تفسیر ادبی عرفانی بسم الله الرّحمن الرّحیم (30)

سوره30 : روم

امـر ، امــر اوست

بسم الله الرّحمــن الرّحیــم

بنام اوکه جان را جان است و دل را عیــان،

بنام اوکه یاد او زینت زبانها است و مهـر او راحت روانها،

بنام اوکه وصال او به دو عالم ارزان است و هـرچه نه او است عین تاوان است ، و هرچه نه یاد اوست تخم غمان است ،

بنام اوکه وجـود او را علت نه، صنع او را حیلت نه، اوّلیت او را بدایت نه، وآخریت او را نهایت نیست!  در حکم او رَیـبَـت نه،  و در امر او شُبهَـت نیست،

بنام او که هرچه کند کس را به او حجت نه، و او را به هیچ چیز و به هیـچ کس حاجت نیست،

بنام او که هرچه خواهـد تواند، و هرچه تواند داند، یکی را بخواند، و یکی را براند! بر هیچ حکم در نماند، نه کس به او ماند و نه او به کس مـانـد که فرمود : لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٍ هیچ او را ماننـد نیست! 

نام تــو شنیـد بنــده دل داد به تو         

 چـون دید رخ تو بنده دل داد به تو! 

الاهی، تو آنی که از احاطت اوهام بیرونی و از ادراک عقـول مصونی، نه محاط ظنونی، نه مدرک عیونی، کارسـاز  هر مفتـونی و شـادسـاز هـر محـزونی، درحکـم بی چـرا، و در ذات بی چند، و در صفـات بی چــونی!

ای جوانمرد: بر قرب می نگـر تا انس زایـد،

 به عظمت می نگـر تا حرمت فـزاید،                                      

 میان این و آن منتظر می باش تا سَبَقِِ عنایت ، خـود چه نمـایـد،

که امـر،  امــر اوست از پیش و از پس!



موضوع :