نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 744 )                                                     


ســوره 7 : اعـــراف ( مکّی ـ 205 آیه دارد ـ جزء هشتم ـ صفحه 151 )


( قسمــت چهـلـــــــــم )


منشــور ایمـــان


 

 ( جزء نهــم صفحه 173 آیه 172 ) 

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

وَ  إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ  أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ

أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ  قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنّا کُنّا عَنْ هذا غافِلینَ

 

تفسیـــر لفظـــی :

و به خاطر بیاور زمانى را که پروردگارت از صلب فرزندان آدم ، ذریّه آنها را برگرفت ، و آن ها را بر خودشان گواه ساخت ، و فرمود : آیا من پروردگار شما نیستم؟  گفتند : آرى ، گواهى مى دهیم .  (خداوند چنین فرمود ، مبادا ) روز رستاخیز بگویید : ما از این ، غافل بودیم ، و از پیمان فطرى بى خبر ماندیم .

 

 

 

 

 تفسیر ادبی و عرفانی : [ بخش دوم ] 

 

... أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى ...

                  خداوند در روز میثـــــاق ،

به جلال عزت خود و کمال الطاف خود،

 بر دل هــــــــــا متجلی شد ،

 قومی را به صفت عزت و سیاست ،

قومی را از روی لطف و کرامت ،

آن ها که اهــــل سیـــاست بودند ،

در دریای هیبت به موج دهشت غرق شدند ،

و این داغ حِـــرمــــان بر ایشان نهادند ،

و آنان را از ستوران گمراه تر دانستند !

 

 

 

و آن ها که سزاوار نوازش و کرامت بودند ،

به سعادتِ قربت ، و نعمتِ محبت ، مخصوص گشتند ،

و توقیعِ کَـــــرَم بر منشور ایمـــان آنان زدند !

 

 

 

در این آیت خداوند فرمود :

آیا من خـــــــــدای شما نیستم ؟

و نفرمود : آیا شما بنده ی من نیستید ؟

زیرا پیوستگیِ خود را با بنده ،

در خـــــدائی خــــود بست ،

نه در بنـــــدگی بنــــــده !

که اگر در بندگی بستی ،

چون بنده بندگی به جای نیاوردی ،

در آن پیوستگی خلل وارد آمدی !

چون در خدائیِ خود بست ؛

و خدائی وی بر کمـــــــال است ،

که هرگز آن را نقصان نَبُوَد ،

لاجرم پیوستگیِ بنده به وی هرگز گسسته نشود ،

و نیز نفرمود : من کِی ام ؟

که بنده در او متحیر شدی !

و نفرمود : تو کِی ای ؟

تا بنده به خود عُجب نیاورد و نومید نگردد !

و نیز نفرمود : خدای تو کیست ؟

که بنده در جواب درمانَد !

بلکه پرسید با تلقین جواب :

آیا نه منــــــــم خــــــــدای تــــــــو ؟

این است غایت کَـــرَم و نهایت لطف و بنده نوازی .

 

شیخ انصاری گفت :

          أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ کرامت خدا است ،

و ( بَلی ) نیکوئی و احسان او است ،

که داعی و مجیب هر دو یکی است ،

و پرسنده و پاسخ دهنده خداوند است ،

آن چنان که خداوند بنده ی خود را خواند و او را به خود نیوشید ،

 

و گوش شنوا داد و خود جواب داد و به بنده جواب بخشید



موضوع :