نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (684)                                                             


ســوره 5 : انعـــام  ( مکّی  ـ  165  آیه دارد  ـ جزء هفتم  ـ  صفحه 128 )


  ( قسمــت سی و دوم )

قصّــــه ی محبّــت 

  

شعبــان شد و پیک عشق از راه آمد

بـوی نفـس بقیّــت الله آمـــد

با جلوه سجاد و اباالفضل و حسین (ع)

یک ماه و سه خورشید در این ماه آمد

اعیاد بزرگ شعبانیه بر شما و همه ی محبان و دوستان اهلبیت عصمت و طهارت مبارک

 

( جزء هشتــم صفحه 142 آیه 111 ) 

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

وَ کَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الإِنسِ وَالْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ

زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًاوَلَوْ شَاء رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا یَفْتَرُونَ


تفسیر لفظی :

و بدین گونه براى هر پیامبرى دشمنى از شیطان هاى انس و جن برگماشتیم

بعضى ازآنها به بعضى براى فریب [یکدیگر] سخنان آراسته القا مى ‏کنند

و اگرپروردگار تو مى‏ خواست چنین نمى‏ کردند پس آنان را با آنچه به دروغ مى ‏سازندواگذار


تفسیر ادبی و عرفانی :

هرکس رتبت وی عالی تر ،  بلاء وی تمام تر !

هرکس به حقّ نزدیک تر و دل وی صافی تر ،

نفس او به دست دشمن گرفتارتر !

آری ؛ بی غصه ی محنت ، قصه ی محبت نتوان خواند !

و بی زهر بلاء ،شهــــــــد ولاء نتوان یافت !

بنگر که آدم صفی ، آن پرورده ی تقدیس حق ، از ابلیس دشمن خود چه دید !

آن دگر نوح شیخ پیمبران و پـــدر جهانیان ، از قوم خود چه کشید !

چند صد سال آن ها را دعوت به حق کرد ، هر روز او را چندان بزدند که بی هوش شدی ، و فرزندان او را به دشمنی با وی تشویق کردندی ، و آن مهتر بر این بلیت صبر می کردی و امید به ایمان ایشان داشتی تا آن که گفت :

بار خدایا ؛ چون امید بریده شد و روی صلاح پدیدار نیست ، بودن اینان در این جهان جز زیادیِ فساد و سبب خرابی نیست ! تخم آنان را از زمین بر کَن ! وگرنه همه ی بندگان را فاسد و گمراه خواهند کرد !

از آن پس ابراهیــــــــم که شجره ی توحید بود ، شب و روز به زانو درافتاده ، ریش سپید را در دست نهاده ، و دوری خانواده را از بت خواهان بود ، از آن نمرود طاغی چه کشید ! و به او چه آزارها که نرسید .

همچنین همه ی پیغمبران ، یکان یکان از هود و صالح و لوط و موسی و یحیی و عیسی ، از دست جباران و متمردان چه ها که کشیدند ! همه به فریاد آمدند ،

و در آخرِ همه ی آنها ، بلاء محمد مصطفی (ص) از همه بیشتر و تمام تر بود ، که خود فرمود :

هیچ پیغمبری به قدر من آزار ندید !

  آن بی حرمتان و بیگانگان قدر وی ندانستند و دیده ی شناخت او نداشتند ، و منزلت او را نشناختند ، بارها قصد جان او کردند ، جفاء او را در میان بستند ، پیران استهزاء کردند ، شاعران هجو گفتند ، جوانان جفا کردند ، کودکان سنگ به سویش انداختند و زنان از بام ها بر وی خاک و خاشاک ریختند ، در نهایت اتفاق کردند و با هم عهد بستند که او را از میان بردارند ! جبرئیل آمد و گفت : هان ! برخیز و شهر را به ایشان بگذار ! و آهنگ غربت کن !

که در این غربت گزیدن رازی بود و برای امت او فرازی !

آن عزیز شهر خود مکه را رها و هجرت را آغاز کرد ، و در دیار غربت که یثربش می گفتند رحل اقامت گزید ، و اختلاف طوایف اوس و خزرج را با اسلام ناب برطرف کرد و شهری نو ساخت که مدینة النبی نام گرفت ، و اساسی جدید در اداره امور شهر بنا کرد ، و برپائی حکومتی نوبنیاد و فراگیر را در آن دیار رقم زد ،

دشمنان و منافقان ، این جا هم رهایش نکردند !

توطئه ها و دسیسه ها هر روز به شکلی علیه وی آشکار شد تا در نهایت امر ، در جریان سفر حجة الوداع ، نقشه قتل و ترورش در راه بازگشت را طراحی نمودند ، و در کنار خانه ی خدا ، با هم عهد بستند که نگذارند خلافت به خاندانش برسد و بر این طرح پیمان نامه ای نوشتند و در خانه ی خدا زیر خاک مخفی کردند که به صحیفه ی ملعونه موسوم شد (*)

-----------------------------------------------------------------------------------

(*) صحیفه ملعونه : درحجـــة الـــــوداعدو نفــــر ( ابـــوبکــــر و عمــــر)در کنــــار کعبــــــــه هم قَسَــــــم شدند که بعد از وفــــات پیامبر صلی الله علیه و آلهنگذارند خلافت به اهل بیتش برسد.

 بعداً معاذ ابن جبل به آنها پیوست ،او سران قبایل اوس و خزرج یعنی بشیرابن سعید و اسید ابن حضیر را به این گروه افزوداینپنج نفرپیمان نامه ای در این خصوص نوشتند و در خانـــه خــــدا زیـــر خاک دفــــــن کردند که بهصحیفه ملعونهاولموسوم شد.

اقدام علیه جان پیــــامبـــــر صلی الله علیه و آله :

در ادامه این توطئه ؛ 14 نفر ( ابوبکر ، عمر ، عثمان ، معاویه ، عمروعاص ، طلحه ، سعد ابن ابیوقاص ،عبدالرحمن ابن عوف ، ابوعبیده جراح ، ابوموسی اشعری ، ابوهریره ،مغیره ابنشعبه ،معاذ ابن جبل ، سالم مولی ابی حذیفه )توطئه قتل پیامبر(ص) در راه باگشت از مکه به مدینه را طرح نمودندتا در کوه هرشی شتر پیامبر(ص) را برمانند و در تاریکی شب پیامبـــــر (ص) را بکشند ولی خداوند توطئه آنها خنثی کرد.  بعد از ورود به مدینــــه تعداد این سرکرده منافقین با پیوستن افرادی چونابوسفیان ،عکرمه ابن ابی جهل ، سعید ابن عاص ، خالد ابن ولید ، بشیر ابن سعید ،سهیل ابنعمرو ، ابوالاعور اسلمی ، صهیب ابن سنان ، حکیم ابن حزامبه34 نفــــــررسید که در این رابطهصحیفه ملعونه دومرادر خانه ابـوبکـــر نوشتنـــدو امضاء نمودهیکی از آنها آن را به مکه بردو در خانه خدا کنار صحیفه اول دفن کرد.    (بحار الانوار جلد 28 ص 102 ـ 111)

لعن الله من اسس اساس الظلم و الجور علیکم اهل البیتلعنت ابدی خداوند بر همه آنها باد که آنها بنیانگذاران ظلم علیه خاندان پیامبر (ص) بودند



موضوع :