نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (394) 

ســوره 2 : بقـــره  ( مدنی ) 

   ( 286 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 1 )

( قسمت ششــم )

سـوختــه عشـــق

 

( جزء اول ـ صفحه 4 )

18 ـ صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ   

اینان کران ، گنگان ، کوران اند که از کفر باز نمی گردند!

 

19 ـ أَوْ کَصَیِّبٍ مِّنَ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَ رَعْدٌ وَبَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصْابِعَهُمْ فِی آذَانِهِم مِّنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَالْمَوْتِ واللّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ

یا چون باران سختی هستند از آسمان که در آن تاریکی ها و تندر و درخش است و آنان انگشت های خود را در گوش کنند از بیم صاعقه که بایشان رسد ! و از ترس مرگ ، و خداوند بر کافران محیط و تاونده است.

20 ـ یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ کُلَّمَا أَضَاء لَهُم مَّشَوْاْ فِیهِ وَ إِذَا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُواْ وَلَوْ شَاء اللّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّه عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

نزدیک است برق درخشنده دیده ‏ها‏ی ایشان را برباید ،  همین که آنان را جای روشن کند در آن راه  می ‏روند و چون بر آن ها تاریک کند برپای بمانند ، و اگر خداوند بخواهد شنوائی و بینائی آنان را ببرد ، بدرستی که خداوند بر هر امری توانا است.


21- یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ

ای مردم خدای خویش را بپرستید و او را بندگی کنید ، خدائی که شما را و آنان که پیش از شما بودند آفرید ، تا مگر از خشم خداوندی در امان باشید و از عذاب او بپرهیزید

 

 این است خطاب خطیر و نظام بی نظیر،

سخنی پرآفرین و بر دل ها شیرین،

که جان را پیغام است

و دل را آرامش

و زبان را پرورش،

فرمان بزرگوار از خدای نامدار

به لطف خویش

به سزای کرم خویش،

که ای بندگان مرا بپرستید

و مرا خوانیـــــد

و مرا دانیــــد

که آفریدگار منم

و کردگار بنده نواز آمرزگار منم،

مرا پرستید که جز من پرستیده ای نیست

و مرا بخوانید که جز من جواب گوئی نیست،

آفریدگار منــــــــم،

چرا دیگران را می پرستید؟

بخشنده منـــــــــم

چون است که از دیگران چشم داشت دارید؟


یکی از صحابه از رسول اکرم (ص) پرسید:

سه شرط برای خدایت و برای خودت و برای یارانت شرح ده ،

حضرت فرمودند :

شرط برای خدا آن است که او را بپرستد و به او شرک نورزید ،

شرط برای خودم  آن که از آن چه خودتان و فرزندان تان

را از آن منع می کنید برای من هم منع کنید ،

و شرط برای یارانم برادری و برابری میان همه آنان است !

صحابی پرسید اینها همه برای شما ،

پس برای ما چیست ؟

فرمود برای شما بهشت است .

علت این که اینجا خدا فرمود : پروردگار را بپرستید

و در جای دیگر فرمود: خدای را بپرستید

آن است که در اینجا خطاب به عامه مردم

که عبادت ایشان بر دیــــــدار نعمت

و بواسطــــــه تربیت است ،

ولی آنجا خطاب به خاصه است

که عبادت ایشان بر دیـــــــدار منعــــــم

و بی واسطه ی تربیت و بی‌حظِ بشریت است!

همانگونه که یک جا فرمود:

ای مردم پرودگارتان را بپرهیزید

و جای دیگر فرمود خدایتان را بپرهیزید،

چه خطاب اول تعمیــــــم

و خطاب دوم تخصیــــــص دارد


که آن بهشتیان راست


 

و این حضرتیـــــــــــــــان را 

 

 

از این رو بود که جنید روزی در میان مرم بغداد ظاهر شد و گفت:

اینها مشتی بهشتی اند ولی حضرتیـــــــــــان قومی دیگرند.

و این که در آخر آیه فرمود: لَعَلَّکُـمْ تَتَّقُــونَ

آگاهی است که پرستش خداوند،

بنده را به تقـــوی و از تقــــوی به دوستی حق

و از دوستی حق به پیروزی جاودانه برساند.


از این رو در جای دیگر فرمود :

خــــــــــدا را تقــــــوی داشته باشید

به امیـــــــد این که رستــــــگار شوید

و جای دیگر فرمود :

کار نیک کنید شایــــد رستـــگار شوید.


22 ـ اَلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءً بِنَاء وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّکُمْ فَلاَ تَجْعَلُواْ لِلّهِ أَندَادًا وَ أَنتُمْ تَعْلَمُونَ

آن خدائی که این زمین را برای شما فرشی گسترده  و آسمان را بنائی بلند برداشته ،  و فرو فرستاد ازآسمان آب ، تا میوه ‏ها‏ی گوناگون روزی شما  بیرون آورد ، پس خدای را همتا مگوئید و برای او انباز نسازید.


 
پس آن گاه شگفتی های زمین و آسمان

و پدیده هایی آن ها را دلیل بر خداوندی

و گواهی بر آفریدگاری

و یکتائی و دانائی و توانائی خود دانست،

که آسمان ها را بدون ستون و تکیه گاه بر پاداشت

و روشنائی روز را از شب دیجور برآورد

و تاریکی شب را از روشنائی روز پدید کرد،


از این عجب تر آن که روشنائی دانایی را

در نقطه خـــــون سیـــــاه دل نهاد

و روشنائی بینائی را

در نقطه سیـــــــاهی چشــــــم نهاد

تا بدانی که این روز روشن

نشان عهـــــــد دولت است

و آن شب تاریک مثال روزگار محنت،

در حقیقت می گوید:

ای کسانی که در روشنائی روز دل آرام دارید،

ایمن مباشید که تاریکی شب محنت بر اثر است،

همچنین است احوال دل،

گاهی در شب قبض

و گاه در روز بسط،

اندر شب قبض هیبت و دهشت!

و به روز بسط نعمت و رحمت!

در حین قبض، حالت بنده همه زاریدن است

و خواهش از دل ریش،

و درحال بسط همه نازیدن است و آرامش در پیش!


 

خـــدایـــا ؛

گر زارم در تــــــــو زاریدن خوش است،

ور نـــازم به تــــــــو نازیدن خوش است


 

خداونـــدا ؛

شاد بدانم که بر درگاه تــــــــو می زارم،

به امید آن که روزی در میدان فضیلت به تــــــــو نازم،

یک نظر در من نگری و دو گیتی به آب اندازم.


ارباب حقایق این آیه را چنین تفسیر کنند :

که زمین رمز تن است

و آسمـــان رمـــــز عقـــــل

و ادب رمــــــــز علـــــــــم است

که بواسطه عقـــــــل حاصــل شود

و ثمــــــره  هـــــا کـــــــردار نیکـو است

که بنـــــده به مقتضای دانش خود عمل کند

 آن گاه می گوید به چنین خــــــدائی انباز نورزید،

و در پرستـــــش او دیگـــــــری را شــــــــریـــک نکنید؟


23- وَ إِن کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءکُم مِّن دُونِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ

اگر شما در شور دلی و گمان و تردید هستید از آنچه ما فرو فرستادیم به بنده خویش از پیغام ها ، یک سوره مانند آن بیاورید و آن ها را که خدا می‏ دانید به گواهی جز خدای حقیقی و یگانه بخوانید ، اگر راست می‏ گوئید و توانائی دارید ؟!

آیه نخست (قبــــل) در اثبات توحیـــد

و حجت بر مشرکان عرب بود

و این آیت در اثبات نبـــــوت است

و حجت بر اهـــــل کتـــــاب و ذمت،

و کلمــــــه شهــادت مشتمل است به

اثبات توحیــــد و نبـــوت هر دو

که تا بهر تو خستــــو (*) نشود

در دایـــــــره اســــــلام درنیـــاید

و اثبات نبـــــوت به این است که

گفتــــــار او را کلام حق دانی

 و کردار او را رهبر خود گیری،

سخنان او وحی حق

و بیان او راه حق

و حکم او دین حق‌است،

و وجود او و بلاغ او

درحال حیات یا ممات،

محبت حق است!

چه آدم هنوز در پرده آب و گل بود که

راز فطرت محمد(ص)

 بر درگاه عزت کمر بسته بود

و نظر لطف حق بجان وی پیوسته ،

و سخـــــــــن :


من پیغمبر بودم درحالی که آدم میان آب وگل بود


اشاره به همین معنی‌ است


 


 و نشر بســاط عـــزت قــــــرآن

از طی قدس خویش برای آن ست که

نامحــــرم را دست رد بر سینه زند

و سوخته عشق را نقـــــاب جمــــال فرو گشاید!

 


ببینی بی نقاب آن گه جمال چهره قرآن


چو قرآن روی بنماید زبان ذکر کن گویا

 

-------------------------------------------------------------------------

(*) ( خستو = اقرار کننده ، هستو هم گفته شده )

السلام علیــک

یا اباصــالح المهـــدی



موضوع :