نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (592 ) 

ســوره 4 : نســـاء  ( مدنی ـ 176 آیه دارد ـ جزء چهارم ـ صفحه 77)


  ( قسمت چهـار دهـــم )


زخمی بر جان و دل


 

 ( جزء پنجــم صفحه 83)

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

  

32 ـوَلاَ تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلَى بَعْضٍ   

لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبُواْ وَ لِلنِّسَاء نَصِیبٌ مِّمَّا  اکْتَسَبْنَ

وَاسْأَلُواْ اللّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللّهَ کَانَ بِکُلِّ  شَیْءٍ عَلِیمًا


تفسیر لفظی : 

آرزو نکنید و نخواهید از آن چه خداوند بعضی را بر بعضی دیگر فزونی داده ، که مردان را از آن چه کسب و کار می کنند

بهره ثواب است ، و بهره ی عمده آنان در جهاد است ، و زنان هم از آن چه کسب و کار کنند بهره ثواب است 

و آن در حفظ عفت و در طاعت شوی است ، و پیوسته تفضّل خدا را برای خود بخواهید که خداوند به هرچیزی دانا است


تفسیر ادبی و عرفانی :

بزرگان دین در این معنی گفته اند :

هرکس پنداشت که نابرده رنج به مقصود می رسد ،

او آرزو دار است !

و هرکس پنداشت که تنها با رنج و تعب به مقصود می رسد ،

او (تنها ) زحمت کش  است !

و ناتوان کسی است که پیرویِ هـــوایِ نفس کند ،

و آرزو با خــــــدا داشته باشد !


شیخ انصاری گفت :

او را به طلب نیابند !

اما طالب یابد ، و تاش نیابد طلب نکند !

و هرچه به طلب یافتنی باشد ، فرومایه است ،

یافتِ حق برای بنده پیش از طلب است ،

اما طلب او نخستین پایه است !

عارف ، طلب از یافتن یافت نه یافتن از طلب !

چنان که بنده ی فرمان بَــر و مطیع ،

طاعت را از اخلاص یافت نه اخلاص از طاعت !

سبب را از معنی یافت ، نه معنی از سبب ! 

بارخــدایـــا ؛

چون یافت تـــــو پیش از طلب و طالب است ،

پس بنـــــــده از آن روی در طلب است ؛

که بی قراری بر او غالب است ،

و طالب در طلب است در حالی که ؛

مطلوب پیش از طلب حاصل است !

این ، تـــو را کاری است بس عجب !

عجت تر آن که یافت نقد شد و طلب برنخاست !

حق دیده ور شد و پرده ی عزّت  بجا است .


دریای ملاحتی و موج حسنـات


کانون مکرّماتی و ذات حیــات


اندر طلب تو عاشقان در حسرات


جویند برای خویشتن آب حیـات

 

 

بعضی عارفان در معنی این آیت گفته اند :

 

راه بزرگان  نارفتـــه ، حال بزرگان خواهی ؟

از خود نَکِشته نهالی گلستانت آرزوست ؟

 

با دیده ی مجاهدت راه نبرده ، کعبه ی مواصلت خواهی ؟

از شـرک ناگسستـه و جانـانت آرزوست؟

 

محنت دوستـــان نادیـــــده ، دولت دوستان بین ؟

مجنـون نگشتـه ، رخ لیـلایـت آرزوست؟

 

تو پنداری قلم عهد بر جان عاشقان ، آسان کشیده اند ؟

زنّـار نابریده و ایمـانـت آرزوست؟

 

یا رقم دوستی بر دل ایشان به رایگان زدند ؟

مـردی نکـرده همّـت مـردانـت آرزوست؟

 

در حالی که آنان به هر چشم زدن ،

زخمی بر جان و دل خورده اند ،

و شربتی زهــــرآلود چشیده اند ،

لیکن ، نه هرکس سزاوار زخم است !

و نه هر جانی شایسته ی غم خوردن او است ،


با خـود پرستی و شــرک و ریـــای فــــاش


زنّـــار نابـریــده و ایمـانـت آرزوســت؟


فـرعـون وار لاف انــا الحـــقّ همـی زنـی


و انگاه قـرب مـوسی عمـرانـــت آرزوست؟


رحمت خدا بر آن جوان مردان باد که :

جان خویش را هدف تیـــر بــــلای او ساختند ،

و بار غم او را بر دل خویش محمــــل شناختند ،

و آن گاه در بلا و اندو ه جنین ترنّم کردند :


گر بُوَد غم خوردنت شایسته ی جان رهی


این نصیب از دولت عشق تو بس باشد مرا

آری ؛

زخمِ هرکس به اندازه ی ایمان او !

بـــــار هرکس به قدر توانائی او !

هرکس را قوّت تمام تر ، بار وی گران تر !

این است سِــرّ بیش توانائی مردان بر زنان !

که بار همیشه (غالباً) بر مردان است ،

و کمال قوّت و شرف ، همّت ایشان !

و بار به قــــــــدر قـــــوّت و یا به قـــــــدر همّت کشند !

 

 


 

 

یادداشت برگزیده


راز کلیــد هــــا

 

لطفاً روی عنوان کلیک کنید


 

 

 

همــــه مشکلات مــــــا


ناشی از غیبت طولانی مولایمان


محبوب دلهـا و منجی انسانهـا


حضرت حجـة ابن الحسن العـسکـری المهــــدی(عج) است



پس برای تعجیل در فرج مبارکشان زیاد دعا کنیم



موضوع :