تفسیر ادبی عرفانی حمــــد (1)

بســــم الله الرحمــن الرحیــــم

سلام بر دوستان گرامی

و علاقمندان به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ،

طبق برنامه از پیش اعلام شده در پست ثابت وبلاگ ،

با پایان یافتن تفسیر ادبی عرفانی بسم الله الرحمن الرحیم ،

اینک می پردازیم به تفسیر ادبی عرفانی حمــــــد

از زبان خــواجـــه عبــــدالله انصـــــــــــاری ،

ولی چه زیباست قبل از شروع این کار ،

حمد را از زبان مولایمان امیرالمؤمنین علی علیه السلام

که خود اولین و بزرگترین مفسر قرآن هستند بشنویم ،

حـمـــد از زبان امیرالمؤمنین علی (ع)

اَلحَمــدُ لله الََّـذِی لا یَبلُـــــغُ مِدحَتُــــهُ القائِـلُــونَ،

وَلایُحصی نَعمائُهُ العـادُّونَ،وَلایـُؤَدّی حَقَّهُ المُجتَهِدونَ ،

اَلَّذِی لا یـُدرِکُــهُ بُعدُ الهِـمَـمِ، وَلایَنـالُهَ غَوصُ الـفِـطَـنِ،

اَلَّــذِی لَیسَ لِصِـفَـتِــهِ حَـدٌّ مَحـــدُودٌ، وَلانَـعـتٌ مَـوجُــودٌ،

وَلاوَقتٌ مَعـدُودٌ،وَلا اَجَلٌ مَمدودٌ،فَطَرَالخَلائِـقِ بِقُدرَتِهِ،

وَنَشَـرَالرِّیـاحَ بِرَحمَتِهِ ، وَ وَتَّــدَ بِالـصُّخـُـورِ مَیـدانَ اَرضِـهِ.

 سپــاس خـداونــدی را که

سخنـوران از ستـودن او عـاجـزند

و حسـابگــران از شمـارش نعـمـت های او ناتــوان

و تلاشگــران از ادای حـق او درمانـده اند،

      پروردگاری که برای صفات او حد و مرزی وجود ندارد

و تعـریف کاملی نمی تـوان یـافـت 

و برای او وقتی معـین

و ســرآمدی مشخص نمیتوان تعـییـن کرد،

مخلوقات را با قــدرت خود آفـرید

و با رحمت خود بـادهـا را به حـرکت درآورد

و بـوسیــله کـــوه هــا اضطراب و لرزش زمین را

به آرامش تبدیل کرد.  

( نهـج البـلاغــه امــــام عـــلــی عـلیــه الســـلام ) 

و اینک تفسیـر ادبی عرفانی حمـــــد

از زبان خواجه عبـدالله انصـاری

خداوند تبارک و تعـالی در قــرآن مجید

قریب به سی مرتبه خود را حمـد گفته

تا بندگانش را حمـد گفتن

آنگـــونه که در شأن اوست تعلیم دهــد.

پنـج سـوره از سـوره هـای قـرآن مجـیــد

با (اَلـحَــمـــدُ لِلّهِ) شـــروع میشود

که بـه ســــوره هــــای حــامــدات مشهـــورنـــد.

سـیمـــای کلی ســوره های حـامـدات

شماره سوره/ نام سوره/تعدادآیات/شماره جزء/شماره صفحه/آیه آغازسوره  

1 / فاتحه الکتاب/ 7 /1 /1/ الـحـمـدلله رب العـــــالـمیـــــــن

6 / انعــام /128/7/165/ الحمدلله الـذی خلــق السمـــوات والارض

18/کهــف /110 /293/15/ الحمدلله الـــــذی انـزل علی عبـــده

34/سبــأ / 428/22/54/ الحمـدلله الذی له مــا فـی السمــــوات

35/فاطــر/ 434/22/45/ الحمدلله فـاطــــــرالسمـوات والارض


سـوره 1 : حـمـــد ( فـاتحــه الکتاب)

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ 

ستایش خــدای مهـربان،

کـردگار روزی رسان،

یکـتـا در نام و نشـان،

خـداونـدی که ناجسـتـه یابند ،

نا دریافته شـنـاسند،

و نادیــده دوست دارند.

قادر بی احتیال، قـیـّـوم بی گـشتـنِ حال،

در ملک ایمن از زوال،

در ذات و صفات متعال،

لــم یــزل و لایــزال،

موصــــوف به وصـــف جــــلال.

*************************

عــزت قـرآن به عجـز بنـدگان گـواهی داد

و به کمال جلال و تقدس از ایشان نیابت کرد

و خود را ثنا گفت و ستایش خود را به آنان بیاموخت

و به آن دستور داد، وگرنه یارای چه کسی باشد

که به چگونگی سـتـایش او پی بَرَد!

*************************

ای سـزاوار ثنـاء خویـش،

و ای شکـرکننده عطای خویش،

بنده به ذات خود از خدمت تو عاجـز

و به عـقـل خـود از شناخت مـنّـت تو عاجــز

و به تـــوان خــود از سـزای تو عاجز.

کریما، گـرفـتـار آن دردم که تو درمان آنی،

بنـده آن ثنایم که تو سزاوار آنی

من در تو چه دانـم که تـو خــود دانی،

تــو آنی که خود گفتی.

*************************

 بدان که :

حمد یا بر دیدار نعمت است یا بر دیدار منعـم،

آنچه بر دیدار نعمت است:

 طاعت وی به کار بــردن و شکـر او بر مـیــان بسـتــن،

تا امروز در نعمت بیفـزاید و فردا بهشت رساند.

و آنچه که بر دیدار منعـم است:

زبان حال جوانمـردی است که او را شراب شوق دادند

و با شـرم او را با صاحب نعمت همـدیـدار کردند

تا از خود فانی شد،

ذکرحق شنید ،چراغ آشنائی دید، اجابت لطف شنید،

توقع دوستی دید و به دوستی لَم یَزَل رسید.

این جوانمرد نخست نشانی یافت بی دل شد،

پس باریافت همه دل شد،

پس دوست دید، بر سرِ دل شد!

دو گـیتی در سر دوستی شد،

و دوستی در سر دوست،

اکنون نمیتوانم گفت که اوست!

*************************

چشمی دارم همـه پـر از صـورت دوست     

با دیده مرا خوش است تا دوست در اوست

از دیده و دوست فرق کـردن نه نکـوست   

یا او ست بجای دیده یا دیده خود اوست



موضوع :