تفسیر ادبی عرفانی بسم الله الرّحمن الرّحیم (98)

سوره 98 : بیّنـــه

جویـای وصــــال


هــزاران ســـال گـــذشت

و خلق عالم در شنیدن این نام سرگردانند،

غایت و نهایت ذات و صفــات وی نداننــد!

گروهی در مَیدانند و گروهی بیرون مَیداننــد،

هـمه بستـه امــر، خستـه نهی، در قید تکلیـف،

در انتظار وعــد ، در بند وعیــد ، بر امیــدِ یافت،

حضــرت صمـدیت منـــزّه از ادراک وهــم هــا،

و مقـدّس از احاطه فهــم هاست !

عقلی که از جلال وی اندیشد معقـول شود !

فهمی که از جمال وی ادراک جوید ذلیل گردد !

وهمی که از کمال وی علـم خواهد متحیــرشود !

عقـل عاجـز  و  فهـم قاصـر ،  

وَهم متحیّـر  و عـلـم مقصـــر  ،

 طبـع ذلیل و دل شکسته و سِـرّ اسیـــر،

 و جمـــال او بر قــــدر جــــلال او،

جــلال او بر وقــــــوع جمــال او است!

عارف همیشه بر یاد اوست و تمام کارهایش با نام اوست،

در هـر جــا و هـر زمـان جویـای وصــــال اوست!

واین بیت زبان حال اوست!

آن موقع که رفتند حریفان پی هرکار      مؤمن بسوی مسجـد و من جانب دلدار

حاجی به ره کعبـه و من طالب دیدار       من یـار طلب می کنم ، او جلـوه گه یار

اوخانه همی جـویـد و من صــاحب خانه !



موضوع :