تفسیر ادبی عرفانی بسم الله الرّحمن الرّحیم (50)

سوره 50 : ق ( قــاف )

عهـد فضـــل

            

بدان که عنصـرهای اصلی جهـان چهــاراست :

آب ، خاک ، آتش ، بـاد

و این چهار عنصر در بدو آفرینش از آن چهارکلمه

بسـم الله الرحمن الرحیـم  وجود یافتنـد،

آن چهارکلمه نسیمی بود از عالم جلال و جمال که بِوَزید

تا این چهار عنصر درجهان پیدا شد

و از آغاز پیدایش تا عهد آخر،

این چهــار عنصر قوّت طبیعت داشتند

و جهان از ترکیب اجزاء آنها و بر وفق تقدیر الاهی منظـم همی بود،

و در هـر عهـدی آنها نیرو را زیادت کردند

چنـانکه در عهـد نــوح (ع) نیـرو با آب بود،

و در زمان هـــود (ع) نیرو با باد (صرصر) بود،

و در عهد موسی(ع) زمین خاکی نیروئی افزون یافت

تا انتقام خویش از قارون کشید و او را درخود  فرو برد،

و در عهد یونس(ع) شراره آتش درهوا نیروی فروغ را فزونی داد،

همچنین در هرعهـدی هر بــاد که وزیـدی،

هر موجی که از دریــا برخواستی، یا کشتی غرق کردی،

یا شهـــری خــراب کــردی،

و هـر برقی که بجستی ولایتی را بسوختی،

و زمین را همیشه زلزله بودی و خسف و مسخ نمایان گشتی،

تا زمان مهتـرعـالـم و سیِّـد فـرزنـد آ دم ،

عهد فَترَت نبوت به سرآمد،

و بامداد روز فِطـرت دین اســــلام برآمد،

زمین نورگرفت و آسمان سرور یافت و رخسار ستارگان بیفروخت

و جبـرئیـل اندر هـوای عالم آواز داد که :

که این آواز انـدر هـمه اجــزاء عــالـم سرایت کرد

تا هـرذره ای درعشـق شنیــدن این چهــارکلمه زبانی یافت،

و از آن صدائی وطنینـی شنیـد.

*****************

نوشته اند: چون بسـم الله الـرحمـن الرحیـم نازل شد بادها آرام و دریاها موج دارشد، وخـداونــد سوگند یاد کرد که یاد نام او بر همه برکت است، بهائم گوش فرا دادند وشیطانها از آسمان رانده شدند،

آنگاه هـرکلمه ای از این چهارکلمه

نام یکی از عنصـرها را جمــال وکمــالی داد،

چنانکه ازکلمه اول بندی بر باد نهادند، و از هیبت کلمه دوم داغی بر زبان آتش نهادند، و از رحمت کلمه سوم شمّه ای برآب زدند، و از رأفت کلمه چهارم نسیمی به خــاک رسانیدند،

باد شرارت خود بگذاشت، آتش شراره فـروگذاشت، آب از طغیان فـروکشید، وخاک زلزله را بگذاشت و به استواری و آرامی آمد، این همه به آن سبب بود که عهد عــدل گـذشت و عهــد فضــل آمد، عهد خسف و مسخ گذشت و عهد رحمت و رأفت آمد!

******************

نسبت این امت بر بساط شرع احمـد با نسبت امتهای پیش نسبت آدمی به حیوان است! زیرا درآن عهـدها صورتشان مسخ پذیر بود و سورتشان نسخ پذیر، و عـقـد آنان فسخ پذیـر بود،  چون به کمال نرسیده بودند،

وچون عهـد اســلام  رسیـد ، نــدا درآمــد کــه :

(ای محمّـــــد) ؛

همـه شرع هـا را نسـخ و شـرع تو را نسـخ  نه،

همــه عقـد ها را فســخ و عقــد تو را فـســخ نه،

امّت هـای پیش را مسـخ  و امّـت تــــو را مسخ نیست!

******************

هــرکـــه بـــه دیــــدارتـو نائــل شــود        

 یک شبــــه حـــــلال مســــائـل شــود



موضوع :