و حکم ما در ازل چنان رفت ؛

که سر فرزند تو را کلاه توحید نشاید !

و حکم ما هم برگشت ندارد !

آن کس که کشته ی قضـــا بـــــود ،

چندین سال بساط عبادت بر امید وصال پیمود ،

چون پنداشت که دیده ی آرزویش گشاده شود

و نفحه ی وصـــــــال در دلش وَزَد ،

از آسمان عزّت بر خاک ذلّت افتاد

و زبان حالش این است :

پیش تـو رهی چنان تبــاه افتاده

کز وی همه طاعتی گنــاه افتاده

این قصه کزان روی چو ماه افتاده

این رنگ گلیم مـا سیــاه افتاده

 

کسی از پیغمبر (ص) پرسید :

از این گروه کافران کِرا عذاب سخت تر به رستاخیز باشد ؟

فرمود : هرکس که پیغمبر خدا را بکشد

یا کسانی که ، آمران به معروف و ناهیان از منکر را بکشد !

آن گاه فرمود : این گروه یک بار 43 پیامبر را

به یک ساعت روز بکشند !

پس از آن 112 مرد از بنی اسرائیل

برخاستند تا آنان را امر به معروف و نهی از منکر کنند ،

آن 112 مرد را هم در آخر روز بکشند !

مفسران گفته اند :

این آیه در مورد پادشاهان بنی اسرائیل فرود آمده

که بعد از موسی برخاستند .

 

و اینک مدعیان آئین یهـــود و سردمداران صهیونیست آنها

[ نسل جدید کشندگان پیامبران ]

هر روز و هر ساعت ده ها و صـــدهــــــا

کودک و پیـــر و جوان بی سلاح را

بدون هیچ جرمی و گناهی

( و شاید هم به قصد قربت به یهوه )

با سلاح های مرگبارشان بکشند.

و مدعیان دفاع از حقوق بشر نیز

در این رابطه ساکت و خفه اند !

 

امروزه در مملکت اسلامی خودمان نیز مشاهده می شود ؛

آمــران به معــــروف و ناهیــــان از منکــــــــــــر را

مورد اذیت و آزار و ضرب و شتم و جرح قرار می دهند ،

پس جایگاه بسیار بــــــد و عذابــــی سخت

در انتظار آنان خواهد بود.

 

همه مشکلات ما

ناشی از غیبت طولانی مولایمان

محبــوب دل هـا و منجی انســان هـا

قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است

 

السلام علیــک


یا اباصــالح المهـــدی


پس برای تعجیل در فرج مبارکشان دعا کنیم



موضوع :


نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 520 )

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )


( قسمت چهـاردهـم )


آخرین درجـه ی اسـلام


 

 ( جزء سوم صفحه 52)

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم


18 ـشَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِکَةُ  وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ


قَآئِمًَا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ  الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ


تفسیر لفظی :

 

خداوند خودش گواهی داد که نیست خدائی جز او و فرشتگان و صاحبان دانش

هم در حال داد و عدالت گواهی دادند که

نیست خدائی جز خدای یکتا و قادر و حکیم و دانا به همه ی کارها .

 

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

خداونــــد خود را گواهی داد

و خود را ستــــــود

به سزای خویش از صفت خویش ،

در کلام خویش خبر داد از وجود خویش ،

آن گاه که نه آدم بود و نه عالَم ،

نه هـــــــوا نه فضــــــــا ،

نه خشکــــی نه دریــــا ،

نه روشنائی  نه تاریکی ،

نه فهــــــم نه فرهنــگ ،

نه وفــــــاق نه نفــــاق !

در آن حال خداوند به جــلال خویش ،

به قـــــدر خویش ،

به کمال و عزت خویش سخن گفت ،

و به یک تائی خویش گواهی داد !

امروز همان است که بود ،

و هرگز نباشد که نباشد !

اَزَلِـــی وَ اَبَـــــدِی ،

برتر از هر چیز به بزرگواری ،

بالاتر از دریافتِ چون !

و از قیاس و وَهــــم بیرون !

و پاک از گمان و پنـــدار و ایدون !


در ذات لطیف تو ، حیران شده فکرت ها

بر علم قدیم تــو ، پیـدا شده پنهان ها


... وَالْمَلاَئِکَةُ  وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ ...


بنگر که شرف فرشتگان و دانشمندان

بس شگرف است که خداوند 

گواهی آنان را با گواهی خود پیوند داد ،

نه از آن جهت که گواهی به یکتائی او

از گواهی مخلوق پیوندی در می یابد !

نی نی ! هرگـــــــز !

که عزّت وی ، وی شناسد ،

و عزّت وی ، احدیت وی داند ،

و کبریاء وی ، عزّت وی شناسد.

الهــــی ؛

ای سزاوار ثنـــــای خویش ،

ای شکر کننده ی عطای خویش ،

ای شیــرین نماینده ی بلای خویش ،

بنده به ذات خود از ثنای تــــو عاجـــز ،

و به عقل خود از شناخت ذات تو عاجــز ،

و به تــوان خــــود از ســــزای تـــــو عاجـــز ،

الهــــی ؛

                    ای یادگار جان هـــا ؛

                        و یاد داشته ی دل هـــا ؛

و یاد کرده ی زبان هـــا ؛

 

به فضل خود ما را یاد کن ،

و به یاد لطیفی ما را شاد کن


19 ـ إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ ...


دین پسندیده که خدای را با آن پرستند ،

و به حکم آن وی را اطاعت کنند ،

و رضای او را جویند ، دین اسلام است

و آن را سه منـــــزل  است :

اول منزل ؛ اعتراف حفظ جان و مال ،

که شمشیر از گردن کسان بردارد ،

و مال آن ها را نگه دارد ،

چه موافق چه منافق ! 

دوم منزل ؛ اعتقاد درست

و پیروی از احکام و سنت و شریعت !

سوم منزل ؛ تسلیم و استسلام است ،

که این غایت کار و نهایت حــــــال است ،

و پسندیده ی خـــــــــدا ،

چه که خود را بر درگاه عزت حق افکندن ،

و او را منقـــــاد و مطیـــــــــــع بـــودن ،

و به حکم وی راضـــــــی شـــدن ،

و به آن اعتــراض نیــــــاوردن ،

و از آن اعـــراض نکـــــردن ،

و آن را شکوه داشتن ،

آخرین درجه ی منزلِ سومِ اسلام است .


 

میلاد مسعود ثامن الحجج

 

حضرت علی ابن موسی الرضـــا علیه السلام


بر شمـــا و همه ی شیعیـــان

 

و دوست داران آن حضرت مبــارک بــاد

 

************************************


سلامی و درودی و توسلی به مولایمان :

اَللهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّم وَ زِد وَ بارِک عَلی السَّیِدِ المَعصُومِ ،

وَ  الامامِ المَظلُومِ ، وَ الشّهِیدِ المَسمُومِ ، وَالغَرِیبِ المَغمُومِ ،

وَالقَتِیلِ المَحرُومِ ، عالِمِ العِلمِ المَکتُومِ ، بَدرِ النُّجُومِ ،

اَلشَّمسِ الشُّمُوسِ ، وَ اَنِیسِ النُّفُوسِ ، اَلمَدفُونِ بِاَرضِ طُوسٍ ،

اَلرَّضِیِّ المُرتَضی ، اَلمُرتَجَی المُقتَدی ، اَلاِمامِ بِالحَقِّ

اَبِی الحَسَن، عَلِیِّ ابنِ مُوسَی الرِّضــا، صَلَواتُ اللهِ وَ سَلامُهُ عَلَیهِ،

اَلصَّـلـوةُ وَ السَّلامُ عَـلَیکَ یا اَبَا الحَسَن ، یا عَلِیِّ ابنِ مُوسَی ،

اَیُّهَا الرِّضــا ، یابنَ رسول الله، یَابنَ أمیرِالمُؤمنین،

یا حُجَّةَاللهِ عَلی خَلقه،یا سَیِّدنا و مولانا ، إنّا  تَوَجَّهنا،‌ و استَشفَعنا،

وَ تَوَسَّلنا بِکَ إلی اللهِ، وَ قَدَّمناکَ  بَینَ یَدَی حاجاتِنا، فِی الدُّنیا و الآخِرَة،

یا وجیهاً عِندَ الله،  إشفَع لَنا عِندَ الله



موضوع :


   1   2   3   4   5   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


* *