سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 1985924
  • بازدید امروز: 18
  • بازدید دیروز: 185
  • تعداد کل پست ها: 1283
  • ****
درباره
محمّـد تــرابـی[962]

روح بلند مدیر وبلاگ خادم قرآن محمد ترابی در اسفند ۱۳۹۸ در ۶۷ سالگی به سوی معشوق شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آرشیو مطالب
*

حدیث

*
لوگوی دوستان
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



تفسیر ادبی عرفانی آیات مخاطبات ( 122   ـ 290 ) 

تلخی دنیـا ، شیرینی آخـرت

 

آیه 5 سـوره ضحــی  : 

بســم الله الــرحمـــن الرحیـــم

وَلـَسـَــوفَ یـُعـطِیکَ رَبـُّکَ فَتَرضی

چون جبرئیل به حضرت رسول(ص) درآمد،

او را دید بیـقــرار و نا آرام گشته،

عـنـان دل به دست غـــم سپرده،

ســـوز و انـــدوه وی به غایت رسیده،

دیــده ی او لـــؤلـــؤ بارگشته،

جـبــرئیــل سبب پرسید:

گفت غم گناهکاران امّت چنین بیقرارم کرده،

و اندیشه ی عاقبت کار مرا چنین زار و نزار نموده!

ای جبرئیل میخواهـم که خـداونــد آنها را به من ببخشد،

تا دلم آرام شود،

##########################################

درود خدا و ملائکه و مؤمنین بر تــــــــــــو باد ای محمّـــد

اِنَّ اللهَ وَ مَلائِکَـتَــهُ یُصَـلّـُـونَ عَـلَـی النَّبِیُّ

یا اَیُّهَـــا الَّـذِینَ آمَنُــوا صَـلّـُـوا عَـلَـیــهِ وَ سَلِّـمـُوا تَسـلِـیـمـاً

##########################################

جبرئیل به حضرت عزت رفت و باز آمد و گفت:

خـداونــد تو را سلام میرساند و میفرماید:

دل خوش دار و اندوه مدار،

جهانیان همه خشـنــودی ما میخواهـنـد

و ما خشـنـودی تو را میخواهـیـــم،

ای محمّــد ؛ 

برای آنکه تو خشـنــود شـوی ما هرکس از امت تو

که تا روز رستاخیز

از دلی پاک و با اخلاص

اقـرار به خـداونــدی ما کند،

و تو را به رسالت بشناسد،

هـر طاعـت که دارد بپذیریم،

و هـر لغــزش که باشدش بیامرزیـم،

و اگـر بقـدر تمام روی زمین گـنـــاه داشته باشد محــو کنیم!!

از حضرت امام جعـفـرصادق(ع) روایت شده که:

روزی حضرت رسول (ص) وارد خانه ی فاطمه(س) شد،

دید جامه ای از پشم شتر بر تن دارد،

و با یک دست گندم آسیا میکند

و با دست دیگر فـــرزند را شیر میدهــد!

پیغمبر چون چنین دید

اشــک در چشم های مبارکش جمع شد و فـرمود:

ای فـاطـمـــه ؛

تلخی دنیا را به شیرینی آخرت بگذران

 

که خـــداونــد فـرمود:


وَ لـَسـَــوفَ یـُعـطِـیــکَ رَبـُّکَ فَـتَــرضی!

 

***********************************************

 

***********************************************


تفــاوت دو خشنــودی:

موسی به کوه طور به مناجات رفت

و خشنودی خــدا را خواست و گفت:

وَ عَــجِّـلــتُ اِلَـیــکَ رَبِّ لِـتَـــرضـی،

ولی محـمــد(ص) را  خـداونــد خبرداد :

وَ لـَسـَــوفَ یـُعـطِـیــکَ رَبـُّکَ فَـتَـــرضی

 

تفاوت خشـنـــــــــــــودی خـواسـتـــن

و خشنودی دادن از کجــــا تا به کجـــــــا!!!

 

############################################## 

############################################


همه مشکلات ما

ناشی از غیبت طولانی مولایمان

محبوب دلهـا و منجی انسانهـا

حضرت حجـة ابن الحسن العـسکـری المهــــدی(عج) است

پس برای تعجیل در فرج مبارکشان زیاد دعا کنیم

 

السلام علیــک

یا اباصــالح المهـــدی

 ( اَلّلهُمّ َصَلّ ِعَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم )



موضوع :


 

تفسیر ادبی عرفانی آیات مخاطبات ( 121   ـ 289 ) 

نسیـم صبـای معـرفـت

 

آیه 3 سـوره ضحــی  : 

بســم الله الــرحمـــن الرحیـــم

مـــا وَدَّعَـــکَ رَبُّکَ وَ مـــــــا قـَـــلـــی

روزی چند وحی نیامد،!

رسول خدا (ص) دلتنگ شد،

و به اصحاب فرمود:

ندانم چرا وحی بریده شده؟

و روح الامین  نمی آید؟

ابوبکــر گفت: دشمـنــان همی گـوینــد که

خدای محمد او را بگذاشته و رها کرده!

پیغـمبــر(ص) به بالای کوه ابوقبیس رفت

و به زاری بگـریست و گفت:

من نسیم خـــدائی از سوی یـمـــن می بـویـم!

و به زبان حال گفت:

هـرشب نگـرانـم به یمــن تا تــو  برآئی  

 زیـرا که سهـیـلــی و سهـیـل از یمن آید

 

محمد(ص) از این پیش آمد بسیار دلتنگ و دل گرفته شد

و روی بر خاک نهاده گفت: 

خـدایـــا ؛

به حــق آن نسیم صبای معـرفـت

که به هـر سحــرگاه

بر درگاه دل دوستان گـذر کند،

که یکـبـار دیگـر صحـرای سینه ی دل محمّد را

به آن نسیم وحی پاک خـوش گــردان.

در آن ساعـت لــرزش در ارکان ملکــوت افتاد،

و زمین به جنبش آمد!

و ناگاه آثار وحی در طلعت مبارک پیدا شد!

یاران از پیش وی برخاستند،

و جبرئیل امین بَرِیـد حضرت حق،

وحی پاک را بگوش دل پیامبر(ص)  رسانید

که ای سـیِّــد؛

به حـق روشنائی روی تو

و سیاهی موی تو،

ما تو را فـرو نگذاشتیم

و از دوستی تو نکاستیم،

و در این عـتـاب جـز سـعــادت امـت  تــو نخـــواسـتیــم!


##########################################

درود خدا و ملائکه و مؤمنین بر تــــــــــــو باد ای محمّـــد

اِنَّ اللهَ وَ مَلائِکَـتَــهُ یُصَـلّـُـونَ عَـلَـی النَّبِیُّ

یا اَیُّهَـــا الَّـذِینَ آمَنُــوا صَـلّـُـوا عَـلَـیــهِ وَ سَلِّـمـُوا تَسـلِـیـمـاً

با منی در یمنی پیش منــی                  

 بی منی پیش منی در یمنی

 

##########################################

در تاریخ آمده است : اُوَیس قَرَنِی در یمن زندگی میکرد، پیامبر(ص) را نادیده شیفته شده بود، ولی با چشم دل و با گوش جان در همان یمن، پیامبر(ص) را می دید و صدایشان را می شنید، و در تمام شادیها و غمهای پیامبر(ص) او هم شاد یا غمگین میشد، حتی روزیکه دندان پیامبر(ص) بر اثر اصابت سنگ کفار قریش شکست، دندان او هم که در یمن بود شکست! و درست همان دندانی شکست که از پیامبر (ص) شکسته بود!!!

او را مادر پیری بود که می بایست از وی مراقبت نماید، به این علت نمی توانست یمن را ترک نموده به مدینه نزد محبوب خود بشتابد! روزی از مادر اجازه خواست که سفری چند روزه به مدینه بنماید تا محبوبش را از نزدیک ببیند! مادر که رنج فراق را در پسر می دید موافقت کرد برای چند روزی اویس یمن را ترک نماید و مدت را هم مشخص نمود! اویس تدارکاتی برای پرستاری مادر تهیه و او را به یکی از نزدیکان سپرد و با زاد و توشه ای اندک راه سفر را در پیش گرفت، در بیابانی بی آب و علف، آب و غذایش تمام شد،   الاغش از تشنگی و بی غذائی تلف گردید! خودش هم از تشنگی و گرسنگی به حالت اغماء افتاد، شخصی که از آنجا می گذشت او را دید، به او آب داد و کمک کرد تا به مدینه رسید، از شوق دیدار محبوب و شادیِ رسیدن به دیار دوست سر از پا نمی شناخت! وقتی به مسجد پیامبر(ص) رسید ، متوجه شد که پیامبر(ص) برای سرکشی از مسلمانان اطراف مدینه، در شهر حضور ندارند!!! آه از نهادش برآمد، چاره ای جز صبر نبود، چند روز به انتظار نشست و محبوب نیامد! مهلتی را که مادر تعیین کرده بود به اتمام رسید! اویس برای تخلف نکردن از دستور مادر، علیرغم اشتیاق شدیدی که به دیدن پیامبر(ص) داشت واز راه بسیار دوری با رنج و مشقت طاقت فرسائی آمده بود، محبوب را نادیده، مدینه را به سوی یمن ترک کرد!!!

هنگامیکه پیامبر(ص) به مدینه مراجعت نمودند بوی اویس را در مدینه احساس کردند و فرمودند : انى لاجد نفس الرحمن من قبل الیمن، من بوى خوش رحمانی را از جانب یمن استشمــــام مى کنم.

 اویس پسر انیس یکى از چهارمین فرد ممدوح از زهاد ثمانیه در اسلام است . دوستى دو جانبه میان پیغمبر صلى الله علیه و آله و اویس ضرب المثل است. اودر طول مدت عمر نتوانست پیغمبر صلى الله علیه و آله را ببیند ولى چنان شمایل پیغمبر صلى الله علیه و آله را توصیف مى نمود که یارانچند ساله پیامبر صلى الله علیه و آله از آن درمانده بودند

اویس قرنى از اکابر تابعین و از حواریون حضرت امیر المومنین علیه السلام است و در زهد و جلالت شان و رفعت مقام و تقوایش همه مسلمانان اتفاق دارند و کتابها مشحون از فضائل اوست .

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند : او راهب این امت است ، و نیز فرموده اند : اویس قبایل بزرگى ازربیعه و مضر را شفاعت مى کند.

اویس همچنان در یمن می زیست و در فراق دوست می سوخت، تا زمانیکه خلافت به مولایش امام علی (ع) رسید .

هنگام عزیمت مولا به صفین برای جنگ با قاسطین، در نزدیکیهای صفّین حضرت دستور توقف دادند، بعضی از فرماندهان و نزدیکان امام (ع) گفتند اینجا محل مناسبی برای اتراق نیست، و در معرض کمین دشمن هستیم، حضرت فرمودند: دراینجا از سوی کوفه هزار نفر بما ملحق خواهند شد !

مالک اشتر و ابن عباس که از فرماندهان و نزدیکان امام (ع) بودند متعجب و قدری نگران بودند که چرا امام (ع) فرمودند هزار نفر ! ممکن است کمتر یا بیشتر بیایند ! هنگامیکه لشکر هزار نفری از کوفه آمد مالک و ابن عباس برای اطمینان آنها را شمردند ؛ نهصد و نود و نه نفر بودند ! گفتند شاید اشتباه کرده ایم و هزار نفری که امام فرموده اند درست است ، لذا نزد امام(ع) رفته عرضه داشتند که لشکر هزار نفری از کوفه آمد ! دستور حرکت صادر فرمائید که در کمین دشمن هستیم ! امام (ع) فرمودند : یک نفر هنوز نیامده و باید صبر کنیم تا او بیاید که دلم برای دیدنش خیلی تنگ شده است ! آنها خیلی کنجکاو شدند که این شخص چه کسی است که امام(ع) برای دیدنش اینقدر اظهار دلتنگی می نمایند ! و لشکر چند هزار نفری را در این محل پر خطر نگه داشته است !  

طولی نکشید دیدند شخصی از دور نمایان شد! به امام(ع) اطلاع دادند، امام (ع) فرمودند : خودش است ، از چادر خارج و به استقبالش آمدند ! تازه وارد را در آغوش گرفتند ! و بسیار نوازش کردند !

او اویــس بود که برای دیدن مولایش و یاری سپاه اسلام آمده بود ! در آغوش محبوب و مولایش بود که تیری از کمین دشمن برای ترور امام (ع) که قبلا طراحی شده بود ، رهـا شد و به پشت اویس نشست ! و بدین سان اویس به آرزوی خود رسیده ،  جانش را فدای امام خود کرد و درآغوش محبوب جان به جان آفرین تسلیم نمود. ]

اویس در منطقه جنگ صفین مدفون گشت و قبر وى هم اکنون در شهر رقه واقع در 200 کیلومترى حلب و 450 کیلومترى شام نزدیک قبر جناب عمار یاسر واقع شده و زیارتگاه عارفان است. 

مرقــد اویس را در بایکان از استان سیرت ترکیه هم نوشته اند و همچنین در جاده کرمانشاه ـ روانسر در سی و پنج کیلومتری شمال غربی کرمانشاه زیارتگاه مجللی است بنام مرقد حضرت اویس ابن عامر ابن جزء ابن مالک که زیاتگاه مشتاقان و عارفان است


گفته اند که در بهشت، خواجه کائنات(ص) از کوشک خود بیرون می آید و گوئی کسی را می طلبد.

خطاب می شود: ای رسول من! چه کسی را می طلبی!

عرض می کند: اویس را .

ندا می آید که: نگران مباش ، تو او را نخواهی دید، همانگونه که در دنیا او را ندیدی.

عرض می کند: پروردگارا مگر او کجاست؟

فرمان می رسد: فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر- کنایه از اینکه در جوار من است.

سؤال می کند: پروردگارا! آیا او مرا می بیند؟

پاسخ می رسد: کسی که ما را می بیند چه حاجت که تو را ببیند!

چه بسیار بودند در مکه و مدینه که پیامبر (ص) را از کودکی دیده و به اخلاق حسنه ایشان آشنا و حتی با ایشان قرابت نسبی و سببی نزدیک داشتند ، ولی به راه اسلام نیامدند و انفاس قدسی این وجود مبارک را درک نکردند و در ضلالت و کفر و کینه و نفاق هلاک شدند.

##########################################

همه مشکلات ما

ناشی از غیبت طولانی مولایمان

محبوب دلهـا و منجی انسانهـا

حضرت حجـة ابن الحسن العـسکـری المهــــدی(عج) است

پس برای تعجیل در فرج مبارکشان زیاد دعا کنیم

 



موضوع :


تفسیر ادبی عرفانی آیات مخاطبات( 120 ـ 288 ) 

مقـام قـرب و لطـف

 

 

آیه 19 سـوره انشقـــاق  : 

بســم الله الــرحمـــن الرحیـــم


لَـتَــــرکَـبُـــنَّ طَـبَـقــــاً عَــن طَـبَـــقٍ

 

این آیت اشارت است به مقام مصطفی(ص) ، 

 

که خـداونـــد پیش از آنکه جان وی را در صدف خاک نهــد،

 

او را بر سه مقام بداشت:


بر مقام قـــــرب تا انس یافت،

بر مقام لطـــــف تا انبساط یافت،

بر مقام هیبــــت تا ادب یافت!

به لطــــف خود کارش پرداخت،

به قــــرب خود به انسش بنواخت،

به هیبــت خود در بوته ی بیم او را بگداخت!

 

پس چون دراین عالم آمد

هرکس در وی نظرکرد


از مقام هیبت او بیــــم داشت،

و از مقام انــس او امیـــد،

و از مقام قـــرب او مهـــــر یافت.

 

***************************************************

اِنَّ اللهَ وَ مَلائِکَـتَــهُ یُصَـلّـُـونَ عَـلَـی النَّبِیُّ

یا اَیُّهَـــا الَّـذِینَ آمَنُــوا صَـلّـُـوا عَـلَـیــهِ وَ سَلِّـمـُوا تَسـلِـیـمـاً

*************************************************

 

بعضی دیگر گفته اند:

این آیت اشارت است به

درجات و منازل قرب و رفعت محمّـــد(ص) درشب معـراج


که خـداونـد سِرِّ او را جذب کرد

و سِرِّ او روح او را جذب کرد!

و روح او  قـلــب وی را جذب کرد!

و قـلــب او نفس وی را جذب کرد!

در آن حال، تـــن جویای نفس گشت،

و نفس جویای قلب،

 

و  قـلـب جویای روح،

 

و  روح جویای سِرّ،

 

و سِرّ جویای مشاهـده ی حـــــــــــقّ گشت!


 

پس تــن به فــریاد آمد که نفــس کو ؟

مرا بی نفس قرار نــــه!

نفس به فـریـــاد آمد که قـلـب کو ؟

مرا بی قـلـب قـرار نـــه!

قـلــب به فـــریاد آمـــد که روح کو ؟

مرا بی روح قــرار نـــــه!

روح به فــریاد آمد که سِـــــرّ کــو ؟

مــرا بی سِـــرّ آرام نـــه!

سِــرّ به فــریاد آمد که مشــاهــده ی حـــق کو ؟

مرا بی مشاهده ی حق قرار نــــه!

 

آنگاه به مقام  (دَنا فَتَدلّی فَکانَ قابَ قَـوسَینِ اَو اَدنی) رسید،

 

که مصـطـفــی(ص) در شب معـــراج

 

به نفس خود به حق نزدیک شد،

 

و به قـلــب خود نزدیکـتــر،

 

و با روح خود به قدر دو کمان،

 

و با سِرِّ خود از دو کمان نزدیکـتـــر شد!

 

این است معـنـی لَـتَــــرکَـبُـــنَّ طَـبَـقــــاً عَــن طَـبَـــقٍ

 

که اشارت است به درجات رفعت و قـربت او در شـب معــــراج.

 

***********************************************

 

***********************************************


اگر در قصــر مشتاقـــان تو را یک روز بارستی

 

تو را با اندهانِ عـشــقِ این جادو چه کارستی


وگــر رنگی ز گلــــزار حـدیث او ببینی تـو


به چشم تو همه گلها که در باغ است خارستی

 

***********************************************

 

همه مشکلات ما

ناشی از غیبت طولانی مولایمان

محبوب دلهـا و منجی انسانهـا

حضرت حجـة ابن الحسن العـسکـری المهــــدی(عج) است

پس برای تعجیل در فرج مبارکشان زیاد دعا کنیم

 

السلام علیــک

یا اباصــالح المهـــدی

 

 ( اَلّلهُمّ َصَلّ ِعَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم )



موضوع :


تفسیر ادبی عرفانی آیات مخاطبات (119 ـ 287 ) 

 خشنــودی دوســت

 

 

آیه 1 سـوره نبـــأ  : 

بســم الله الــرحمـــن الرحیـــم

عَــمَّ یَتَسائَلـُــونَ عَــنِ النَّبَـإِالعَــظِـیـــمِ

 

این خبـــــــــــر بزرگ ،


کار پیغمبری و  بعـثـت و رسالت محـمــد(ص) است،


و پرسیدن کافــــــــران از یکدگر


که جماعت قریش چون بهم میرسیدند می گفتند:


این کار محـمـد چه چیــــــــز است؟

 

بدین بزرگی،

بدین پاینــدگی،

روز بروز کار او بالا تر ،

و آوای او بلنـــــــــــد تر ،

و دولتاو قــــــوی تر و استــــــوارتر ،

سرا پرده ی ملت ما را برانداخت!

و گردن دین خـــود را برافـراخت!

سرفـرازان عرب مسخَّــر میشوند،

و گردن کـشان قبیله ها

سر بر خــط او می نهنــــد.


***************************************************

اِنَّ اللهَ وَ مَلائِکَـتَــهُ یُصَـلّـُـونَ عَـلَـی النَّبِیُّ

یا اَیُّهَـــا الَّـذِینَ آمَنُــوا صَـلّـُـوا عَـلَـیــهِ وَ سَلِّـمـُوا تَسـلِـیـمـاً

*************************************************

 

در عـشـق تو گـــر کشته شــوم باکی نیست


کـــو دامن عـشـقـــی که بر او چاکی نیست! 

 

 

هیچ کس را چنین مرتبت و منزلتی نیست

که همه کائنات و موجودات از بهـر او ست

و مِهــر همه مهــر او ست،

و خـداونـد در همه احـوال خشنـــــــودی او خـواست،

چنانکـه در قبـلـــه رضای او خواست،

در شـفــاعـت امت رضــای اوخواست ،

به حیـــــــات او قـسـم یاد کـرد،

و به قوّت قلب وی ســوگـنــد یاد کرد 

به زادگاه او قسم یاد کرد

در خواب و بیداری عصمت و پناه بر او داشت،

جمله حال های او را کفایت کرد،

در هــرحال و در هــرجـای وحی به او پیوسته بود،

در غار بود وحی به او آمد ،

شب معراج در بیت المقدس وحی به او آمد،

در حضرت قـــــــاب قوسیــــــــــن بود

که بی واسطه راز شنید:


ای پیشرو از هـرچه بخوبی است جمالت


ای دور شـده آفـت نقـــصــان ز کمــالــت

 

 

###########################################


همه مشکلات ما

ناشی از غیبت طولانی مولایمان

محبوب دلهـا و منجی انسانهـا

حضرت حجـة ابن الحسن العـسکـری المهــــدی(عج) است

پس برای تعجیل در فرج مبارکشان زیاد دعا کنیم

 

السلام علیــک

یا اباصــالح المهـــدی

 ( اَلّلهُمّ َصَلّ ِعَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم )


###########################################


ســــلام در اســـلام

[ کلیک کنید ]



موضوع :


 

تفسیر ادبی عرفانی آیات مخاطبات(118 ـ 286 ) 

خزینـه ی دارالســـلام

آیه 3 سـوره قـلـــم  : 

بســم الله الــرحمـــن الرحیـــم

وَ اِنَّ لَکَ لاَجــــراً غَـیـــرَ مَمنـُـونٍ

 

آن مهتـــر عالــــم چون در خلوت ( اَو اَدنی )

قدمبر بساط انبساط نهاد،

خطاب از حضرت جلال آمد که:

درود و رحمت برتـــــــو بــــــــاد! 

امشب ما خزینه ی دارالســـلام را

در لشکــرگاه سینه ی تو نثار میکنیم و پاداش میدهیم،

سـیِّـد گفت :

ما را ازخـداونـــد پروای خزینــــــــــــه نیست،

آن را برگــدایان امت ایثــار کردیم،

 

 

گفتند : ای سـیِّـد ؛

به آفرینش برون نگــر

که همه منتظر جمال تــو اند!

تا امشب از تـو بهــره ای بردارند!

سـیِّـد گفت :

در این مقام که سعادت ما را فرود آورد،

ما را به روضه ی رضوان و حجـره ی  آدم سر فـرو نیاید،

 

از حضرت سبحـان نـــــــــدا آمد که:


 اِنَّکَ لَعَـلـی خُــلـُـقٍ عَـظِـیــمٍ

 (آیه 4 سوره قـلم)

 

***********************************************

 

***********************************************

 

... باش تا فـردای قیامت،

که عَـلَـم دولت تــــو بر عرصه ی بزرگ برافـرازند

و تو قــدم در رکاب بـــــراق آورده،

جامه ی افتخار پوشیده،

تاج فضل بر سر نهاده،

لـواء حمد دردست گرفته،

آدم و هـرکه دون اوست از پیغمبران و ولـیّــان 

همه در زیر عـلـم عـزت تو  و رایت قــدرت تو درآیند.

و از حضرت عــزّت این نــدا و نواخت برآمد که:

ای محمّــد ؛

سخن بگـو تا بشنویم،

بخواه تا بدهـیـم،

شفاعـت کن تا بپذیریم.


############################################## 

############################################


قدر و مقام آن مهتر عالم را موسی دانست

که در آن غـیـرت از این عالـم بیرون شـد

و دل بر آن نهاده بود که

خادمیِ این مهـتـر عالـم را میان بندد،

و درگاه مکه و مدینه را با جاروب عاشـقـــی بــروبــد!


نه گل از دست غمت رست و نه بلبل در باغ

همه را نعـره زنان جامــه دران میــداری


 

آری ای جوانمـــرد ؛

قـــــدر آن  مهتـــــــر را که داند؟

و کدام خاطر به بدایت او رسد؟

پیمبران در برابر او ستارگانی بودند در برابر خورشید!

چنانکه آفتاب اگر پنهان باشد

ستارگان از وی نور گیرند

و چون آفتاب پیدا شود

آنها همه ناپدید گردند!

همین گونه پیمبران ازمصطفــی(ص) نــور گرفتند

و چون او به عـالــم صورت درآمد

ایشان همه ناپدید گشتند.


***********************************************

اِنَّ اللهَ وَ مَلائِکَـتَــهُ یُصَـلّـُـونَ عَـلَـی النَّبِیُّ

یا اَیُّهَـــا الَّـذِینَ آمَنُــوا صَـلّـُـوا عَـلَـیــهِ وَ سَلِّـمـُوا تَسـلِـیـمـاً

***********************************************

 

همه مشکلات ما

ناشی از غیبت طولانی مولایمان

محبوب دلهـا و منجی انسانهـا

حضرت حجـة ابن الحسن العـسکـری المهــــدی(عج) است

پس برای تعجیل در فرج مبارکشان زیاد دعا کنیم

 

السلام علیــک

یا اباصــالح المهـــدی

 

 ( اَلّلهُمّ َصَلّ ِعَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم )


دل به امید روی او همــدم جـــان نمیشود


جـــان بهـوای کـــوی او خدمت تن نمیکند



موضوع :


   1   2   3   4   5   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


* *