نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید(444)
ســوره 2 : بقـــره ( مدنی ـ 286 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 1 )
( قسمت پنجــاه و پنجــم)
پیـداتر از پیــدا
( جزء دوم صفحه 24 )
بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــمِ
163 ـ وَ إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ
خدای شما خدائی است یکتا و یگانه ، و نیست جز او خدائی که اوست بخشنده و مهربان.
این صفت خــــدای یگانـــه ،
در بزرگواری و کاردانی یگانـــه ،
در بردباری و نیکو کاری یگانـــه ،
در کریمی و بی همتائی یگانـــه ،
در مهربانی و بنده نوازی یگانـــه ،
در ذات یگانه ،
در صفات یگانه ،
در نشــــان یگانه ،
در وفا و پیمان یگانه ،
در لطف و نوازش یگانه ،
در مهر و دوستی یگانه ،
پیـــداتر از هرچه در جهان پیداست ،
و پنهان تر از هرچه در جهان پنهان است !
ای در عالـم عیان تر از هرچه عیـان
پنهان تری از هرچه نهان تر به جهـان
ای دور تر از هرچه بَـرَد بنـده گمان
نزدیک تری به بنـدگان از رگ جـان
گفت : وَ إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ ،
شگفت نیست که اضافت خود را به بندگان کرد ،
و ایشان را با خود پیوست ،
نه از آن جهت که
خواست خداوندی خود را به بندگان پیوندی دهد ،
یا بنــــــده سزاوار آن است ،
بلکه از باب کَــرَم و لطف و مهربانی است ،
که چون شایسته کریمی
و یکتائی و بزرگواری و اکرام عطا است .
زانجا که جمال حسن آن دلبر ماست
ما درخور او نه ایم و او درخور ماست !
خـدایـــا ؛
شاد به آنیم که تو بودی و ما نبودیم ،
کار تــو در گرفتی و ما نگرفتیم ،
خـدایـــا ؛
هرچه بی طلب ما به ما دادی ،
به ناسزاواری ما تباه مکن !
هرچه به جای ما کردی از نیکی ،
به عیب ما از ما بریده مکن !
هرچه نه بسزای ما ساختی ،
به ناسزائی ما جدا مکن !
خـدایـــا ؛
آن چه ما خود کِشتیم ، به بَر مَیاد !
و آن چه تـــــــو ما را کِشتی ،
آفـــت ما از آن باز دار !
لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ ...
جز او خـــــداونــــــــدی نیست ،
جز او کسی سزاوار پرستش نیست ،
چنین نوازنده و بخشاینده کسی نیست ،
رحمن است که چون از وی بخواهند بدهد !
رحیم است که چون نخواهند خشم گیرد !
رحمن است که طاعت بنده را بپذیرد ، گرچه کوچک باشد !
رحیـم است که گناهان را بیامرزد ، گرچه بــزرگ بُـوَد !
رحمن است که لطایف انــوار در روی تو پیدا کند !
رحیم است که ودایـع اســرار در دل تـــو ودیعت نهد !
لاَّ إِلَهَ...
راجع به کلمه مقدسه اله ( الاه ) مفسران نوشته اند :
معنی اله آن است که
بندگان و رهیگان به خــــــــــدا نیاز دارند
و حاجت ها از او خواهند ،
و در بلاها به او پناه برند ،
و خداوند به فضل خود همه را کفایت کند .
از جمله نوشته اند :
مردی کنیزکی داشت ، بفروخت ،
ولی دلش دربند او بود ،
و پشیمان شد ،
ولی شرم داشت که راز خود را به کسی بگوید ،
حاجت خویش را بر کف دست خود نوشت
و بر آسمان داشت ،
و گفت : خداونــــدا ؛
تو دانی که در دلم چیست ؟
هنوز این سخن تمام نشده بود که
خریدار با کنیزک سر رسیدند !
خریدار گفت : خواب دیدم که فروشنده از اولیاء حق است !
و تعلق خاطر به کنیزک دارد !
آمدم که او را به رایگان به بدهم !
جانـــــــان من !
قائـم آل محمّـــــد (ص)
هـر جمعـــه را به این امیـــد آغاز می کنیم
که شـایـد تـــــو در این جمعـــــه بیــــایی
و کام تشنــگان عـدالـت را سیـــراب نمـــایی
افضل الاعمال انتظار الفرج
بهترین کارها انتظار فرج مولایمان
محبــوب دل هـا و منجی انســان هـا
قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است
پس برای تعجیــــــــــل
در فـــــرج مبارکشــــان زیاد دعا کنیم
ستمکاران عالَم بدانند
برای انتقــام خـون شهیـدان
و درهم کوبیدن کاخ های استبداد
موضوع :