نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید    ( 1108 )                                            

 

آدرس این وبلاگ در تلگرام  َ        

https://telegram.me/adabvaerfan

 

ســوره 21 : انبیاء ( مـکّــی ـ 112 آیه دارد ـ جزء  هفـدهـم ـ صفحه 322 )   

  ( قسمــت شانزدهم ) 

نـورِ هـدایـت


 

   ( جزء هفدهــم صفحــه 326 آیه 51 )

بسم الله الرحمن الرحیم 

وَ لَقَدْ آتَیْنَا إِبْرَاهِیمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَ کُنَّا بِه عَالِمِینَ

   ترجمــه لفظــی آیــــه شریفـه :

 

و در حقیقت پیش از آن به ابراهیم رشد [فکرى]اش را دادیم

و ما به [شایستگى] او دانا بودیم


 نگاهی ادبی و عرفانی به آیه شریفه :

 

مفسران نوشته اند :

چون ابراهیم در وجود آمد ، در بدایتِ نشوِ او ، چشمه های دانش در سینه ی او گشادند ، و نور هدایت در صباوت ، تحفه ی وی گردانیدند ، کمرِ کرامت بر میان او بستند ، که مقربان آسمانها انگشت حیرت به دهان گرفتند ، و گفتند : بارالها ؛ از الطافِ کرم و انواعِ تخصیص که از جانبِ جبروت ، روی به خلیل نهاده ، در شگفتیم ! ندا آمد که ای مقربان عالم علوی ؛ نمرودِ خاکسار خواست که مُلکِ خُلَّت خلیل بر هم شکند ، و او را بسوزاند ، و سپاه عصمت وی را منهزم نماید ! آتش افروخت ، ولی جز جان و دل خود را کباب نکرد ! و جز قاعده ی دولت خویش خراب نکرد ،

آن ساعت که خلیل را به آتش انداختند ، آتش بر او گلستان شد ، و در میان گلهای بوستان و شکوفه ها تکیه زد ! و نمرود از بالای کوشک خود آن صحنه را می دید !

نقل کرده اند که : دختری از نمرود بر بام کوشک بر آمد تا سوختن ابراهیم را نظاره کند ! خلیل را دید که در میان آتش با آن همه تنعّم در آن بوستان آرام نشسته ! دختر  روی سوی آسمان کرد و گفت : ای خدای خلیل ؛ نظر لطفی که به خلیل خود کرده ای ، در کار منِ بیچاره نیز بکن ! و نعمت خویش را بر من تمام کن ! آن گاه وقتِ آن دختر بر دیدار خلیل خوش گشت ، و دردِ عشقِ دین ناگاه از جان وی سر زد ! و در خاکِ حسرت می غلطید ! درباریان چون این بدیدند نمرود را خبر کردند ، و گفتند : دخترت دیوانه شده و در خاک می غلتد و فریاد می زند و جامه بر خود پاره می کند ! پدر چون او را بدید ، دختر صورتِ خود را از او پوشانید ! و گفت : ای پدر ؛ سرِ تو جنابتِ کفر دارد ! و این دیده ی من از مشاهده ی خلیل خدا طهارت یافته ، و نباید با نگاه دیگران آلوده شود ! نمرود پرسید : خلیل خدا کیست دخترم ؟ دختر گفت : ابراهیم ! نمرود را آتش در نهاد افتاد ، و با خود گفت : ما آتش افروختیم تا ابراهیم را بسوزانیم ، ولی ندانستیم که جان و دل خویش را در آن کباب می کنیم ! پس به دختر گفت : اگر جز من خدای دیگری گیری تو را هلاک کنم ! دختر گفت : خدایِ من آن است که مرا آفریده ، خواهی این مشت خاک را بکش یا بسوزان و خواهی بگذار ! او مرغی است تا به کدام آشیانه برآید !

 

پس بدان ای جوانمرد :

کسی که در حرم عنایت ازلی باشد هرگز غوغایِ محنتِ ابدی گردِ دولتِ سرمدیِ او نگردد ! دختر همان نظاره می کرد که پدر می کرد ! دختر را سبب هدایت شد و پدر را شقاوت افزود !

 

 

همه مشکلات مــــــا

ناشی از غیبت طولانی مولایمان

محبــوب دل هـا و منجی انســـان هـا

حضرت حجـة ابن الحســــن المهــــدی(عـــج) است


یا وَجِیهَاً عِـندَاللهِ اِشفَــع لَنا عِـنـــدَالله

 

برای سلامتی و خشنودی امـــام و مقتــــدا و مولایمان


 قائـم آل محمّـــــد (ص)

 

و برای تعجیل در فـــرج مبــــارکشان 

دو رکعت نماز مخصوص و یکصد صلوات



موضوع :