نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 627 ) 


ســوره 5 :مـــائـده ( مدنی ـ  120 آیه دارد ـ جزء ششم ـ صفحه 106)


( قسمت ســـوم )


ایمــان پارسـایـان

 

 

( جزء ششــم صفحه 108 )

بِســـمِ اللهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

6 ـ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ  فاغْسِلُواْ وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَ امْسَحُواْ  بِرُؤُوسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَینِ وَ إِن کُنتُمْ جُنُبًا  فَاطَّهَّرُواْ وَ إِن کُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاء أَحَدٌ مَّنکُم مِّنَ الْغَائِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَیَمَّمُواْ صَعِیدًا طَیِّبًا فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِکُمْ وَ أَیْدِیکُم مِّنْهُ مَا یُرِیدُ اللهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُم مِّنْ حَرَجٍ وَ لَکِن یُرِیدُ لِیُطَهَّرَکُمْ وَ لِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ

 

تفسیر لفظی :

اى کسانى که ایمان آورده‏اید چون به [عزم] نماز برخیزید صورت و دست هایتان را تا آرنج بشویید و سر و پاهاى خودتان را تا برآمدگى پیشین [ هر دو پا ] مسح کنید و اگر جنب‏اید خود را پاک کنید [ غسل نمایید ] و اگر بیمار یا در سفر بودید یا یکى از شما از قضاى حاجت آمد یا با زنان نزدیکى کرده‏اید و آب نیافتید پس با خاک پاک تیمم کنید و از آن به صورت و دست هایتان بکشید خدا نمى‏خواهد بر شما تنگ بگیرد لیکن مى‏خواهد شما را پاک و نعمتش را بر شما تمام گرداند باشد که سپاس [او] بدارید.


تفسیر ادبی و عرفانی :

 

طهارت ظاهر سه گونه است :

طهارت از نجاست ،

طهارت از حَدَث و جنابت ،

طهارت از فضولات تن مانند ناخن و موی اضافی و چرک و کثافات .

طهارت باطن نیز سه گونه است :

اول ؛ طهارت تن از گناه :مانند غیبت و دروغ و حرام خوردن و خیانت کردن ،

 و چون این طهارت حاصل شود ؛ بنده آراسته ی فرمانبرداری و خدمتگزاری می شود ،

و این درجه ی ایمان پارسایان است ، و نشان او آن است که پیوسته ذکر حق او را بر زبان است .

دوم ؛ طهارت دل از اخلاق ناپسند : چون عُجب و حسد و کبر و ریا و حرص و عداوت .

که عُجب و خودبینی و خودپسندی آئینه ی روی را خراب کند ،

حسد ارزش آدمی را کم کند ،

تکبر و خودنمائی آئینه ی دل را تاریک کند ،

ریا و خودنمائی چشمه ی طاعت را خشک نماید ،

حرص ، حرمت مردم را از دست دهد ،

عداوت و کینه توزی ، آب الفت را باز بندد و راه آشتی را سدّ کند ،

بنده چون از این آلایش ها پاک شد ، در شمار پرهیز کاران است ،

و نشان وی آن است که : از گناه بگریزد ، و در شُبهت نیاویزد ، و از دوزخ بگریزد .

شیخ انصاری در این باره گوید :

الاهی ؛ هرکس بر چیزی است و من ندانم که بر چه ام ؟

بیم همه آن است که کَی پدید آید ؟ و بیم من آن است که من کدامم ؟

الاهی ؛ پیوسته در گفت و گویم ، تا وا ننمائی در جست و جویم !

از بی قراری در میدان بی طاقتی می پویم ! در میان کارم امّا نمی بویم !

الاهی ؛ مرکب وا ایستاد و قدم بفرسود ، همراهان رفتند و این بیچاره را جز حسرت نیفزود !

سوم ؛ طهارت سر است از سوای خدا ، که فرمود :

بگو خدا و همه را واگذار ، این طهارت امروز حیلت است و فردا جام شراب طهور ،

امروز نومیدی در دل است و فردا نور عیان در جان ،

امروز آب دیده از شوق روان ، فردا آب مشاهدت در جوی ملاطفت روان ،

امروز صبح شادی از مطلع آزادی برآمده ، فردا عنایت در آسمان معاینت ترقی و بلندی یافته ،

نشان این طهارت آن است که مِهـــر دنیا بشُویَد ، و رسوم معمول محو کند ، حجاب تفرقه بسوزد ،

تا دل در باغ اُنس بنازد ! و جان در خلوت با حق پردازد !

عارفی بزرگوار در این باره گفته :

آخر روزی از این طبل برآید آوازی ! و از آن کریم با جان دوستداری رازی !

شگفت کاری و طرفه بازاری ! مؤانست بدون مجانست !

چون هم جنسی نیست این اُنس چیست ؟

چون همانندی نیست این مِهــر چیست ؟

چون تو او را ندیده ای این بی طاقتی چیست ؟

چون انتظار همه محنت است این شادی چیست ؟

چون دیده ی سر از او محجوب است این وجدِ چون آتش چیست ؟

چون در این راه همه بلا است در میان بلا این لذّت چیست ؟

 

هرچند بر آتشم نشانَد غم تو

غمناک شوم گرم نمانَد غم تو

 



موضوع :