تفسیر ادبی عرفانی حروف مقطعه (20) 

آراستــه وصـــل


[ و هــذاالبلــــد الامیـــــن ، نمایی از شهــــر دوست ـ مکّــه مکــــرّمــه]

س 30 : روم

بســــم الله الــرحمــن الــرحیــم

الـــم ، غـلـبـــت الــــروم فــی ادنــی الارض

(الــــم): مـنـــم خـــــدای دانــــــــا ؛

در تفسیـر این رمــز گفتـه اند : خـداونــد می فرماید:

هـرکه جلال و عظمت ما بدانست،

و کبریاء و عزت ما را بشناخت، از بلا روی نگرداند،

هـرکه جمال و لطف ما بر نقطه ی دل او تجـلّـی کرد

هـرگز از درگاه ما روی نتابد، و یک لحظه از صحبت ما نشکیبد،

هرکه امروز در خدمت ما خو کـرد،

فـــردا او را از قـربت و وصـلـت خود بی بهـره نگــردانیـم.

********************************

لطیفه:

ای جوانمرد، دل با توحید سپار

و جان به عشق و محبت او پرداز،

و به غـیـر او توجه مدار،

که هـرکه به غـیـر او باز نِگَـرَد،

تیغ غـیـرت دمار از جان او برآرد،

و هـرکه از بلای او بنالــد در دعــوی دوستی درست نیاید!

از عشـق تو این بس نَبُـوَد حاصـل من       

 کاراستـه ی وصـل تـو باشـد دل من

**********************************

الهــــــی ؛

ما که  به تو زنـــده ایم ، هرگز کَی میــــریـــم ؟

ما که به تو شادمانیم ، کَی اندوهگین شویم ؟

ما که به تو نازانیم ، چون بی تو به سر آریم ؟

ما که به تو عزیزیم ، هرگز چون ذلیل شویم ؟

الهــــــی ؛

چه غم دارد آن که تو را دارد ؟

که را شاید که تو را نستـاید ؟

آزاد آن نفس که به یاد تو یازان ،

آباد آن دل کــه به مهر تو نازان ،

و شاد آن کس که با تو در پیمان است.

********************************

ما را ســر و سودای کس دیگر نیست

در عشق تــو پروای کس دیگر نیست

جز تـــو دگر جای نگیـرد در دل

دل جای تو شد جای کس دیگر نیست



موضوع :