نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (575 ) 

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )


( قسمت شصت ونهـــم )


تفکّـر در گفتـار  و کـردار

 


 

( جزء چهارم صفحه 75 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

191 ـ اَلَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیَامًا وَ قُعُودًا وَ عَلَىَ جُنُوبِهِمْ

وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ

رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ


تفسیر لفظی : 

 

191 ـ کسانی که خدای را یاد می کنند در حال ایستاده و نشسته و در حال بیماری که بر پهلوی خویش خفته اند ،

و در آفرینش آسمان ها و زمین اندیشه می کنند ، و می گویند : پروردگار ما ؛ این ها را به گزاف نیافریدی ،

پاک و بی عیبی خدایا ؛ پس ما را از عذاب آتش نگه دار .


تفسیر ادبی و عرفانی :  

 

ذاکران سه کس اند :

یکی خـــدا را به زبان یاد کند و به دل غافل باشد ،

این ذکر ستمگران  است !

دیگر آن که به زبان یاد کرد و به دل حاضر بود ،

این ذکر مقتصدان و مزدوران است !

و مزدور در طلب مزد و ثواب است و در طلب آن معذور !

سوم آن که خدا را به دل یاد کند

و دل از او پُـــــر و زبان خاموش !

این ذکر عارفان و خدا شناسان است ،

که زبان در سرِ ذکر شده ، و ذکر در سرِ مذکور ،

دل در سرِ مِهر شد ، و مهر در سرِ نـــور !

جان در سرِ عیان شد و عیان از بیان دور !

ذکر دام نهاد و غیرت دانه ریخت !

مزدور دام دید بگریخت !

عارف دانه دیــــد بر دام آویخـت !

ذکر ، نه همه آن است که بر زبان داری !

ذکر حقیقی آن است که در میان جان داری !

توحیــــــد ، نه همه آن است که او را یگانــــــه دانی !

توحید حقیقی آن است که او را یگانه باشی و از غیر او بیگانه !


... وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ... 

از عارفی پرسیدند : ذکــــــــر تمــــام تر است یا فکـــر ؟

گفت : ذکــــر تمـــــــام تــــــــر است ،

از بهر آن که ذکــــر صفت حق است و فکر صفت خلق !

و البته که صفت حقّ تمام تر است از صفت خلق ،

زیرا تفکر در کردار و گفتـــــار خویش واجب ،

و در صنـــــع صانــــــــع مستحــــبّ ،

و در ذات حقّ حـــــرام است ،

که با تفکر در ذات خدا به کنه او نرسی ،

و او را هـــرگـــــــز به ســــــــزا نشنــــــاسی ،

ولی تفکر در عجایبِ صنعِ او پسندیده و سودمند است ،

و چون هرچه در وجـــــــود است ،

همه نوری است از انوار قدرت و عظمت او ،

پس اگر طاقت دیدن قرص خورشید بر دوام ندارید ،

طاقت شعاع نوری که بر زمین پرتو می افکند را دارید ،

و از آن شعــــــاع بر روشنــــــــائی و دانـــــــائی خود بیفزائیــــد .


 

بین هفتـــاد و دو سر کاش سری بود مرا

 

گر چشم روزگار بر او فاش می گریست


خـــون می گذشت از سر ایوان کـــربــلا

 

 

 

مــولای من !

 

حجــة ابن الحسن (ع)؛

 

 قائـم آل محمّـــــد (ص)؛

 

 هـر جمعـــه را به این امیـــد آغاز می کنیم


که شـایـد تـــــو در این جمعـــــه بیــــایی

 

و انتقــام خــون شهیــــدان کربــــلا

 

و همه شهیــدان مظلــوم تاریــخ را بگیری


و کام تشنــگان عـدالـت را سیـــراب نمـــایی

برای دفع ظلم ظالمان و برقراری حکومت عدل جهـــانی

 

پس برای تعجیــــــــــل


در فـــــرج مبارکشــــان زیاد دعا کنیم




موضوع :