نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید    ( 1162 )                                                        

آدرس این وبلاگ در تلگرام  َ        

https://telegram.me/adabvaerfan

سوره 23 : مؤمنون ( مدنی ـ 78 آیه دارد ـ جزء  هیجدهم ـ صفحه 332 )


  ( قسمت شانزدهم )


سـرمنـزلِ معشـوق


 

   ( جزء هیجدهم صفحه 348 آیه 99 ) 

بسم الله الرحمن الرحیم   

حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ

 

    

   ترجمه لفظی آیه شریفه :

 

( آنها همچنان به راه غلط خود ادامه می‏دهند) تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرا رسد

می‏ گوید : پروردگار من ! مرا باز گردانید !


 نگاهی ادبی و عرفانی به آیه شریفه :

 

مرگ دو فسم است :

مرگ کرامت ، مرگ کراهت ،

مرگ کرامت ، مؤمنان راست ،

مرگ کراهت ، کافران راست ،

در مرگ مؤمن گویند :

ای نفس مطمئنه بسوی خداوند باز گرد ،

و کافر را گویند :

امروز عذاب رسوائی سزای شما است !

که نا حق می گفتید ،

و از آیات الاهی سر باز می زدید !

 

 

مؤمنان را فرشته ی رحمت ؛

با هزاران رَوح و راحت و بشارت و کرامت گوید :

دل تنگ مباش و نترس ،

و فرشته ی عذاب ، کافران را گوید :

عذاب سوزان را بچشید !

اگر کسی گوید مؤمن با آن همه کرامت و رفعت و منزلت ،

چرا از مرگ کراهت دارد ؟

جواب آن است که کراهت وی نه از مرگ است ،

بلکه از فوت لذت خدمت حق است ،

چون بر مؤمن هیچ کرامت و نعمتی ؛

مانند خدمت و ذکر حق نیست !

 

در خبرها آورده اند که :

یکی از پیامبران هنگام مرگ گریه می کرد ؛

او را وحی آمد که از مرگ می نالی ؟

و مرگ نخواهی ؟

گفت : نه چنین است !

بلکه گریه من بدین علت است که ؛

دیگران ذکر تو گویند و من پس از مردن نتوانم !

 

و نیز گفته اند که :

نفس مؤمن روزگاری با روح مخالطت افتاده ،

و به وی اُنس گرفته ،

به وقت مرگ ؛ نفس از جدایی روح کراهت دارد ؛

نه روح از جدائیِ نفس !

 

از این لطیف تر این که :

نفس که می نالد ، نه از مرگ می نالد ؛

بلکه وی را به روح غیرت می آید ؛

که او به سرمنزل معشوق می رسد ؛

و شبِ فراقش به آخر می رسد ؛

و بامداد وصال دمیده ؛

و سوز عشق را مرهم دیده ؛

ولی نفس را به خاک می دهند !

که از خاک آفریده شده !



موضوع :