نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (555 ) 

ســوره 3 : آل عمران  ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )


( قسمت چهــل و هشتــم )


بَـدرِلشکـر فضـل


 

( جزء چهارم صفحه 66 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

123 ـ وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنتُمْ أَذِلَّةٌ

فَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ

 

تفسیر لفظی :

بدرستی که خداونــد شما را در جنگ بـــدر یاری کرد

 در حالی که شما در چشم دشمن خوار و سست بودید ،!

 پس ، از بداندیشی نسبت به خـــدای و گله کردن از وی بپرهیزید

 تا از سپاسگـــزاران باشید . 

 

تفسیر ادبی و عرفانی :


این رقم ذلّت که خـــدای بر ایشان کشید

از روی کمی عدّه و نظر عامّه است ،

وگرنه از آن جا که نظر خاصّ است ،

و حقیقتِ کار است ،

کسی که خـــدایــــار و یـــــاور اوست ،

چون توان گفت که ذلیــل و خـــوار است ؟

 

گوینـــــد :

مردی هارون رشید را امــر به معـــــروف کرد ؛

هارون را خشــــــم گرفت !

و او را با شیر درنده در اندرون کرد !

و در را استوار بست !

شیر به فروتنی نزد آن مرد آمد !

و او را رنجـــــــه نکرد !

پس از آن او را میان بوستان خلیفه دیدند !

شـــــادان و تمــاشـــــا کنان !

در حالی که درب اندرون همچنان استوار برگرفته بود !

هارون را از حال وی آگاه کردند ؛

او را بخواند و گفت :

چه کسی تو را از خانه بیرون آورد ؟

گفت :

آن کس که مرا به بوستان فرود آورد !

گفت آن که بود ؟

گفت : همان کس که مرا از خانه بیرون آورد !

هارون متنبّـــه شد و گفت :

او را اعـــــزاز و احتــــــــرام کنند !

آن گاه فرمان داد منادی در شهر ندا کند و بگوید :

هارون رشید  خواست مـــردی را خوار و رنجه کند ؛

ولی خداونــد او را عزیـــز گردانید و هــــارون نتوانست !






اَلحَمدُ للهِ الَّــــذِی جَعَلَنـــا

 

مِنَ المُتَمَسِّکِینَ بِوِلایَةِ عَلِیِّ ابنِ اَبیطالِب

 

ضمن تبریک فرا رسیدن عید سعید غدیر خــم که روز انتصاب مولایمان امیرالمؤمنین علی علیه السلام به مقام ولایت و امامت و خلافت رسول الله صلی الله علیه و آله است ، شایسته است اشاره ای هم به نقش بسیار مؤثر ایشان در پیروزی مسلمانان در غزوه بـــدر داشته باشیم :

و امّا نقش امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام در جنگ بدر :

تردیدی نیست که شجــاعت حضرت علی علیه السلام در این غزوه نقش بیشتر و مؤثرتری داشته است. با این که بیش از بیست سال از عمر شریفشان نمی گذشت، امّا مثل بــــــــدر (ماه شب چهارده ) از اوّل تا آخرِ جنگ در میدان جهاد می درخشید. به قولی بیست و هفت و به قولی دیگر سی و پنج تن از سپاهیان کفر را که از دلاوران و شجاعان عرب بودند ، به دست با کفایت و ذوالفقار حیدری حضرت علی علیه السلام در این جهـــــــــــاد از پا درآمدند.

امّا پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله ،

قدرت و حکومت اسلامی قرن ها در دستِ دشمنان علی علیه السلام بود.

 یعنی اسلام و تدوین تاریخ اسلام نخست به دست بنی اُمیه و سپس به دست بنی عبّاس افتاد. آنها ( به ویژه بنی اُمیه ) تا توانستند نقش علی علیه السلام را در جنگ بــــــدر هم مثل همه فضائــــــل و مناقــــــب ایشان کم رنگ نشان دادند. و چنان نمودند که پیش از علی ، عمویش حمـــزه ، راه پیروزی را در جنگِ بـــــــــدر به روی مسلمانان گشود.

خلفای بنی امیه و بنی عبّاس ( که تاریخ اسلام به دستور آنها و زیر نظر آنها تدوین شده است) تا آنجا در این تحریف و تنقیصِ نقشِ حضرتِ علی علیه السلام پیش رفته اند که امروز همان خواسته آنها در تاریخِ اسلام شهرت یافته و متداول شده است. حتّی حماسه سرایان شیعی نیز از همین تاریخ متداول و معروف اثر پذیرفته و از تاریخ چنان برداشته اند که خصم می خواسته است. و در نتیجه تنها کشته شدن ولیـــد را به دست علی علیه السلام روایت کرده اند، غافل از این که مولا علی علیه السلام خود در نامه ای که به معاویــــه در آستانه جنگ صفّین نوشته بود واقع قضیه را چنان که بود روایت کرده است.

ما در اینجا قسمتی از  نامه امام علی علیه السلام به معاویه را می آوریم:

« ... مرا از جنگ می ترسانی و به ضرب و شست تهدید می کنی؟ مگر فراموش کرده ای که من همان ابوالحسنم که پدر بزرگت عُتبه را ؛ و عمویت شیبه را ؛ و دائی ات ولید را ؛ و برادرت حنظله را در جنگ بدر کشته ام. آن شمشیر که خون این گروه را در راه خـــدای تعــالی با آن ریخته ام، هنوز هم در دست من است. و دست و بازوی من به همان قوّت و نیروی خود باقی است... »

لا فتی اِلاّ علی لا سیف اِلاّ ذوالفقـــار



موضوع :