سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 1970984
  • بازدید امروز: 84
  • بازدید دیروز: 221
  • تعداد کل پست ها: 1283
  • ****
درباره
محمّـد تــرابـی[963]

روح بلند مدیر وبلاگ خادم قرآن محمد ترابی در اسفند ۱۳۹۸ در ۶۷ سالگی به سوی معشوق شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آرشیو مطالب
*

حدیث

*
لوگوی دوستان
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 626 )    

ســوره 5 : مـــائـده  ( مدنی ـ 120آیه دارد ـ جزء ششم ـ صفحه 106)

 

( قسمت ســـوم )    

  

صفــــای دل

  

    

( جزء ششم ـ صفحه 107 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

 

4 ـ یَسْأَلُونَکَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ وَ

َ مَا عَلَّمْتُم مِّنَ الْجَوَارِحِ مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَکُمُ اللّهُ

فَکُلُواْ مِمَّا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ وَاذْکُرُواْ اسْمَ اللّهِ عَلَیْهِ

وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ

 

 

تفسیر لفظی :

 

از تو مى‏پرسند چه چیزى براى آنان حلال شده است بگو چیزهاى پاکیزه

براى شماحلال گردیده و [نیز صید] حیوانات شکارگر که شما بعنوان

مربیان سگ هاى شکارى از آنچه خدایتان آموخته به آن ها تعلیم داده‏اید

[براى شما حلال شده است] پس از آنچه آنها براى شما گرفته

و نگاه داشته‏اند بخورید و نام خدا را برآن ببرید

و پرواى خدا بدارید که خدا زودشمار است

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

 

پـــــاک آن است که شرع پاک آن را داند ،

و پلیـــد آن است که شرع آن را پلید داند ،

راه آن است که شرع نهاد ،

چراغ آن است که شرع افروخت ،

بی شرع هیچ کس به کار روشن نیست ،

و بی شرع دین هیچ کس پذیرفته نیست .

 

بقاء روزگار و افلاک به شرع الاهی است ، و بقاء و انتظام ستارگان به وجود دین است

وگرنه کمربند آن گسسته و خود آن تباه می شد .

 

پس حلال آن است که پاک باشد ، و پاک آن است که زبان به یاد خدا دارد ،

و دل در فکر او آرَد ، و جان با مهر او پردازد ،

که گفته اند : دل را دو صفت است ،

یکی صفوت و روشنائی است که از خوردن حلال خیزد ،

و دیگری قسوت و تاریکی است که از خوردن حرام باشد ،

کسی که حرام خورد دلش سخت شود ، و زنگ بی وفائی بر آن نشیند ،

و آن که حلال خورد دلش با صفا گردد ، تا از مهر خود به مهر حق پردازد ،

و از یاد خلق به یاد حق برود ، همه او را خوانَد ، همه او را دانَد ،

اگر بیند به او بیند ، و اگر شنود به او شنَوَد .

آن سگِ شکاری که از طبیعت خود دست باز داشت ، تا شکار خواجه ی خود را نگاه داشت ، لاجرم فریسه ی وی حلال گشت ! و پرورش او در شرع جایز ! و گردن بند زرّین را سزاوار شد ! پس آدمی که جوهر حرمت است اگر شرط ادب بجای آوََرَد و خود رستی را با حق پرستی و حق شناسی بَدَل کند و مراد خویش را فدای ازل کند ، نواختی از حضرت او را پیش آید ، و درِ فراغت بر او بگشایند ، تا به لذّتِ خدمت رسد

 



موضوع :


   نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 623 )

 

  [ منبع و مأخذ : کشف الاسرار و عدة الابرار خواجه عبدالله انصاری متوفی قرن پنجم هجری ] 

 

ســوره 4 : نســـاء  ( مدنی ـ 176 آیه دارد ـ جزء چهارم ـ صفحه 77)


  ( قسمت چهل و پنجــم )


یک نفس با دوست

 

 

 

   ( جزء ششــم صفحه 105 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

174 ـ یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءکُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّکُمْ

وَ أَنزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُّبِینًا

تفسیر لفظی : 

ای مردم ؛ حجتی از سوی خداوند به شما آمد

و فرو فرستادیم به سوی شما روشنائی پیدا ( قرآن ) 

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

 

جلال احدیت بر نقطه ی بشریت منت می نهد که شما را دو چراغ افروختیم : یکی در دل و یکی در پیش !

آن چه در پیش است احکام زلال الهی است که عین برهان است ، و آن چه در دل است چـــراغ ایمـــــان است ، و نور تابان ،

خنک آن بنده ای که میان این دو چراغ روان است ، و یک نفس با دوست به دو گیتی ارزان است ، یک دیدار از دوست به صد هزار جان رایگان است !

 

جان نیز به نزد تــو فرستیم بدین شکر

صد جان نکند آن چه کند بوی وصالت !

 

  175 ـ  فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُواْ بِاللهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ  فَسَیُدْخِلُهُمْ

فِی رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَ فَضْلٍ وَ یَهْدِیهِمْ إِلَیْهِ  صِرَاطًا مُّسْتَقِیمًا

 

از بنده ، ایمان و اعتصام به حکم بندگی ،

و از خداوند ، فضل و رحمت به صفت مهربانی ،

که بندگان را رشد و هدایت دهد ، تا بدانند که آن چه از ثواب بهره بردند همه از فضل و کرم او بوده نه به ایمان و اعتصام ایشان !

مصطفی (ص) فرمودند : عمل بندگان آنان را نجات نمی دهد ! بلکه این فضل خدا و رحمت او است که نجات بخش بندگان است ، گفتند : حتی عمل شما ؟ فرمودند : آری ! مگر آن که ما را قرین رحمت و مشمول عنایت خود گرداند !

 

الهـــــــی ؛ 

در سر خمــار تــو داریم ، 

در دل اســرار تــو داریـــــــم ، 

و به زبــــان ثنـــای تــو داریــــــم ، 

اگر گوئیــــــــــم ثنـــای تــو گوئیــــــــم ، 

و اگـــــر جـوئیـــــــــم رضــــای تــــو جوئیـــم.

 

منزلگه عشـق تو دل احباب است

  

  درقصه عشق تو هزاران باب است

 

الهـــــــی ؛

 

چون در تو نگرم از جمله تاجدارانم و تاج بر سر ،

و چون به خود نگرم از جمله خاکسارانم و خاک بر سر !

 

الهـــــــی ؛

 

مرا دل از بهر تـــو در کار است ،

وگرنه مـــرا با دل چه کار است

 

یا رب ز شـــراب عشق سرمستـــــم کن

 

وز عشق خودت نیست کن و هستم کن

 

از هرچه به جـز عشق تهی دستـــم کن

 

یکبــاره به بنـد عشــق پــا بستــــــم کن  

 



موضوع :


  نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 622 )

[ منبع و مأخذ : کشف الاسرار و عدة الابرار خواجه عبدالله انصاری ، متوفی قرن پنجم هجری ]

 

ســوره 4 : نســـاء  ( مدنی ـ 176 آیه دارد ـ جزء چهارم ـ صفحه 77)  

 

( قسمت چهل و چهــارم )


آراستــه ی اِنعـام 

 

 

   ( جزء ششــم صفحه 106 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم 

 

170 ـ یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءکُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِن رَّبِّکُمْ

فَآمِنُواْ خَیْرًا لَّکُمْ وَإِن تَکْفُرُواْ فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ

وَالأَرْضِ وَ کَانَ اللهُ عَلِیمًا حَکِیمًا


تفسیر لفظی : 

ای مردم ؛ پیغمبری به حق به سوی شما آمده ، پس ایمان بیاورید ، که برای شما نیکوست ،

و اگر کافر شوید بدانید که آن چه در آسمان ها و زمین است از آن ِ خدا است ،

و او دانا و راست دانش است . 

 

تفسیر ادبی و عرفانی :

در این آیت اشارت به این است که ؛ درگاه ربوبیت و جلال احدیت ، از طاعت مطیعان بی نیاز و از عبادت مردمان پاک از نیاز است ، اگرچه آفریننده ی افلاک و سماوات و موجودات است ، و همه به کتم عدم باز شوند ، پاکی خداوند را زیانی نیست ، و از ایشان پیوندی به او نرسد و احدیت او جمـــــال است و صمدیت او وی را جــــلال است و بی نیازی از زن و فرزند او را کمال است .

اگر مردم جمله بندگی را واگذارند و کمربند طاعت را سست کنند ، نتوانند بند بندگی را از خود دور کنند ، که همگی بندگان خدایند .

لیکن فرق است میان بنده ای که از روی آفرینش ، نام بندگی بر او افتاده با بنده ای که از روی  نوازش و لطف ، این نام بر او نهاده شده ! اینان مقبول حضرتند و آنان مطرود قطیعت ( گروه ) ،

نه هرکه بنده است نواخته ی لطف است ، یا در بند مهر است ،! به راستی دانی کدام است ؟

کسی که آراسته ی اِنعــــــام و اِکـــــرام است ، و در حضرت وصــــال و مجلس اُنس ،

شراب مهــــــر او در جــــام است !

 

الهـــــی ؛ 

جمال من در بندگی است ، ورنه زبان من بر یاد تو کی است ؟

دولت من آن است که بر یاد تو ام ، ورنه ذکر من مرا ارزش چیست ؟


الهـــــی ؛ 

ای خـدائی که دانــای هر ضمیری ،

سرمایه هر فقیـری، چاره ساز هر اسیـری،

عاصیان را عـذر پذیری، افتادگان را دستگیری،

درصنع  بی نظیـری، درحکـم بی مشیری،

درپادشــاهی بی وزیـــری،

من گدای کشورت و تو امیـــری !

منم مسکین کوی تو ، اگر بپـذیـــری!

 

الهـــــی ؛ 

هـرچند از بـدِ سزای خویش به دردم ،

لیکـن از مفلس نـوازی تو شـادم،

 

الهـــــی ؛ 

من قدر و شأن تــو را ندانم، وسـزای تو را نا توانم،

و در بیچارگی خود  سرگردانم، و روز به روز بر زیانم !

 

الهـــــی ؛ 

من کِیــم که بر درگاه تـو زارم ،

و یا قصــه درد خود به تو بردارم!




موضوع :


   نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 621 )

 

[ منبع و مأخذ : کشف الاسرار و عدة الابرار خواجه عبدالله انصاری ، متوفی قرن پنجم هجری ] 


ســوره 4 : نســـاء  ( مدنی ـ 176 آیه دارد ـ جزء چهارم ـ صفحه 77)

 

( قسمت چهل و ســوم )

 

فضـل بی نهـایـت

 

 

( جزء ششــم صفحه 104 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم

 

163 ـ إِنَّا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ کَمَا أَوْحَیْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِیِّینَ مِن بَعْدِهِ

وَ أَوْحَیْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ

وَ الأَسْبَاطِ  وَ عِیسَى وَ أیُّوبَ وَ یُونُسَ وَ هَارُونَ

وَ سُلَیْمَانَ وَ آتَیْنَا دَاوُودَ زَبُورًا

 

تفسیر لفظی :

ما همچنانکه به نوح و پیامبران بعد از او وحى کردیم به تو [ نیز ] وحى کردیم و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسى و ایوب و یونس و هارون و سلیمان [ نیز ] وحى نمودیم و به داوود زبور بخشیدیم

   

تفسیر ادبی و عرفانی :

خداوند پیغمبران را به خلق فرستاد تا راه طاعت پدید کنند ، و بنده از آن راه به مثوبت و کرامت رسد ، و نیز تا راه گناه و نافرمانی نشان دهند تا مردم از آن حَـــذَر نمایند ، و بندگان از آن پرهیــز کنند ، و سزاوار کیفر نگردند.

 

این است فضل بی نهایت و کرم بی غایت ، که اگر رسول نفرستادی و بنده را به جای ماندی ، و چراغ رهبری به دست رسولان فرا راه وی نداشتی ، بنده در غشاوت ظلمت و خود رأیی بماندی !

 

همه آن خوردی که زهر شدی ! و همه آن کردی که تباه گشتی ! پس باور کنید که پیغمبران پیشوای جهانیان اند ، و بر سر کوی دوستی ما داعیان اند ، و بر لب چشمه ی زندگانی ساقیان اند ، و شریعت را عنوان ، و حقیقت را برهان اند ، و اگر آفرینش مخلوقات را مقصودی بوده ایشان اند ، و اگر حقیقت را گنجی است ایشان خازنان اند !

 

 فرمان آمد ؛ ای پیغمبر : آن تابشی که از عالم وحی به تو رسید ، آن را رسالت خوانند ، و پیش از تو به هر یک از فرستادگان به اندازه ی خویش دادیم ، امّا آن چه ورای عالم رسالت است دولت توست ، روا نبود که دست هیچ ستمگری به آن رسد ، و یا دولت هیچ رونده ای آن را دریابد ! که مصطفی (ص) خود فرمود : چندان که از عالم نبوّت به زبان رسالت با دیگر پیغمبران بگفتند با ما از عالم حقیقت به زبان وحی بگفتند ! که مرا با خدا وقتی است که هیچ فرشته ی مقرب و هیچ پیغمبر مرسل را در آن وقت راه نیست !

 

سلام بر تو ای پیغــامبـــر مطهّـر ؛ ای مقتـــدای بشـــر ؛ ای کسی که :

 

سـرِ سـروران بسـتــه دام تـــو

دل دلبــران دفتــــر نــام تـــو

به یک دم دو صــد جــان آزاد را

کنـد بنـده یک دانـه از دام تـــو

بسا عـقـل آسـوده دل را که کـرد

 سراسیمه یک قطــره از جـام تـــو

 

 

    



موضوع :


<      1   2   3   4   5      
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


* *