نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 540 )
ســوره 3 : آل عمران ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )
( قسمت سی و سـوم )
آتش بر جـان و دل
( جزء سوم صفحه 58 )
بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم
65 ـیَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تُحَآجُّونَ فِی إِبْرَاهِیمَ
وَ مَا أُنزِلَتِ التَّورَاةُ وَالإنجِیلُ إِلاَّ مِن بَعْدِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ
تفسیر لفظی :
ای اهل تورات ؛ چرا در مورد ابراهیم محاجّه می کنید ؟ و حجت می سازید ،
در صورتی که تورات و انجیل هر دو پس از ابراهیم فرستاده شده ، آیا هیچ در نمی یابید ؟
تفسیر ادبی و عرفانی :
از روی حقیقت این آیت اشارت است به
لطف خـــدای با بنـــدگان ،
و پسندیدن طاعت ایشان ،
و چند برابر پاداش دادن به کردار ایشان !
که خلیل در راه توحیـــــد منزل داشت ،
و هرچه داشت جــز خـــــــدای بگذاشت !
و همــــــه در باخـــــت !
او مـــــــال به مهمــــــان داد ،
و فرزنــــــد به قــــــربـــــــان !
و خویش را به نیــــــران (آتش) !
خداوند از او بپسندید ،
و او کسی است که هرچه سوای ما است ،
همه را به دشمن گرفت !
و دوستــــــی مــــــا بر همه اختیار کرد .
و به زبان حال چنین گفت :
امروز که مــاه مـن مرا مهمــان است
بخشیدن جـان و دل مـرا آسـان است
دل را خطری نیست ، سخن در جان است
جان را بدهم که این مـرا پیمــان است
لاجرم خداوند نقـاب خلّـت و دوستی
بر وی فـــــرو گذاشت ،
و حجاب غیرت در میان او و خلق نگاه داشت ،
از این راه ، همه دعوی کردند که ما راست !
خداوند فرمود : نـــی ! ابراهیـــم ، خــــدا راست !
جهودان و ترسایان و مشرکان ،
هرکدام در وی دعـــوی کردند ،
ربّ العزّت او را از همه بــــری کرد ،
و به خود نزدیک نمود ! و فرمود :
67 ـ مَا کَانَ إِبْرَاهِیمُ یَهُودِیًّا وَ لاَ نَصْرَانِیًّا
وَ لَکِن کَانَ حَنِیفًا مُّسْلِمًا وَ مَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ
ابراهیم هرگز یهودی و ترسا نبود ! لکن حنیفی بود مسلمان ،
و هرگز از انباز گیران و انباز خواهان با خدا نبود .
خلیل نه یهودی بود نه نصرانی !
بلکه قدمی چند در راه حق برداشت ،
خداوند از او بپسندید و جهانیان را
به پیروی از او خواند ،
و فرمــــــــود :
ابراهیم روی به ما نمود ،
هرکه ما را می خواهد ، او را پیروی کند ،
و محمّـــد (ص) را ندا آمد که :
ای مهتر عالم و ای آقای فرزند آدم ؛
ابراهیمرا فرزنـــــد نجیب تــــــوئـــی ،
و نــــــور چشم کشـــــور تـــــوئــــــی ،
تـــو سزاوار تری که از او پیـــروی کنی ،
که قـــدر امیــــران را امیــــــران دانند ،
و آن گاه که امّت تــــــو بهترین امت ها هستند ،
پس از آن تابع و متبوع را همه فراهم گرفت !
و تاج محبت و ولایت به فرق ایمـــــان ایشان نهاد ،
و خـــــدایـــــــار و دوست مؤمنــــــان است ،
و به ایشان لطیف و مهـــربان !
مهربانی وی نه امروزینـــــــه !
که از ازل تا جــــــاودان است !
و این را همه عیـــــــان است!
الهــــی ؛
از آن خـــوان که بهر بی چیزان نهادی نصیب من بینوا کو ؟
راست است که گفته اند بهشت را به بها دهند به بهانه ندهند ؟
اگر به بهـــــا دهند که تجارت است !
ما را به بهانه ای نزد خویش خوان !
اگر نعمت جز به طاعت نباشد ،
بیـــــع است ، پس لطف و عطا کو ؟
اگر به بها مزد دهی ، ندارم ،
و اگر بی بهـــا دهی ، سهم ما کو ؟
اگر از سگان تو ام استخوانی
و اگر از کسان تـــــو ام مرحبـــــــا کـــو ؟
الهــــی ؛
هر کس را آتش بر دل است و این بیچاره را آتش بر جان !
هرکس را سر و سامانی است
و این درویش را نه سر است و نه سامان !
الهــــی ؛
موجود نفس های جوانمردانی ،
حاضر دل های ذاکرانی ،
از نزدیک نشانت می دهند و برتر از آنی ،
از دُورت می پندارند و نزدیکتر از جانی ،
الهــــی ؛
ما را دلی ده که در کار تو جان بازیم ،
و جانی ده که کار آن جهــان سازیم .
هر کسی محـراب دارد هــر سوئی
باز محـراب سنـائی کــوی او است
همه مشکلات و گرفتــــاری های ما
ناشی از غیبت طــــولانــــی مولایمــــــان
محبــوب دل هـــا و منجـــی انســان هـا
قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است
پس برای تعجیل در فـرج مبارکشـان
دعـــــا کنیم
موضوع :