نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (660 ) 

ســوره 5 : انعـــام  ( مکّی  ـ  165  آیه دارد  ـ جزء هفتم  ـ  صفحه 128 )


  ( قسمــت هشتـــــم )


کمنــــد دعــــوت

  

 

 ( جزء هفتــم صفحه 129 ـ آیه 12 ) 

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

قُل لِّمَن مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُل لِلّهِ کَتَبَ عَلَى  نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ

لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ لاَ  رَیْبَ فِیهِ الَّذِینَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ

 

تفسیر لفظی :

 

بگو آنچه در آسمان ها و زمین است از آن کیست ، بگو از آن خداست که رحمت را بر  خویشتن واجب

گردانیده است ، ‏یقینا شما را در روز قیامت که در آن هیچ شکى نیست گرد خواهد آورد

خودباختگان کسانى‏ اند که ایمان نمى ‏آورند

 

 تفسیر ادبی و عرفانی :

 

 ای محمّــد ؛

از ایشان بپرس آیا در خانه جز او دیّاری هست؟

اگر در جواب عاجز ماندند بگــو:

خـدا و بس ، دیگـر همه هـــوس،


خـدایـــا ؛

نه از کـس به تــو و نه از تــــو به کس ،

هـمــه از تـــــــــو به تـــــــــــو ،

هــمـــه تـــوئی و بس ،


سبحـــان الله!

جهانی پــر از چـیـز و پـر از کـس ،

هـمــه به یک باره بـرانــدازد در یک نفــس ، 

مــرا صــد دیــده درنظـــاره ایــن کار نـــه بس !


کَـتَـبَ عَـلـی نَفسِـــهِ الـرَّحـمـــةَ

 

خـداونــد بخشنده مهـربان پیش از آنکه به آفرینش موجودات و ایجاد کائنات بپردازد ،

در ضرّابخانه غـیـب ، سکه رحمت بر نقد احوال بندگان زد و فرمود :


رحمت من پیش و بیش از غضب من است ،


 

از همین رو فردای قیامت مصطفی(ص)  نـــدا می دهد:


بار الاهـــا ؛

 

این امت مشتی گناهکارانند ،

دستور باش تا خلعـت رحمت تو بر ایشان پوشانم

که تو خود گفته ای :

مرا برای جهانیان رحمت فـرستاده ای ،



خـداونــدا ؛

 روز بازار این گدایان است،

ما چون آنان را به کمنــــد دعــــوت می گرفتیم ،

 بسیاری وعده هاشان داده ایم ،



خداونــدا ؛

محمــد را در روی این جمع شرمسار مکـن ،

و وعــده ای که از کـرم تو به ایشان داده ام وفا کن ،

که خود گـفـتـــه ای : از رحـمــت من نا امـیـد مشوید ،

(وَ لا تَیأسُوا مِن رَوحِ الله)

و خود بخشــــودن را بـر خــود نوشته ای ،

(کَتَبَ عَـلـی نَفسِــهِ الرَّحمةَ)


از درگاه جـــلال، نــدای کـــرم به صفـــت رحـمـــت آیــد کــه :


ای محمّــد ؛

 

کار امت تو از سه حال بیرون نیست،

یا مؤمنانند، یا عاصیانند، یا عارفانند،

آنانکه مؤمنانند و در آرزوی بهشت،

اینک بهشت ما !

 آنانکه عاصیـــانند و در امید رحمت ما،

اینک رحمت ما !

 و آنانکه عارفــــانند و در آرزوی دیــدار مــا،


اینک دیــــدار مـــــا !

راه بنده آن است که از این پس زبان به حمد و ثنـــــا بگشاید ،

و به حالت تضرّع و افتقار و انکسار بگوید :

 ای نزدیک تر از ما به ما ،

ای مهـــــــــربان تـــــــــر از مـــــــــا به ما ،

ای نوازنده ی بی ما ، به کرم خویش نه به سزاواری ما ،

نه بکار ما ، نه به طاقت ما ، نه معاملت در خور ما ، نه منّت به توان ما ،

ما را ببخش بدون درخواست ما ! به ما عطا کن آن را که نیست سزاواری ما !



موضوع :