نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید  ( 750   )                                                 

ســوره 7 : اعـــراف ( مکّی ـ 205 آیه دارد ـ جزء هشتم ـ صفحه 151 )

( قسمــت چهـل و ششــم )


اَحسَـنُ الخـالِقیـن


 

( جزء نهــم صفحه 175 آیه 189 ) 

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

هُوَ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیَسْکُنَ إِلَیْها فَلَمّا تَغَشّاها

حَمَلَتْ حَمْلاً خَفیفاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللهَ رَبَّهُما لَئِنْ آتَیْتَنا صالِحاً لَنَکُونَنَّ مِنَ الشّاکِرینَ

 

 تفسیـــر لفظـــی :

 

اوست کسى که (همه) شما را از یک فرد آفرید ، و همسرش را نیز از جنس او

قرار داد ، تا در کنــــــــار او بیـــاســـاید . سپس هنگامى که با او آمیزش کرد ،

حملى سبک برداشت ، که با وجــــــود آن ، به کارهـــاى خود ادامه مى داد ،

و چون سنگین شد، هر دو از خدایى که پروردگارشان است چنین خواستند :

اگر فرزند صالحى به ما دهى ، به یقین از شاکران خواهیم بود .


 تفسیر ادبی و عرفانی :  

 

خداوند بزرگ و بزرگوار ، آفریننده ی جهانیان ،

دارنده ی همگان ، پـــــاک و بی عیب در نـــام و نشـــــــان ،

منزّه از زاده و خود نزائیده ، پاک از جفت ، مبرّا از شریک و انبـــاز ،

خلق را که آفریده قرین یک دگر ساخته ، نرینه و مادینه هر دو در هم آمیخته ،

و شکل در شکل بسته ، هر جنس با هم جنس آرمیده . ( کبوتر با کبوتر باز با بـــــاز ) 

 او خدا است که یکتا است ، در صفات بی همتا است ، از عیب ها مبرّا است ، آفریننده و پروراننده !

 

چون خواهد که در آفرینش قدرت نماید ؛

 از قطره ای آب مهین (بی ارزش و پست) ،

صد ها هزار لطائف و عجایب بیرون آرَد :

اول : خــاکــی

دوم : آبــــــی 

آن گاه عَلَقَـــه (خونِ بسته)

سپس مضغـــه (گوشت لِه شده)

سپس استخـــــوانی و پـوستـــــــی !

 

چون چهار ماهه شد در قرارگاه کمین (رَحِم مادر) زنده شود ( صاحب روح ) ،

و در آن تاریکی های سه گانه ، سه حوض آفریده ؛

یکی دماغ ، یکی جگر ، و یکی دل !

از دماغ (مغـــز) جوی های اعصاب بر همه ی تن گشاده ،

تا قدرت حس و حرکت داشته باشد !

 از جگر رگ های آرمیده بر همه ی تن گشاده

تــا غـــــــــذا به تـــــــــن برسد !

از دل رگ های جهنده بر همه ی تن گشاده

تا روح حیـــــــات در تــــن باشد !

دماغ را بر سه طبقه آفریده :

               در اول ؛ فهـــــــــم نهــــــــاده ،

در دوم ؛ عقــــــــــــل نهــــــــــاده ،

در سوم ؛ حفــــــــظ (حــافظـــــــــه)

چشــــــــم را بر هفت طبقــــــــه آفریده ؛

و روشنــــــــائی و بینـــــــــائی در آن نهـــــاده ،


و شگفت آورتر از همه حَـــدَقَــه است !

به انــــدازه ی دانـــه ی عـــــدس ؛

که صورت آسمان و زمین بدین فراخی در او پیدا شده !

طُـرفـه تر ؛ پیشانی است به آن سختی و صلابت !

تـا مـــــوی نرویانَـــد و جمــــــــــــال را نَبَرَد !

اَبـــــــــــرو ؛ میانه آفرید تا اندکی موی برآید و بر جمال بیفزاید !


گـــــــوش بیافرید ؛ و در وی پیچ و تحریف بسیار آفریده ،

و مجرای آب بد بو و تلخی در آن قرار داده ،

تا مغـــز از آسیب حشرات و خرابی و فساد ایمن باشد !

زبـــــــــان را در محل لعاب نهاد تا روان باشد ،

و از سخن گفتن باز نمانَــــد !

چشمه ی آب از زیـــر زبـــــــان روان کرد

تا غذا بدان تـــر شود و گرنه به حلق فرو نرود !

بر سر حلقـــوم دریچـــــــــه ای قرار داد

تا چون غذا فرو رود سر حلقوم بسته شود

و غذا به مجــــــرای تنفس نرود !

جـگــــــــر را ساخت ؛

تا غذاهای رنگارنگ را همه یک صفت به رنگ خون گرداند

 تا غــــــــــذای هفت انـــــــدام شود !

 [ امروزه دانشمندان پی برده اند که : اگر بشر بخواهد تمام کارهایی را که جگر (کبد) انجام می دهد ، با دستگاه های امروزی انجام دهد ، کارخانه ای به بزرگی شهر واشنگتن باید ایجاد شود ] و همه ی این کارهای در پاره گوشتی یک کیلوئی (کمتر یا بیشتر) بدون سوخت و کارگر و خدمه و تعمیرات و نگهداری و ... بصورت غیر ارادی انجام می شود . ]


منزه و پاک و بی عیب است خداوندی که از قطره ای آب مهین این همه صنع پدید آورده ،

و چندین عجیب وبدیعِ قدرت نمودار ساخته است .


نیکوکار و زیبا نگار ، چون تن نگاشت ،

خود را به تبــــــــارک الله ستـــود ،

 و احســـن الخالقیـــــــن خواند ،

و چون دل را نگاشت ،

 بنــــده را ستـــــــود که هُمُ الرّاشِدُونَ


  

همه مشکلات مــــــا

ناشی از غیبت طولانی مولایمان

محبوب دلهـا و منجی انســان هـا

حضرت حجـة ابن الحسن العـسکـری المهــــدی(عج) است

پس برای تعجیـــل در فــــرج مبارکشان زیاد دعـــــا کنیم



موضوع :